بازخوانی نظریه حقوق بین‌الملل کانت، به‌مناسبت دویست‌وهجدهمین سالروز درگذشت او
صراحت بیان کانت، مخاطب را از هر شرحی بی‌نیاز می‌کند. فقط به همین‌قدر اکتفا می‌شود که نگاه کانت در معرفت‌شناسی به انسان، به‌مثابه فاعل شناسا (سوژه) و جایگاهی که او برای این فاعل ادراک به‌عنوان غایتی فی‌نفسه تعیین می‌کند، سنگ‌بنای سایر آموزه‌های پسین ازجمله تقویم حقوق و تنظیم روابط بین‌الملل می‌شود.
  • ۱۴۰۰-۱۱-۲۴ - ۰۰:۳۶
  • 00
بازخوانی نظریه حقوق بین‌الملل کانت، به‌مناسبت دویست‌وهجدهمین سالروز درگذشت او
فلسفه نقادی کانت و صلح بین‌الملل پایدار
فلسفه نقادی کانت و صلح بین‌الملل پایدار

امیر فرشباف، دانش‌آموخته فلسفه: سیاست‌پژوهی فیلسوفان نه‌تنها امر جدیدی نیست بلکه این موضوع اساسا مشمول مرور زمان قرار نمی‌گیرد و در هر دوره‌ای ممکن نیست فیلسوفی وجود داشته باشد و نسبت به اندیشیدن به سیاست بیگانه باشد؛ چراکه سیاست‌اندیشی بخش جدایی‌ناپذیر عقل عملی است و این در تاریخ فلسفه و تقسیم فلسفه به فلسفه نظری و فلسفه عملی توسط ارسطو ریشه دارد. حتی پیش از آن باید به نظریه فیلسوف‌-شاه یا حکیم حاکم افلاطون اشاره کرد که برخاسته از تاملات فلسفی-سیاسی او بود. در فلسفه جدید نیز به همین ترتیب است و نمی‌توان از فیلسوفی نام برد که منعزل و برکنار از سیاست‌پژوهی باشد؛ اسپینوزا، لاک و لایب‌نیتس و دیگران یا دارای نظرورزی و تاملات سیاسی بودند یا حتی کنشگر سیاسی محسوب می‌شدند. حتی دکارت محافظه‌کار نیز که تصنیف قابل‌ذکری در اندیشه سیاسی ندارد را نمی‌توان برکنار از تفکر و زیست سیاسی دانست؛ چراکه از یک‌سو، دکارت محکومیت برونو و گالیله در ابتدای قرن هفدهم را درک کرده بود و احتیاط و محافظه‌کاری او، او را به انتقال بازی به زمین مابعدالطبیعه و اصلاح بنیادها و روش‌های اندیشیدن وامی‌داشت و از سوی دیگر، پناهندگی او به دربار سوئد و تعلیم یک شاهزاده سوئدی را نمی‌توان غیر از نوعی کنش سیاسی ملاحظه کرد.

  کانت و رساله «به‌سوی صلح پایدار»

صلح پایدار موردنظر کانت را نباید یک طرح در بسته معین و مبتنی‌بر اصولی مدون انگاشت که فقط معطل اجراست؛ بلکه همان‌طور که از عنوان آلمانی آن (Zum Ewigen Frieden) استفاده می‌شود، صریحا دلالت بر حرکت به‌سوی آن دارد و کانت صلح پایدار را به‌مثابه غایتی می‌داند که حرکت به سوی آن ممکن است و نه موجَب. آنچه برخی را بر آن داشته که طرح کانت را یک طرح معین و مدون و در دسترس بدانند، احتمالا عنوان متن ترجمه فرانسوی آن (Projet de Paix Perpetuelle) است. نشانه دیگر برای جنبه امکانی و غایی این صلح مطلوب کانت، تغییرات و اضافاتی است که کانت در ویراست بعدی اعمال کرده که در ادامه به آنها اختصارا اشاره می‌شود.

سرنوشت این رساله را باید مانند کتاب «نقد عقل محض» تعبیر کرد که به‌مرور شکل گرفت و بعد از تقریر و تالیف، معروض اصلاحات و اضافاتی واقع شد. همچنین، این طرح را باید تداوم و امتداد برنامه انتقادی کانت پس از نقادی مابعدالطبیعه و معرفت‌شناسی و بسط این طرح به عالم سیاست دانست. از قضا کانت، مفهوم صلح ابدی و پایدار را در زمان تالیف «نقد اول» در این اثر هم به کار برده است، آنجا که ذیل مبحث «انضباط عقل محض»، نقادی را به دادگاهی تشبیه می‌کند که حکم نهایی‌اش درمورد دعوای عقل و حس، به صلحی پایدار و ابدی ختم می‌شود. او می‌نویسد: «آنچه در حالت اول، به این جریان‌های مناقشه‌آمیز [میان عقل‌گرایی و تجربه‌گرایی] پایان می‌بخشد، یک پیروزی است که هردو طرف لافش را می‌زنند؛ پیروزی‌ای که بعد از آن، احتمالا فقط یک صلح ناپایدار حاصل می‌شود که از طریق وساطت یک مرجعیت میاندار برقرار می‌شود، اما درحالت دوم، پایان‌دهنده مناقشه‌ها حکم دادگاه است که چون در اینجا به خودِ سرچشمه مناقشات مربوط می‌شود، باید صلحی جاودانه را تضمین کند.»

این رساله مشتمل بر یک مقدمه و سه مقاله است و مقدمه آن نیز متشکل از 6 اصل بنیادی است که کانت آنها را به‌عنوان اصول ماتقدم حقوق بین‌الملل طرح می‌کند که کاربست مضامین سه مقاله بعدی، مشروط به پذیرش آنهاست. آن 6 اصل مقدماتی این موارد هستند: ١. هیچ دولت مستقلی را نمی‌توان مورد خرید و فروش یا معامله و معاوضه قرار داد یا آن را به دیگری واگذار کرد. ٢. هیچ قرارداد صلحی که متضمن حق پنهانی جنگ است را نباید معتبر شمرد. ۳. نیروهای نظامی کشورها باید تدریجا منحل شوند. ۴.حکومت‌ها نباید در معاملات تجاری خارجی، به یکدیگر مقروض شوند. ۵. هیچ حکومتی حق دخالت در امور داخلی حکومت دیگر را ندارد. ۶. حتی در موقع جنگ هم نباید هیچ‌یک از اشکال غیرانسانی خصومت مانند جاسوسی و ترور و خیانت و امثالهم به کار برده شود.

در سه مقاله بعدی نیز کانت شروطی را معین می‌کند که حرکت به سوی آنها و رعایت آنها در عمل، به زعم او منجر به تحقق صلح پایدار بین‌المللی می‌شود. او در مقاله اول، نخستین شرط را «جمهوری» بودن نظام‌های حکومتی عنوان می‌کند؛ چراکه جمهوریت، مبتنی‌بر رای و اراده عمومی است و در آن نه خواست، امیال و منافع یک فرد یا اقلیت بلکه تامین و تحقق خواست و منافع همگانی دنبال می‌شود، درنتیجه، مردمی که به هزینه‌ها و مصائب جنگ می‌اندیشند به‌سادگی رأی به جنگیدن نمی‌دهند و راهکارهای مسالمت‌آمیزتری را انتخاب می‌کنند.

شرط دوم که در مقاله دوم بیان می‌شود، این است که حقوق بین‌الملل باید مبتنی‌بر ایجاد نظامی اتحادیه‌ای میان حکومت‌های مستقل باشد، به این توضیح که کانت تعهدنامه عادی و مرسوم صلح را صرفا نوعی خلع‌سلاح و صلح موقت می‌داند که فقط عملیات نظامی را ظاهرا و موقتا متوقف می‌کند، درصورتی که صلح در این رساله بر تکلیف –به‌مثابه بنیاد نظام اخلاقی و عملی- اتکا دارد و اصول عقل عملی نیز مانند مقولات نظری فاهمه، اصولی سرمدی و جهانشمول هستند و بنابراین، اگر معاهده و توافقی براساس تالیف اتحادیه‌ای ملل صورت بگیرد، چنین صلحی پایدار و بلندمدت خواهد بود. شرط دیدار (Hospitalitat) شرط دیگری است که در مقاله سوم بیان می‌شود و به‌معنای حق و اجازه عبور و مرور و دیدار شهروندان و مهاجران و پناهجویان مللی است که حکومت‌های آنها با یکدیگر معاهده صلح امضا کرده‌اند که به‌منظور گردشگری و تجارت و مواردی از این دست صورت می‌گیرد که آن هم باز مبتنی‌بر یک تکلیف اخلاقی جهانشمول یعنی اصل «میهمان‌نوازی» است.

  روابط بین‌الملل کانتی؛ رئالیستی یا ایده‌آلیستی؟

گفته شد طرح و برنامه کانت برای حقوق و روابط بین‌الملل، تداوم کار و برنامه نقادی عقل نظری و عملی است، از سوی دیگر، اضافات کانت به رساله در ویراست بعدی ازجمله اضافه کردن تمثیل کبوتر و مار برای بیان تمایز میان اخلاق و سیاست از یکدیگر، موضوعی است که رساله را به واقع‌گرایی نزدیک می‌کند. در اینجا لازم به ذکر است دانش روابط بین‌الملل اساسا خود دانشی جدید‌التاسیس است و دوگانه «رئالیسم و ایده‌آلیسم» نیز به طریق اولی از مباحث متاخر علم سیاست هستند، ولی در هر صورت، این امر نه‌تنها مانع از این نمی‌شود که در بنیادهای حقوق بین‌الملل کانت پژوهش کنیم؛ بلکه اقتضا می‌کند در این مبادی سیر کنیم تا در صورت امکان، به غایت و مراد یعنی کشف نظر کانت و تاویل این دوگانه در نظرات او برسیم. در اینجا، از تحلیل اصول مزبور کانت در این رساله، سعی در رسیدن به نظرگاه نهایی او در این‌باره داریم.

گفته شد کانت در مقاله اول از رساله «به سوی صلح پایدار» حکومت جمهوری را یکی از شروط تحقق صلح بلندمدت میان ملل می‌داند، البته دموکراسی به‌معنای حکومت مستقیم مردم به هیچ وجه مراد او نیست و از جمهوری، حکومت به‌مثابه «نماینده مردم» را مدنظر دارد. او در این خصوص از یک‌سو، به نحو سلبی، به انقلاب فرانسه و کمون پاریس و فجایع آن نظر دارد و از سوی دیگر، حکومت فردریک را مظهر حکومت جمهوری مطلوب می‌داند که به نظر محققان، کانت در این موضع تقیه کرده و ظاهر کلامش اعتباری ندارد. گفته شد کانت در فصل «انضباط عقل محض» از کتاب نقد عقل محض برای نخستین‌بار به مفهوم صلح پایدار میان عقل جزمی و تجربه حسی اشاره می‌کند؛ نکته جالب‌توجه این است که کتاب نقد عقل محض، اثری راجع‌به اصول کسب و سامان معرفت است، اما بذرهای اولیه نظریه صلح پایدار را هم می‌توان در طرح نقادی او جست‌وجو کرد. جالب‌تر اینکه بلافاصله پس از آن اشاره مذکور به صلح جاودانه میان عقل و حس، به گفتاری از هابز استناد می‌کند و می‌نویسد: «همان‌طور که هابز حکم می‌کند، وضعیت طبیعی یک وضعیت ناعادلانه و خشونت‌بار است و باید وضعیت طبیعی را ضرورتا ترک کرد تا خود را تابع اجبار قانونی ساخت که آزادی ما را فقط به طریقی محدود می‌کند که آزادی ما بتواند با آزادی هرکس دیگر و دقیقا از آن طریق، با خیر همگانی سازگار شود.»

ملاحظه می‌شود در بنیاد تفکر او از یک‌سو، جنبه‌های واقع‌گرایانه قابل‌تشخیص است؛ مانند اعتقاد به‌صورت آنارشیک وضع طبیعی یا اعتقاد به برخاستن قوانین سیاست از نهاد فاهمه بشری که از اصول موضوعه نظریه واقع‌گرایی کلاسیک است یا همان‌طور که پیش از این نیز گفته شد، اضافه کردن تمثیل مار (به‌عنوان نشانه احتیاط و نماد سیاست) و کبوتر (به‌عنوان نماد صلح و صداقت اخلاقی) به رساله و اعتراف به تمایز میان این دو حوزه، نشانه‌هایی هستند که مخاطب را به واقع‌گرا انگاشتن کانت وسوسه می‌کنند و از سوی دیگر، باید به مبدأ و منتهای ایده‌آلیستی نظرگاه کانت اشاره کرد که هرگز اجازه تفسیر نهایی از افکار او و تشخیص یک گفتمان مسلط را به مفسر نمی‌دهند؛ چراکه همان‌طور که گفته شد، طرح حقوق بین‌الملل کانت مبتنی‌بر اصول فلسفه نقادی و ایده‌آلیسم استعلایی است و از طرف دیگر، صلحی که کانت در این رساله مطرح می‌کند، جنبه غایی، مثالی و آرمانی نیز دارد که از این لحاظ هم ایده‌آلیستی بودن نظرگاه او را تایید می‌کند. همچنین، با اینکه گفته شد کانت درنهایت، تمایز میان اخلاق و سیاست را می‌پذیرد؛ اما او در هر صورت، سیاست مطلوب را مبتنی‌بر اخلاق و تکلیف اخلاقی تلقی می‌کند و از این جهت نظر کانت در تقابل قطعی با واقع‌گرایان متاخر کلاسیکی همچون مورگنتا قرار می‌گیرد که قائل به جدایی اخلاق از سیاست‌ هستند.

به هر تقدیر، آموزه‌های کانت در روابط بین‌الملل که به دلیل خوش‌باوری‌های مرسوم عصر روشنگری به انسان از یک‌سو و نادیده گرفتن ذات رقابت قدرت‌ها بر سر منافع، از سوی دیگر، موردانتقاد واقع‌گرایان قرار گرفته و می‌گیرد، هنوز برای برخی ازجمله معتقدان به صلح دموکراتیک و فدرالیست‌ها جذابیت خاص خودش به‌مثابه یک غایت قابل وصول را حفظ کرده است.

نکته پایانی درمورد نظریه حقوق بین‌الملل کانت اینکه برای درک نظرگاه او به هیچ‌وجه نمی‌توان «نقد دوم» یعنی نقد عقل عملی و آثار او در این حوزه مانند «بنیاد مابعدالطبیعه اخلاق» را نادیده گرفت. کانت در این کتاب اخیرالذکر به مبحثی بنیادی و تعیین‌کننده در نظام فکری‌اش اشاره می‌کند که عینا نقل می‌شود:

«اگر چیزی را فرض کنیم که وجود آن در نفس خود ارزشی مطلق داشته باشد، یعنی چیزی که چون در نفس خود غایت است می‌تواند سرچشمه قوانین قطعی باشد، آنگاه این چیز و فقط این چیز، می‌تواند منشاء بایسته تاکیدی ممکن یعنی قانونی عملی باشد. اکنون می‌گویم انسان و به‌طور کلی هر ذات خردمند، به منزله غایتی به‌خودی خود وجود دارد و نه صرفا به‌عنوان وسیله‌ای که این یا آن اراده خودسرانه به کارش می‌برد؛ بلکه در همه کارهایش، چه به خودش مربوط شود و چه به ذات‌های خردمند دیگر، همیشه باید در آن واحد در مقام غایت دانسته شود.»

صراحت بیان کانت، مخاطب را از هر شرحی بی‌نیاز می‌کند. فقط به همین‌قدر اکتفا می‌شود که نگاه کانت در معرفت‌شناسی به انسان، به‌مثابه فاعل شناسا (سوژه) و جایگاهی که او برای این فاعل ادراک به‌عنوان غایتی فی‌نفسه تعیین می‌کند، سنگ‌بنای سایر آموزه‌های پسین ازجمله تقویم حقوق و تنظیم روابط بین‌الملل می‌شود، همچنین، فرض انسان به‌عنوان غایتی مطلق، باعث می‌شود سایر آموزه‌های کانت حتی خداشناسی اخلاقی او هم متفرع بر هستی انسان بازنمایی شوند که این موضوع نمایانگر احاطه روح انسان‌مدارانه عصر روشنگری بر افکار اوست.

  منابع
١. ذاکرزاده، ابوالقاسم. ایده‌آلیسم آلمانی. پرسش. آبادان.
٢. کانت، امانوئل. بنیاد مابعدالطبیعه اخلاق. ترجمه حمید عنایت و علی قیصری. خوارزمی. تهران.
٣. همو. نقد عقل محض. ترجمه بهروز نظری. ققنوس. تهران.
۴. مجتهدی، کریم. افکار کانت. پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی. تهران.

در همین رابطه مطلب زیر را بخوانید:

به مناسبت سالروز درگذشت دکارت

منادی خردهای برابر (لینک)

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰