حامد جعفری، تهیهکننده سینما و مدیر استودیو هنرپویا: وقتی به گذشته نگاه میکنم، در کشورمان انیمیشن هم مثل بسیاری از حوزههای دیگر، مسیر بسیار پرفرازونشیبی را از آغاز تا امروز طی کرده است. یعنی اگر تلاشهایی که اسفندیار احمدیه از سال 1335 درکنار جعفر تجارتچی، پرویز اصانلو، نصرتاله کریمی، پترس پالیان و اسدالله کفافی برای انیمیشن ایران شروع کرد، آغاز نمیشد و اولین انیمیشن در اداره هنرهای زیبا ساخته نمیشد یا بعدها کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به فکر ساخت انیمیشن نمیافتاد و انیمیشن نمیساخت یا باز بعدترها طی دهه60 که کامپیوتر تازه وارد ایران شده بود، تلاشی برای استفاده از این ابزار برای ساخت انیمیشنهای امروزی صورت نمیگرفت یا اگر دوست و برادرم محمد ابوالحسنی برای اولین اکران انیمیشن در سینماهای کشور تلاش نمیکرد و از جان مایه نمیگذاشت، شاید ایران هم امروز مثل بسیاری از کشورهای دیگر، چیزی به نام سینمای انیمیشن نداشت.
بارها گفته شده که انیمیشن برخلاف بقیه آثار و گونههای بصری، متکی به یک فرد یا تألیف ذهن یک شخص نیست و تولید آن جمعی، استودیومحور و کمپانیمحور است (در تلویزیونها تهیهکنندگان، مولف و محور ساخت آثار هستند و در سینمای رئال، کارگردانان مولف و محور ساخت آثارند؛ اما در سینمای انیمیشن کمپانیها مولف بوده و محور ساخت آثار بهشمار میروند. یعنی همانطور که وقتی به ذهنمان مراجعه میکنیم، در سینمای رئال مثلا میگوییم آثار نولان، آثار تارنتینو یا مثلا آثار حاتمیکیا و آثار را به نام کارگردان آنها میشناسیم، اما وقتی به انیمیشن میرسیم میگوییم آثار دیزنی، آثار پیکسار، آثار دریمورکس و آثار را به نام کمپانیهای سازنده آنها میشناسیم و این یکی از تمایزات مهم سینمای انیمیشن است) اما این را هم باید اضافه کرد که اشخاص زیادی درطول شصت و چندسال گذشته برای امروز ما زحمت کشیدهاند و قدمبهقدم و آجربهآجر روی هم گذاشتهاند تا به پشتوانه تلاش، کوشش و بعضا ازخودگذشتگی آنها، سینمای انیمیشن در ایران تا اینجا پیش بیاید. پس باید بدانیم انیمیشن از این حیث مرهون تکتک این افراد است، حتی اگر نامی از آنها در ذهنهایمان باقی نمانده باشد.
درنتیجه تلاشها و زحماتی که ذکر شد، در سالهای اخیر به لطف «شکلگیری استودیوهای انیمیشنسازی»، «افزایش تلاش بخش خصوصی برای ساخت انیمیشن در کشور»، «رشد و توسعه زیرساختهای فناوری» و «پیشرفتهای خوبی که بهلحاظ تکنیکی و فنی در سینمای انیمیشن در دو دهه اخیر شکل گرفته»، اقبال جوانان و نوجوانان نیز به یادگیری و استفاده از ابزارهای ساخت انیمیشن بهطور چشمگیری بیشتر شده است. یعنی درمقایسه با ده، پانزده سال قبلتر و برپایه تسلطی که نسلهای جدید بر حوزههای فناورانه یافتهاند، استقبال جوانان و نوجوانان برای ساخت انیمیشن بهطور فزایندهای درحال رشد است، این مسیر رشد وقتی از رهگذر استودیوها و ساخت آثار حرفهای عبور کرده و میکند، منجربه تربیت اعجوبههایی شده که در همافزاییهای کار جمعی، کارهایی میکنند که تا همین چندسال پیش هم، کمتر باورمان میشد یک روز به چنین حدی از توانمندی دست یابیم.
اما متاسفانه بهدلیل آنکه اکوسیستم انیمیشن کشور با مشکلات و اختلالاتی همچون: «فقدان برنامهریزی و سیاستگذاری مشخص و مدون»، «نبود نهاد متولی و تصمیمگیر»، «عدم تخصیص متناسب و صحیح منابع مالی درجهت رشد و شکوفایی این هنر-صنعت»، «اختصاص منابع نامتعارف به اشخاص خاص و مجموعههای خصولتی (که با منابع عمومی جولان داده و علیرغم آنکه بارها تجربههای ناموفقی را ایجاد کرده و به جامعه انیمیشن لطمههای مختلفی زدهاند، اما همچنان به ارتزاق از بیتالمال مشغولند)»، «بیتوجهی به هنرمندان عرصه انیمیشن و آثارشان و عدم اختصاص حمایتهای معمول به ایشان» و... مواجه است، لذا همه و همه منجر به آن شده که هنرمندان نجیب انیمیشنساز درمجموع اینطور احساس کنند که کشورشان برای آنها برنامهای ندارد. پس شاید طبیعی باشد که با بروز برخی ناهنجاریهای اقتصادی همچون کاهش شدید ارزش پول ملی در سالهای اخیر، بعضا به این سمت سوق پیدا کنند تا قید ساخت آثار وطنی (با همه زمینههایی که برای خلق اثر و شکوفایی خلاقیت، نوآوری، ایدهپردازی و غیره برایشان ایجاد میکند) را بزنند و ظرفیت و توان خودشان را دراختیار تولید محتوای غیرایرانی بگذارند.
پس بهنظر میرسد تا دیر نشده مسئولان و تصمیمگیران، باید فکری برای رفع مشکلات و اختلالات یادشده کنند.