معین رضیئی، خبرنگار گروه سیاست: مذاکرات احیای برجام در وین حدود یکماه است که بهصورت رسمی متوقف شده است، اما با وجود این هنوز هم تلاشها برای دستیابی به توافق و احیای برجام در پایتخت طرفهای مرتبط با برجام ادامه دارد، اگرچه در این مدت هیچچیز در وین نهایی نشده اما آن چیزی که کاملا مشخص است و مورد تاکید دیپلماتهای تمامی طرفهای حاضر در مذاکرات نیز است، مساله نزدیک بودن طرفین به توافق و احیای برجام است، همین مساله باعث شده در روزهای گذشته برخی رسانهها و نمایندگان مجلس با رویکرد جدیتر و بیشتر از قبل دست به نقد و تحلیل مفاد توافق احتمالی بزنند؛ مهمترین این تحلیلها مربوط به یادداشتی از سیدمحمود نبویان، نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی میشود. وی در این یادداشت انتقادی مدعی شده است: «در توافق احیای برجام در وین خطوطقرمز ترسیمشده نظام -حتی بر این فرض که محور مذاکرات و نیز سقف مطالبات ما برجام باشد- رعایت نشده است.» همچنین از نظر نبویان، در توافق احتمالی قبل از اینکه آمریکا تحریم نفتی و بانکی را رفع کند، ایران موظف است بخش مهمی از وظایف زیر را در حوزه هستهای انجام دهد؛ درحالی که آمریکا در این توافق میتواند مجددا ایران را تحریم کرده و حتی امکان استفاده از مکانیسم ماشه توسط این کشور علیه ایران نیز وجود دارد. بهجز یادداشت انتقادی نبویان پیرامون آخرین «وضعیت خطوطقرمز نظام در توافق احتمالی وین» در چند روز گذشته برخی دیگر از کنشگران سیاسی نیز با استناد به متن پیشنویس 27صفحهای و منتشرنشده از توافق وین انتقادهایی مشابه سخنان نبویان نسبت به نتیجه توافق احتمالی وین مطرح کردند که در ادامه گزارش امروز «فرهیختگان» قصد داریم ضمن بررسی آخرین وضعیت توافق احتمالی احیای برجام، به تحلیل این انتقادها نیز بپردازیم.
1 - همانطور که اشاره کردیم، برخی نمایندگان مجلس با استناد به متن پیشنویس نهایی مذاکرات وین طی روزهای گذشته به نقد و تحلیل آخرین وضعیت دستاوردهای ایران در مذاکرات هستهای میپردازند، عمده این تحلیلها انتقادی بوده است و در آن تیم مذاکرهکننده کشورمان به سرپرستی علی باقریکنی محکوم به نادیده گرفتن خطوطقرمز نظام در مذاکرات احیای برجام میشود.
قبل از بررسی محتوای انتقادی این تحلیلها در گام نخست لازم است اصل وجود پیشنویس نهایی مذاکرات مورد بحث و بررسی قرار گیرد. اساسا پیشنویس نهایی زمانی تهیه و ترجمه میشود که در مذاکرات تمامی موارد اختلافی میان طرفین حل شده باشد، بعد از حل موارد اختلافی طبق روال مرسوم متن پیشنویس ترجمه و دراختیار نمایندگان مجلس قرار داده میشود تا آنها بعد از بررسیهای کارشناسی نظر نهایی خود را پیرامون پذیرش یک توافق بینالمللی توسط ایران بدهند، زیرا مطابق اصل77 قانوناساسی عهدنامهها، مقاوله نامهها، قراردادها و موافقتنامههای بینالمللی درنهایت باید به تصویب مجلس شورای اسلامی برسد.
با وجود ادعای دسترسی برخی نمایندگان به پیشنویس نهایی و 27صفحهای توافق ولی مواضع اخیر دیپلماتهای کشورمان و واقعیتهای میدانی مذاکرات وین نشان میدهد بخش مهمی از موارد اختلافی میان ایران و طرفهای غربی برای احیای برجام باقیمانده است. در همین رابطه روز گذشته از سیدمحمد مرندی، مشاور هیات مذاکرهکننده ایران پیرامون آخرین وضعیت موارد اختلافی باقیمانده میان ایران و آمریکا برسر احیای برجام سوال پرسیدیم. وی در این رابطه اظهار داشت: «هنوز اختلافات بین ایران و آمریکا حل نشده است، بههرحال مواردی وجود دارد ازجمله بحث تروریستی نامیدن سپاه پاسداران که این مساله برای ایران بههیچوجه قابلقبول نیست. یک نمونه کوچک این مساله را اخیرا دیدید که آمریکا با یکی از شهروندان ایران که دارای ویزا بود، چه برخوردی کرد. بنابراین بحث تحریم سپاه یک مساله ساده نیست که بشود از آن گذشت. البته در موارد دیگر هم اختلافاتی در مذاکرات وجود دارد که هنوز آمریکاییها تصمیم نگرفتهاند.»
مرندی همچنین درمورد آینده توافق در وین نیز به «فرهیختگان» گفت: «طرف آمریکایی اخیرا تحریمهای جدیدی را وضع کرده و نشان داده که حسننیت ندارد. بنابراین باید صبر کنیم و ببینیم آیا آمریکاییها سر عقل میآیند و مواردی را که برای ایران ضروری است برای اجرای برجام میپذیرند یا خیر.»
طبق سخنان مرندی، تا زمانی که طرفهای غربی بهویژه آمریکا دست از زیادهخواهیهای خود برندارند عملا هیچ توافقی رخ نخواهد داد و به تبع آن در چنین شرایطی بهلحاظ حقوقی صحبت از پیشنویس نهایی مذاکرات حرفی بیمعنی خواهد بود؛ اما حقیقت ماجرای پیشنویس 27صفحهای که برخی نمایندگان به آن استناد میکنند، چیست؟
ماجرا از این قرار است که از ابتدای مذاکرات وین تا توقف آن در ماه گذشته، در مواردی ایران و آمریکا از طریق یک میانجی و بهصورت مکتوب برخی نظرات و مطالباتشان را پیرامون مواردی که نسبت به آن اختلافنظر دارند به یکدیگر منتقل کردهاند؛ متن پیشنویسی که نمایندگان مجلس نیز به آن استناد میکنند مربوط به آخرین پیام مکتوب آمریکا به ایران در رابطه با مسائل اختلافی باقیمانده میان طرفین میشود. این پیام مکتوب جنبه حقوقی ندارد و از جایی که در آن بخش مهمی از شروط اصلی و خطوطقرمز ایران لحاظ نشده است نیز بههیچوجه مورد پذیرش طرف ایرانی بهعنوان مبنایی برای توافق نهایی احیای برجام قرار نگرفته است. در همین راستا هفته گذشته انریکه مورا، مذاکرهکننده ارشد اتحادیه اروپا در گفتوگوهای وین با هدف میانجیگری در رابطه با بخشهایی از شروط و خطوطقرمز ایران که آمریکا حاضر به پذیرش آنها نیست وارد تهران شد تا مقامات ایرانی را راضی به عقبنشینی از برخی مطالبات برحق خود کند. بنابر کسب اطلاع «فرهیختگان» در پاسخ به میانجیگری مورا، ایران بههیچوجه حاضر به عقبنشینی از خطوطقرمز خود نشده است تا وی با دست خالی تهران را ترک کند. همچنین به جز استدلالهایی که تا اینجا در رد ماهیت پیشنویس ادعایی نهایی مذاکرات در وین ارائه کردیم، روز گذشته برای اطمینان بیشتر از وجود چنین پیشنویسی در گفتوگویی تلفنی و کوتاه با تعدادی از نمایندگان عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس از آنها پرسیدیم آیا پیشنویس نهایی مذاکرات وین در اختیار آنها نیز قرار گرفته است که همگی در پاسخ از وجود چنین پیشنویسی اظهار بیاطلاعی کردند.
2 - منتقدان داخلی تیم مذاکرهکننده هستهای در دولت سیزدهم معتقدند رویکرد این تیم تغییری نسبت به هشتسال گذشته و دولت روحانی نداشته است، اگرچه هنوز توافق نهایی نشده است تا با استناد به نتیجه آن عملکرد علی باقریکنی و همکارانش را مورد نقد و بررسی دقیق علمی قرار دهیم اما با وجود این بازهم میتوانیم براساس آنچه در روند مذاکرات وین 7 و 8 رخ داده است تا حد قابلقبولی رویکرد تیم باقریکنی نسبت به 6 دور قبلی مذاکرات وین با سرپرستی عباس عراقچی را مقایسه کنیم. در وین 7 و 8 در سه مورد اساسی شاهد تفاوت در تیم مذاکرهکننده با 6 دور قبلی مذاکرات بودهایم. نخستین تفاوت به تخصصیترشدن تیم مذاکرهکننده متناسب با هدف ایران یعنی رفعکامل و کارآمد تحریمها برمیگردد، در همین راستا حدود دوماه قبل از آغاز مذاکرات وین 7 از وزارتخانه و دستگاههایی که تحریمها بیشترین تاثیر را روی فعالیت آنها طی سالیان گذشته داشته است، خواسته میشود برای تقویت تیم مذاکرهکننده جدید ایران در وین، کارشناسانی را معرفی کنند که واجد سه خصوصیت باشند؛ نخست به موضوعات حوزه کاری خود اشراف داشته باشند. دوم پیچیدگیها و ظرایف تحریمهای بینالمللی را بشناسند و سوم با قواعد حقوق بینالملل بهطور کامل آشنا باشند. درنتیجه این نامه شاهد حضور افرادی متخصص چون مهدی صفری، معاون دیپلماسی اقتصادی وزارت امور خارجه، ابراهیم شیبانی رئیس کمیسیون اقتصادی شورای راهبردی روابط خارجی و رئیس پیشین بانک مرکزی، علی فکری معاون وزیر امور اقتصادی و دارایی و رئیس کل سازمان سرمایهگذاری، احمد اسدزاده سرپرست معاونت بینالملل و بازرگانی وزارت نفت و غلامرضا پناهی معاون امور ارزی و بینالملل بانک مرکزی در تیم مذاکرهکننده جدید بودیم.
تفاوت دوم میان تیم مذاکرهکننده باقری و عراقچی مربوط میشود به بابرنامهبودن تیم جدید، در همین رابطه در آغاز دور هفتم گفتوگوهای هستهای در وین تیم مذاکرهکننده کشورمان دو سند راهبردی پیرامون رفعتحریمها و فعالیتهای هستهای در اختیار طرفهای غربی حاضر در مذاکرات قرار داد که در آن بهطور کامل برنامههای ایران و پیشنهادهایش برای آینده مذاکرات منعکس شده بود. تهیه این دو سند باعث شد در دور هفتم مذاکرات وین ایران بهجای آنکه منتظر عکسالعمل طرفهای دیگر مرتبط با برجام باشد و متناسب با رفتار آنها برنامهریزی کند از همان آغاز ابتکار عمل گفتوگوها را در دست گیرد.
مهمترین و آخرین تفاوت رویکردی تیم مذاکرهکننده باقریکنی با تیم عراقچی نیز مربوط میشود به پافشاری و مقاومت عقلانی تیم جدید بر سر منافع بهحق ایران، آنگونه که پیش از این نیز در گزارشی با عنوان «گاف بزرگ عراقچی در وین 6» در شماره بیستوهشتم دیماه سال گذشته «فرهیختگان» اشاره کردیم، در پایان دور ششم مذاکرات وین عباس عراقچی تعهداتی حداکثری و در تعارض و تناقض با متن اصلی برجام پذیرفته بود. بهعنوان مثال یکی از این تعهدات مربوط میشود به بخش مرتبط با اقدامات داوطلبانه ایران و گروه 1+5. در این بخش به تعداد سانتریفیوژهای ایران اشاره شده و برای فعالیتهای مرتبط با سانتریفیوژهای ایران از واژه کیپ(keep) استفاده شده است. مطابق معنای این واژه ایران حق دارد در فعالیتهای هستهایاش سانتریفیوژهای خود را حفظ کرده و غنیسازی مثلا 6/3 درصدی داشته باشد. در سند مرتبط با مذاکرات وین 6 این بند برجام مجددا نقل شده است، اما با یک تفاوت مهم، در متن وین 6 به جای کیپ از واژه return بهمعنی بازگشت برای سانتریفیوژها استفاده شده است؛ بهعبارت سادهتر، مطابق این بند اصلاحی ایران اگر غنیسازی 60 درصدی انجام داده است، باید اورانیوم 60 درصد غنیشده خود و همچنین سانتریفیوژهای پیشرفته IR8 خود را Destroy (نابود) کند و بازگردد به غنیسازی 6/3 درصد. درصورتیکه طبق بند برجامی ایران میتوانست تاسیسات خود را درنهایت تعطیل کند، بدون آنکه دست به نابودی اورانیوم 60درصد غنیسازیشده خود بزند. تعهدات فرابرجامی دادهشده از سوی عراقچی که به هیچوجه منطبق بر منافع ملی نبود باعث شد از همان روزهای آغازین دور هفتم مذاکرات در دولت سیزدهم برای تیم مذاکرهکننده جدید چالش ایجاد شود، زیرا تعهدات فرابرجامی دادهشده توسط عراقچی تا حد زیادی مطلوب غربیها بود، به همین دلیل در همان روزهای آغازین گفتوگوها نمایندگان کشورهای تروئیکای اروپایی بر تداوم مذاکرات براساس پیشنویس تهیهشده در وین6 اصرار داشتند، اما تیم جدید ایران که از تعارضات متن پیشنویس وین6 با برجام و امتیازات حداقلی این پیشنویس برای کشورمان آگاه بود با این مساله مخالف بود و خواستار مذاکره مجدد در رابطه با این موارد شد. اگرچه این درخواست ابتدا از سوی کشورهای غربی رد شد اما درنهایت آنها مجبور به تسلیم در برابر مقاومت منطقی تیم جدید ایران و عقبنشینی از زیادهخواهیهای خود شدند که در نتیجه آن ایران بدون دادن امتیازی جدید توانست طرفهای دیگر را مجاب به ادامه مذاکرات براساس پیشنهادهای جدید و عقلانی خود کند. در ادامه نیز دریافت برخی امتیازات در زمینه تضمینها و رفعتحریمها از طرف غربی به وسیله تیم جدید مذاکرهکننده ایران باعث شد برخی اعضای تیم مذاکرهکننده آمریکا مانند ریچارد نفیو و آرین طباطبایی از حضور در این تیم استعفا دهند.
3- پیشتر و در این گزارش، به این نکته اشاره کردیم که آمریکا در آخرین پیام مکتوب خود به مذاکرهکنندگان ارشد کشورمان، حاضر به پذیرش برخی خطوطقرمز ایران نشده است. همین موضوع سبب شد مذاکرات متوقف شده و نتیجه آن، تا بهامروز نامعلوم باشد. عمدهترین دلایل این وقفهها را بهطور جدیتر میتوان در موارد اختلافی مطرح میان طرفین بهخصوص ایران و غرب جستوجو کرد و به همین دلیل است که بارها از اعضای تیم مذاکرهکننده کشورمان شنیدهایم که برای رسیدن به توافق نهایی باید از سوی غرب، «تصمیم سیاسی» گرفته شود. به این معنا که آمریکای بایدن حاضر شود از سیاستهای فشار حداکثری بازمانده از دولت ترامپ که خود بارها به شکست آن اذعان کردهاند، دست بکشد. یکیدیگر از جدیترین مسائل مرتبط با همین مساله که میتوان آن را از عوامل به تعویق افتادن توافق نهایی در وین دانست و پیشتر نیز به آن اشاره شد، تلاقی خطوطقرمز ایران و آمریکا در روند گفتوگوهاست. به بیان سادهتر، میتوان گفت مواردی که آمریکا پذیرفتن آن را خطقرمز خود تعریف کرده، دقیقا همان مواردی است که ایران، نپذیرفتن آن و تنندادن به آن توسط آمریکا را بهعنوان خطقرمز خود در مذاکرات اعلام کرده است. یکی از آن خطوطقرمز، بستهشدن پرونده PMD توسط آژانس بینالمللی انرژی اتمی است که تاکنون، بهدلیل فشارهای سیاسی آمریکا بر این نهاد بینالمللی، محقق نشده است. یکیدیگر از مطالبات جدی مذاکرهکنندگان کشورمان که بهعنوان خطقرمز ایران در گفتوگوهای وین اعلام شده، لزوم رفع تحریم سپاه از سوی آمریکاست.
نکته قابلتوجه در این میان آن است که مطالبه جدی مذاکرهکنندگان کشورمان از آمریکا، لغو تمامی تحریمهای غیرقانونی و فرابرجامی است که درحالحاضر طرف غربی با این بهانه که بخشی از تحریمهای فرابرجامی در دولت ترامپ با طبقهبندی و برچسبهای موهومی مثل نقض حقوق بشر، تروریسم و سایر مسائل غیرهستهای وضع شدهاند، حاضر نیست به لغو آنها تن دهد. تحریمهایی که درصورت هرگونه توافقی، درنهایت مانع انتفاع اقتصادی واقعی ایران از آن توافق خواهند شد. درنهایت میتوان گفت تا زمانیکه این تصمیم سیاسی بهخصوص از سوی طرف آمریکایی اتخاذ نشود، مطلقا خبری از توافق نخواهد بود.
ماموریت سفر اخیر انریکه مورا، نماینده اتحادیه اروپا در مذاکرات به تهران هم راضیکردن مقامات ایران برای کوتاه آمدن از خطوطقرمز و مطالبات بهحق خود درباره مواردی که پیشتر ذکر شده بود که مقامات کشورمان با قاطعیت پیشنهاد وی برای عدول از خطوطقرمز اعلامشده در گفتوگوهای وین را رد کردند.
در همین رابطه مطالب زیر را بخوانید: