حدیثه سوختانلو: بیشک همیشه طنز و شوخی بین مردم جایگاه خاص و ویژهای داشته و پیرو آن در رشتههای هنری نیز بر همین اساس بهطور مداوم طنز دارای اهمیت خاصی بوده و البته در فیلمها و سریالها نیز به همین نسبت این دسته از آثار همواره چشمگیرتر و پرمخاطبتر بودند و همیشه این گروه خاص از برنامهها جزء پربینندهترین برنامهها بهشمار میآمدند. اما ظاهرا چندی است با برهوت یا به تعبیری قحطی سریالهای طنز در تلویزیون مواجه شدیم و با وجود توصیههاییکه بعضا گاهی از جانب مدیران بالادستی سازمان مبنیبر توجه ویژه به ساخت این ژانر خاص بهمنظور ایجاد روحیه نشاط و شادی در جامعه میشود اما بازهم گویا شبکهها تنها به ساخت یک یا دو سریال طنز آن هم بیشتر بهمناسبت نوروز اکتفا میکنند. البته گاهی هم سازندگان در این سریالهای بهاصطلاح طنز اگر به سمت هزل و مسخرگی نرود آنقدر در پررنگکردن مشکلات و گرفتاریهای زندگی آن هم به اسم طنز اجتماعی زیادهروی میکنند که از آن طرف بوم افتاده و بیشتر از اینکه باعث سرگرمی و مفرح کردن دقایقی از روز تماشاگر شوند، بیشتر آنها را به یاد غم و غصههایشان انداخته و به جای شادی باعث دلزدگی میشوند. البته شبکه سه را تا حدی شاید بتوان جدای این رویه دانست؛ چراکه عموما در طول سال حداقل پخش سه سریال طنز را در دستورکار خود دارد و گویا «پلاک 13» نیز آخرین مجموعه طنز این شبکه در سال جاری است که برای پخش 90 شبی برنامهریزی شده است. این مجموعه که به کارگردانی آرش معیریان و تهیهکنندگی سلیم ثنائی تهیه و تولید میشود، البته تفاوتهایی نیز با دیگر مجموعههای طنز سیما که تاکنون پخش شده دارد که آن هم سعی این مجموعه در فرهنگسازی اجتماعی است، البته شاید این شعار اغلب مجموعههای تلویزیونی باشد اما اینکه در عمل چند درصد از آنها موفق شدهاند جای سوال دارد، درحالیکه «پلاک 13» بدون شعارزدگی فرهنگسازی اجتماعی را از اهداف اصلی خود قرار داده و درطول مسیر ساخت نیز تلاش دارد این مهم را رکن اصلی خود قرار داده و شوخیها و کمدیها را براساس آنها تعریف کند، نه اینکه اول شوخیها را ترتیب داده و بعد سعی کند مفاهیمی را نیز تکه و پاره و دستوپا شکسته در آنها بگنجاند تا به این ترتیب وجدان خود را نیز از بابت پیامرسانی و فرهنگسازی راحت کرده باشد. اساسا اصلاح رفتارهای اجتماعی، تغییر رفتارهای نادرست و نقد اجتماعی ازجمله محورهای اصلی است که این مجموعه آنها را در سیر منطقی داستانها دنبال میکند، اما درعینحال نیز سعی دارد تا از هزل اجتماعی و فانتزیسازی پرهیز کند، معمولا در این مجموعه به هر داستان یا شخصیت تازهواردی دو قسمت پرداخته میشود و بهروز بودن همزمانی تقریبی ضبط و پخش با همه مشکلاتی که دارد این امکان را به سازندگان داده تا بتوانند با بازخوردهای مثبت و منفیای که میگیرند سریعا مسیر بعدی خود را انتخاب کنند که در صورت درست بودن ادامه داده و در غیرصورت مسیر داستانی را تغییر دهند. «پلاک 13» سعی بر آن دارد سلیقه مخاطب را تغییر داده و او را با نقد اجتماعی صحیح آشنا کند و به او یادآور شود در قالب طنز هم میتوان حرف از اصلاح اجتماعی زد و فرهنگهای نامتعارف و بیمنطقی که از قدیم جا افتاده یا آن دسته از رفتارهایی که قصد دارند تا آن را بهعنوان فرهنگ مدرن به خورد ما بدهند و در زندگی خانوادههای ایرانی جا بیندازند زیرسوال ببرد، اینکه قرار نیست هر چیزی را بپذیریم و خود را همرنگ جماعتی کنیم که خودشان هم همرنگ جماعتی دیگر شدهاند بیآنکه بدانند چرا. در این راستا البته شاید برخی شوخیها از نظر مخاطب خیلی خندهدار به نظر نیاید اما مجموعه همچنان از مسیر اصلی خود منحرف نشده و سعی کرده نکاتی را که مورد هدف قرار داده به درستی پیش ببرد و به نتیجه برساند و در این راه موضوع و هدف اصلی خود را فدای خنده گرفتن، آن هم به هر وسیلهای از مخاطب نکند. البته که «پلاک 13» به این دلیل مورد هجمه گروههایی هم قرار گرفته و بهنوعی تاوان ارائه این فرم تازه از سریالسازی را هم داده، اما گویا سازندگان آن با تکیه بر اعتقادی که به کار خود دارند همچنان به مسیر خود ادامه داده و سیر اصلی مجموعه هنوز دچار تغییر جدی نشده است که خب اضافهشدن بر تعداد مخاطبان نیز نشان میدهد سریال بهتدریج در طول پخش توانسته نظر تماشاگران تلویزیون را به خود جلب کند. حال اینکه این مجموعه تا پایان نیز چقدر بتواند در دستیابی به اهداف خود موفق عمل کرده و ضمنا مورد توجه مخاطبان نیز قرار گیرد باید منتظر بود و دید.