در مسیر تحول‌خواهی قطعا موانعی مانند رخوت مدیران در ایجاد تحول یا عدم‌توانایی آنها و وجود تعارض‌منافع و منتفع بودن خود بدنه دستگاه وجود دارد که نشان می‌دهد شرط مهم ایجاد تحول، نترسیدن از این دشمنی‌ها و سنگ‌اندازی‌هاست.
  • ۱۴۰۰-۱۱-۲۱ - ۰۲:۵۲
  • 10
رخوت برخی مدیران مانع تحول در گام دوم انقلاب است

علی‌محمد آصفی، دبیر انجمن اسلامی دانشجویان مستقل دانشگاه شاهد: 43 سال قبل، پیروزی انقلاب اسلامی موجب تحقق بزرگ‌ترین تحول یک قرن اخیر در کشور شد. روحیه تحول‌خواهی و تحول‌انگیزی امام راحل بود که در حوزه‌های مختلف اثر گذاشته و اقیانوس ملت ایران را متلاطم کرد. دایره این اثرگذاری، از بیدار کردن فطرت و سرشت انسانی شاگردان‌شان در کلاس‌های درس اخلاق حوزه پیش از انقلاب آغاز شد و تا تحول در نگاه مردم به دین، نسل جوان و آینده کشور پیش رفت. در نگاه جامعه نخبگانی نسبت به مبانی معرفتی کاربردی دین ازجمله ولایت فقیه و مصلحت نظام تحول ایجاد کرد و روحیه رخوت و خمودگی مردم، مطالبات اساسی آنها، نگاه‌شان به قدرت‌های جهان و مواجهه‌شان با ابرقدرت‌ها را دگرگون کرد. به این جهت است که رهبر معظم انقلاب، ایشان را امام تحول نامیده‌اند.

اکنون و در سال‌های آغازین گام دوم انقلاب، نیاز به تحول و پیشرفت در کشور همچنان ملموس و پابرجاست. در عمر گذشته انقلاب اسلامی، همان‌طور که در زمینه‌های بسیاری همچون حوزه‌های علمی، نظامی، نقش‌آفرینی راهبردی در منطقه، بروز و ظهور سیاسی و کارآمدسازی‌ ساختارهای قانونی تحول بنیادین صورت گرفته، اما عدم‌تحول در بعضی موارد یا درجازدن و عقبگرد در برخی دیگر نیز مشهود است. برای آنکه بدانیم جامعه ما امروز در سیر تحول خود، کجا ایستاده است، ابتدا باید «تحول» را تعریف کنیم.

مقصودمان از تحول‌خواهی، صرفا اعتراض به وضع موجود یا تغییر آن بدون هدف و برنامه نیست. تحول صحیح، حاصل «تغییر مستمری» است که برای «بهترشدن» صورت می‌گیرد؛ با «پشتوانه فکری» و «برنامه‌ریزی‌شده» است، «برمبنای اصول و مبانی فکری اسلامی و دینی» است و همین‌طور «عمیق» و «تاثیرگذار» است. این طبیعت انسان است که میل به سکون ندارد و از تغییر استقبال می‌کند. اما اگر این تغییر درجهت درستی نباشد، تحول درستی نیز صورت نمی‌گیرد و موجب آشفتگی می‌شود.

زمینه‌های تحول در کشور بسیار است؛ چه حوزه‌هایی که تا به‌حال پیشرفت‌هایی داشته‌اند و چه حوزه‌هایی که مسکوت مانده‌اند. تا زمانی‌که در هرکدام از این حوزه‌ها اشکال یا تهدیدهای نو وجود دارد، نیاز به تحول و نوآوری در آن حوزه نیز احساس می‌شود؛ در زمینه اقتصاد و انفصال آن از نفت، در زمینه ساختار بودجه‌نویسی و میزان عملیاتی بودن آن، مساله آموزش در کشور و میزان فایده‌محور بودن آن، مسائل اجتماعی ازجمله تامین عدالت، حفظ استقلال و آزادی، مسائل مربوط به بنیان‌های خانواده و...، تحول در ارکان و سیاست‌های اداره کشور ازجمله قانون‌گرایی، ارتقای شفافیت، برطرف‌کردن زمینه‌های فساد، جلوگیری از تعارض منافع و جدیت در اِعمال تصمیم‌ها و مصوبه‌ها و.... البته این تحول را نباید به تغییر صرف مدیران از اداره‌ای به اداره دیگر تقلیل داد. تحول ظاهری و نمایشی در راس نیز کفایت نمی‌کند. روح حاکم بر آن اداره، وزارتخانه یا دستگاه است که باید دستخوش تغییر شود و تحول باید در کل بدنه آن صورت گیرد.

در مسیر تحول‌خواهی قطعا موانعی مانند رخوت مدیران در ایجاد تحول یا عدم‌توانایی آنها و وجود تعارض‌منافع و منتفع بودن خود بدنه دستگاه وجود دارد که نشان می‌دهد شرط مهم ایجاد تحول، نترسیدن از این دشمنی‌ها و سنگ‌اندازی‌هاست. یکی از ابزارهایی که در این مسیر در اختیارمان قرار دارد استفاده از نیروی جوان، پرشور، تحول‌خواه و مومن انقلابی درکنار نیروی با تجربه و متخصص غیرجوان است. ورود جوانان به حوزه‌های مهم و تحول‌پذیر، علاوه‌بر برطرف کردن انسدادهای کشور، موجب تربیت نسلی از مدیران مجرب و توانمند برای آینده کشور می‌شود. همچنین استفاده از ظرفیت خردجمعی با تکیه بر عقلانیت می‌تواند در این زمینه راهگشا باشد.

با نگاه به همه این موارد می‌توانیم بگوییم جمهوری اسلامی ایران در مسیر پیشرفت و اعتلا، با تکیه بر مبانی اصیل انقلاب اسلامی پیش می‌رود اما نیازمند به سرعت بیشتر و یک حرکت تحول‌آفرین در این زمینه است. لازمه سرعت گرفتن آن، ایجاد شتاب و جنبش و یک حرکت جهادی در راستای تقویت انقلاب اسلامی است تا این راه پرشکوه کمافی‌السابق ادامه یابد.

نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰