
بازدیدهای میدانی باید در سطح آسیبشناسی سیاستهای فعلی، بررسی خلأها و موردتوجه قرار دادن راهکارهایی که بعضی از استانها در موضوعات مختلف به کار بستهاند، باشد.
بازدیدهای میدانی نباید شکل دستوری به خود بگیرد


علی مزروعی، خبرنگار گروه سیاست: در گفتوگویی که با ایمان رحیمیپور، حقوقدان و عضو هیاتعلمی دانشگاه یزد داشتهایم نکات مثبت و منفی بازدیدهای میدانی و گفتوگوهای رئیس دستگاه قضا مورد بررسی قرار گرفته است. مشروح این گفتوگو را در ادامه میخوانید.
مهمترین نکات مثبت و منفی بازدیدهای میدانی و نیز دیدارهای مردمی رئیس دستگاه قضا را چه چیزی میدانید؟
اصل بازدیدهای میدانی میتواند از دو جهت مورد بررسی قرار گیرد. یکی بحث افزایش اعتماد عمومی است؛ چراکه مردم مسئولان را در کنار خود میبینند و این نکته مثبت آن است. دومین بحث این است که این بازدیدها نباید به شکل ساختگی و تصنعی باشد و باید یک خروجی نیز داشته باشد و فقط قرار نیست به صورت نمادین باشد.
موضوعی که در اینجا مغفول واقع میشود این است که بازدیدهای میدانی باید در سطح آسیبشناسی سیاستهای فعلی، بررسی خلأها و موردتوجه قرار دادن راهکارهایی که بعضی از استانها در موضوعات مختلف به کار بستهاند، باشد.
اتفاقی که میافتد این است که بدون دخیل کردن نگاههای کارشناسی دقیق در برخی موارد مسائل آسیبشناسی شده و در همان لحظه تصمیمگیری میشود. مشکل نیز تازه از همین نقطه شروع میشود.
تا جایی که بحث مرتبط با حضور میدانی مسئولان در کنار مردم است و مسائل آسیبشناسی میشود خوب است اما بعد از آسیبشناسی باید راهکارها بررسی شده و اگر نیاز است دغدغه افراد مطلع که در منطقه حاضر هستند، شنیده شود.
اینکه سفرها شکل دستوری به خود بگیرد اولویتبندیها جابهجا میشود، یعنی هرکسی در آن بازه زمانی بتواند درخواستی را مطرح کند یا بتواند با لابی درخواستش را توسط یکی از نهادها به رئیس قوه برساند مشکلش در دستورکار قرار میگیرد و این تلقی به وجود میآید که برای رفع مشکل صرفا باید به رئیس قوه مراجعه کرد. این درحالی است که رئیسجمهور در سال شاید یک بار بتواند به یک استان سفر کند.
سفرهای استانی چطور آسیب می بیند؟
ورود محتوایی عدالت قضایی و اجتماعی را تحتالشعاع قرار میدهد. بنابراین این نظارت در مرحله اول صرفا باید در سطح آسیبشناسی باقی بماند و بعد به دنبال راهحل آن بگردیم.
بهطور مثال آقای اژهای رفته بودند به یکی از مجتمعهای قضایی و این بحث مطرح شد که قاضی پروندهها را نگه میدارد تا بتواند آمار ماه خود را کنترل کند. یعنی اگر بخواهد نمره منفی کسب نکند مجبور است میزانی از پروندهها را حلوفصل کرده و میزانی را نگه دارد تا جزء آمار منفیاش حساب نشود. این بازدید آوردهاش باید برای رئیس قوه این است که بداند چقدر یک موضوع غلط عرفی شده است که مسئول مجتمع قضایی صریحا به آن اذعان میکند. این میشود آسیبشناسی و بعد از آسیبشناسی باید بتواند برای آن راهحل پیدا کند. اما آقای اژهای به جای این کار تهدید میکند که اگر یک بار دیگر این اقدام صورت گیرد فلان فرد باید عزل شود.
این روش باعث میشود تا صرفا یک مورد حل شده و بقیه باقی بماند. چنین آماری تقریبا در همه مجتمعها مورد اهمیت است و اگر انجام نشود نمره منفی تلقی میشود و ارتقا پیدا نمیکنند و افراد نیز برای اینکه نمره منفی نگیرند به جای کیفیت به کمیت نگاه میکنند.
اما اینکه به این مساله پرداخته نمیشود مصداق همین ورود محتوایی است. همین مورد در دولت نیز وجود دارد. مثلا زمانی که سامانه مردمی مطالبات مردمی را جمع میکند یک انتظار زیادی را نیز برای مردم ایجاد میکند اما آیا دولت ظرفیت رفع همه این مشکلات را دارد؟ من بعید میدانم. پیشنهادی که در اینجا میشود هم به دولت و هم به مجلس ارائه داد این است که سامانههای مردمی باید اعتراضات شکلی مردم را حل کند.
مسئولان باید کاملا در دسترس جامعه هدف خود باشند. رئیسجمهور و رئیس قوه قضائیه باید مسئولان دستگاهها را موظف کنند که بهطور مستمر با جامعه هدف خود تشکیل جلسه بدهند. یعنی سامانهای تدوین شود که در آن اگر مسئول دولتی چنین جلساتی را برقرار نکرد و به خواستهها بیتوجه بود گزارشش به رئیسجمهور داده شود.
استاد دانشگاه با دانشجویان، رئیس دانشگاه با کارمندان و اساتید خود جلسه برگزار کنند. استانداران و فرمانداران نیز باید به همین طریق عمل کنند. آن وقت سامانههایی که رئیسجمهور در سفرهای استانی راه میاندازد از بحث محتوایی خارج شده و سازوکار شکلی به خود میگیرد. آن وقت مردم نیز باید عدم تشکیل جلسه را ثبت کنند و نه خود محتوای مشکل را. از این جهت ظرفیتها و چالشهای دیدارهای مردم را باید توام با هم دید.
در کنار رفع مشکلات جزئی مردم، رفع چالشهای کلان قوه قضائیه نیز میتواند در جهت ایجاد سرمایه اجتماعی موثر عمل کند و چهبسا اهمیت بیشتری نیز داشته باشد. از این جهت مهمترین چالشهای قوه قضائیه که محسنیاژهای در سطح کلان با آن مواجه است، چیست؟
بهنظرم آقای اژهای حداقل در این چند ماهی که مشغول به کار شدهاند، در ادبیات، گفتمان و دیدگاههایی که مطرح میکنند از سلف خود پیش هستند. این نشان میدهد که از تجارب روسای پیشین قوه استفاده کردهاند. هم از دوره آقای لاریجانی و هم از دوره آقای رئیسی. بهخصوص در مورد سفرهای استانی ایشان میتوان این نکته را مطرح کرد. درباره چالشها باید گفت در نظام قضایی، رئیس قوه قضائیه خیلی نمیتواند استقلال قضات را تحتتاثیر قرار داد و مثل قوه مجریه روی آنان اقتدارنمایی داشته باشد. بالاخره قضات برای خود دیدگاههایی دارند و درست است که آنها زیرمجموعه رئیس قوه محسوب میشوند، اما رئیس قوه خیلی نمیتواند نظارت ساختاری جدیای را بر آنان داشته باشد. یک بحث دیگر این است که علیرغم دیدگاههای خیلی خوبی که خود آقای اژهای دارد، بدنهای که بتواند وی و دیدگاههایش را چه در سطح معاونان و چه در سطح استانها همراهی کند به اندازه کافی وجود ندارد. پس کمبود نیروی متخصص و خوشفکر، یکی از چالشهای جدیای است که اژهای، در حل مسائل و بحرانها با آن مواجه است. دومین مسالهای که وجود دارد، مربوط به مواجهه صداوسیماست. صداوسیما هنوز نتوانسته است با گفتمان اژهای ارتباط برقرار کند. یکی از جدیترین چالشهای محسنیاژهای در این چند ماه نیز همین مساله بوده است. نکته اینجاست که حرفهای ایشان، حرفهای پوپولیستی نیست، حرفهای موردپسند و خوشایند رسانه نیست. یعنی حرفهایی که میزند طوری نیست که بتواند صداوسیما را به وجد بیاورد تا بخواهد آنها را به شکل گسترده بازنشر دهد. بنابراین بهنظرم اولویتبندی که در حرفهای اژهای صورت میگیرد، در صداوسیما با نگاه درستی روبهرو نمیشود. یعنی رسانه ملی حرفهای تخصصی آقای اژهای را، معمولا به این دلیل که بهزعم خود قصد دارد جایگاهش را نزد مردم حفظ کند، پوشش نمیدهد. مثلا در رابطه با همین ویلایی که اخیرا در استان البرز با دستور مقام قضایی تخریب شد، رسانه ملی آن قسمتی که این ویلا درحال تخریب است را در همه بخشهای خبری نمایش میدهد اما جملات اژهای دراینباره را با ضریب خیلی کمی رسانهای میکند. جملات رئیس دستگاه قضا این است؛ درست است که این ویلا باید تخریب شود اما مخاطب همینطور که این ویلا دارد تخریب میشود غصه هم میخورد. خب این حرف، حرف درستی است، چرا ویلا با این قیمت و این تشکیلات که بهراحتی در ساخت آن از بیتالمال هزینه شده است، در تخریب هم با امکانات و هزینههای بیتالمال مواجه میشود. این سخن اژهای ناشی از یک نگاه درست و علمی است. میگوید شما محکم برخورد کن، ولی بدون توجه به مصالح مردم تصمیم نگیر. ولی میبینیم که صداوسیما خیلی تمایل ندارد این قسمت را بازنشر دهد. پس یک چالش درونقوهای این است که نیروهای کافی برای پیادهسازی کامل رهنمودهای خود ندارد. یکی دیگر هم رسانهای است، رسانهها خیلی از این صحبتهای آقای اژهای و عملکرد او به این دلیل که فکر میکنند نمیتوانند با استفاده از آن مخاطب عام را جذب کنند، استقبال نمیکنند.
