ابوالقاسم رحمانی، دبیرگروه جامعه: این روزها، خصوصا بعد از اتفاقهایی نظیر تصمیم شورای عالی انقلاب فرهنگی در ارتباط با افزایش ظرفیت پزشکی، نسخ الکترونیک، مالیات پزشکان، مطالبات رزیدنتها و دانشجویان پزشکی، افزایش تعرفه پزشکان و... حواشی پیرامون مسائل این حوزه بهطرز عجیبی بالا گرفته است. موافقان و مخالفان استدلالهای خودشان را دارند و مثل همیشه بخشی از استدلالهای هر دو طرف قابلیت فهم و تایید دارد. اما تا وقتی قوه عاقله تصمیمگیر، با فهم وضع موجود و تجمیع نظرات موافقان و مخالفان و رسیدن به نقطه مورد قبول هر دو، اقدام به تصمیمگیری نکند، جز ایجاد و تعمیق شکاف بین برخی تخصصها و اصناف با مردم و تصمیمگیران، عایدی دیگری نصیب جامعه نخواهد شد. نگاه به گذشته هم این موضوع را تصدیق میکند. مثلا ماجرایی مثل افزایش ظرفیت پزشکی بدون درنظر گرفتن آسیبها و توسعه و تامین زیرساختها و سایر مولفهها آینده قابل پیشبینی دارد، چراکه در حوزه مهندسی این مسیر یکبار طی شده است. درمقابل ایجاد انحصار در فضای تربیت و توزیع پزشک، شرایط را بهنحوی پیش میبرد که مردم در نقاط دورتر از پایتخت، امکان دسترسی به پزشک متخصص را نداشته باشند و متخصصان در محدوده کلانشهرها درآمدزایی کنند. پس ما در حوزه پزشکی و بهداشت و درمان، همچون بسیاری دیگر از حوزهها با یک مساله تکخطی مواجه نیستیم و برعکس با سلسلهای از موضوعات و مولفههای درهمتنیده و پیچیده مواجهیم که نسخه واحدی ندارند. پیرو همین موضوعات و اطلاع از وضعیت بهداشت و درمان کشور با محمد رئیسزاده، رئیسکل سازمان نظام پزشکی کشور گفتوگویی انجام دادیم که نکات مهم و قابلتاملی در آن بیان شده است که در ادامه میخوانیم.
اولین مساله و یکی از مهمترین موضوعاتی که همواره پیرامون حوزه پزشکی و آموزش پزشکی در کشور وجود داشته، انحصار این امر بین پزشکان و در راس آن سازمان نظام پزشکی است. دراینباره توضیح دهید و بگویید اساسا موافق چنین موضوعی هستید؟ آیا افزایش ظرفیت پزشکی را که اخیرا مورد تایید شورای عالی انقلاب فرهنگی قرار گرفته است، تایید میکنید؟ راهکار جایگزین شما برای بهبود وضعیت دسترسی به پزشک چیست؟
درمورد انحصار جامعه پزشکی و ظرفیت پزشکی دو، سه مطلب باید رعایت شود؛ یک اینکه باید وضعیت قبل و حال را با هم سنجید. این نمیشود که در لحظه بخواهیم قضاوت کنیم، قضاوت در لحظه ناقص است. یعنی در 40سال قبل چه بودیم و الان کجاییم. اینکه شما چشم باز کنید و فردی را ببینید و بگویید شما اصلا رشد نکردید و قد شما همین است، این قضاوت درستی نیست. قبلا قد آن 50سانت بوده و الان یکونیم متر شده است، نمیتوانید بدون شناخت گذشته قضاوت کنید. برخی قضاوتها که در مجامع و مراکز تصمیمگیری میشود، قضاوت معیوب از این نوع است، یعنی قد فرد را در لحظه میبینند و قضاوت میکنند که قد او کوتاه و ناکافی است. قد فرد را در گذشته دیدهاید؟ خیر. همچنین اطلاعات باید رسمی و معتبر باشد. نکته دیگر اینکه باید آموزش پزشکی را بشناسند. کسی که میخواهد درباره بحث ظرفیت و کمبود پزشک قضاوت کند باید درطول زمان باشد، یعنی سیر مراحل را بداند و همچنین اطلاعات دقیق و قابل استناد با ذکر منبع داشته باشد. بحث اول این است که بدانیم قبل از انقلاب آمار ما چگونه بوده و الان چگونه است. ما آن زمان نزدیک به 12هزار پزشک داشتیم و الان نزدیک به 160هزار پزشک در این 40سال داریم. اگر جمعیت را قبول کنیم کمتر از 3برابر رشد کرده است تعداد پزشکهای ما 12.5برابر رشد کرده است. سرانه پزشک به جمعیت ما 5/5برابر رشد کرده است. قدی که الان میبینید نسبت به جمعیت 4برابر بوده، یعنی اگر جمعیت 2.5برابر شده این نزدیک به 12.5برابر شده است. مطلب دوم اینکه آماری که دوستان بیان میکنند سابقه آماری ما نیست، منبع آماری برای سازمان نظام پزشکی است که آنهم دقیق نیست. دلیل این است که خروجیهای جامعه پزشکان را دقیق نداریم، یعنی سامانه باید به اداره ثبت احوال وصل باشد که میزان فوتیها را داشته باشیم، به گذرنامه وصل باشد که میزان خروج از کشور را داشته باشیم. یک کار هم داخل سازمان باید انجام شود که آن حجم از پزشکانی که کار پزشکی نمیکنند، مشخص کند. ما الان در نظام پزشکی نزدیک به ۲۰۰هزار شماره داریم ولی این به آن معنا نیست که ۲۰۰هزار پزشک و دندانپزشک داریم. عدهای از اینها فوت شدند، عدهای از کشور خارج شدند، یک عده نیز کار پزشکی نمیکنند، حال به هر دلیلی باشد که یا بازنشسته شدهاند یا پزشکی را بوسیده و کنار گذاشتهاند. دو گروه اول را میتوان با وصل به سامانهها، اگر بود، تشخیص داد البته مثلا کسی که سال57 رفته الان آمار آن دوره را نداریم. اینکه چقدر پزشک فعال داریم راه سادهتری است. متاسفانه این هم دقیق قابل محاسبه نیست چون حجم زیادی از قانون، تعدادی از مستخدمان دستگاهها استثنا شدهاند که از ما پروانه بگیرند. راهی که آدمها را بهروز کنیم چیست؟ راه این است که امسال یا 5سال بعد چه میزان آدم میآیند و پروانهها را تمدید میکنند. این تعداد آدمهای ما میشوند. قانون نظام پزشکی مصوب سال83 میگوید آدمهایی را که در استخدام وزارت بهداشت هستند مستثنی کرده است. به تبع آن برخی نیز خود را مستثنی کردهاند، طرف پزشک تامین اجتماعی، پزشک نفت، پزشک نیروهای مسلح، پزشک وزارت بهداشت است و بیرون کار نمیکند و مطب ندارد و فولتایم است، از ما پروانه نمیگیرد. من آمار این افراد را ندارم. باید قانون را اصلاح کرد. هر آدمی که میخواهد فعالیت کند الزام شود از نظام پزشکی پروانه بگیرد و در آن زمان من میتوانم بگویم چند پزشک فعال دارم. پس بهدلیل این سه مورد آمار دقیق در کشور وجود ندارد. من بهعنوان نظام پزشکی این را ندارم. در همین شرایط دقیقترین آمار را ما داریم. حرفی که ما میزنیم بهواقع نزدیکتر است هرچند هیچیک واقعیت صددرصد نیست بهدلیل این اشکالاتی که بیان کردم. نکته سوم هم این است که فرد باید سیر آموزش پزشکی را بلد باشد. برخی از اینها که حرف میزنند با الفبای آموزش پزشکی آشنایی ندارند و برخی تصور میکنند آموزش علومپایه یک چیز است و دانشجوی علومپزشکی چیز دیگری. بهفرض که بحث اینها را قبول داشته باشیم، مگر هر کمبودی در کشور داشته باشیم روی کاغذ میتوانیم جبران کنیم؟ مثلا 5میلیون خانوار در کشور ماشین ندارند، من از فردا بگویم ایرانخودرو و سایپا تولید 160هزار خودرو است به 500هزار خودرو در سال برسانید. تمام خانوارها میتوانند خودرو داشته باشند؟ نمیتوانند که سه دلیل دارد؛ یک اینکه ظرفیت خطتولید ما این میزان نیست. دوم اینکه جادهها، خیابانها و اتوبانها کشش این میزان خودرو را ندارد. سوم اینکه وضعیت اقتصادی طوری نیست که این میزان ماشین اگر تولید شد، جذب کند. من که حوزه پزشکی هستم بگویم 5میلیون خانوار ماشین ندارند و به من ربطی ندارد و بهزور مصوب میکنم که از فردا 500هزار ماشین در سال تولید کنند. آدمی که کارشناس است میگوید اینطور نمیشود. قصه افزایش ظرفیت دقیقا همین است. یعنی آدمهایی که سیر مراحل را نمیدانند تصمیمگیری میکنند. باز من نمیدانم مثلا تا 40سال پیش یکمیلیون خانوار ما ماشین داشتند و الان 30-20میلیون خانوار ماشین دارند و بعد بگویم صنعت خودرو کاری نکرده است. اعتمادی به صنعت خودرو ندارند و الان 5میلیون خانوار ماشین ندارند. همچنین ماشینها تصادف میکنند پس به این جمعبندی میرسم که شما صلاحیت تصمیمگیری درخصوص صنعت خودرو را ندارید، من باید تصمیم بگیرم دکتری علومانسانی دارم یا پزشک هستم. قضیهای که در بحث ظرفیت رخ داد دقیقا این است. یعنی اولا سیر مراحل را بیان نمیکنند، ثانیا دیتاهایی که دارند دقیق نیست، ثالثا از آموزش پزشکی چیزی نمیدانند. در برخی شهرستانها و مناطق کشور کمبود دسترسی به متخصص داریم. بقیه کمبودها را مگر میشود روی کاغذ حل کرد؟ مگر لازم نداریم یارانه هر فردی 450هزار تومان شود؟ این را میتوان حل کرد؟ مسیر مهیا نیست. چرا فکر میکنید آموزش پزشکی را میتوان روی کاغذ درست کرد و کمبودها را حل کرد؟
راهکار شما برای برونرفت از این وضعیت چیست؟ کمبود پزشک را قبول دارید؟
من پیشنهادی به دوستان در شورا دادم که الان 70-60 دانشکده آموزش پزشکی داریم، یک کارگروه تشکیل دهید و هریک 20دانشکده را ببینند، هرچقدر این دانشکدهها جای افزایش ظرفیت دارند به سقف بچسبانید. ما حرفی نداریم. بگویید دانشکده پزشکی فسا باید در سال 60دانشجو بگیرد و سنجش 100دانشجو میدهد، این را میتواند 120دانشجو کند و ما حرفی نداریم، این کار را کنید. جمع کنید و بگویید این مقدار در سال میتوانیم افزایش دهیم. میگویند به ما ربطی ندارد؛ چراکه سال67 دانشگاههای تهران هزار دانشجوی پزشکی میگرفت و الان بعد از 33سال که دانشجو و هیاتعلمی این میزان شده 500دانشجو و معلوم است انحصار دارید و مافیای پزشکی دارید و نمیخواهید پزشک زیاد شود. این را در دبیرخانه ستاد راهبردی فناوری فرهنگی مطرح کردم و همین استدلال را در شورای فرهنگی مطرح کردند. استدلال خوبی است. این 500دانشجوی پزشکی فقط پزشک عمومی نیستند، متخصص، فوقتخصص و رشتههای پیشی هستند، گفتهاید بهازای 500نفر چند رشته ایجاد شده که نبود؟ در سال67 چیزی به اسم رشته فوقتخصص نداشتیم. الان همین دانشگاه تهران چند رشته فلوشیپ و فوقتخصصی راه انداخته است؟ چقدر در این زمینه دانشجو گرفته است؟ چقدر رشتههای تخصصی جدید ایجاد شده است؟ الان دانشگاههای تهران سالی 200دانشجوی طب اورژانس باید بگیرد. اینها تخت و بیمارستان و... نمیخواهند؟ در قبال این کاهش یا نمیدانیم؛ که اشتباه میکنیم در تصمیمگیری حرف میزنیم یا میدانیم و نمیگوییم؛ که خیانت میکنیم. درمقابل اعضای شورای فرهنگی که در جریان نیستند اینطور بیان میکنید، به او بگویید در قبال این چه میزان رشته تخصصی و فوقتخصصی گرفتند و 10برابر آن 500نفر دانشجویان تخصصی و فوقتخصصی گرفتهاند. پس چرا میگوییم نیاز به اعزام بیمار به خارج از کشور نداریم؟ چون فوقتخصص و تخصص ایجاد کردیم و اگر نمیکردیم باید هر درمانی بیمار را به خارج میفرستادیم. برخی تصور میکنند دانشگاه تهران 300دانشجو میگیرد و کلاس را بزرگتر می کند و 500دانشجو میگیرد. دانشجوی پزشکی آزمایشگاه نیاز دارد، بافتشناسی میخواهد، جسد میخواهد، بیمارستان و بخش میخواهد، بیمار میخواهد، استاد و خوابگاه میخواهد و... . اینطور نیست که کلاس را بزرگ کنید و ظرفیت افزایش یابد. الان در یکی از شهرستانهای کشور که عکسهایش را دوستانم هم نشان دادم، 30-20دانشجو با هم بالای سر یک مریض میروند. در یک بیمارستان آموزشی در یکی از شهرستانها در یک لحظه از صبح تا ظهر 300دانشجوی بالینی در بیمارستان 280تختخوابی داریم. نمیتوانند در بیمارستان راه بروند. میگویند ما آموزش میدهیم. چطور آموزش میدهید؟ به بیمارستانهای درمانی و جاهای مختلف میفرستیم. استاد بالای سر آنها نیست. نتیجه چه میشود؟ حاضر هستید فارغالتحصیل این وضعیت را اجازه بدهید که بچه شما را معاینه کند؟ اگر حاضر هستید پس انجام بدهید. اگر این آدم را با این کیفیت نامطلوب آموزش دهید؛ اولا قد پزشکی کشور را کوتاه میکنید و اینها را همانند کشورهای ارمنستان و تاجیکستان و... میکنید. دانشجوی پزشکی مثل امروز در دنیا خوشنام نخواهد بود. ثانیا خانواده خود را حاضر هستید نزد این پزشک بفرستید؟ ابتدا مشخص کنید سقف فعلی چقدر میتواند زیاد شود، آن را زیاد کنید. بیشتر لازم دارید زیرساختها را ایجاد کنید. در سال99 براساس آمار رسمی وزارتخانه 900عضو هیاتعلمی از وزارت بهداشت خارج شدند. اینها را چطور میخواهید آموزش دهید؟ دل شما خوش است که حرف عامهپسند زدید و من ظرفیت دانشجوی پزشکی را بالا بردم. 10سال دیگر نتیجه را میفهمید. آن پزشک ایرانی کسی نیست که الان باشد و در منطقه، آمریکا و اروپا اعتبار دارد و خوشنام است. یک پزشک بیسواد میشود که 10سال بعد مشخص میشود و کسی که وضع او خوب است میگوید عمرا بیمار خود را اینجا درمان کنم و به خارج از کشور میبرم. الان در مخیله احدی از ایرانیان این وجود دارد که برای درمان تومور مغزی به خارج از کشور بروم تا بهتر شوم؟ عموما نیست. برعکسِ این وجود دارد. یعنی ایرانیای داریم که از خارج کشور به داخل میآید تا درمان شود. پس نشان میدهد پزشکی ما خوب است. ما هم که به کشورهای مختلف میرویم این اعتماد و اعتبار پزشک ایرانی را میبینیم. در خارج هم همینطور است، چون سیستم پزشکی ما منحصربهفرد است که پزشکی را در درمان و آموزش ادغام کرده است و قطعا الان پزشکی که در کشور ما فارغالتحصیل رشته فوقتخصصی میشود از هموزن خود در کشور اروپایی و آمریکایی قویتر است. این را همه بیان میکنند. آنها ساختار و سیستم و... دارند و تجهیزات تکنولوژیک دارند اما فردبهفرد، رزیدنت جراحی فارغالتحصیل شده در اینجا با فارغالتحصیل شده اروپا یا آمریکا حتما آدم قویتری است.
در هر رشته دیگر نیز اینطور است. به همین خاطر رئیس فدراسیون بینالمللی آموزش پزشکی در ایران میگوید الگوی آموزش پزشکی باید الگوی آن در دنیا در قرن بیستویکم شود. من همیشه دنبال این بودم که آموزش را با درمان ادغام کنم، ایدهآل را در ایران دیدم. دلیل این است که الان پزشکی ما در این سطح است. مردم اعتماد دارند و از خارج کشور میآیند و کسی به خارج نمیرود. کسانی که این کار را میکنند اشکال دارند. ما با افزایش ظرفیت منطقی متناسب با توان دانشکدهها و بهشرط تضمین کیفیت آموزش موافق هستیم. کسی مخالف نیست اما با افزایش روی کاغذ که هیچیک از سه شرط مذکور را نداشته باشد، مخالف هستیم. به پزشکی ما ضربه میزند.
مساله دیگری که هنوز به آن پاسخ ندادید و از علل افزایش ظرفیت پزشکی هم هست، ماجرای دسترسی به پزشک در نقاط مختلف کشور خصوصا عدم دسترسی به پزشک متخصص در مناطق محروم است. ایراد این ماجرا کجاست؟ سوای این، هزینه درمان هم بالاست و این امر با کمبود پزشک و انحصار موجود در فضای پزشکی بیارتباط نیست، درست است؟
روی این بحث داریم که چرا دسترسی کم است. دسترسی کمتر الزاما بهمعنای کمبود پزشک نیست. توزیع عاقلانه و عادلانه نیست، یعنی توزیع ما در وهله اول مشکل دارد. وقتی کانالهای توزیع نادرست هستند، این ظرفیت را 20 برابر کنید، باز در این کانالها توزیع میشوند. الزاما اینطور نیست که سرریز اینها در منطقه محروم برود. برخی دنبال این تز هستند. آنقدر پزشکان را زیاد میکنیم که سرریز به مناطق محروم برود. پزشکی که اینطور زیاد کنید پزشک نیست و کیفیت ندارد و مثل بقیه رشتهها میشود. برخی میگویند بهحدی تعداد شما را زیاد میکنیم که با ماهی دومیلیون لب خیابان بروید و مرغ و تخممرغ بگیرید و مردم را ویزیت کنید. این برای دهان پر کردن جامعه و روزنامه خوب است ولی پزشک دیگر پزشک نیست، یک مدرک گرفته است و کیفیت ندارد، جواب هم نمیدهد. برخی کشورها مثل چین این کار را کردهاند و تمام شاخصهای بهداشتی آنها افت کرده است. زمانی میخواهیم شاخصهای بهداشتی مردم را افزایش دهیم و زمانی دیگر میخواهیم حرفی بزنیم که مردم بپسندند یا مشکل آدمهای پشت کنکور را حل کنیم. این دو امر متفاوت است. بدانید دنیا تجربه کرده، همه شاخصهای بهداشتی شما کاهش مییابد؛ چراکه بیرویه و بدون زیرساخت پزشک زیاد کردهاید. این پزشک میخواهد از سلامت مردم تامین معیشت کند، یک حدی برای خود قائل است، کیفیت هم ندارد، درنتیجه مشکلات چندبرابر میشود و همزمان با آن شاخص سلامت بالا نمیآید، بلکه افت میکند، چون پزشک باید کار بهیار، پرستار و... را انجام دهد و هزینه اضافی برای مردم بتراشد. ما میگوییم شبکه بهداشت و درمان و نظام ارجاع 18 هزار پزشک کم دارد، حدودا 20 هزار پزشک عمومی در کشور وجود دارند که کار پزشکی نمیکنند. ابتدا این آدمها را در این سامانه جذب و بعد اگر کم بود تربیت کنید. همین افراد فعلی را نمیتوانید جذب کنید، میگوییم دلیل این را ببینید که چرا جذب نمیکنید، میگویند کاری به این نداریم و باید ظرفیت پزشکی افزایش یابد. الان بالای 20 هزار پزشک عمومی دارید که فقط کار پزشکی نمیکنند یا اصلا این کار را نمیکنند یا کارهای دیگری میکنند. اینها را در سامانه جذب کنید، اگر منابع و بودجه و ساختار و عرضه ندارید، وقتی نیروهای جدید هم تربیت کنید، همین وضعیت است. فقط دل آنها خوش است که در دوسال طرح از اینها استفاده و باید اجباری خدمت کنند و آن دوسال حل میشود. بعد با یک پزشک عمومی در کشور چه میکنید؟ میگویند به ما ربطی ندارد. بنابراین الان توزیع نامتعادل است و نزدیک 42 درصد متخصص ما در 5 کلانشهر ساکن هستند. به همین نسبت پزشکان عمومی وجود دارند. کاری کنید پزشکان متخصص به مناطق محروم بروند و دلایل را بررسی کنید و جایی که میتوانید حل کنید، خیلی کارها میتوان انجام داد. پیشنهاد هم کردیم اما حاضر نیستند فکر کنند؛ میگویند جامعه خواهان افزایش ظرفیت پزشکی است، جامعه میگوید پزشکی انحصار دارد، منظور از جامعه فضای رسانه افکار عمومی است، درنتیجه ما باید این کار را انجام دهیم. این حرف خوشامد دارد. علت را بررسی کنیم که چرا پزشکان در کلانشهرها جمع شدهاند. سرانه پزشک به 10 هزار جمعیت در تهران تقریبا 2.5 برابر نرمال سرانه دنیاست. این یعنی حجم عظیمی از پزشکان در تهران جمع شدهاند که 2.5برابر بیشتر از سرانه نرمال دنیاست. نکته آخر این است که در بحث ظرفیت هیچجا هیچارگانی نگفته سرانه پزشک به جمعیت یک معیار برای تصمیمگیری است. نمیدانید این عدد را از کجا آوردهاند. معیاری در این زمینه وجود ندارد. هیچ معیاری تعریف نشده که یکی از شاخصهای سلامتی یا دسترسی مردم بهسلامت سرانه پزشک به جمعیت است. آنها چیزی به اسم چگالی ارائهدهندگان خدمت و مراقبان سلامت دارند که باید با هم بالا بروند، یعنی پزشک، بهیار، پرستار، داروساز، دندانپزشک و... میخواهند. اتفاقا میگویند اگر یکی از اینها را بالا ببرید، همچون سرطان است و بقیه را میخورد. کاریکاتوری است؛ یک پزشک دارید ولی پرستار، بهورز، بهیار و... ندارید، در این صورت سلامت ارتقا نمییابد.
هزینه بالای درمان چی؟ منکر این هستید؟ این دلیلی برای انحصار فضای پزشکی در کشور نیست؟
درمورد انحصار چند دلیل وجود دارد. یک؛ این افزایش جمعیت جامعه پزشکی به 12.5 برابر در این 40 سال را چه کسی انجام داده است؟ آقایان حوزه فنی و علوم انسانی یا آقایان در حوزه علوم پزشکی انجام دادند؟ خیلی بیشتر از سایر حوزهها رشد دادیم. آن زمان که جوانتر بودند، آن زمان که دکتر مرندی 40 ساله بود. الان آقای دکتر مرندی 82 ساله چه نگرانیای از تعارض منافع دارد؟ نگران این است که هشت سال دیگر دست زیاد شود؟ دکتر شهریاری 70 ساله یا دکتر عیناللهی 64 ساله نگران دست زیادشدن هستند؟ پزشک عمومی طبق این طرح بخواهد پزشک شود من 54ساله میشوم، اگر بخواهد مثل من جراح عروق شود 17سال دیگر است، یعنی سن من به 63 سالگی میرسد. من بهعنوان فرد 63 ساله نگران آن میشوم که یک جراح عروق فارغالتحصیل میشود؟ همین آدمهایی که الان میگویند انحصار میشود، وقتی جوانتر بودند افزایش ظرفیت را انجام دادند. این افزایش ظرفیت هفتسال دیگر بهعنوان پزشک عمومی برای طرح میرود. دو سال هم طرح میرود و چهار سال هم تخصص بگیرد - مستقیم تخصص بگیرد- 12سال میشود. 12سال دیگر چه خطری برای عیناللهی، مرندی، لنکرانی، وحیددستجردی، شهریاری و... دارند؟ نکته خیلی مهمتر این است که ما بهتر میگوییم که الان شرایط را فراهم کنید تا پزشکان عمومی رزیدنتی بخوانند و چهار سال دیگر فارغالتحصیل شوند. اینکه به تعارضمنافع ما نزدیکتر است. من به آقای رئیسی هم نامه نوشتم و گفتم این طرح به دولت شما نمیرسد، دوره شما تمام است که این فارغالتحصیل میشود. همچنین هزینه را باید دولت شما بدهد و مشکل فعلی شما هم روی زمین میماند و حل نمیشود. این افزایش ظرفیت مشکل فعلی ما را حل نمیکند. ما بهتر میگوییم 20هزار پزشک عمومی را از الان فعال کنید. پنجهزار پزشک هم کاری کنید از فردا برای تخصص بروند. به جای هشت سال یا 12 یا 14 سال بعد از فردا مشکل پزشک عمومی را حل کنید و چهار سال دیگر مشکل تخصص را حل کنید. این به تعارضمنافع من نزدیکتر است. دل ما برای پزشک مملکت میسوزد. این حرف بیربطی است و هرکسی این حرف را میزند هم بیانصاف است، هم بیاطلاع است و هم خبر ندارد چه کسی این وضعیت را ایجاد کرده است. حالا که میخواهید بگویید دست زیاد نشود این حرف دروغ است. هیچیک از این افراد و پزشکان هیچ نگرانیای بابت این مساله ندارند. جراحی عروق که من تخصص آن را دارم 17سال دیگر متحول میشود، پس چه نگرانیای بابت فارغالتحصیلان باید داشت؟ در بحث تعرفهها که بالاست، میانگین به من بدهند که میانگین درآمد پزشکان کشور چقدر است. آقایانی که حرف میزنند یک آمار بدهند که میانگین درآمد پزشکان مملکت چقدر است و در پنج سال اخیر چه تغییری کرده است؟ این سوال را بزرگ بنویسید و بعد حرف بزنند، چون سفره درمانی خود آنها از مردم جداست؛ همان پزشکهای خود را ملاک قرار میدهند. پزشکان خودشان چه کسانی هستند؟ آدمهای برجستهای که زیر پنج درصد هستند، 30-20 سال پیش فارغالتحصیل شدهاند. همین افراد را به کل جامعه پزشکی تعمیم میدهند. صددرصد این اشتباه است. همانند یک فرد مطلع، محقق و مسئول بگویند میانگین درآمد در رشتههای مختلف چقدر است و میانگین درآمد به نسبت تورم در پنجسال اخیر چه تغییری کرده است. من از سامانه قاصدک براساس حرف دکتر سجاد رضوی و دکتر جانبابایی بیان میکنم که میانگین درآمد جامعه پزشکی، آنهایی که در طرح قاصدک هستند از 21میلیون به 14میلیون رسیده است. میانگین درآمد جامعه پزشکی در پنج سال گذشته هیچ تغییری نکرده است. ما باید منطقی تصمیم بگیریم. من برای دکترهای داخل تهران حرف نمیزنم؛ من برای نیروی طرحی مظلومی میگویم که الان در بندرلنگه و جاوه و خاش و آبادان و خرمشهر خدمت ارائه میدهند. این آقایان میگویند چه تعدادی این تیپی هستند و بچههایی که تازه فارغالتحصیل شدند، چقدر درآمد دارند؟ والله اگر یک کلمه بدانند، اصلا خبر ندارند. میدانند متخصص اورژانس با 12 ماه کشیک در بندرلنگه هشتمیلیون درآمد دارد؟ یک جوان 32ساله و متخصص است. اینها را نمیدانند. چیزی از پزشکان در ذهن آنها جا افتاده که اصلا درست نیست. مشکل ما این است که درک مسئولان از واقعیات فعلی جامعه پزشکی درک عمیق و دقیقی نیست. یکسری پیشفرضهای قدیمی برای 15-10 سال پیش را در ذهن دارند و با همان برای امروز تصمیم میگیرند. معلوم است به ناکجاآباد میرسند.
مساله بعد مالیات پزشکان است؛ ماجرایی که با الزام وجود کارتخوان در مطب پزشکان پیگیری شد. در اینباره توضیح بدهید. پزشکان مالیات پرداخت میکنند؟
موافق پرداخت مالیات پزشکان هستیم و نظر ما مشخص است. همه جامعه باید مالیات را درست پرداخت کنند. جامعه پزشکی هم به همین ترتیب است. اینها عضو فرهیخته جامعه هستند و انتظار میرود بهتر همکاری کنند. نکته بعدی درخصوص فرارمالیاتی پزشکان است. پزشکان کجا فرار کردند؟ در کشور هستند. اداره مالیات برود و مالیات را دریافت کند. نکته دیگر اینکه آقایان در تریبون یک عددی اعلام میکنند. یکی بگوید این اعداد را از کجا آوردهاند. مگر میدانند درآمد مالیاتی پزشکان چقدر است؟ اگر مطب پزشکی کارتخوان ندارد و اگر فلان ندارد از کجا میدانند میزان درآمد آن چقدر است؟ نکته بعدی این است که حساب میکنند 160هزار پزشک داریم که هریک در سال این میزان ویزیت میکنند و این میزان درآمد دارند و این میزان مالیات نمیدهند. مسئولی یک هفته پیش نزد من آمد. گفتم روی کاغذ حرفزدن کاری ندارد. میدانید 15هزار پزشک دانشجو هستند و درآمدی ندارند که مالیات به شما بدهند؟ خیر خبر ندارند. برخی رزیدنتی یا PHD میخوانند یا تخصص میخوانند. گفتم میدانید 10هزار نفر از اینها فوت کردند؟ خیر. میدانید حدود 20هزار نفر از اینها کار پزشکی نمیکنند؟ میدانید حدودا 10هزار نفر از کشور خارج شدند؟ نمیدانند چون آمار دقیق وجود ندارد. عادت کردهاند وارد سامانه میشوند و میگویند 160هزار پزشک داریم و ضرب و تقسیم میکنند. وقتی آمار دقیقی از پزشکان فعال ندارید، وقتی برخی از پزشکان را میگویید وضعیت مالی درستی ندارند، بر چه اساسی میزان فرارمالیاتی را حساب کردید و در تلویزیون دادوبیداد میکنید؟ یک عدد غیردرست و خامی را جمع و ضرب کردید و در بوق و کرنا میکنید که پزشکان 50هزارمیلیارد تومان فرارمالیاتی دارند. این حرف پیگرد قضایی دارد. اگر نظام پزشکی درستی بود آن فردی که این حرف را زد باید پیگرد قضایی میشد. چون اهانت به جامعه بزرگی میکند. من حتما این کار را میکنم، یعنی از این به بعد اگر کسی در مورد جامعه پزشکی در رسانه و فضای عمومی حرف نادرستی بزند من حتما پیگیری قضایی میکنم. وظیفه من است، چون رابطه مردم و پزشک و اعتبار و اعتماد مردم به پزشک نباید خدشهدار شود. این خدشهدار شود یعنی سلامت مردم خدشهدار میشود. آن آدم نمیفهمد به خود، عزیزان خود و اطرافیان خود ضربه میزند. شأن پزشک در جامعه شکسته شود، حتما سلامت شما افت میکند. نباید این کار را کنید. اعتبار جامعه پزشکی برای من و شما و صداوسیما و... نیست. گذشته این کشور است، تمدن است، از قدیم پزشکی این مملکت یک جزء لاینفک عظمت ایران بود و الان هم هست و بعدا هم خواهد بود و کسی حق ندارد این را بشکند، آنهم بهخاطر چهار حرف نادرست یا چهار اشکال موجود که همهجا وجود دارد. چند درصد از این پزشکان که میگویید کار خلاف میکنند یا درآمدهای آنچنانی دارند یا مالیات پرداخت نمیکنند؟ من میگویم جمع اینها زیر 10درصد است. پزشکانی که درآمدهای آنچنانی دارند، تخلف انجام میدهند و فرارمالیاتی دارند کلا زیر 10درصد هستند. اگر 30هزار پزشک بگیرم 13هزار حداکثر مشکل است. 117هزار پزشک در این کشور شرافتمندانه خدمت میکنند. چه حقی دارید که به این 117هزار نفر در رسانه جفا میکنید که هرکسی من را میبیند فکر میکند من هم از آن دسته هستم؟ این حداکثر است و مطمئن هستم عدد کمتر از این است. آمار پروندههای پزشکی ما مشخص است. 80میلیون نفر خدمت در ماه به کشور انجام میشود، پروندههایی که در سال ثبت میشود عددی زیر 14هزار دارد، چه ما و چه سازمان پزشکی قانونی باشد. نه اینکه تخلف این باشد، بلکه همان شکایاتی که ثبت میشود. این ملاک است. 30 درصد به کیفرخواست میرسد. در سال درمقابل 900 میلیون نفر خدمت، یعنی ممکن است یک روز به بیمارستان مراجعه کنید 10 مدل خدمت دریافت کنید که 10 نفر خدمت میشود، 14هزار پرونده ثبت شکایات میشود. این آمار صفر است و معنادار نیست. هرچند یک پرونده هم اهمیت دارد و ما پیگیری میکنیم ولی آیا رسانه حق دارد این را در بوق و کرنا کند و کل جامعه پزشکی را اینچنین نشان دهد؟ بنابراین عرض من این است دوستانی که این بحثها را مطرح میکنند بگویند مبنای محاسباتی آنها چیست، حتما مبنای محاسباتی آنها غیردقیق است. اگر براساس اعداد از پیش اشتباه نیست، اگر براساس واقعیت است، میدانند یک پزشک چقدر درآمد دارد از او مالیات را دریافت کنند. من میدانم براساس آمار واقعی حساب نشده است. ضرب و جمع روی کاغذ کردند که با واقعیت فرق میکند.
درباره مطالبات اخیر رزیدنتها و طراحیها، چه اقداماتی انجام دادید؟
یک بحث حقوق رزیدنتها بود که هم ما و هم وزارتخانه پیگیری کردیم و حضرت آقا دستور دادند و قرار شد وزارتخانه جبران کند و در برخی دانشگاهها جبران شد و در برخی جبران نشد، چون منابع را دریافت نکردند. ما هم با وزیر و معاون آموزشی و دوستان وزارتخانه صحبت کردیم و پیگیر هستیم. یکسری بچههای طرح اعتراض دارند که باید طرحهای پلکانی و مالیات را پیگیری میکردیم و فعلا مصوب شد مالیات اینها کاهش یابد، بچههایی که مناطق محروم هستند. در تلاشیم که درصورت امکان بچههای مناطق محروم برای ماندگاری در این منطقه تسهیلات مسکن دریافت کنند، وام داده شود، مالیات را کم کنیم، طرحهای پلکانی را حذف کنیم. دنبال این هستیم و امیدواریم به جایی برسیم. فشار دوره رزیدنتی همیشه وجود دارد و دوره بسیار سختی است. همیشه بوده و الان هم هست و بعدا هم خواهد بود. آدرس اشتباهی میدهند. ذات دوره رزیدنتی سخت است، قبلا وضعیت معیشتی بچهها بهتر بوده، اما حقالزحمه به نسبت افزایش تورم ترمیم نیافته است. احساس فشار بیشتر میشود. اگر بخواهد به رزیدنت ما حقالزحمهای بدهند که زندگی سال 84-83 من را داشته باشد باید حداقل به او 18 میلیون بدهند. من سال 84-83، 4 برابر میزان اجارهخانه خود حقالزحمه دریافت میکردم. رزیدنت بودم و خانم من هم رزیدنت بود. الان اگر همان نسبت را حساب کنیم یعنی رزیدنت که بخواهد 4 برابر اجارهخانه حقالزحمه یا کمکهزینه دریافت کند باید 18 تا 24 میلیون تومان دریافت کند. الان چقدر پرداختی داریم؟ 3، 6 و 8 میلیون تومان است. فشار هم بیشتر میشود. به جای اینکه این را اصلاح کنند، میگویند چون کمبود ظرفیت است، فشار بالا میآید. ظرفیتها را هم دیدید، چقدر در کشور ظرفیتها خالی ماند؟ کسی نمیرود. طب اورژانس، جراحی عمومی، بیهوشی و عفونی و داخلی و... نمیروند. این جای تاسف دارد که مسئولی از واقعیات سوءاستفاده میکند، نهتنها مشکل را حل نمیکند بلکه یک مشکل دیگر هم اضافه میکند. به او میگوییم به این دلیل فشار روی رزیدنت است که حقوق او را زیاد نکردید، میگوید چون جمعیت اینها کم است باید تعداد را زیاد کنیم. همین الان در برخی از رشتهها در بیمارستان رزیدنت به اندازه کافی کار ندارد انجام دهد تا اکسپرت شود. رزیدنت جراحی سال سوم هنوز کیسه صفرا نتوانسته عمل کند. این آقای مسئول این را نمیفهمد و فکر میکند اگر این رزیدنت را بیشتر کند فشار کمتر میشود. فشار به این دلیل است که امکانات رفاهی و معیشتی آنها به نسبت مشکلات تورمی تامین نشده است. من که 8 سال دوره رزیدنت(تخصص و فوقتخصصی) گذراندم، بهتر میفهمم که مشکل رزیدنت من چیست یا آن کسی که اصلا نمیداند دوره رزیدنتی چیست، یک روز هم از جلوی بیمارستان رد نشده، پاویون و کار ندیده است. من «تعارض منافع» و من «ضدافزایش ظرفیت» میشوم و او موافق افزایش ظرفیت میشود. او از این قصه چه میفهمد. تعداد را چطور میخواهد زیاد کند؟ باید بخش و بیمار و پاویون داشته باشید. میگوید هزار جراح کم دارم، هزار مدرک بدهید و اینها را وسط خیابان بگذارید کار مردم را انجام دهید. اینها این را میخواهند. وقتی حرف میزنیم باید در بخشها هم بروید و ببینید رزیدنت کجا کم است. آن رشتههایی که طرفدار دارند پر میشود، آن رشتهای که مشکلات دارند کسی نمیآید. از پزشکان موجود کسی این رشتهها را انتخاب نمیکند. ظرفیت را صد برابر کنید هم طب اورژانس و بیهوشی نمیخوانند. طرف میگوید 4 سال رزیدنتی بخوانم چه شود؟ الان 4 تا ژل و بوتاکس تزریق میکنم و 4 سال وقت خود را هدر نمیدهم. الان دارم کار پزشک عمومی را انجام میدهم و درآمد بیشتر هم کسب میکنم. برای چه تخصص بخواند؟ مشکل اصلی این است که برخی از مسئولان حرف کارشناسی را نمیپذیرند، همچنین سراغ اصلاح کارهایی که قدری سخت است نمیروند و حرفهایی میزنند که عامهپسند باشد. این پدر پزشکی مملکت را درمیآورد.
درباره نسخه الکترونیک که اخیرا بهصورت گسترده اجرایی شد نظرتان چیست؟ ایرادات و البته موهبات آن را چه میدانید؟
اگر دو روز به بیمارستان بروید و از پزشکانی که نسخه الکترونیک دارند گزارش تهیه کنید، میبینید چه مشکلاتی وجود دارد. با اجرای نسخه الکترونیک بهطور کامل موافق هستیم. با شیوه اجرای آن یعنی ضربتی از یک روز بگوییم همه نسخههای کاغذی حذف شود مخالف هستیم. باید به شکل تدریجی و پایلوت در چند استان و شهرستان امتحان میشد و معایب درمیآمد و برطرف میشد. اینکه یکباره بگوییم از ابتدای دی نسخه الکترونیک مطلق اجرا شود مشخص است جواب نمیدهد. من 29 آذر در قم بودم که 4 ساعت برق رفت و داروخانه و مطب و سیتیاسکن و... بود. در این 4 ساعت بچههایی که آنجا خدمت میکنند باید چه کنند؟ پس معلوم میشود خیلی از جنبههای کار دیده نشده است. همچنین دلیل فوقالعاده متقن اینکه بیمه نیروهای مسلح تا الان این را اجرایی نکرده است، چرا؟ در بقیهالله هفتهای 40 مریض میبینم و روی کاغذ نسخه را میبینم. چرا اجرا نشده است؟ معلوم است امنیت قصه تضمین نشده است چون نیروهای مسلح به بحث امنیت اهمیت میدهند، این را اجرا نکردند پس امنیت دیتاها مشکل دارد. این دلیل واضح بیمه نیروهای مسلح است. نسخه الکترونیک برای کشور ضروری است، شکل اجرا با این فوریت خوب نبوده است. دلیلش هم این است که هم وزیر نامه به رئیسجمهور زد که اجرایش را 6 ماه عقب بیندازد و هم بیمههای مسلح آن را اجرا نکردهاند. پس مشخص است زیرساختها کامل نبوده است. اگر همهچیز مرتب است چرا وزیر نامه زده که 6 ماه آن را عقب بیندازید؟ آیا از فاصلهای که وزیر به رئیسجمهور نامه زد تا زمانی که اجرا کردیم معجزه رخ داده یا مشکلات حل شده است؟ پزشکان با این قصه مشکل دارند. از آنها وقت میگیرد و سامانهها خوب نیستند و امنیت تامین نشده است. بحث امضای الکترونیک هم بود که هویت باید در این سیستم تایید شود و تکلیف کردند ولی سال قبل هیچ بودجهای برای سازمان نظام پزشکی دیده نشده است. زیرساخت نیاز است. یک کارهایی دوستان کردند و امسال پیگیری کردیم و با پیگیریهایی که شد مجلس برای سال آینده بودجه حداقلی درنظر گرفت که زیرساختها را اجرا کنیم و امضای الکترونیک را محقق کنند و این به اعتبار نسخه الکترونیک کمک میکند که امضا تاییدشده باشد تا هر کسی مداخله نکند وبه اسم یوزر و پسورد پزشکی نسخه ننویسد. این وظیفه ماست که بودجه را با سازمان برنامهوبودجه تعامل کنیم. قضیه برای 3-2 ماه پیش است. توانستیم ردیف بگیریم و در مجلس توانستیم برای این ردیف بودجه قرار دهیم. برخی میگویند نظام پزشکی زدوبند کرده و فلان میزان پول گرفته تا با دولت معامله کند و... . این درست نیست. این افراد از الفبای انصاف و بودجه بیخبر هستند. بودجه را به کسی میدهند که ردیف داشته باشد، بودجه اینطور نیست که به هر کسی بدهند. حرفهایی هم بیان کردند که مشخص است با الفبای بودجه و کسب آن و... آشنایی ندارند.
در ارتباط با مدیریت کرونا در کشور نظر شما چیست؟ از ابتدا سناریوهای مختلف را پیش گرفتیم و هیچوقت سمت لاکداون واقعی نرفتیم. چیزی که مسئولان و متخصصان میگویند بهدلیل بحث اقتصادی است. شما مدیریت کرونا را چطور دیدید و کجا را اشتباه رفتیم؟
در بحث کرونا دو مطلب وجود دارد؛ اینکه جامعه پزشکی پای کار بود و به این نبرد طاقتفرسا و نفسگیر پا پس نکشید. هیچمریضی روی زمین نماند، جامعه پزشکی از روز اول با اینکه مخاطرات این کار را میدانستند و هنوز فضا مبهم بود جانانه وسط میدان آمدند. هیچکسی بهخاطر ترس از درگیری خود و خانوادهاش پا پس نکشید، چه پرستار و چه پزشک و چه آزمایشگاه و... . شاهدش اینکه نزدیک به 200 و خردهای شهید دادیم. در دوران جنگ تحمیلی پزشکان ما 56 نفر بودند. الان بالای 160 نفر هستند. نزدیک به 3-2 برابر دوران هشتسال دفاع مقدس در این دوسال از جامعه پزشکی شهید دادیم و همه اینها در صحنه بودند که فوت شدند. میتوانستند نیایند و خود را از محل کرونا دور کنند ولی این کار را نکردند. این جزء افتخارات جامعه پزشکی است و حضرت آقا نیز چندینبار به این مساله اشاره کردهاند. برخی مسئولان لغلغه لسان آنهاست ولی آقا عمیقا تشکر کردند. نکته دیگر درباره مدیریت بحث کرونا در کشور است که در کل دنیا این مشکل وجود دارد، چون رفتار ویروس، مطالعاتی که شده، علمی که نسبت به حرکت این ویروس داریم، کامل نیست. نمیتوانیم بفهمیم یک سوشی که میآید و روی آن به اندازه کافی مطالعه نشده، به چه چیزی جواب میدهد، به چه چیزی جواب نمیدهد. لاکداون و واکسن موثرند یا خیر؟ خیلی از سوالات درباره ویروس کرونا پاسخ دقیق علمی ندارد. مسئولان کشوری هم نمیتوانند تصمیمات دقیقی مبتنیبر دادههایی بگیرند که مشکوک هستند. جامعه پزشکی حرف خود را میزند و حرفها هیچزمان یک کاسه نبوده و ضد و نقیض زیاد داشته است. یک متخصص چیزی میگوید و دیگری عکس آن را بیان میکند. مسئولان کشوری مجبورند درمجموع و با توجه به شرایط اقتصادی و اجتماعی جامعه تصمیم بگیرند، بنابراین پیش میآید جامعه پزشکی حرفی میزند و مسئولان نمیتوانند عملی کنند. اگر به حرف جامعه پزشکی بود ما خیلی جاها باید لاکداون میکردیم. این امکانپذیر نیست و چقدر این لاک داونها جواب میدهد؟ سویه بعدی میآید و زندگی را نمیتوان تعطیل کرد. به نظرم درحالیکه جامعه پزشکی خوب کار کرد، متخصصان ما مطالعات خوبی داشتند و خوب کار کردند، تصمیمگیران ما نیز همپای دنیا تصمیمات خوبی گرفتند. بعدا که این قضیه تمام شد باید بنشینیم و به عقب نگاه کنیم و ببینیم کدام تصمیم میتواند بهتر باشد ولی نباید مچ کسی را گرفت. هر کسی در هر زمانی تصمیمی گرفته به مقتضیات شرایط بوده مثل اینکه وسط عملیات خطر بسیار جدی است و هر کسی هر کاری از دستش برمیآید، انجام میدهد. بعد بگوییم فلانی چرا این کار را کرده است؟ اگر آن زمان این تصمیم را نمیگرفت، آیا بهخاطر نگرفتن آن تصمیم او را محاکمه نمیکردیم؟ میگوید چرا فلان دارو را تزریق کردید؟ نمیگفتند همه دنیا این دارو را مصرف کرده و شما نیاوردید و مردم فوت کردند. تاخیری که در واکسن داشتیم بهلحاظ اجتماعی بحران ایجاد نکرد؟ همه گردن رهبری میانداختند که از آمریکا و انگلیس واکسن نیاوردید مردم فوت شدند. خیلی از افراد به من هم نقد نکردند، چون تایید کردیم واکسن از آن منابع نباید بیاید. حالا یکماه و دوماه تاخیر چقدر موج داشتیم؟ اگر واکسن وارد نمیکردیم مردم نمیگفتند این 132 هزار نفری که فوت کردند بهخاطر این بود که واکسن وارد نکردید؟ فرض کنید فلان دارو را نمیدادیم، نمیگفتند بهخاطر این مرگومیر زیاد شده که فلان دارو را نیاوردید. میگویند برای جان مردم ارزش قائل نشدید. الان که واکسن وارد شده عدهای میگویند این دارو را آوردید و فلان مبلغ هزینه گرفتید. نمیتوان اینطور تصمیم گرفت. به نظرم آن تاخیر برای ورود واکسن بهخاطر عدم پیگیری جدی بود، چون بعد از اینکه آقای رئیسی آمد واکسن بهوفور وارد کشور شد و بلافاصله واکسیناسیون افزایش یافت. به نظر میرسد عدهای تعمدا میخواستند تاخیر کنند تا بار روانی و اجتماعی را به دوش نظام و رهبری بیندازند و چون رهبری فلان مورد را درباره واکسن گفتند پس واکسن وارد کشور نشده است که همان زمان گفتیم اگر رهبری این مطلب را بیان نمیکردند حداکثر دزی که فایزر و مدرنا میدادند، چقدر بود؟ دومیلیون دز. مگر با دومیلیون دز مشکل حل میشد؟ اگر حساب کنید به کشورهایی که دادند در آن برهه حداکثر یک و 800 تا دومیلیون دز بود. مگر این دز مشکل ما را حل میکرد؟ چرا بعد از آن بلافاصله واکسن وارد شد و واکسیناسیون ما یکباره در دنیا افزایش یافت؟ این نمیشد در دی و بهمن 99 باشد؟ در فروردین و اردیبهشت 1400 شدنی نبود؟ چه حادثهای رخ داد که یکباره واکسن وارد کردیم؟ برخی ماجرا را به گردن برکت میاندازند و میگویند برکت چون فعال بود و میخواست وارد عرصه فروش شود مانع واردات شدند. اگر بود همان زمان مسئولان باید این را اعلام میکردند. میگفتند آقای برکت اجازه نمیدهد ما واکسن وارد کنیم. چرا نگفتند؟ این حرف درستی نیست. اگر سندی بوده و میدانستند این بوده باید شهامت میداشتند و اعلام میکردند. با جان مردم نمیشود بازی کرد. عرض من این است، من بهعنوان وزیر بهداشت احساس میکنم باید واکسن وارد شود و برکت اجازه نمیدهد، باید اعلام کنم. من بهعنوان رئیسجمهور باید اعلام کنم، چرا این را اعلام نکردند؟ به مردم بگویم من میخواهم واکسن وارد کنم و برکت اجازه نمیدهد. مگر همه امور دولت دست برکت بود؟ مگر زمام دست برکت بوده است؟ رئیسجمهور مسئول جان مردم است و باید آنچه راوظیفه دارد اجرا کند. نباید اغماض کند. اگر این واقعیت دارد باید عنوان میکرد. مصداقی بیان کند، اینکه بگوید زور دارند، پول دارند و قدرت دارند که حرف نادرستی است. این تهمت است و باید مصداقی عنوان کنند، من خواستم از فلانجا واکسن وارد کنم فلان ارگان اجازه نمیدهد. راه به راه در رسانههای خود اعلام کردند رهبری اجازه ندادند واکسن وارد شود، این را عنوان میکردند که مثلا رهبری اجازه ندادند سینوفارم هم وارد شود، پاستوکووک هم اجازه ندادند وارد شود. اگر این بود بیان میکردند. چطور درباره فایزر و مدرنا همهچیز را گردن رهبری میانداختند در این مورد نمیتوانستند؟ اگر خودشان نگفتند آدمها و رسانههای آنها گفتند. اگر رهبری یا زیرمجموعهای از رهبری مانع ورود واکسن به کشور بودند اینها بیان میکردند. درمورد فایزر و مدرنا حیا نکردند و گردن رهبری انداختند، آنجا نیز حیا نمیکردند.
اگر نکتهای در پایان دارید، بفرمایید.
نکته من این است که حرکت و شأن جامعه پزشکی را در کلان حفظ کنید و کسی حق ندارد این شأن را بشکند، چون اگر این کار را بکند به سلامت مردم ضربه زده است. بحثهای کارشناسی، نقایص و اشکالات در همه ساختارها وجود دارد و در جامعه پزشکی هم هست. همهجا ناپذیرفته است و در جامعه پزشکی ناپذیرفتهتر. اما دلیل نمیشود به بهانه اینها کلیت جامعه پزشکی، چه کیفیت، چه آموزش و چه شأن آن را خراب کنیم. جامعه پزشکی هم چند پزشکی که مسئولان با آنها ارتباط دارند، نیستند. 70 هزار ماما داریم که مشکلات بسیار جدی دارند و مسئول آنها هستیم. فیزیوتراپ داریم که مشکل دارد و علوم آزمایشگاهی مشکل دارد، پزشک عمومی مشکل دارد، رزیدنت مشکل دارد. همه جامعه پزشکی که 330 هزار نفر هستند، ممکن است 10 هزار نفر از آنها آدمهایی باشند که مسئولان و رسانهها در ذهن دارند. 340 هزار نفر از این جامعه مشکل دارند و من میتوانم مشکلات را بیان کنم. پس کسی حق ندارد به بهانه آنچه در ذهن دارد شأن جامعه پزشکی را در کل زیرپا بگذارد. همچنین مداخلات غیرمجاز در حوزه سلامت بهوفور زیاد میشود و قوه قضائیه و محاکم پزشکی و... باید کاری کنند. این بحث بسیار جدی است که ورود غیرقانونی به حوزه درمان باید هزینه بالایی داشته باشد. درمان فقط و فقط بر عهده پزشک است. قانون طبابت کشور است. پیشگیری، توصیهها و... هر کسی هرچه میگوید مهم نیست اما درمان برعهده پزشک است. هر کسی بدون مجوز ورود کند، تخلف است و هزینه این تخلفات باید افزایش یابد و الا مردم آسیب میبینند. کسی حق ندارد بدون مجوز سازمان نظام پزشکی در درمان فلان بیماری مداخله کند. این خلاف است و هزینه این باید افزایش یابد. متاسفانه این قوانین در این زمینه نقص دارند. این دو مطلب را باید رعایت کنیم و همچنین برخی مسئولان بدانند با این تصمیمگیریها در حوزه ظرفیت و آموزش پزشکی و... به آینده پزشکی و سلامت مملکت بیشترین ظلم را میکنند و آن دنیا باید جوابگو باشند. توصیه ما این است که مشورت کنند و نظر کارشناسی را احترام بگذارند و با واقعیات جامعه پزشکی عمیق و دقیق آشنا شوند. براساس یکسری دیتا و ذهنیتهای قبلی تصمیم نگیرند.