مذاکرات وین بهگفته قریب بهاتفاق نمایندگان کشورهای 1+4 به مراحل سرنوشتساز و پایانی خود نزدیک شده است اما همانطور که علی باقریکنی، مذاکرهکننده ارشد کشورمان در هفته گذشته تصریح کرد «تا بر سر همهچیز توافق نشود، بر سر هیچچیزی توافق نشده است.» علاوهبر این در روزهای اخیر شاهد افزایش چشمگیر کنشهای رسانهای جریاناتی همسو با غرب بودهایم که یکی از آن جریانات، فعالیتهای رسانهای میدانی و مجازی اعضای سازمانی موسوم به گروه بینالمللی بحران است. بهمنظور بررسی اهداف کنشگریهای اینچنینی و میزان اثرگذاری آن بر روند تحمیل یک «توافق بد» به جمهوری اسلامی ایران، گفتوگویی با سیدمصطفی خوشچشم، کارشناس مسائل بینالملل داشتهایم که در ادامه میخوانید.
فضاسازی رسانهای طرف غربی چه هدفی را دنبال میکند؟
طرف غربی به رهبری آمریکا و با مشارکت فعال طرفهای اروپایی و رژیم صهیونیستی بهدنبال افزایش تنش در مذاکرات برای امتیازگیری است؛ بهویژه موضوع فیصله پیدا کردن موارد اختلافی درخصوص پادمانها. این قضیه تا آن حد از حساسیت برخوردار است که طرف غربی به همین بهانه روند متوقفسازی پیشرفت مذاکرات را درپیش گرفته است. طرف غربی سعی میکند با درگیر کردن ایران در بازی متن ایران را تحتفشار زمانی قرار دهد تا مجبور به امتیازدهی در این خصوص شود؛ چراکه این موضوع میتواند تمام بخشهای دیگر مذاکرات را تحتالشعاع قرار دهد. باز ماندن موارد اختلافی نقض صریح توافق برجام است. تمام موارد ادعایی طرف غربی که مربوط به موارد قبل از برجام یعنی قبل از سال 1394 میشود طی توافق بین ایران و آژانس بهعنوان ضرورت و زمینهای برای عقد توافق برجام توسط آقایان آمانو و صالحی، رئیس وقت سازمان انرژی اتمی ایران نیز بسته شد و در یک سند دوطرف این را بهرسمیت شناختند. این یک ضرورت و پیشنیاز برای رسیدن به توافق در سال 94 بود. ساعاتی قبل از توافق نهایی این امر تحقق یافت. در یک پروژه مشترک بین نتانیاهو و ترامپ سعی شد همانطور که ترامپ غیرقانونی از برجام خارج شد پرونده pmd نیز بهصورت غیرقانونی و درصورتیکه کاملا بسته شده بود، مجددا باز شود. برای احیای برجام این پرونده باید بسته شود؛ چراکه از امتیازات برجامی بود. ثانیا آژانس رسما در اسناد خود اعلام کرده تمام موارد ادعایی قبل از 2015 بسته شده است. این درحالی است که موارد ادعایی فعلی همگی مربوط به قبل از این تاریخ است. تمام موارد ادعایی که آژانس پایان آن را اعلام کرده شامل مطالعات ادعایی مربوط به لپتاپی میشد که بعدها طی اعترافات رئیس دستگاه اطلاعاتی آلمان در مصاحبه با گرت پورتر مشخص شد این پروژه یک ادعای دروغین از طرف رژیمصهیونیستی با استفاده از ابزار منافقین بوده که مدارک جعلی درون این لپتاپ را آماده کرده بودند. این مصاحبه در کتاب بحران ساختگی موجود است و صدای وزیر اطلاعات آلمان نیز ضبط شده است. قبل از برجام زمانی که آژانس بینالمللی انرژی اتمی پروندههای ادعایی را بست، این موضوع نیز مختوم شد. درحالحاضر علیرغم پایان یافتن ادعاها در شب برجام مجددا بهدلیل ادعاهای رژیمصهیونیستی پروندهها گشوده شده است. نمیشود بعد از توافق احتمالی و بازگشت آمریکا به برجام همچنان پرونده pmd باز بماند. فیصله یافتن پرونده پادمانی قطعا بخشی است که ایران روی آن اصرار دارد. دلیل آن نیز این است که با باز ماندن این پروندهها توافق بدی بهوجود خواهد آمد که دست طرف غربی را باز میگذارد تا بلافاصله بعد از اجرای تعهدات ایران طرف غربی با بهانهگیری از انجام تعهدات خود سر باز بزند. درنهایت اگر ایران اجازه دسترسی به آنها ندهد، برجام را ملغی و تهدید به ارجاع به شورای امنیت میکنند، بنابراین هم امتیاز را خواهیم داد و هم دستاوردی حاصل نمیشود. به همین دلیل ایران محکم بر موضع خود مبنیبر لزوم پایان یافتن موارد اختلافی ایستاده است، نباید از یاد ببریم که اگرچه ترامپ و نتانیاهو این پروژه را شروع کردند اما بایدن نیز آن را ادامه داده است و سهکشور اروپایی نیز در جلسات شورای حکام سازمان بینالمللی انرژی اتمی برای ایران پروندهسازی میکردند و بهدنبال تصویب قطعنامه براساس پروندههای ادعایی بودند و این یک پروژه مشترک برای سهکشور اروپایی و رژیمصهیونیستی و آمریکاست تا ایران را با تحتفشار قرار دادن مجبور به تسلیم شدن کنند. حضور چندهفتهای یک هیات از رژیمصهیونیستی در وین و دیدارهای مداوم با مقامات آژانس نیز برای تحقق همین هدف است. تلاش برای عدم فیصله یافتن پروندههای ادعایی یک زیادهخواهی از جانب طرف غربی است. این اتفاق درحالی رخ میدهد که درطول هفتههای گذشته ایران، آژانس و طرف غربی به یک فهم مشترکی از ضرورت بسته شدن این موارد قبل از احیای برجام رسیده بودند اما طرف غربی تغییر مسیر داد و با نادیده گرفتن فهم مشترک، تلاش برای برهم زدن میز مذاکرات را درپیش گرفت تا طرف ایرانی را تحتفشار بیشتری قرار دهد. افرادی همچون علی واعظ که از نزدیکان رابرت مالی بوده و درگروه بینالمللی بحران و نیز تیم مذاکرهکننده آمریکا با وی همکاری کرده است با همین هدف سعی در مقصر نمایی ایران دارند.
یکی از مواردی که الان مورد مناقشه طرفین است پروندههای اتهامی ذیل pmd است؟ آیا با کنار گذاشتن pmd طرف غربی در آینده نمیتواند به بهانههای دیگری علیه ایران اتهامزنی کند و جلوی منفعت ایران از توافق را بگیرد یا خللهایی ایجاد کند؟
Pmd متشکل از چندین پرونده است که در شب اجرای برجام بسته شده، بعد از برجام نیز میزان بازرسیها در حد زیادی بوده است. تا الان تمام جوابهای موردنیاز در قبال اتهامات واهی داده شده و هیچ ناگفتهای باقی نمانده است. طرف غربی اساسا بهدنبال این است که با بهانهجویی و پروندهسازی ایران را تحتفشار قرار دهد، حتی اگر کنگره آمریکا توافق را امضا کند طرح ادعاهای واهی با استفاده از عکسهای ماهوارهای ابهامآمیز بستر خراب کردن توافق را برای آنها ایجاد میکند. اگرچه زمانی که ترامپ توافق را زیر پا گذاشت حتی زحمت نکشید بهانهای برای آن بتراشد، یعنی بهشکلی کاملا قلدرمآبانه از آن خارج شد اما باید تکلیف این موارد که کاملا شأن سیاسی و غیرفنی دارد، مشخص شود.
آیا فضای تحریمی علیه روسیه بر مذاکرات اثر نگذاشته؟ زیرا اینطور بهنظر میرسد که طرف غربی مجددا جسارت زیادهخواهی را پیدا کرده است.
این سوال از جانب همه طرفها قابل بررسی است؛ از جانب طرف روسی هیچتلاشی برای تغییر در محتوای مذاکرات صورت نگرفته است و روسها که از ابتدا موضعی نزدیک به ایران داشتند، طبعا با رخ دادن حوادث اوکراین و تشدید فضای تقابلی با غرب موضعی نزدیکتر با ایران خواهند داشت.
اما طرف غربی دچار یک دوگانگی است. از طرفی بایدن که هیچ دستاورد خاصی نداشته و بهعنوان یک رئیسجمهور ضعیف توسط جمهوریخواهان معرفی میشود با توجه به ضعف عملکرد خود در بحران اوکراین سعی میکند درمورد ایران سختگیری بیشتری کند تا بتواند با امتیازات فرابرجامی توافق را به سرانجام برساند و چهره ضعیف خود را ترمیم کند. به همین جهت مسیر فزونخواهی را درپیش گرفته است. اما از طرف دیگر اگر این زیادهخواهی منجر به شکست مذاکرات شود بایدن دچار خسران بیشتری میشود و بهعنوان رئیسجمهور بدون دستاورد معرفی خواهد شد. طبعا با وضعیتی که در افغانستان و اوکراین برای بایدن پیش آمده، شکست مذاکرات وین وضعیت را برای بایدن بدتر خواهد کرد. طرف آمریکایی اگرچه سعی دارد در جنگ ارادهها امتیاز بیشتری بگیرد و این تلاش ممکن است کار را به قهر بکشند اما بهخوبی میداند به توافق نیازمند است؛ چراکه هیچ ابزار دیگری برای مهار ایران در وزارت خارجه و اندیشکدههای آمریکا پیشبینی نشده است. بنابراین غربیها همچنان بهدنبال دستیابی به توافقی با ایران هستند تا بتوانند به گامهای بعدی استراتژی مهار فکر کنند.
آیا طرف ایرانی این آمادگی را دارد که حتی به قیمت شکست مذاکرات از خطوط قرمز منطقی خود کنار نیاید؟
ایران فارغ از بازیهای طرف مقابل تنها منافع ملی کشور را در نظر دارد و به توافق بد رازی نمیشود. ایران بهخوبی میداند که امتیازات نهایی بهویژه مسائل پادمانی ارزشی بهمراتب بیشتر از چیزی دارد که تا الان روی آن توافقی صورت گرفته است. کماکان طرف آمریکایی درحال به تهدید انداختن نتیجه نهایی مذاکرات است و طبیعتا اگر به تشدید این روند تهدیدآمیز ادامه دهد مسئولیت هرگونه عدم توافق نیز برعهده اوست.
درصورت به شکست انجامیدن مذاکرات احتمالا طرف غربی بازی رسانهای خود را علیه ایران آغاز میکند، بهنظر شما انتشار مشروح مذاکرات درصورت به شکست انجامیدن مذاکرات نمیتواند فضای ایجادشده علیه ایران را خنثی کند؟
ما در این زمینه از ابتدا باید بهتر عمل میکردیم. از آغاز طرف آمریکایی با طرح و برنامهای اطلاعات را تا سطحی بهنحوی منتشر میکرد که بتواند از بازوی رسانهای خود در تقابلها استفاده کند. درحالحاضر این اتفاق تکرار میشود.
ما یک فرصت خوب چندماهه داشتیم تا اطلاعرسانی جدیتری کنیم تا در شرایط کنونی که طرف غربی بهدنبال مقصرنمایی ماست نتواند توفیقی بهدست آورد اما متاسفانه بهنحو مناسبی از این فرصت بهرهبرداری نشد. اگرچه زمان زیادی از دست رفته اما هنوز هم این امر برای ایران یک ضرورت است تا در استراتژی جنگ نرم خود تجدیدنظر کند و بهشکل پویاتری از این ابزار کمک بگیرد تا مردم ایران و جهان با واقعیات آشنا و متوجه شوند که حقیقتا کدامیک از طرفها با رویکرد زیادهخواهانه خود پیشرفت مذاکرات و حصول توافق را تهدید میکند.