نرگس چهرقانی، خبرنگار گروه سیاست: دو سال از شروعبهکار مجلس یازدهم میگذرد؛ مجلسی که مردم به عملکرد شفاف آنها امید بسته بودند. امسال اما سالی پر از طرحها و مصوبههایی است که به امید و اعتماد مردم صدمه میزند و مشخص نیست این روند تا چه زمانی ادامه خواهد داشت. یکی از مصوباتی که صبح دیروز در کمال ناباوری تصویب شد، حذف ارز 4200 از بودجه 1401 بود. حذف این ارز، بیش از آنکه تبعات و هزینههای اقتصادی داشته باشد، هزینه اجتماعی برای کشور دارد. به همین جهت برای بررسی بیشتر اقدام مجلس در حذف ارز 4200 با علی مروی، کارشناس اقتصاد سیاسی به گفتوگو پرداختم.
اخیرا خبرهایی که شنیده میشد مبنیبر این بود که کمیسیون تلفیق قصد حذف ارز 4200 از بودجه 1401 را ندارد، اما دیروز در کمال ناباوری، بهطور ناگهانی در مصوبهای ارز 4200 حذف شد. فکر میکنید افکار عمومی در مواجهه با این مساله چه واکنشی خواهند داشت و بیشتر به کدام دهکها فشار روانی و حتی اقتصادی وارد میشود؟
دو نگاه به مساله ارز 4200 وجود دارد؛ یکی نگاه دولت و مجلس و دستگاههای اجرایی است، که این سه به این نتیجه رسیدند هم یک فاصله بسیار زیادی بین ارز 4200 با نرخ ارز در بازار هست که رانتزاست و دارد نقدینگی را جابهجا میکند و صحبتهایی از این دست که بسیاری میگویند، و ازطرف دیگر این دوستان معتقدند منابع ارزی محدود است و نمیتوانند ارز 4200 را اینگونه به کالاها تخصیص بدهند، بهطوریکه هیچ راهحلی بهجز حذف ارز 4200 ندارند و برای جایگزین ارز 4200 میخواهند کارت یارانه نقدی یا بنکارت به مردم بدهند. این زاویه نگاه دولتیهاست. اما در واقعیت زاویه نگاه مردم، بهویژه قشر محروم به ارز 4200 کاملا متفاوت است. مردم وقتی به این مساله نگاه میکنند، تورم بسیار بالا و فشار مضاعف بر دغدغه معیشتی خود را میبینند. مردم آنقدر دغدغه معیشت دارند که هرگونه افزایش دیگری در نرخها یک فشار بسیار مضاعف به آستانه تحملشان وارد میکند. مثالی میزنم؛ ببینید یک وزنهبردار وقتی که وزنه آخر را نمیتواند بزند، وزنه آخر فاصلهاش با وزنه قبلی یک یا دو کیلو است، آن دو کیلو یا یک کیلو است که طرف را زمینگیر میکند. الان وضعیت تورم و معیشت مردم، بهگونهای است که حذف ارز 4200 قضیه همان دو کیلو اضافه است که دولت و مجلس دارند به وزنه اضافه میکنند. این دو زاویه نگاه باعث شده که دو گفتمان کاملا متفاوت شکل بگیرد. یعنی مسئولان از یک طرف میگویند ما راهحلی نداریم، ما هرکاری انجام بدهیم، بهتر از وضعیت موجود است، چون زاویه نگاهشان اینگونه است. مردم هم میگویند ما نمیتوانیم تحمل کنیم، شما این همه منابع ارزی در موارد مختلف خرج میکنید و چرا دست روی ارز 4200 گذاشتید؟ من عرضم این است که نوع انتخاب مجلس و رفتار دولت در مسائل مشترک باعث میشود مردم مدام این سوال را از خودشان بپرسند که آیا دولت و مجلس حاضرند زاویه نگاهشان را با ما مردم یکی کنند؟ آیا حاضرند مثل ما مردم به مسائل فکر کنند؟ یا مصر هستند که از زاویه نگاه خودشان به مسائل نگاه کنند و برای خودشان تصمیم بگیرند؟ مردم در اینگونه ماجراها مانند حذف ارز 4200 یا حتی طرح صیانت مدام این سوالات را از خودشان میپرسند و معتقدند مجلسیها با یکسری استدلالهایی که زاویه نگاه خودشان را کاملا درست جلوه میدهد، تصمیم میگیرند و حاضر نیستند عینکشان را بردارند و با عینک مردم نگاه کنند. اگر مسئولان با عینک مردم به مسائل نگاه کنند، کاملا وضعیت متفاوت میشود و مساله من این است که گفتمان دولت در ارز 4200 و گفتمان مجلس در طرح صیانت معیاری است که باعث میشود بعد از این قضایا وقتی مردم با مسئولان صحبت میکنند، در ابتدا میگویند آیا حاضرید از زاویه ما به مسائل نگاه کنید یا مانند دفعات قبل میخواهید با نگاه خودتان کار را جلو ببرید؟
ما حتی در بحث طرح شفافیت هم این مساله را میبینیم که مجلس به سرمایه اجتماعی خودش آسیب میزند و توجهی به اعتمادسازی بین مردم ندارد.
ما در ادبیات اقتصادی، یک موضوعی داریم به نام «سرمایه اجتماعی». شاخص اصلی سرمایه اجتماعی که در تمام سنجشها استفاده میشود، «اعتماد» است. مثلا در سطح کلان میگویند چقدر مردم به تصمیمات دولت اعتماد دارند؟ اعتماد از کجا میآید؟ من زمانی به شما میتوانم اعتماد کنم که احساس کنم مساله را همانجور که من میبینم، میبینی و نگاه من را درک میکنی. اگر شمای دولت به این نتیجه برسید که نمیتوانید مساله را از زاویه نگاه مردم ببینید و ناچارا میخواهی نگاه خودت را به من تلقین کنی، کما اینکه خیلی از مسئولان، بهگونهای با مردم صحبت میکنند-همین رسانه تلویزیون خودمان هم همینطور است- که میخواهند به مردم آموزش بدهند که اینطور نیست و میخواهند نگاه مردم را تغییر بدهند، درصورتیکه تغییر نگاه مردم راهحل مساله نیست و حداقل با مردمی که این همه سال سختی اقتصادی را تحمل کردند و با یک امیدی به این مجلس رای دادند، نباید بگویند من میخواهم زاویه نگاه تو را عوض کنم، تا الان اشتباه میدیدی و من میخواهم درستش را به شما بگویم. این یکبار جایی است که دولت باید تصمیم بگیرد میخواهد از زاویه نگاه مردم به مسائل نگاه کند یا از همان زاویه نگاهی که خودش و کارشناسانش دارند نگاه میکنند.
و نکته جالبتوجه ابهامی است که مصوبه امروز مجلس از ابعاد مختلف اقتصادی، سیاسی و اجتماعی دارد. حتی خود نمایندههای مجلس هم نسبتبه این مصوبه ابهام بسیاری دارند چه برسد به مردم. نظر شما در اینباره چیست؟
ازلحاظ اجرایی هم ابهام بسیاری در حذف ارز 4200 وجود دارد، وقتی هنوز دهکبندی در جامعه وجود دارد و درنتیجه اختصاص یارانه برای حذف ارز 4200 با مشکل روبهرو میشود. شما ببینید از سال 88 به بعد، یعنی 12 سال است که برای مساله دهکبندی جامعه، هنوز هیچ روش مطمئنی برای شناسایی خانوارها اجرا نشده است. هربار، هر دولتی هر روشی را که اجرا کرده، جمعیت زیادی از جامعه هدف جا ماندند، نتیجه آنقدر بد شده که آخرش آن دولت گفته من اشتباه کردم و همان روش قبلی خودم را میروم. دولت اگر یک روش درست برای رسیدن به خانوار میخواهد، ابتدا یارانهها را درست کند. اگر درست شد و درست شناسایی کردند، بقیه مراحل را انجام بدهند. خلاصه کلام من این است که حذف ارز 4200 و سیاستهای اینچنینی، روی کاغذ خوب است، اما باید برای اجرایش، جوانب بسیاری سنجیده شود، بهطوریکه سابقه اجرایی این کار در تمام نهادها دیده شود و سابقه نشان میدهد که این کار غلط است. علیایحال اینهم بهنظر من مساله است. علاوهبر اینکه خیلیها نمیدانند اصلا تبعات حذف ارز 4200 چیست، ابهام اقتصادی دارد، ابهام منابع دارد، همه اینها یک ابهام مهم در اجراست. سابقه دولتهای مختلف نشان میدهد که از عهده اجرای کار برنمیآیند.
نه دولت نه مجلس تبعات اقتصادی، سیاسی و اجتماعی حذف ارز 4200 را قبول نکردند، بهطوریکه حتی این شائبه پیش میآید که مجلس برای اینکه مسئولیت تبعات حذف ارز 4200 را نپذیرد، آن را به گردن دولت انداخت، درصورتیکه وظیفه مجلس است که از اشتباه دولت جلوگیری کند. چنین رفتارهایی از مجلس یا حتی دولت چه تبعاتی در جامعه دارد؟
این بار اولی نیست که چنین اقداماتی میکنند. مگر مجلس برای سال 1400 اینکار را نکرد؟ مگر چیزی به غیر از این بود که دولت میتواند از اولین روز سال تا آخرین روز سال ارز 4200 را حذف کند؟ مگر غیر از این است؟ اینکار را سال 1400 هم کردند و مجلس با این مصوبه توپ را در زمین دولت انداخت، که دولت هر زمان اینکار را کرد، مجلس بگوید که من دخالت نکردم و دولت هم هر زمان اینکار را کرد بگوید من فقط مصوبه مجلس را اجرا کردم. اما این روش در سال 1400 جواب نداد. یعنی مردم و افکار عمومی نمیگویند دولت آقای رئیسی و مجلس آقای قالیباف اینکار را کردند، بلکه میگویند حاکمیت اینکار را کرد. مردم میگویند الان دولت و مجلس یکدستی که همه در یک جناح هستند، این کار را کردند. ما در اقتصاد، اصطلاحاتی داریم به نام بخش عمومی و بخش حاکمیتی نظام. موردی هم که من میگویم، این نیست که بگویم دولت آقای رئیسی یا مجلس آقای قالیباف. مردم دو روز دیگر میگویند حاکمیت زاویه نگاهش به مسائل با ما فرق دارد، و این خطرناک است. سر مساله طرح صیانت، طرح شفافیت، طرح افزایش جمعیت هم مردم این صحبتها را میکنند. از یک طرف مردم میگویند ما مشکلات اقتصادی الانمان را نمیتوانیم حل کنیم، زاویه نگاهها وقتی فرق میکند، دو روز دیگر مسالهای پیش میآید که به حمایت مردم نیاز هست، شما به منی که نشان دادید تا الان هرچه فکر میکنم اشتباه است، میتوانی الان بگویی که این کار را انجام بدهم؟ نهایتا با چنین رفتارهایی سرمایه اجتماعی هدر میرود، بهطوریکه اگر با تداوم ارز 4200 در سال 1401 قرار است 18 میلیارد دلار بسوزانیم، باید دید هزینه اقتصادی بیشتر است یا هزینه اجتماعی؟ 18 میلیارد دلار میارزد یا سرمایه اجتماعی که از دست میرود؟ دولت و مجلس هیچ برآوردی از میزان صدمه به سرمایه اجتماعی ندارند. کدامیک از آقایان برآورد کرد که آبان 98 چقدر سرمایه اجتماعی از دست دادیم؟ به همین دلیل برای اجرای اینکار باید سرمایه اجتماعی را بسنجند که سرمایه اجتماعی کجا آسیب خودش را نشان میدهد. من میگویم این تصمیم، هزینه حکمرانی در جمهوری اسلامی را بالا میبرد. همچنان میشود حکمرانی کرد، همچنان مردم پای کار هستند، اما بازسازی آسیب به اعتماد مردم هزینهزاست. بهعنوان کسی که هم با مردم تعامل میکنم هم با مسئولان، عمده نتیجه این مصوبه و مصوباتی اینچنینی مانند طرح صیانت یا طرح شفافیت این است که فاصله بین مردم و حاکمیت، بیشتر و گفتوگوی بین این دو سختتر میشود.