محمد رمضانی، مسئول حوزه بسیج دانشجویی دانشگاه فرهنگیان کرمان: امام روحالله خمینی(ره)، نظریهپرداز مجاهد و پدیدآورنده نقطه شروعی در تاریخ به نام انقلاب اسلامی بود؛ انقلاب اسلامیای که معادلات ایران غربگرای دیروز را برمبنای اسلام ناب محمدی(ص) سوق داد. در آستانه ۴۳سالگی انقلاب اسلامی شاید یکی از مهمترین مسائل قشر جوان و آیندهدار، این است که اساسا ماهیت انقلاب اسلامی به رهبری امامخمینی(ره) چه بود و با مختصات زمان حال چه مناسباتی دارد؟
انقلاب را بیشک میتوان یک جهش جهادی و نوآورانه به سمت آرمانهایی دانست که ریشه در فطرت انسانها داشتند. چنین انقلابی که تربیت انسانها را محور و تاثیر بر قلوب و روح آنان را جزء اهداف اصلی خود برمیشمارد ذاتا نمیتواند ظواهر زندگی آدمی را مقدم بر باطن و نفس او قرار دهد. بنابراین مقصود حرکت انقلاب اسلامی که امام و یاران متفکرش آن را بنا نهادند، این است که انسانها بتوانند استعدادهای نهفته در ذات خود را فعلیت بخشند تا روزبهروز به سمت خدا و فطرت خود نزدیکتر شوند و در پی آن نیز طبیعتا شاخصههای سنجش چنین انقلابی را دیگر نمیتوان لزوما برمبنای میزان رفاه اجتماعی در نظر گرفت و تمامی واژگان در این دستگاه در ذیل چتری با محوریت تربیت انسان قرار گرفتهاند.
اما سوال اصلی این است انقلاب اسلامی که تا پیشاز این برمبنای غربگرایی کارخانه انسانسازی خود را بنا نهاده، هماکنون تا چه حد به سوی تحول تربیتی در حرکت است؟ یکی از مهمترین فنونی که دشمن میتواند با استفاده از آن انقلاب اسلامی را به ضعف بکشاند فراموشی اهداف اصیل و آرمانهای این انقلاب است. جنگهای نظامی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی که کشور پس از انقلاب به آنها دچار شده است میتوانند در عین اهمیت، همگی زنگخطری باشند برای انقلابی که هدف اصلی خود را تربیت انسان میداند. یقینا در اسلام فرهنگ، اقتصاد و سیاستی خوشایند است که در خدمت تربیت و رشد آدمی قرار گیرند. پس اگر جوان امروز انقلاب اسلامی در خط نبرد خود درحال جنگ اقتصادی، سیاسی و فرهنگی است در پشتخط باید نظام تعلیم و تربیتی وجود داشته باشد که روزبهروز انسانهای مبارز و ترازی را به عرصه جنگ ورود دهد تا تکمیلگر ساختن خود و انقلاب امامخمینی(ره) باشند. اما متاسفانه گاهی اوقات در ساختارهای سیاستگذاری و اجرایی کشور شاهد آن هستیم که نظام تعلیموتربیت تا حد زیادی به ضعف و بیتوجهی گرایش داشته است.
حال به نظر میرسد نسل جوان باید برای اینکه الزامات این تحول تربیتی را فهم کند نگاهی به انقلاب سال ۵۷ و شیوه تغییر و تحولات حکومت در آن زمان بیندازد. اساسا ما در انقلاب اسلامی با دو گروه جریانساز مواجه بودهایم: خواصی که طراحی ساختار و سازههای نظری انقلاب را برمبنای باور خود پایهریزی میکردند و عوامی که به همراهی با خواص برخاستند و عزم عمومی را رقم زدند. بنابراین از الزامات یک تحول تربیتی نیز وجود این دو قشر جریانساز در کشور هستند: عالمان و معمارانی که تحول تربیتی و مبانی آن را مبتنیبر اسلام فهم و درک کنند و مردمی که این نظریات را تکمیل و با خواست خود این جریان اسلامی را همراهی کنند.