نرگس چهرقانی، خبرنگار گروه سیاست: درآستانه سفر رئیسجمهور کشورمان به قطر و با هدف بررسی ظرفیتها و فرصتهای موجود در این سفر برای اقتصاد ایران، گفتوگویی با حس هانیزاده، کارشناس مسائل منطقه داشتهایم که در ادامه متن آن را میخوانید.
بهنظر شما چه عواملی باعث شد روابط ایران و قطر که تا پیش از سال2017 چندان شرایط خوبی نداشت و بهنوعی درجریان بحران سوریه هم تاحدی خصمانه ارزیابی میشد، امروز در چنین وضعیت دوستانه و نزدیکی قرار بگیرد؟
در سال1981، 6کشور شورای همکاری خلیجفارس را با استراتژی مشخصی تشکیل دادند. استراتژی آنان صرفا تقابل با ایران و هماهنگی بیشتر جهت افزایش کمکهای مالی، لجستیکی و نظامی به رژیم صدام درطول جنگ تحمیلی بود. بنابراین، این شورا اساسا برای تقابل با ایران تشکیل شد اما بعد از پایان جنگ تحمیلی رژیم بعث علیه ایران، جمهوری اسلامی شیوه ملایمی در مواجهه با این 6کشور اتخاذ کرد و با توجه به اینکه ماهیت رژیم صدام بعدا و در حمله به کویت برای این کشورها مشخص شد، سیاستهایشان نسبت به ایران را از سال1991 که کویت آزاد شد، تغییر دادند. از بین این کشورها قطر و کویت بودند که در مقایسه با عربستان، امارات و بحرین، سیاستهای معتدلتری را نسبت به ایران اتخاذ کردند. البته قطر هم در سالهای گذشته و درمورد بحران جنگ داخلی سوریه موضع تندی داشت و کمکهای مالی زیادی به گروهکهای تروریستی داعش، جبههالنصره و ارتش موسوم به آزاد سوریه داشت ولی بعدا بهخاطر اختلافی که با عربستان پیدا کرد، خود را کمکم از دایره عربستان و سیاستهای این کشور خارج کرد. این فاصله گرفتن از سیاستهای عربستان بهگونهای بود که حتی در سال2017 و زمانی که عربستانسعودی ائتلافی علیه قطر ایجاد کرد، ایران تنها کشوری بود که به کمک قطر شتافت. جمهوری اسلامی ایران، آسمان خود را روی هواپیماهای قطری باز کرد و کمکهای غذایی و لجستیکی زیادی دراختیار این کشور قرار داد. درنتیجه تحولات رخداده، قطر به این نتیجه رسید که باید رابطه خود را با ایران تعدیل کند؛ حتی در ائتلاف عربستان هم شرکت نکرد.
درنهایت قطر توانست درطول سالهای اخیر مناسبات قابلقبولی با ایران برقرار کند. این کشور، هم رابطه خود با عربستان را اصلاح کرد و هم به برقراری رابطه متوازن با ایران پرداخت. قطر در گذشته در مواجهه با ایران و محور مقاومت مرتکب اشتباهاتی شد که البته بعدا متوجه شد که نباید با ایران در تقابل باشد و سعی کرد بهعنوان چکش تعادل روابط ایران و کشورهای شورای همکاری خلیجفارس ایفای نقش کند و بهصورت تدریجی مناسبات خود را با دولت سوریه آغاز کرد که البته این روابط هنوز به سطح بالایی نرسیده است.
با توجه به اینکه قطر میزبان جامجهانی2022 خواهد بود و این کشور میتواند از ظرفیت خطوط هوایی ایران برای تسهیل تردد گردشگران در آن مقطع استفاده کند، احتمال دارد در این سفر، تفاهمنامههایی هم در این زمینه توسط طرفین امضا شود؟ بهطور کلی چه ظرفیتهای دیگری میان دو کشور برای افزایش سطح تبادلات وجود دارد؟
ایران میتواند در چند حوزه با قطر همکاری داشته باشد. یکی ایجاد خط هوایی مستقیم بین تهران و دوحه در ایام بازیهای جامجهانی است که میتواند درواقع هم کمکی به ایران باشد و هم کمکی به قطر که در آن مقطع فشار زیادی را متحمل خواهد شد. ایران ظرفیت بالایی برای انتقال شرکتکنندگانی که از سراسر دنیا برای تماشای مسابقات سفر میکنند، دارد و میتواند یک خط هوایی و کریدور قابل اطمینانی بین دو کشور ایجاد کند. از این جهت که ممکن است مناسبات قطر با عربستان، بحرین و امارات بازهم دچار شکاف شود لذا این کشور قصد دارد روابط خود را با ایران بههمین نحو حفظ کند تا بتواند در دشواریهایی که ممکن است متوجه این کشور شود از ظرفیت ایران استفاده کند.
ممکن است قراردادهایی در رابطه با مسائل بازرگانی، تجاری، همکاریهای دو کشور در حوزه گاز و همچنین در رابطه با انتقال تکنولوژی ازسوی ایران به قطر امضا شود که این میتواند در تقابل با همکاریهای امارات، بحرین و رژیمصهیونیستی باشد زیرا سفر اخیر نفتالی بنت به بحرین و سفر اسحاق هرتزوگ رئیس رژیمصهیونیستی به امارات میتواند باب حضور رژیمصهیونیستی در کشورهای عضو شورای همکاری خلیجفارس را باز کند و قطر، کشوری است که رژیمصهیونیستی درحالحاضر با آن رابطه ندارد و این ارتباطات تهران و دوحه میتواند یک توازنی در این میان ایجاد کند. بنابراین استحکام هرچه بیشتر روابط ایران و قطر منجر به کاهش نفوذ رژیمصهیونیستی در کشورهای عرب حوزه خلیجفارس خواهد شد.
با توجه به اینکه یکی از محوریترین موضوعات این سفر ششمین اجلاس سران مجمع کشورهای صادرکننده گاز و سخنرانی سیدابراهیم رئیسی در این اجلاس و دیدار با سران کشورهای حاضر در آن است، فکر میکنید در کوتاهمدت و بلندمدت چه دستاوردهایی برای کشورمان در دو بعد داخلی و منطقهای خواهد داشت؟
از آنجایی که ایران و قطر در خلیجفارس چاههای نفت و میادین گازی دارند که بهطور مشترک اداره میشوند، موضوع چگونگی بهرهگیری از این نفت و گاز میتواند موضوع مهمی برای دو کشور باشد که حجم بسیار زیادی از اقتصادهای خلیجفارس را نیز تحتتاثیر خود قرار داده است. این موضوع میتواند در مدار توجه مسئولان دو کشور قرار بگیرد و ایران میتواند بهعنوان آمادهکننده کریدور شمال-جنوب عامل و کانون بسیار مهمی برای انتقال گاز شمال و جنوب باشد. از طریق قطر میتوان گاز را به دریای مدیترانه رساند؛ به این صورت که میتوان از طریق ایران، عراق و سوریه گاز را به کشورهای غرب مدیترانه منتقل کرد که این میتواند پروژه بسیار بزرگی برای این کشورها باشد. حتی اروپاییها هم بهدنبال این هستند که بهتدریج وابستگیشان به روسیه را کاهش دهند و یک مسیر مطمئنتری را جهت تامین گاز انتخاب کنند. همین مساله میتواند در مدار توجه مسئولان ایران و قطر قرار گیرد که پروژهای بسیار مهم و استراتژیک خواهد بود.
ایران چطور میتواند همزمان با حفظ روابط خود با کشورهای فعال در این حوزه، نیمنگاهی هم به فرصت توسعه خط لوله گاز از قطر به عراق، سوریه و مدیترانه داشته باشد؟
روابط سیاسی و منافع کشورها در مدار توجه ایران قرار دارد. ایران ضمن ارتباط با روسیه در مسائل اقتصادی نیز منافع ملی خود را مورد توجه قرار میدهد.
ایران پروژه بزرگ انتقال گاز به عراق، سوریه و سپس به غرب دریای مدیترانه را سالهاست مورد توجه قرار داده اما با توجه به هزینه بسیار سنگین این پروژه بدون مشارکت سایر کشورها امکان اجراییشدنش وجود ندارد. کشورهای اروپایی نیز به تنوعبخشی به انرژی فسیلی خود تمایل دارند و با توجه به بحران اوکراین و احتمال وقوع درگیری این امکان وجود دارد که گاز روسیه بهسمت کشورهای اروپایی قطع شود. طبیعتا کشورهای اروپایی به عملیاتیشدن این پروژه تمایل داشته و حتی ممکن است در آن سرمایهگذاری کنند. لذا کاملا معقول است که ایران منافع اقتصادی خود را هم مورد توجه قرار دهد، همانطور که الان روسیه بیشتر درآمد ملی خودش را از طریق انتقال گاز به اروپا بهدست میآورد. منافع ایران ارتباطی به تعاملات سیاسی ندارد؛ ایران و قطر چون دو کشور بزرگ صادرکننده گاز هستند میتوانند یک مسیر مطمئن را برای انتقال گاز به اروپا ایجاد کنند. اروپاییها نیز بهدنبال تنوع بخشیدن به منابع واردات انرژی هستند اما بنا به دلایل سیاسی به ایران کمک نکردند تا ایران بتواند در تامین انرژی اروپا ایفای نقش کند. درحال حاضر اما اقبال در کشورهای اروپایی نیز وجود دارد و ایران باید از این فرصت استفاده کند.
نکته دیگر در روابط ایران و قطر مربوط به حوزه رسانه است. بعضا دیده میشود الجزیره که از رسانههای وابسته به حکومت قطر محسوب میشود مواضعی داشته که شاید نتوان آن را زیاد با روابط دو کشور منطبق دانست. دراینباره چه نظری دارید؟
الجزیره با اینکه یک رسانه غیردولتی است اما سیاستهای قطر را نیز منتشر کرده و از آن دفاع میکند. الجزیره بهعنوان یک رسانه دیداری بسیار فعال درحال حاضر حدود 24سال است در حوزه تولید محتوا فعالیت دارد. این شبکه نسبت به ایران موضع تهاجمی ندارد و رویکردش با رویکرد العربیه عربستان که دروغپردازیهای متعددی علیه ایران داشته، متفاوت است. درنتیجه، نقش شبکه الجزیره تهاجمی نیست و ازسوی دولت قطر هم کنترل میشود.
اخیرا درجریان مذاکرات وین اقداماتی از الجزیره همچون بازنشر برخی شایعات درباره جریان گفتوگوها دیده شد که آثار مخربی هم بهدنبال داشت، اینگونه کنشگری رسانهای را که وابسته به حکومت قطر محسوب میشوند، چگونه ارزیابی میکنید؟
طبیعتا در حاشیه مذاکرات نیز مسائلی از ایندست مطرح میشود. بههرحال برخی کشورهای عربی درمورد مسائل رسانهای ایران بهصورت تهاجمی رفتار میکنند. اگر این هجمه رسانهای در کشورهایی همچون قطر، امارات، بحرین و عربستان کمتر شود و شیوه ملایمی در مواجهه با ایران بهکار گرفته شود، در کاهش تنشها موثر خواهد بود. الجزیره نیز با اینکه در پارهای از مواقع درمقابل ایران جریانسازی کرده اما در مقایسه با العربیه عملکرد بسیار بهتری داشته است.
سیدابراهیم رئیسی در این سفر با سران دیگر کشورها هم جلسه دوجانبه خواهد داشت؟
سیاست ایران آن است که با همه کشورهای منطقه رابطه متعادلی داشته باشد. ارتباط با کشورهای جنوب قفقاز، آسیایمیانه و همچنین عراق برخی از اولویتهای سیاست خارجی دولت سیزدهم است. این امکان وجود دارد که در آینده نیز آقای رئیسی به چند کشور دیگر در منطقه سفر کند. این امر کمک میکند تا بر همگرایی منطقهای ایران و سایر کشورها افزوده شود و نقطه پایداری در این زمینه بهوجود بیاید.
قطر یک کشور تاثیرگذار میان کشورهای شورای همکاری خلیجفارس است و میتواند روی سیاستهای دیگر کشورهای حوزه خلیجفارس موثر باشد. درنهایت همانطور که گفته شد، تقویت رابطه ایران و قطر میتواند منجر به کاهش نفوذ رژیمصهیونیستی در منطقه شود.