• تقویم روزنامه فرهیختگان ۱۴۰۰-۱۲-۱۹ - ۰۱:۳۵
  • نظرات روزنامه فرهیختگان۰
  • 0
  • 0
گفت‌وگوی «فرهیختگان» با علی تک‌روستا، کارگردان مستند «برادرم نادعلی»

نبش قبر برای شناسایی

قصه شهدای گمنام و مفقودالاثر قصه‌ای است که به‌دلیل حجب و حیای خانواده این شهدا به فراموشی سپرده شده است. به‌ یاد دارم پدر شهید نادعلی به‌خاطر انتظاری که می‌کشید به‌مرور به جنون رسید، به‌طوری‌که صبح‌ها به بیابان می‌رفت و غروب بازمی‌گشت و با خود صحبت می‌کرد.

نبش قبر برای شناسایی

کیانا تصدیق‌مقدم، خبرنگار: تک‌روستا در پاسخ به اینکه از بین شهدای مفقودالاثر چرا سراغ شهید نادعلی رفتید، گفت: «باتوجه به اینکه شهید نادعلی دهقان‌کار از هم‌محلی‌های ما بود و من از نزدیک دردی که پدر و مادرش داشتند، مشاهده می‌کردم، تصمیم گرفتم کتابی درمورد شهید نادعلی دهقان‌کار بنویسم و در آن زمان مستندساز نبودم. سه سال پیش که در این‌ حرفه مشغول کار شدم، تصمیم گرفتم مستند این شهید را به تصویر بکشم و با توجه به اینکه‌ متوجه شدم برادر کوچکش پیگیر است تا ببیند مزار آن شهیدی که در بهشت‌زهراست برای برادرش است یا خیر، این موضوع برایم اهمیت پیدا کرد. برادرش دنبال مجوز مراجع تقلید و مجوز نبش قبر و انجام کارهای دی‌ان‌ای بود و من تصمیم گرفتم با او همراه شوم و این ‌مستند را ضبط کنم. موضوع شهدای مفقودالاثر متاسفانه سوژه‌ای بود که تابه‌حال به آن پرداخته نشده بود و من احساس کردم در برابر انتظار خانواده شهدا مسئولیتی دارم.»

 انتظار و جنون

این مستندساز در پاسخ به اینکه مواجهه با خانواده شهدای مفقودالاثر چگونه بود، گفت: «قصه شهدای گمنام و مفقودالاثر قصه‌ای است که به‌دلیل حجب و حیای خانواده این شهدا به فراموشی سپرده شده است. به‌ یاد دارم پدر شهید نادعلی به‌خاطر انتظاری که می‌کشید به‌مرور به جنون رسید، به‌طوری‌که صبح‌ها به بیابان می‌رفت و غروب بازمی‌گشت و با خود صحبت می‌کرد. فرزند کوچکش می‌گفت پدرم حتی وقتی حیوانات را می‌بیند به آنها می‌گوید تو هم می‌دانی نادعلی رفته و دیگر نیامده و از نادعلی من خبر داری یا خیر. در همین انتظار یک روز که رفت تا سه هفته هیچ خبری از وی نبود و مردم روستا دنبالش گشتند و درنهایت در یکی از دشت‌های اطراف روستا او را مشاهده کردند که رو به قبله دراز کشیده و به رحمت خدا رفته است. بسیاری از خانواده‌های شهدای گمنام در همین چشم‌انتظاری رفتند اما هیچ توجهی به آنها نشد، درصورتی‌که می‌شد برایشان کاری کرد.»

 پایان چشم‌انتظاری‌ها با نبش قبر

تک‌روستا درباره راهکاری که برای پایان این چشم‌انتظاری وجود دارد، گفت: «امکان این وجود دارد که خانواده شهدای گمنام فرزندان‌شان را پیدا کنند. داستان انتظار خانواده شهدای گمنام هم مثل خود شهدای گمنام است و کمتر به این چشم‌انتظاری‌ها توجه می‌شود. از سال ۸۲ به قبل شهدای گمنام‌مان فاقد آزمایش دی‌ان‌ای هستند و حدود ۱۵۰۰۰ شهید داریم که شناسایی نشده‌اند و اگر اینها نبش قبر شوند و آزمایش گرفته شود و با دی‌ان‌ای خانواده‌ها مطابقت داده شود، این چشم‌انتظاری خانواده‌ها به پایان می‌رسد و این قصه برای همیشه تمام می‌شود.»

وی در ادامه درباره داستان این مستند گفت: «مستند برادرم نادعلی روایتی محض بود و به هیچ‌عنوان ترحمی در آن نبود. بلکه درد و انتظار خانواده شهدای گمنام بسیار بالاتر از این فیلم است. یعنی نه‌تنها در این فیلم ترحمی نشده بلکه سطح پایین‌تری از درد و رنج خانواده‌ها در آن به تصویر کشیده شده است.»

 موضوعی فراموش‌شده

این کارگردان در رابطه با واکنش‌هایی که در رابطه با مستند ایجاد شد، گفت: «به برکت شهید نادعلی بازتاب فیلم بسیار خوب بود و بسیار خوب دیده شد. برای من تعجب‌برانگیز بود که خیلی‌ها عنوان می‌کردند اصلا کسی به این قصه نپرداخته و فراموش شده بود و چرا اصلا تاکنون با نبش قبر و آزمایش دی‌ان‌ای خانواده‌ها از چشم‌انتظاری درنیامده‌اند. به نظر من شهدا قهرمان‌های واقعی این کشور هستند، درصورتی‌که ما می‌بینیم خیلی‌ها دنبال قهرمان‌های کاذب هستند. درحال‌حاضر چند سوژه در رابطه با شهدا دارم و در مرحله تحقیق هستم که به امید خدا به مرحله تولید هم می‌رسد. اگر بخواهیم خوب به مساله شهدا بپردازیم جزء بهترین فیلم‌های ما می‌شود. مثل همان «موقعیت مهدی» که به قصه شهید خوب پرداخته شده بود و بازتاب بسیار خوبی هم داشت.»

نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰

یادداشتهای روزنامه فرهیختگانیادداشت

سهم طبقۀ متوسط از صنعت سریال‌سازی؛

«افعی تهران» از چه کسی انتقام گرفت؟

فرصتی برای تجدید ظهور «خوبی مردم ایران»؛

مفهوم ملت را زنده کردند

فیلم پرحاشیه «بیبدن» با قصه‌‌ای به‌اندازه از ایده‌ای مهم دفاع کرد؛

سینمای اجتماعی زنده است

درباره فیلم «بی‌بدن»؛

قصه‌گویی شرافتمندانه درباره قصاص

مصطفی قاسمیان، خبرنگار:

یک درامدی خوب و تماشاگرپسند

اهل ملت عشق باش؛

عشق و دیگر هیچ...

آقای کارگردان! چه داری می‌کنی با خودت؟!

آنتی ‌کانسپچوآل آرت ترک و کُرک و پَر ریخته حسن فتحی

مریم فضائلی، خبرنگار:

چشم‌هایمان گناه داشتند!

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ:

رویاهای شخصی‌ات را نفروش!

سریال پرطرفدار «حشاشین» چه می‌گوید؛

علیه شیعه یا علیه اخوان؟

راضیه مهرابی‌کوشکی، عضو هیات‌‌علمی پژوهشکده مطالعات فناوری:

فیلم «اوپنهایمر» به مثابه یک متن سیاستی

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ:

از شما بعید بود آقای جیرانی

ایمان‌ عظیمی، خبرنگار:

دیکته نانوشته غلط ندارد

درباره هزینه‌ای که می‌شد صرف «هفت سر اژدها» نشود؛

چرخ را از نو اختراع نکنیم

فرزاد حسنی بعد از سال‌ها، به قاب تلویزیون آمد؛

بازگشت امیدوارکننده

در نقد بهره کشی «علی ضیا» از شهرت؛

از موج ابتذال پیاده شو

محمد زعیم‌زاده، سردبیر فرهیختگان:

در عصر پساواقعیت به احمد خطر حرجی نیست اما...

سیامک خاجی، دبیر گروه ورزش:

برای خداحافظی زود بود آقای جملات قصار!

محمدرضا ولی‌زاده، فرهیختگان آنلاین:

عجایب آماری دیدم در این دشت!

محمدامین نوروزی، مستندساز:

از این طرف که منم راه کاروان باز است...

فاطمه دیندار، خبرنگار:

برای درخشش سیمرغ‌های بلورین

محمد زعیم‌زاده، سردبیر؛

کدام سینما؟کدام نقد؟

حامد عسکری، شاعر و نویسنده:

فیلم دیدن با چشم‌های تار...

چهل و دومین جشنواره فیلم فجر؛

چند نقد بر فیلم سینمایی «آپاراتچی»

«صبحانه با زرافه‌ها»؛

یک وس اندرسون ایرانی تمام‌عیار

ویژه‌نامه جشنواره فیلم فجر؛

«صبحانه با زرافه‌ها»؛ معنازدایی از جهان

«صبحانه با زرافه‌‌ها»؛

تهش هیچی نیست، پس لذت ببر!

درباره فیلم جدید سروش صحت؛

قرار صبحانه با خودمان

هومن جعفری، خبرنگار:

مردی که سازش نمی‌کرد

در روزگار بی‌مایگی حضور قاف غنیمتی است؛

برای «قاف» و عمو اکبر

تولد قاف به میزبانی اکبر نبوی با همکاری «فرهیختگان»؛

«قاف» نمی‌خواهد متکلم‌ وحده باشد

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ؛

هنوزم نقش بازی می کنی آقای فرخ نژاد؟