• تقویم روزنامه فرهیختگان ۱۴۰۰-۱۱-۲۱ - ۰۱:۳۶
  • نظرات روزنامه فرهیختگان۰
  • 1
  • 0
نگاهی به دهمین اثر سینمایی رضا میرکریمی

محافظه‌کاری به‌نفع تکنوکراسی

اکران فیلم تازه رضا میرکریمی با تحسین و تمجیدهای بسیاری همراه است. برایم مشهود است که چرا فیلم تحسین می‌شود. قاب‌های زیبا، بازی‌های هایپررئالیستی و آرامش ساده‌دلانه شخصیت‌ها به‌همراه اتمسفری که شما را به خود نزدیک می‌کند؛ اما همه این زیبایی‌های محبوب بازنمایی چه چیزی است!؟ شاید در نگاه نخست، همه‌چیز به ذهنیت ساده‌لوحانه شخصیت رسول بازگردد.

احسان زیورعالم، منتقد: اکران فیلم تازه رضا میرکریمی با تحسین و تمجیدهای بسیاری همراه است. برایم مشهود است که چرا فیلم تحسین می‌شود. قاب‌های زیبا، بازی‌های هایپررئالیستی و آرامش ساده‌دلانه شخصیت‌ها به‌همراه اتمسفری که شما را به خود نزدیک می‌کند؛ اما همه این زیبایی‌های محبوب بازنمایی چه چیزی است!؟ شاید در نگاه نخست، همه‌چیز به ذهنیت ساده‌لوحانه شخصیت رسول بازگردد. پسرک روستایی در تهران برهوت، پلشتی‌ها و بدی‌ها را گویی زیبا می‌بیند. گویی او درکی از اتفاقات دردناک اطراف خود ندارد. او نمی‌بیند محل کارش، محلی برآمده از یک کلاهبرداری و فساد است. با اینکه در دنیای عینی از منظر من و شمای مخاطب، فجایع برآمده از کلاهبرداری مشهود است؛ اما رسول نسبت به جامعه خود کور و نابیناست. همه‌چیز در عشقی خلاصه می‌شود که حضورش را منطقی می‌کند.

اما بیایید کمی به انتهای فیلم پیش برویم. جایی‌که عنوان «نگهبان شب» با تشکری ویژه از معاونت فرهنگی و اجتماعی شهرداری تهران عیان می‌شود. شاید شهرداری تهران یکی از اسپانسرهای مالی فیلم باشد؛ اما شهرداری نقشی فراتر از یک اسپانسر پیدا می‌کند. حالا به میانه فیلم بازگردیم، جایی‌که دایی رحیم می‌گوید چگونه باغ بزرگ و زیبایی که نگهبان آن بوده است، اکنون تخریب شده و در میانه زمینش، ساختمانی نیمه‌کاره و زشت سر برآوده است. اما او نمی‌گوید چگونه باغ تخریب می‌شود یا بهتر است بگوییم رضا میرکریمی نمی‌گوید چگونه باغ تخریب شده است. این همان محافظه‌کاری به‌نفع تکنوکراسی است.

اگر پرونده‌های تخریب باغ‌های تهران، شیراز یا دیگر شهرهای شاخص باغ‌محور را مرور کنید، نقش شهرداری‌ها در یاری‌ رساندن به تخریب باغ‌ها کاملا مشهود است. شهرداری به‌عنوان بازوی تکنوکرات سه‌دهه اخیر، به‌واسطه همراهی با بخشی از بدنه سرمایه‌داری است که سود را بر زیست شهری برتر می‌داند. مفهوم «فروش تراکم» چیزی بود که تخریب باغ‌ها و پدیدآمدن برج‌ها و در دل آن بحران مسکن و خانه‌های خالی را پدید می‌آورد. شهرداری یک پای ماجرایی است که بحران ناپیدای فیلم میرکریمی را به وجود می‌آورد. پای دیگرش سرمایه‌داری مبتنی‌بر تکنوکراسی است. یعنی همان پیمانکار نسبتا مهربانی که به نام رسول چک می‌کشد و درنهایت او را از مخمصه زندان رها می‌کند و حاضر است برای لوندادنش، 200میلیون تومان ناقابل بدهد. اگرچه رسول حاضر به پذیرش پول نیست؛ اما پایان فیلم فرصتی است برای چشم‌پوشی کامل بر گناه پیمانکار. رسول در برابر نیاز همسرش باید به بخشی از این زشتی بدل شود. یا چک 200میلیونی را بپذیرد یا زمین‌های آبا و اجدادی‌اش را بفروشد، همانی‌که بابتش حاضر نمی‌شود بر سر عشق معامله کند. او حالا خودش به یک پای این سرمایه‌داری تکنوکرات بدل می‌شود.

رسول حالا همان رضا میرکریمی است که نمی‌خواهد ببیند جهان اطرافش توسط چه کسانی تخریب می‌شود. میرکریمی همانند قهرمان‌نمای فیلمش می‌خواهد با سادگی، هرچیز زشتی را زیبا کند. بانک همدست مرد کلاهبردار است و در قامت زنی زیبا، خوش‌خنده و مهربان بازنمایی می‌شود، نه توجیه می‌شود و نه توبیخ. او با زیبایی می‌آید و می‌رود، همانند دیگر شخصیت‌های منفی فیلم و این چند مالباخته فیلم هستند که با درد و رنج، از قاب به بیرون پرتاب می‌شوند و حتی میرکریمی فرصتی برای بازنمایی رنج تحمیل‌شده بر آنان ندارد. میرکریمی مفیستویی است که روحش را به همان شهرداری اسپانسر می‌فروشد.

نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰

یادداشتهای روزنامه فرهیختگانیادداشت

سهم طبقۀ متوسط از صنعت سریال‌سازی؛

«افعی تهران» از چه کسی انتقام گرفت؟

فرصتی برای تجدید ظهور «خوبی مردم ایران»؛

مفهوم ملت را زنده کردند

فیلم پرحاشیه «بیبدن» با قصه‌‌ای به‌اندازه از ایده‌ای مهم دفاع کرد؛

سینمای اجتماعی زنده است

درباره فیلم «بی‌بدن»؛

قصه‌گویی شرافتمندانه درباره قصاص

مصطفی قاسمیان، خبرنگار:

یک درامدی خوب و تماشاگرپسند

اهل ملت عشق باش؛

عشق و دیگر هیچ...

آقای کارگردان! چه داری می‌کنی با خودت؟!

آنتی ‌کانسپچوآل آرت ترک و کُرک و پَر ریخته حسن فتحی

مریم فضائلی، خبرنگار:

چشم‌هایمان گناه داشتند!

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ:

رویاهای شخصی‌ات را نفروش!

سریال پرطرفدار «حشاشین» چه می‌گوید؛

علیه شیعه یا علیه اخوان؟

راضیه مهرابی‌کوشکی، عضو هیات‌‌علمی پژوهشکده مطالعات فناوری:

فیلم «اوپنهایمر» به مثابه یک متن سیاستی

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ:

از شما بعید بود آقای جیرانی

ایمان‌ عظیمی، خبرنگار:

دیکته نانوشته غلط ندارد

درباره هزینه‌ای که می‌شد صرف «هفت سر اژدها» نشود؛

چرخ را از نو اختراع نکنیم

فرزاد حسنی بعد از سال‌ها، به قاب تلویزیون آمد؛

بازگشت امیدوارکننده

در نقد بهره کشی «علی ضیا» از شهرت؛

از موج ابتذال پیاده شو

محمد زعیم‌زاده، سردبیر فرهیختگان:

در عصر پساواقعیت به احمد خطر حرجی نیست اما...

سیامک خاجی، دبیر گروه ورزش:

برای خداحافظی زود بود آقای جملات قصار!

محمدرضا ولی‌زاده، فرهیختگان آنلاین:

عجایب آماری دیدم در این دشت!

محمدامین نوروزی، مستندساز:

از این طرف که منم راه کاروان باز است...

فاطمه دیندار، خبرنگار:

برای درخشش سیمرغ‌های بلورین

محمد زعیم‌زاده، سردبیر؛

کدام سینما؟کدام نقد؟

حامد عسکری، شاعر و نویسنده:

فیلم دیدن با چشم‌های تار...

چهل و دومین جشنواره فیلم فجر؛

چند نقد بر فیلم سینمایی «آپاراتچی»

«صبحانه با زرافه‌ها»؛

یک وس اندرسون ایرانی تمام‌عیار

ویژه‌نامه جشنواره فیلم فجر؛

«صبحانه با زرافه‌ها»؛ معنازدایی از جهان

«صبحانه با زرافه‌‌ها»؛

تهش هیچی نیست، پس لذت ببر!

درباره فیلم جدید سروش صحت؛

قرار صبحانه با خودمان

هومن جعفری، خبرنگار:

مردی که سازش نمی‌کرد

در روزگار بی‌مایگی حضور قاف غنیمتی است؛

برای «قاف» و عمو اکبر

تولد قاف به میزبانی اکبر نبوی با همکاری «فرهیختگان»؛

«قاف» نمی‌خواهد متکلم‌ وحده باشد

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ؛

هنوزم نقش بازی می کنی آقای فرخ نژاد؟