


زهرا رمضانی، خبرنگار گروه دانشگاه: سالهاست که دیگر برایمان عادی شده بر اثر آلودگی هوا، مدارس و دانشگاه و گاه ادارات تعطیل شوند. آلودگیای که در برخی روزهای سرد سال بهحدی زیاد میشود که تنها کافی است چند ساعتی در خیابان باشید، آنوقت سوزش چشم و سرفه گاه و بیگاه سراغتان میآید. آلودگی هوا از آن معضلاتی است که همه کشورهایی که در آستانه توسعهیافتگی قرار دارند، باید سالها آن را تجربه کنند. ایران هم که جزء کشورهای درحال توسعه به شمار میرود، از این امر مستثنی نیست. هوای پاک این روزها گمشدهای است که کوچک و بزرگ و زن و مرد حسرتوار بهدنبالش هستند. در مقابل، همه بخشهای صنعتی از خودروسازی گرفته تا نیروگاهها و پتروشیمیها و حتی کارخانهها و تولیدیهای کوچک در ایجاد آن به سهم خود مقصرند. همان اندازه که بیتوجهی آنها به محیطزیست باعث میشود هر سال فشار مالی مضاعفی به نظام سلامت وارد شود، اما بهمحض اینکه میزان آلایندگی هوا به مرز هشدار میرسد، این کارخانههای کوچک هستند که باید روزها مهر تعطیلی بر درهایشان زده شود تا شاید از این طریق بتوان بهعنوان درمان موقتی برای مهمترین چالشهای زندگی بشر امروز عمل کرد. شاید در وهله اول اینطور تصور شود که تمام کشورهایی که روزانه هزاران مترمکعب گاز و گازوئیل مصرف میکنند تا اقتصادشان را سرپا نگه دارند، با چنین معضلی دست بهگریبان هستند، اما واقعیت این است که کشورهای توسعهیافته سالهاست با نصب تجهیزات کنترل آلایندگی در بخشهای صنعتیشان، نهتنها از چرخهای اقتصادشان مراقبت میکنند، بلکه امکان نفس کشیدن به محیطزیستشان را هم میدهند. تجهیزاتی که در ایران استفاده از آنها نهتنها بیمعنی است، بلکه بهدلیل تحریمها امکان خرید آنها هم در عمل وجود ندارد.
در این میان، یعقوب فرهنگ، دانشآموخته دکتری رشته مواد توانسته برای اولینبار تجهیزات کنترل آلایندگی را در کشور بومیسازی کند. فرهنگ در دوران تحصیلش در مقطع کارشناسیارشد نیز توانست با همکاری شرکت نفت و گاز سرو در حوزه ساخت کاتالیستهای موردنیاز صنعت وارد شود و اولین محموله از این محصول را نیز در سال 92 در اختیار فولادمبارکه قرار دهد. امروز اما ساخت تجهیزات کنترل آلایندگی که نیاز به علم روز در حوزههای مختلف شیمی، مکانیک، الکترونیک، کامپیوتر و... دارد، باعث شده ایران هم بتواند در زمره کشورهای دارای این فناوری قرار بگیرد. تجهیزاتی که درصورت نصب در همه نیروگاهها و پالایشگاههای کشور میتواند تغییرات مهمی را نهتنها در عرصه محیطزیست و رفع آلودگی هوا ایجاد کند، بلکه میتواند بسترهای لازم را برای استفاده مازوت و گازوئیل به جای گاز نیز فراهم کرده و درمقابل امکان افزایش صادرات گاز را بدهد، اما به نظر میرسد این تجهیز هم نتوانسته آنطور که باید مورد اقبال مسئولان امر قرار بگیرد. در این گزارش سراغ او رفتیم تا برایمان از چگونگی ساخت این تجهیز و چرایی عدم بهکارگیری آن در بخشهای مختلف صنعتی بگوید.
ایده ساخت دستگاه کنترل آلایندگی از چه زمانی در ذهنتان شکل گرفت؟
این پروژه در اصل موضوع رساله دکتری بنده بود و بهتدریج وارد فاز صنعتی شدیم. بهعبارت دیگر ایده این کار از سال 89 آغاز شد و از همان زمان بهصورت پراکنده کارهای مطالعاتی روی آن انجام گرفت، اما بهصورت فشرده یک سال و نیم زمان صرف ساخت این دستگاه کردهایم.
درباره نحوه عملکرد آن توضیح دهید.
این دستگاه با استفاده از برخی کاتالیستها میتواند گازهای خروجی از بخشهای مختلف صنعتی را رصد کرده و درصورتیکه حجم آنها از میزان مشخصی بالاتر باشد، اقدام به تصفیه آنها کند. در عمل نصب این تجهیز در نیروگاه و پالایشگاهها باعث میشود میزان گاز ناکس خروجی بهشدت کاهش پیدا کند. اولین نمونه این دستگاه توانست بیش از 92درصد بازدهی را در کنترل گاز ناکس داشته باشد. این تجهیز برای اولینبار در ایران نصب شده، درحالیکه سالهاست در اروپا چنین فناوریای وجود دارد.
قطعا ما نیز در ساخت این تجهیز از سیستم اروپایی استفاده کردهایم، اما به جز سنسورهای بهکار رفته، مابقی بخشهای دستگاه را بومیسازی کرده و به جرات میتوان گفت 90درصد این تجهیز بومی شده است. این تجهیز از طراحی و ساختش کاملا در داخل انجام شده و قطعا این مساله باعث شده قیمت تمامشده دستگاه به نسبت نمونه خارجی بهمراتب ارزانتر تمام شود. بد نیست در اینجا بگویم یکی از مشکلات ما این بود که وزارتخانههای مربوطه میدانستند چنین دستگاههایی در دنیا برای کنترل آلایندگی وجود دارد، اما بهدلیل هزینه بالا، امکان خرید آنها وجود نداشت. براساس برنامهریزیای که برای دستگاه صورت میگیرد، میتوان کارکردهای مختلفی از آن انتظار داشت. گاهی به دستگاه براساس برنامهریزی اعلام میشود که اگر میزان گاز ناکس خروجی از نیروگاه یا پتروشیمی از میزان مشخصی بیشتر شد، زنگ اخطار را به صدا دربیاورد.
در ساخت این دستگاه چند نفر مشارکت داشتند؟
اجزای این دستگاه بسیار متفاوت است؛ چراکه یک بخش نرمافزاری و بخشی هم سختافزاری است. قطعا در قسمت نرمافزاری 2 یا3 نفری که مهندسی کامپیوتر میدانند، درگیر کار شده، در بخش سختافزاری از نوع الکترونیک نیز یکی دو نفر مهندس برق، یکی دو نفر مهندس شیمی و مکانیک را هم برای ساخت این دستگاه در کنار گروه داشتیم. همچنین برای ساخت بدنه هم نیاز به یکی دو نفر بود؛ اما نکته مهم درباره این دستگاه آن است که براساس میزان آلودگی که تولید میشود، میتوان به آن برنامه داد که اگر آلودگی از میزان مشخصی بالاتر رفت، چه اقدامی را انجام دهد. مساله دیگر این است که کار کردن با این دستگاه سخت نیست و میتوان همه کارها را با فشردن چند دکمه انجام داد.
تجهیز 100 هزار یورویی را با 2 میلیاردتومان بومیسازی کردیم
در صحبتهایتان عنوان کردید که سنسورهای این دستگاه را از خارج تهیه کردید. توانایی علمی ساخت سنسورهای بهکار رفته در این دستگاه را نداشتیم یا برایتان ساخت آنها بهصرفه نبود؟
بحث توانایی علمی نیست، بلکه از لحاظ اقتصادی برای ما بهصرفه نبود که خودمان بخواهیم آن را بسازیم. بهعبارت دیگر درنهایت 2 سنسور در این دستگاه بهکار گرفته شده و طبیعی است که نخواهیم برای آن وقت و هزینه صرف کنیم. همچنین شرکتهای سنسوری در ایران داریم که بهراحتی میتوانند آن را تولید کنند و بنده نیز بعد از خرید سنسور، آن را به این شرکت نشان دادم و قرار شد آنها روی آن کار کنند. درمجموع بعد از رایزنی با شرکتهای اروپایی سازنده این دستگاه متوجه شدیم که برای خرید این تجهیز از شرکتهای اروپایی باید 76 هزار یورو یا 100 هزار یورو بپردازیم، اما ما توانستیم آن را با 2 میلیاردتومان بسازیم.
اولین نمونه از دستگاه کنترل آلایندگی در کدام استان نصب شده است؟
این دستگاه را در استان یزد و یکی از کارخانههایی که خروجی کورههای آن گاز ناکس است، نصب کردهایم. با توجه به اینکه در این کارخانه میزان گاز ناکس خروجیاش حتی بیشتر از نیروگاههاست، به همین دلیل نمونه خوبی برای نصب این دستگاه به شمار میرود و میتوان با استفاده از این یک مورد، دیگران را به نصب چنین تجهیزی تشویق کرد.
نصب تجهیز کنترل آلایندگی امکان مصرف بیشتر مازوت بدون ایجاد آلودگی را خواهد داد
کشور در سالهای اخیر با کمبود گاز مواجه شده که درنهایت نمود آن در قطعی برق خود را نشان داده، با توجه به اینکه دستگاه شما میتواند در تصفیه هوا نقش موثری داشته باشد، فکر میکنید درصورتیکه این تجهیز در بخشهای مختلف نصب شود، چه کمکی به رفع این چالش خواهد کرد؟
قطعا چون دولتها نمیخواهند فعالیت نیروگاهها را متوقف کنند، یا از گاز استفاده میکنند یا گازوئیل و مازوت که هر سه آنها درصورت مصرف، گاز ناکس تولید میکنند. این گاز، سمی و سرطانزاست و وقتی مازوت استفاده میشود چون میزان سولفور آن حدود 3.5درصد است، باعث میشود آلودگیها چندبرابر شود، به همین دلیل است که میبینیم در هر استانی که مازوت استفاده میشود، آلودگی هوا در آنجا بیشتر از سایر استانهاست. قطعا کنترل آن مساله برای ما قابل انجام است. از طرف دیگر دولتها در شرایط بحرانی گاز شهرکهای صنعتی را قطع میکنند تا برق شهرها قطع نشود؛ درحالیکه ما میتوانیم درصورت بهکارگیری این دستگاه کنترلی، در نیروگاهها نیز از مازوت استفاده کنیم تا نهتنها شاهد خاموشی کارخانهها نباشیم، بلکه امکان صادرات گاز هم فراهم شود.
شاید به لحاظ قیمتی گاز ارزانتر از گازوئیل باشد، اما اگر این مساله را درنظر بگیریم که درصورت صادرات گاز میتوانیم شرایط بهتری را برای کشور درست کنیم، حتما وضعیت متفاوت خواهد شد. همچنین با توجه به اینکه هزینه نصب چنین تجهیزی برای بخشهای مختلف صنعتی بسیار کم خواهد بود، قطعا تحقق این مساله باعث میشود امکان افزایش صادرات گاز ایران افزایش یافته و ایران از لحاظ درآمدی به منابع پایداری برسد. همچنین نصب دستگاه کنترلی در نیروگاهها و بخشهای دیگر باعث میشود دیگر محدودیتی برای استفاده از سوختها وجود نداشته باشد و هم میتوان از مازوت هم گاز و هم گازوئیل بدون محدودیت استفاده کرد و دیگر نگرانی بابت آلودگی محیطزیست وجود ندارد. اما مشکل اصلی ما این است که تا امروز رغبتی به استفاده از این تجهیز در کشور وجود نداشته است.
بیتوجهی مسئولان برای الزام بخشهای صنعتی به استفاده از تجهیز کنترل آلایندگی برای بهکارگیری دستگاه کنترل آلایندگی
با وزارتخانههای مختلف رایزنی داشتهاید؟
واقعیت این است که تا امروز با بخشهای مختلف رایزنی انجام دادهایم، اما در عمل اتفاق خاصی نمیافتد. بهطور مثال نامهای به رئیس محیطزیست زدهایم اما هیچ جوابی از سوی آنها دریافت نکردیم. با توجه به اینکه عمده نیروگاهها و پتروشیمیها دولتی هستند، قطعا در روند کار با این مشکل مواجه میشویم. ازاینرو تصمیم گرفتیم بهسمت نیروگاههای خصوصی حرکت کنیم؛ چراکه به نظر میرسد با آنها میتوان راحتتر کار کرد. این درحالی است که بهراحتی مسئولان میتوانند با استفاده از دستگاه کنترلی مشکل آلودگی هوا را رفع کنند.
تصور میکنید بهکارگیری دستگاه کنترلی تا چه میزان در رفع آلودگی هوای کشور موثر است؟
براساس گزارش سال 96 شهرداری، اصلیترین آلودگی آن برهه مرتبط به خودروها بود؛ چراکه نیروگاهها در بیرون از شهرها مستقر هستند اما وقتی از جلوی نیروگاهی مانند نیروگاه شهدای پاکدشت عبور کنید، همیشه خروج گاز ناکس را میبینید و برخی نیروگاهها برای اینکه خروج این گازها چندان به چشم نیاید، هوای فشرده تزریق میکنند تا این مساله دیده نشود. اما چندسالی میشود که بسیاری از ماشینهای ساختهشده در ایران دارای یورو5 هستند که نشان از کاهش آلودگی در آنهاست. از طرف دیگر زمانی که نیروگاه منتظری در اصفهان شروع به سوزاندن مازوت میکند، باعث آلودگی کل شهر میشود اما اگر این دستگاه نصب شود دیگر چنین اتفاقی نمیافتد. در یک کلام نمیتوان بهصورت کلی اعلام کرد که چنین تجهیزی تا چه حد میتواند در رفع آلودگی موثر باشد؛ چراکه تنها نیروگاهها، پتروشیمیها و... باعث ایجاد آلودگی نیستند و باید در ابتدا سهم هرکدام از آنها مشخص شود.
نصب چنین دستگاهی برای کارگاههای کوچک از لحاظ اقتصادی بهصرفه خواهد بود؟
با توجه به اینکه میتوان این دستگاهها را در سایزهای مختلف طراحی کرد و با توجه به اینکه از لحاظ محیطزیست اثرگذاری ویژهای دارد، حتما بهصرفه خواهد بود.
دستگاه کنترل آلایندگی میتواند میزان ایجاد آلایندگی توسط هر نوع سوختی را اندازهگیری و اقدام به تصفیه آن کند؟
بله. زمانی نیروگاهی اعلام میکند که تنها از گاز استفاده میکند و قطعا برای چنین نیروگاهی دیگر نیاز نیست که در دستگاه بخش کنترل سولفور را نصب کنیم اما میتوانیم برای همین نیروگاه، سیستمی را طراحی کنیم که اگر بخواهد مازوت استفاده کند، سیستم سولفور را در دستگاه فعال کند. بهطور مثال نیروگاه شهدای پاکدشت اعلام کرده که یا گاز یا گازوئیل استفاده میکند، در چنین وضعیتی ما طراحیمان را تنها براساس کارکرد نیروگاه تنظیم کردهایم.
طراحی، ساخت و نصب تجهیز کنترل آلایندگی در کمتر از یک سال
راهاندازی این دستگاه در بخشهای مختلف صنعتی چقدر زمان میبرد؟
بعد از اینکه دستگاه ساخته و تجهیزات آن در اختیار نیروگاه یا هر نقطه دیگری قرار گرفت، براساس دستورالعمل کار جلو میرود. اما باید بگویم که مساله اصلی نحوه ساخت دستگاه است که براساس میزان آلایندگی، کارکرد و سوخت بهکار رفته طراحی میشود که ساخت آن 4 یا 5 ماه طول میکشد. یعنی از زمان طراحی تا زمان نصب، درنهایت یک سال زمان لازم است.
برای صادرات این دستگاه به کشورهای همسایه رایزنی صورت گرفته است؟
تا امروز یک نمونه از این دستگاه را راهاندازی کردهایم، درحالیکه تنها زمانی میتوان محصولی را صادر کرد که تعداد زیادی از آنها در بخشهای مختلف کشور از نیروگاه گرفته تا پتروشیمی نصب شده و عملکرد آن در بخشهای مختلف سنجیده شده باشد. بهعبارت دیگر وقتی یک پروژه را به کشور دیگری ارائه میدهید، از شما مرجع میخواهند. بهطور مثال یکی از بزرگترین نیروگاههای عراق توسط شرکت مپنا ساخته شده، قطعا وقتی میخواهیم کنترل آلایندگی را در این نیروگاه به دست بگیریم، اعلام میکنیم که کنترل آلایندگی نیروگاهی که در ایران که توسط مپنا ساخته شده را ما انجام میدهیم، در چنین شرایطی بستن قراردادهای بینالمللی کار آسانتری است. چون مشکل اصلی برای بهکارگیری این تجهیز در کشور خودمان است، نمیتوان درحالحاضر خیلی به صادرات فکر کرد.
از طرف دیگر عراق امروز به فکر واردات گاز از قطر است و ما باید حواسمان به چنین اتفاقی نیز باشد. یعنی وضعیت را در داخل بهگونهای برنامهریزی کنیم که مصرف داخلی از مازوت و گازوئیل باشد و به جای آن گاز را به کشورهای دیگر صادر کنیم. مساله مهم دیگر این است که با نصب تجهیزات آلایندگی در نیروگاهها و پتروشیمیهایمان، بهراحتی میتوانیم از سوختهایی جز گاز بهره ببریم. قطعا اگر دستگاه کنترل آلایندگی را در 10 نیروگاه و پالایشگاه داخلی نصب کنیم میتوانیم بهصورت جدی دنبال صادرات هم باشیم، اما تا زمانی که این اتفاق نیفتاده، نمیتوان انتظار داشت که درصورت رایزنی بتوانیم به نتیجه دلخواه برسیم.
باتوجه به هزینه نسبتا پایین ساخت این دستگاه نسبتبه نمونه خارجی، چرا مسئولان تمایلی برای بهکارگیری آن ندارند؟
بگذارید جواب این سوال را با مثالی بدهم. بهخاطر دارم وقتی درباره این دستگاه پیش یکی از مدیرکلهای محیطزیست استانی رفته بودم، حتی حاضر نشد در حد یک دقیقه با من صحبت کند. بهنظر میرسد ادارهکلهای محیطزیست در استانها این توان حاکمیتی را دراختیار ندارند که بتوانند به نیروگاه یا پتروشیمی ایراد گرفته و آنها را مجبور به استفاده از چنین تجهیزاتی کنند. طبیعی است وقتی الزامی ازسوی دستگاههای بالاتر وجود نداشته باشد، بخشهای صنعتی نیز حاضر به هزینهکرد برای نصب چنین تجهیزی نخواهند بود. در این میان اما ادارات محیطزیست زورشان به کارخانههای کوچک میرسد و میتوانند آنها را تا معرض تعطیلی هم پیش ببرند، به همین دلیل میبینیم این کارخانهها مجبور هستند از چنین تجهیزاتی استفاده کنند، اما سهم آنها در آلودگی هوا بهنسبت پتروشیمیها و نیروگاهها بسیار اندک است.
ازطرفی کشورهای اروپایی تجربه استفاده از چنین تجهیزاتی را دارند. حتی کشور چین سالها پیش یکی از کشورهای آلوده جهان بود، اما امروز سیستمهای کنترل آلایندگی در آن حتی از نمونههای اروپایی هم بهتر و استانداردهای آنها هم بهمراتب سختگیرانهتر شده است. حتی در برههای برای اعمال تغییرات مربوطه در صنعت فولاد، میزان تولید فولاد آنها بهشدت کاهش یافت، اما بهدلیل اهمیتی که برای محیطزیست قائل بودند این کار را انجام دادند، قطعا امروز میزان تولید فولاد آنها هم به حالت اول بازگشته است.
هند نیز در بیشتر نیروگاههایش از زغالسنگ استفاده میکند که شدت آلایندگی آن از مازوت و گازوئیل هم بیشتر است، اما تنها بهدلیل نصب چنین تجهیزاتی بهراحتی میتواند زغالسنگ بسوزاند. امروز کشورهای پرجمعیتی مانند چین و هند باوجود اینکه حاضر نشدند تغییرات عمدهای در نحوه سوخت مصرفی نیروگاههایشان بدهند، اما با نصب چنین تجهیزاتی نهتنها باعث شدهاند فعالیت نیروگاهیشان با مشکل مواجه شود، بلکه هیچ آسیبی هم به محیطزیست نمیزنند.
قطعی برق مداوم در برخی سالها باعث شد بسیاری از کارخانهها نتوانند فعالیت اقتصادی داشته باشند. چنین تجهیزاتی تا چه میزان میتواند در وضعیت اقتصادی کشور اثرگذار باشد؟
قطعا اثرگذاری ویژهای خواهد داشت. از آنجاکه نمیخواهیم برق شهرها قطع شود، بهسرعت سراغ قطعی برق بخشهای اقتصادی میرویم که درنهایت آسیب آن متوجه کشور میشود. حالا اگر منطقی نگاه کنیم، هزینه نصب تجهیزات کنترلی بهمراتب کمتر از سیاستی است که در بحث قطعی برقها شاهد هستیم. این تجهیزات یکبار هزینه برای مصرفکننده خواهد داشت، درحالیکه بیش از 20 سال میتوان از آن استفاده کرد. ازطرف دیگر کشورهایی مانند چین و هند وقتی هزینه زیادی را صرف محیطزیست میکنند، معنیاش آن است که میتوانند از این طریق به منابع درآمدی بیشتری دسترسی پیدا کنند، اما ما ترجیح میدهیم اولین راه که همان خاموشی بخشهای اقتصادی بهدلیل قطعی برق است را به مرحله اجرا برسانیم. معتقدم اگر سازمانهای بالادستی نیروگاه، پالایشگاهها و... را ملزم به استفاده از اینچنین تجهیزاتی کنند، نهتنها آلودگی هوا کاهش پیدا میکند، بلکه میتوان بهجای گاز از دیگر منابع انرژی استفاده کرد. طبیعی است در چنین شرایطی دیگر شاهد خاموشیهای مکرر در بخشهای مختلف صنعتی نخواهیم بود.
وجود راه گریز قانونی باعث میشود بخشهای مختلف از نصب تجهیزات آلایندگی سر باز بزنند
باتوجه به صحبتهای شما مبنیبر اینکه زور ادارات کل محیطزیست در استانها به نیروگاهها و پالایشگاههای بزرگ نمیرسد، بهنظر میآید اولین مولفه آن است که در حوزه قانونگذاری تغییرات جدی صورت بگیرد.
دقیقا مشکل اینجا است که حتما بهدلیل راه گریز قانونیای که وجود دارد شاهد هستیم پتروشیمیها یا نیروگاهها تمایلی به استفاده از این تجهیزات ندارند. در بسیاری از موارد هم دیدهام که بعضا دادستانی هم برای معضل آلودگی که توسط این بخشها ایجاد میشود، ورود میکند، اما بهدلیل عدم آگاهی از چگونگی کنترل آن، درنهایت راه به جایی برده نمیشود. بهخاطر دارم کشاورزان یک استان بهدلیل آلودگی که یکی از نیروگاهها برای آنها ایجاد کرده و مانع از کشاورزیشان شده بود، دادستانی به موضوع ورود کرده بود، اما بعد از اینکه نیروگاه اعلام کرد راهکار علمی کنترل آلایندگی را نمیداند، دادستانی نتوانست کاری انجام دهد. معتقدم بسیاری از فعالان این حوزه جواب این سوال را که چگونه میتوانند آلایندگیشان را کم کنند، نمیدانند؛ درمقابل هم برخی ارادهای برای استفاده از علم روز ندارند.
این تجهیزات چقدر میتواند در افزایش توان تولید برق کشور موثر باشد؟
در ایران 90 درصد از تولید برق توسط نیروگاههای حرارتی انجام میشود، درحالیکه این میزان برای چین 70 درصد است. بهعبارت دیگر ایران جزء 10 کشور اول جهان است که هنوز ازطریق نیروگاههای حرارتی اقدام به تولید برق میکند، با این حال همچنان تجهیزات آلایندگی مورد استفاده قرار نمیگیرد و این مساله جای تعجب دارد. طبیعی است نصب این تجهیزات این امکان را دراختیار کشور قرار میدهد که با خیال راحت بتوانند حتی از زغالسنگ برای نیروگاهها استفاده کنند.
اگر این دستگاه بهمعنی واقعی وارد چرخه استفاده شود، چند سال زمان لازم است تا محیطزیست کشور وضعیت بسامانی بگیرد؟
نیروگاهها، پتروشیمی و پالایشگاهها و خودروها همگی در آلودگی هوا مقصر هستند و نمیتوان اعلام کرد که صرف استفاده از این دستگاه، وضعیت محیطزیست در کشور بهمعنی کلی تغییر میکند، اما قطعا در آن اثرگذار است. در دنیا تئوری پنجره شکسته وجود دارد، یعنی وقتی میبینید پنجره یک ساختمانی شکسته است، هرکسی از کنار آن میگذرد، سنگی به پنجرههای دیگر میزند. سیستم محیطزیست کشور نیز همانند این تئوری است، یعنی از یکسو بحث آلودگی هوا را داریم، ازسوی دیگر مساله خشک شدن تالابها و... وجود دارد و قطعا تا زمانی که جلوی یکی از این چالشها بهصورت جدی نایستیم، نمیتوان انتظار داشت دیگر مشکلات حل شود. بهعبارت دیگر اگر استانداردهای سختگیرانهای برای نیروگاهها ازلحاظ آلودگیها لحاظ شود، قطعا بهتدریج این مساله به پتروشیمی هم میرسد. درست است که این مهم از خودرو آغاز شده، اما بازهم میتوانستیم آن را بهصورت بهتری اجرا کنیم.
مساله دیگر این است که مکانیسم کنترل آلایندگی در همه بخشها اعماز نیروگاه، پتروشیمی و... یکسان است، اما مکانیسم برای کارکرد آنها متفاوت خواهد بود و این بدان معنی نیست که نتوانستیم تجهیزات موردنیاز هریک از بخشها را بسازیم. این تجهیز میتواند گاز co2 را تا بالای 94 درصد و گاز ناکس را بالای 92 درصد تصفیه کند، اما چون در سیستمهای داخلی از تجهیزات آلایندگی قدیمی استفاده میشود، نهایتا تا 40 درصد بتوان آن را تصفیه کرد و گاز ناکس چندان به چشم نمیآید.
کشورهای سازنده، تجهیزات کنترل آلایندگی را به ایران نمیفروشند
در حوزه واردات تجهیزات کنترل آلایندگی تحریم بودهایم؟
بله. البته منظور این نیست که شرکتهای سازنده این تجهیزات اجازه نداشته باشند با ما کار کنند، بلکه درصورت خرید این تجهیزات امکان پرداخت هزینه آن وجود نداشت. درعمل بازهم نمیتوانستیم از این تجهیزات استفاده کنیم. ازسوی دیگر شرکتهای سازنده چنین تجهیزاتی باتوجه به اینکه درصورت همکاری با ایران امکان داشت موردتحریم قرار بگیرند، هیچگاه چنین ریسکی را نمیکنند که بخواهند با ایران کار کنند. مولفه دیگر نیز آن است که برخی شرکتها هزینه بسیار بالایی را برای فروش تجهیزاتشان اعلام میکنند که قطعا باعث میشود در داخل رغبتی برای خرید آنها وجود نداشته باشد. اما نهتنها ساخت چنین تجهیزاتی در داخل کشور ازلحاظ اقتصادی بهصرفه است، بلکه از حیث پشتیبانی نیز دیگر نگرانی وجود ندارد؛ چراکه ما میتوانیم بهمحض خراب شدن تجهیز، بهسرعت آن را تعمیر کنیم.
از همه موضوعات مرتبط با تجهیزات کنترل آلایندگی که بگذریم، باید بگویم یکی از مشکلات ما این است که ارتباطی بین دانشگاه و صنعت برای رفع چالشها وجود ندارد، باتوجه به اینکه شما از دانشگاه توانستید یکی از مهمترین چالشها را رفع کنید، این مهم را چطور ارزیابی میکنید؟
درست است که ارتباط میان این دو نهاد بسیار کم است، اما نمیتوان مشکل را بر گردن یکی از نهادها یا حتی هر دو نهاد گذاشت. معتقدم سیستم آموزشی کشورمان غلط است؛ چراکه امروز در صنعت همان کسانی مشغول به فعالیت بوده و جزء مدیران ردهبالا هستند که زمانی در دانشگاهها مشغول به تحصیل بودهاند. اما در دانشگاههای ما مهارتهایی مانند مشورت گرفتن، کار گروهی، بازاریابی و... به دانشجو آموزش داده نمیشود و به همین دلیل میبینیم وقتی فردی فارغالتحصیل شده و بهعنوان مسئول بخشی انتخاب میشود، هیچگاه حاضر نیست از فارغالتحصیلان رشتههای دیگر مشورت بگیرد. وزیر صنعت نیز زمانی اعلام کرد باوجود تعداد بالای فارغالتحصیلان در رشتههای مختلف، اما آنها بیکار هستند، دلیلش هم این است که ما دست روی صنایعی گذاشتهایم که متوسط رو به پایین هستند و نیازی به دانش خاصی ندارد. در یک کلام نقشه راه ما در حوزه صنعت اشتباه بوده است؛ بهطور مثال امروز فولاد یکی از صنایع اصلی ما است و قطعا این صنعت نمیتواند ارتباط خاصی با دانشگاه بگیرد. درست است که چالشهای زیادی در این عرصه هم وجود دارد، اما میتوان آنها را با همکاری شرکتهای زیرمجموعه صنعت فولاد حل کرد و نیازی به ورود دانشگاهیان نیست. ازطرف دیگر دانشگاه هم دستش بسته است، یعنی به یک دانشجو نزدیک به 150 واحد ارائه کرده و همان را آموزش میدهد و این نشان میدهد باید عملکرد هر دو نهاد از ابتدا و براساس نیاز کشور بازطراحی شود و قطعا با این اتفاق بسیاری از مشکلات فعلی حل خواهد شد.
اگر نکته خاصی مدنظرتان است، بفرمایید.
مساله اصلی درباره ساخت این تجهیز آن است که در وهله اول باید تلاش کنیم به دستگاههای نظارتی و فعالان در عرصه نیروگاهی و پالایشگاهی بگوییم چنین دستگاهی در داخل کشور بومی شده است و میتوان از آن با هزینه بهمراتب کمتری نسبتبه نمونه تهیه کنند. قطعا اگر بتوانیم این مقوله را برای بخشهای مختلف نهادینه کنیم، خواهیم دید که بهمرور دستگاهها یا خودشان رغبت استفاده از این تجهیز را پیدا میکنند و درنهایت ملزم به استفاده از آن میشوند؛ مسالهای که درصورت تحقق میتواند هم در بخش اقتصادی و هم محیطزیست اثرات زیادی را برای کشور بههمراه بیاورد.
