• تقویم روزنامه فرهیختگان ۱۴۰۰-۱۲-۲۲ - ۰۱:۳۵
  • نظرات روزنامه فرهیختگان۰
  • 1
  • 0

روایتی خیالی از تاریخ؟

جدا از قصه جیران، موضوع قابل‌توجه بعدی ایفای نقش بازیگران در این سریال است. بهرام رادان در نقش ناصرالدین‌شاه در سریال اگرچه سعی می‌کند رفتار و حرکات و نوع نگاه ناصرالدین‌شاه را تقلید کند اما مخاطب به وضوح متوجه این تقلید می‌شود.

زهرا طیبی: تماشای داستان‌هایی از دل تاریخ همیشه برای مخاطب جذاب است. شاید به‌خاطر همین جذابیت، تعداد سریال‌های تاریخی تلویزیون و در سال‌های اخیر، شبکه نمایش خانگی رو به افزایش است. سریال «جیران» ساخته حسن فتحی که این روزها از فیلیمو پخش می‌شود نیز در زمره همین سریال‌هاست. قصه‌ای از دوران قاجار و سلطنت ناصرالدین شاهی که برای اولین‌بار عاشق می‌شود؛ آن‌هم عاشق یک دختر روستایی. جیران را نمی‌توان یک داستان مستند تاریخی دانست اگرچه شخصیت‌های واقعی تاریخی در این سریال حضور دارند اما دخل و تصرف نویسنده در قصه جیران بر تاریخ غالب می‌شود. جیران روایتی است از ناصرالدین‌شاه که وقتی در یکی از روستاهای تجریش برای شکار رفته بود عاشق دختری روستایی می‌شود و او را با خود به دربار می‌برد. در سریال جیران این قصه تاریخی اگرچه به تصویر کشیده شده اما بازهم پای یک مثلث عشقی در میان است که البته در نسخه اصلی و واقعیت تاریخی چنین چیزی نبوده است. آنچه در کتب تاریخی نوشته شده این است که خدیجه تجریشی که به فروغ‌السلطنه معروف بوده و شاه او را جیران صدا می‌زده، با اشتیاق زیادی وارد دربار می‌شود. او آن‌قدر برای ناصرالدین‌شاه عزیز بوده که یکی از چهار زن عقدی‌اش را طلاق می‌دهد و جیران را زن عقدی خود می‌کند. جیران نفوذ زیادی روی ناصرالدین‌شاه داشته است، موضوعی که به‌مذاق دیگر زنان دربار خوش نمی‌آمد. او چهار فرزند به دنیا آورد که هر چهار فرزندش فوت می‌کنند. فرزند دوم جیران که به‌عنوان ولیعهد نیز انتخاب شده بود در یک‌سالگی می‌میرد. در تاریخ گفته ‌شده ناصرالدین‌شاه دوست داشته حتما فرزند جیران ولیعهد شود اما این امر محقق نشد، البته در این امر نقش مهدعلیا، مادر شاه را نمی‌توان نادیده گرفت. «بارون دوپیشون» دراین‌باره می‌نویسد: «شاه به قسمی در این امر مصمم بود که می‌خواست در روزنامه دولتی اعلان کند دیگر ولیعهدی انتخاب نخواهد کرد تا از مادر ولیعهد مرحوم پسری به دنیا آید...، ولی صدراعظم او را از این خیال منصرف کرده است.»

جیران بعد از فوت فرزند چهارمش دچار افسردگی می‌شود و از غم از دست دادن فرزندانش دق می‌کند. البته به‌نظر نمی‌رسد ساخته حسن فتحی قصد داشته باشد براساس سیر اصلی تاریخ حرکت کند اما باید دید آیا سریال در قسمت‌های بعدی به خوانش اصلی تاریخ نزدیک می‌شود؟ موضوعی که با پخش چند قسمت پخش‌شده چندان محقق نشده است.

اما اگر داستان بخواهد براساس سیر اصلی تاریخ پیش برود باید شاهد این باشیم که جیران نیز عاشق شاه می‌شود و صاحب فرزند و نیز نفوذ زیادی در دربار پیدا می‌کند و همچنان زنان دربار برای او مشکل درست می‌کنند. اما سوالی که اینجا هنوز بی‌پاسخ می‌ماند این است که سرنوشت سیاوش در این بین چه می‌شود که چون شخصیتی خیالی است عاقبتش هم در دستان نویسنده است، باید ببینیم سریال در مسیر تاریخ حرکت می‌کند یا براساس خواست و دخل و تصرف نویسنده.  حقیقت امر این است که مخاطب سریال جیران دیگر می‌داند با چه داستانی طرف است و از وقوع برخی رویدادها در سریال شگفت‌زده نمی‌شود. درواقع جیران، همان قصه شهرزاد است اما این‌بار در دوران قاجار.

جدا از قصه جیران، موضوع قابل‌توجه بعدی ایفای نقش بازیگران در این سریال است. بهرام رادان در نقش ناصرالدین‌شاه در سریال اگرچه سعی می‌کند رفتار و حرکات و نوع نگاه ناصرالدین‌شاه را تقلید کند اما مخاطب به وضوح متوجه این تقلید می‌شود. درواقع شاید بهرام رادان در صحنه‌های عاشقانه سریال بازی خوبی دارد اما وقتی قرار است شاه ایران را در جایگاه سلطنت به تصویر بکشد، چندان موفق عمل نمی‌کند.

مریلا زارعی در نقش مهدعلیا نیز تلاش دارد یک مادر پرنفوذ در حرم‌سرا را به تصویر بکشد که می‌شود گفت به‌خوبی در این نقش ظاهر شده است. امیر جعفری نیز در نقش نخست‌وزیر بازی قابل‌قبولی دارد اما با مقایسه بازی بازیگران در دیگر سریال‌های مشابه در دوران قاجار می‌توان گفت جیران بهترین فیلم با بازی درخشان بازیگرانش به‌شمار نمی‌رود.

نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰

یادداشتهای روزنامه فرهیختگانیادداشت

سهم طبقۀ متوسط از صنعت سریال‌سازی؛

«افعی تهران» از چه کسی انتقام گرفت؟

فرصتی برای تجدید ظهور «خوبی مردم ایران»؛

مفهوم ملت را زنده کردند

فیلم پرحاشیه «بیبدن» با قصه‌‌ای به‌اندازه از ایده‌ای مهم دفاع کرد؛

سینمای اجتماعی زنده است

درباره فیلم «بی‌بدن»؛

قصه‌گویی شرافتمندانه درباره قصاص

مصطفی قاسمیان، خبرنگار:

یک درامدی خوب و تماشاگرپسند

اهل ملت عشق باش؛

عشق و دیگر هیچ...

آقای کارگردان! چه داری می‌کنی با خودت؟!

آنتی ‌کانسپچوآل آرت ترک و کُرک و پَر ریخته حسن فتحی

مریم فضائلی، خبرنگار:

چشم‌هایمان گناه داشتند!

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ:

رویاهای شخصی‌ات را نفروش!

سریال پرطرفدار «حشاشین» چه می‌گوید؛

علیه شیعه یا علیه اخوان؟

راضیه مهرابی‌کوشکی، عضو هیات‌‌علمی پژوهشکده مطالعات فناوری:

فیلم «اوپنهایمر» به مثابه یک متن سیاستی

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ:

از شما بعید بود آقای جیرانی

ایمان‌ عظیمی، خبرنگار:

دیکته نانوشته غلط ندارد

درباره هزینه‌ای که می‌شد صرف «هفت سر اژدها» نشود؛

چرخ را از نو اختراع نکنیم

فرزاد حسنی بعد از سال‌ها، به قاب تلویزیون آمد؛

بازگشت امیدوارکننده

در نقد بهره کشی «علی ضیا» از شهرت؛

از موج ابتذال پیاده شو

محمد زعیم‌زاده، سردبیر فرهیختگان:

در عصر پساواقعیت به احمد خطر حرجی نیست اما...

سیامک خاجی، دبیر گروه ورزش:

برای خداحافظی زود بود آقای جملات قصار!

محمدرضا ولی‌زاده، فرهیختگان آنلاین:

عجایب آماری دیدم در این دشت!

محمدامین نوروزی، مستندساز:

از این طرف که منم راه کاروان باز است...

فاطمه دیندار، خبرنگار:

برای درخشش سیمرغ‌های بلورین

محمد زعیم‌زاده، سردبیر؛

کدام سینما؟کدام نقد؟

حامد عسکری، شاعر و نویسنده:

فیلم دیدن با چشم‌های تار...

چهل و دومین جشنواره فیلم فجر؛

چند نقد بر فیلم سینمایی «آپاراتچی»

«صبحانه با زرافه‌ها»؛

یک وس اندرسون ایرانی تمام‌عیار

ویژه‌نامه جشنواره فیلم فجر؛

«صبحانه با زرافه‌ها»؛ معنازدایی از جهان

«صبحانه با زرافه‌‌ها»؛

تهش هیچی نیست، پس لذت ببر!

درباره فیلم جدید سروش صحت؛

قرار صبحانه با خودمان

هومن جعفری، خبرنگار:

مردی که سازش نمی‌کرد

در روزگار بی‌مایگی حضور قاف غنیمتی است؛

برای «قاف» و عمو اکبر

تولد قاف به میزبانی اکبر نبوی با همکاری «فرهیختگان»؛

«قاف» نمی‌خواهد متکلم‌ وحده باشد

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ؛

هنوزم نقش بازی می کنی آقای فرخ نژاد؟