مجتبی اردشیری، خبرنگارگروه فرهنگ: درحالیکه شورای صنفی نمایش در روز دوم اسفند، اسامی 7 فیلم اکران نوروزی را منتشر کرد، روی این گزاره صحه گذاشت که این 7 فیلم، اسامی نهایی آثار اکران نوروزی امسال هستند و بهترین ترکیب برای نوروز 1401 محسوب میشوند. این ادعا تا اندازهای سفت و محکم مطرح شد که این شورا در فاصله دوهفته اخیر، هرجا صحبت از متزلزل بودن این فهرست و امکان حذف برخی فیلمها میشد، قاطعانه روی تصمیم خود میایستاد و عنوان میکرد که مسئول انتخاب فیلم برای اکران سینما، این شورا است و گمانهزنیها در رابطه با حذف یا اضافه برخی فیلمها از و به این فهرست، چندان درست نیست. این اصرارها روی تحکم شورای صنفی نمایش تا جایی پیش رفت که برخی اخبار درگوشی از عدم اجازه بعضی فیلمها برای نمایش در بازه نوروزی حمایت میکردند. صدای این پچپچها خیلی زود بلند شد و «علفزار» بهعنوان نخستین قربانی به دلایلی که مهمترینش نداشتن مجوز برای اکران عنوان شد، از ترکیب نوروزی کنار گذاشته شد. همان پچپچها خیلی زود درمورد «لامینور» هم مطرح شد. مشتاقان سینما که دوست داشتند جدیدترین ساخته کارگردان صاحبسبک سینما را روی پرده ببیند، هیچگاه دوست نداشتند این پچپچها دوباره به حقیقت بپیوندد، اما در کمال تعجب، «لامینور» هم از ترکیب نوروزی 1401 کنار گذاشته شد. بهانهها اما روند حذف این فیلم را مشکوک نشان میداد. ابتدا عنوان شد فیلم پروانه نمایش نداشته و چون این پروانه دو سال پیش اخذ شده، هماکنون منقضی شده و چون فرآیند دریافت پروانه نمایش خیلی زود اتفاق نمیافتد، فیلم مهرجویی درقالب اکران نوروزی به روی پرده نمیرود. روز گذشته اما حبیب ایلبیگی دامنه شبهات را بیشتر کرد و در گفتوگویی عنوان کرد مشکل این فیلم، اساسا پروانه نمایش نبوده؛ چراکه فیلم از این بابت مشکلی ندارد، بلکه ناهمگونی با زمان نمایش است و اینکه این فیلم بهتر است در زمان بهتری روی پرده برود. این گفتههای ضدونقیض در شرایطی مطرح شده که فیلم به اکران نوروزی نرسیده و متاسفانه فضای ناامن که میرفت درنتیجه اعتماد سینماگران به تیم جدید سینمایی، به یک امنیت روانی خوب برسد، دوباره بر فضای سینمایی کشور مستولی شد. این فضا، سینمادوستان را به 14 سال پیش میبرد؛ زمانی که «سنتوری» قرار بود بهعنوان فیلم تحسینشده جشنواره فجر که حتی برخی رسانههای تندرو نیز از آن تعریف کرده بودند، از سوم مردادماه روی پرده برود. اما درست چندساعت مانده به نمایش رسمی آن فیلم، بهانههایی آورده شد که مضمون اصلیاش آن بود که فیلم مناسب با آن زمان نمایش نیست. کسی متوجه نشد چرا یک فیلم موزیکال و پرمخاطب، برای اکران مهیج تابستانی مفید نیست؟! کلیدواژه «تعویق» از همان زمان روی اکران «سنتوری» افتاد و فیلم تا به امروز، همچنان رنگ پرده را به خود ندیده است، بنابراین کاملا طبیعی است که بخواهیم اینبار از واژه «تعویق» برای فیلمی که گفته میشود فصل زنانه «سنتوری» است، نگران بوده و نسبتبه تصمیمهای آتی برای این فیلم اظهار بیاطلاعی کنیم.
مقصر اول: شورای صنفی نمایش
واقعا از شورای صنفی نمایش و اعضای باتجربه آن بعید بود که بخواهند چنین تصمیم قطعینشدهای را اینچنین قطعی اعلام کنند. در این فرآیند، دو گمانه پررنگ وجود دارد؛ نخست آنکه این شورا به یک فهرست موقت رسید و آن فهرست را خیلی زود بهعنوان فهرست اصلی اعلام کرد، حال آنکه عموما فیلمهای اکران نوروز در اواسط اسفندماه اعلام و از اواخر همین ماه هم روی پرده میرفت و تاکنون سابقه نداشته اسامی فیلمهای قطعی نوروز در روز دوم اسفندماه رسانهای شود.
گمانه دوم که محکمتر است، به این موضوع برمیگردد که این فهرست، فهرست نهایی و اصلی شورای صنفی نمایش است که اعلام شد، اما در ادامه با دخالتهای سازمان سینمایی در یک کار صنفی، شورا را مجاب به عقبنشینی و پذیرش پروژه «حذف» کرد.
رگههای این مخالفت کاملا آشکار است. مهمترینش اما در زمانهایی است که برخی رسانهها از تغییر و تحولاتی در فهرست اکران نوروزی سخن به میان آوردند و پای شورای سهنفره سازمان سینمایی و وزارت ارشاد را به میان کشیدند، اما رئیس شورای صنفی با قطعیت اعلام کرد فهرست فیلمهای اکران نوروزی همینی است که اعلام شده و اساسا چیزی بهعنوان شورای سهنفره وجود ندارد.
حالا اما با مسجل شدن حذف دو فیلم از 7 فیلم انتخابشده، شورای صنفی پاسخ قانعکنندهای به این اتفاق نشان نداده و همهچیز را در یک سردرگمی بزرگ قرار داده است. الان نه رسانهها میدانند پاسخ خود را از چه فرد یا نهادی باید دریافت کنند و نه صاحبان آثار بهدرستی میدانند که مشکل این تصمیمات دقیقه نودی چه چیزی است؛ آنهم درست 4 روز پیش از اکران سراسری فیلمها.
شورای صنفی نمایش که در آغاز فعالیت خود نشان داد با دغدغههای سینمایی و صنفی، پا در این گود گذاشته و ماهیتی مستقل از سازمان سینمایی دارد، حالا در نخستین محک جدی، ثابت کرده که در ادامه همان سیاستهای همیشگی این شورا حرکت کرده و نمیتواند در چهارچوب خواست بدنه صنف خود عمل کند.
جالب است حالا هم که این شورا مقهور تصمیم سازمان سینمایی شده، اعتراض چندانی بهعمل نیاورده و سیاست سکوت درپیش گرفته است. شاید کمترین توقع از این شورا در زمان کنونی، اعتراض گسترده به این تصمیم قهرآلود و حتی استعفای اعضای آن بود. وقتی این شورا عملا و قویا اعلام میکند تصمیمگیر مقوله اکران است و فهرست نهایی، همان چیزی است که آنها اعلام کردهاند، اما در عرض چندروز این حرف آنها و حاکمیت و استقلال آنها نقض میشود، آیا باید پذیرفت که چنین نهادی باید سکوت پیشه کرده و به ادامه فعالیت خود بپردازد؟!
شورای صنفی نمایش در گام نخست برای صیانت و حفاظت از سینما باید مقابل این تصمیم میایستاد و اگر هم این مهم، هدف غایی آنها نبود، لااقل باید از استقلال خود دفاع میکرد و اجازه نمیداد اینگونه آشکارا، هویت و استقلال این شورا خدشهدار شده و جامعه سینمایی را نسبتبه خود بدبین کند.
مقصر دوم: صاحبان فیلم
تا یک جایی خوب عمل کردند و توانستند بدون هیچ حاشیهسازی یا تحریک فرد یا نهادی، روند معمول پیشاکران داشته باشند، اما زمانی که بحث تعویق نمایش فیلم آغاز شد، یک جریان رسانهای نهچندان حرفهای را آغاز کردند.
شاید درستتر این اقدام آن بود که این موضوع در جمع خودی آنها با مسئولان سینمایی حلوفصل میشد، اما با رسانهای شدن موضوع، تنها بر دامنه حواشی فیلم افزوده شد و گرهای که تصور میشود در حال تنگتر شدن و کورتر شدن است. قطعا باید عکسالعمل صاحبان «لامینور» را با واکنش صاحبان «علفزار» مقایسه کرد. «بهرام رادان» بهعنوان تهیهکننده این درام ملتهب، درطول یکماه اخیر، عملکرد مناسبی از خود نشان داده است. چه زمانی که در جشنواره از احتمال توقیف فیلم از او سوال شد، چه وقتی که نسخه بیکیفیت فیلم در فضای مجازی منتشر شد و چه اکنون که فیلم، بهعنوان نخستین قربانی، از اکران نوروز 1401 کنار کشید. در تمام این برههها، رادان هیچ عکسالعمل خارج از عرفی از خود نشان نداد و تا توانست از ایجاد حاشیه برای فیلم خود جلوگیری بهعمل آورد. اما درمورد «لامینور»، چنین تامل دوراندیشی در کار نبود و جنجالآفرینیها درست درجهت خلاف منافع این فیلم عمل کرد. درواقع زمانی که تیغ تیز انتقادها بهسمت سازمان سینمایی و شورای صنفی نمایش بود، برخی از صاحبان فیلم با انتشار بیانیه و دیگر حاشیهسازیها، توجه و تمرکز رسانهها و افکار عمومی را از روی این فضای دوقطبی برداشتند و تاحدودی متوجه خود کردند. تا قبل از این ماجرا، رسانهها یک فضای ایزوله درستی را برای این تصمیمهای خلقالساعه سازمان سینمایی ایجاد کرده بودند که شاید میتوانست اوضاع را برای این فیلم، بهتر از شرایط امروز آن کند، اما ورود بیگاه عوامل به این حاشیهسازیها سبب شد تا دقیقا الگوریتمی شکل بگیرد که قبل از توقیف بسیاری از آثار سینمای ایران شکل گرفته بود. هماکنون و با این اقدامات نسنجیده، شرایط بهگونهای رقم خورده که همگان تصور میکنند «لامینور» هم بهمانند «سنتوری» در محاق توقیف قرار گرفت و امیدی به نمایش آن روی پرده سینماها نیست. بعضیها هم با تمسخر این جریان، از آن به جنگ زرگری یاد میکنند که شیوهای برای حساس کردن بیشتر مردم روی این فیلم درنتیجه یک فروش بهتر است. درواقع برخیها به این واکنش صاحبان فیلم به چشم یک بازی تبلیغاتی مینگرند که دیگر کهنه و نخنما شده و مخاطبان چندانی را به سینماها نمیکشاند. و حالا پرسش اصلی این است که این بیانیه دادنها یا گره زدن اوضاع این فیلم با وضعیت جسمانی داریوش مهرجویی، چه روند روبهبهبودی را برای نمایش فیلم رقم زد؟ وقتی حبیب ایلبیگی بهعنوان معاون نظارت و ارزشیابی سازمان سینمایی اعلام میکند درخواست ملاقات حضوری داده است که صورت نگرفته، این پرسش مطرح میشود که روند نمایش «لامینور» در آن جلسه یا جلسات خصوصی بهتر پیش میرفت یا به این شکل بیانیه دادن و رسانهایتر کردن مشکل؟
متاسفانه باید بپذیریم که عملکرد نهچندان سنجیده برخی صاحبان «لامینور» سبب شد تا این زخم، سر باز کرده و حالا با ورود رسانهها و فضای مجازی به این موضوع، زمینههای ایجاد حواشی بیشتر و کورترشدن گره اکران این فیلم بیش از هر زمان دیگری فراهم شود. مهرجویی از این بابت فیلم را به جشنواره فجر ارائه نکرد تا از بروز حاشیه در زمان اکران فیلم جلوگیری کند، اما با این اقدام برخی افراد، عملا سه سال صبر و شکیبایی این کارگردان سرشناس بر باد رفت و این فیلم نیز هدف حواشی ناجوانمردانه قرار گرفت.
مقصر اصلی: سازمان سینمایی
از زمانی که محمد خزاعی بر مسند سازمان سینمایی نشست، امیدواریهای زیادی شکل گرفت که با یک نگاه سینمایی بر مسند امور سینمای کشور و در تعامل با اهالی سینما، مانع از بروز حواشی سینمایی شود. اما با نگاهی به رخدادهای اینچنینی بهنظر میرسد در بر همان پاشنه میچرخد. این نگرانی وجود دارد که فضای سینما بهجای اینکه به محلی برای اعتمادسازیهای دوطرفه آشتی سینماگران با بدنه دولتی تبدیل شود، به محیطی مشوش و پراسترس بدل شود. هرگونه سهلانگاری در چنین فضایی باعث بروز اختلافات شدید میشود و سخنان نسنجیده، جامعه نهچندان بزرگ سینمای کشور را با اضطراب مواجه میکند. در جدیدترین تصمیم سازمان سینمایی، دو فیلم از ترکیب اکران نوروزی جدا شدند؛ دو فیلمی که امید اصلی گیشه بودند و امتحان خود را پیشتر پس داده بودند؛ «علفزار» که یک شروع توفانی در جشنواره فجر امسال پشت سر خود میدید و هم با اقبال مخاطبان مواجه شد و هم داوران برای این فیلم سنگتمام گذاشتند. درمورد «لامینور» هم مخاطبان برای تماشای این فیلم لحظهشماری میکردند.
حالا سازمان سینمایی، پا را در کفش شورای صنفی نمایش کرده و با مخدوش کردن استقلال این شورا، نقش خود را در اندازه تعیینکننده فیلمهای سینماها پایین میآورد. چطور میشود که بین دو نهاد همکار درمورد یک اتفاق مشخص، اینچنین تعارضآرا وجود دارد؟ مگر میشود شورای صنفی نمایش، دلیل حذف این دو فیلم را درخواست برای صدور نمایش مجدد عنوان کند و در کمتر از 24ساعت، سازمان سینمایی مشکل این فیلمها را
ناهمگونی در ترکیب نوروز بداند و نداشتن پروانه نمایش از دولت جدید را دلیل این اتفاق محسوب نکند؟
یک نقلقول از برخی مسئولان سازمان سینمایی عنوان شده بود که تیم سینمایی دولت قبل در ماههای آخر فعالیت خود، درمورد پروانه نمایش برای فیلمها آسانگیری کردند، حالا این پرسش مطرح میشود که به گفته سازمان سینمایی، فیلم «لامینور»، دو سال پیش پروانه نمایش گرفته و آن زمان، ربطی به ماههای آخر تیم سینمایی دولت قبل ندارد که بخواهند نهایت مماشات را با این فیلم بهعمل بیاورند. طبق گفته تهیهکننده کار نیز، وی سهماه پیش برای دریافت پروانه نمایش جدید اقدام کرده، بنابراین چرا باید درمورد «لامینور» مشکلی مانند پروانه نمایش مطرح شود؟
درمورد «علفزار» هم به همین ترتیب؛ فیلمی که تمام روال آن در تیم جدید سینمایی صورت گرفته و حالا باید به بهانه پروانه نمایش، فرصت طلایی اکران نوروزی را از دست بدهد. روز گذشته حبیب ایلبیگی، معاون نظارت و ارزشیابی سازمان سینمایی هم دلیل عجیبی برای حذف این دو فیلم مطرح کرد که برای آشنایان به فضای امروز سینما چندان منطقی بهنظر نمیرسد. ایلبیگی گفته است که حذف این فیلمها از سبد نمایش بهدلیل مناسب نبودنشان برای نمایش نوروزی است. این درحالی است که فیلم «علفزار» که در جشنواره فیلم فجر، در رده سومین فیلم آرای مردمی قرار گرفته بود و توانست طی 10 روز، بیشتر از 700 میلیون تومان بفروشد و خبرسازیهای خوبی حول خود ببیند، از بختهای مسلم گیشه محسوب میشود. یا فیلمی که گفته میشود دومین فصل «سنتوری» است چگونه میتواند از گیشهای معمولی یا پایین برخوردار باشد یا مناسب نمایش در این فصل اکران نباشد؟!
بهانه سازمان سینمایی برای توقف اکران این دو فیلم در شرایط فعلی، چه پروانه نمایش باشد و چه مناسب نبودن برای نمایش در نوروز، بهانههای منطقی و حسابشدهای بهنظر نمیرسد.
بهنظر میرسد مدیران جدید سینما که قرار بود با حضور سینماگران، محلی برای باز کردن گرههای کور سینما و کمک به اهالی آن باشد، حالا خود در نقش گرهافکن ظاهر شده و دربرابر پاسخ و اصرارهای جمعی مبنیبر توضیح عملکرد، به پاسخهایی خلافذهن و دور از منطق هنری روی میآورد. اگر فشار کنونی روی سازمان سینمایی از جانب گروههایی خارج از دایره فرهنگ و سینما است، بازهم نمیتواند توجیه مناسبی برای این عملکرد باشد. وقتی یک مقام مسئول این سازمان دربرابر خواستهای مکرر خبرنگار یک خبرگزاری رسمی مبنیبر واگویی دلایل این تصمیم خلقالساعه، به یک تعبیر غیرحرفهای و خلافعرف چنگ میزند و مناسب نبودن این دو فیلم برای اکران نوروز را بهانه قرار میدهد، این سوال پیش میآید که سازمان محترم سینمایی مواجهه صادقانهای با مردم ندارد؟ یا صراحتا بگویید فشار از بیرون، ما را مجاب به این تصمیم کرده یا اینکه این دو فیلم مشکلاتی در زمینه ممیزی یا پروانه نمایش دارند.