در گفتوگویی که یک رسانه روسی با میخائیل اولیانوف داشته، نماینده روسیه در مذاکرات وین با این توصیف که 5 دقیقه با خط پایان مذاکرات فاصله باقی مانده، رسیدن به توافق نهایی را نزدیک عنوان کرده است. در گفتوگویی که با مهدی خورسند، کارشناس مسائل بینالملل داشتهایم، این ادعای نماینده روسیه مورد بررسی قرار گرفته است. خورسند رسیدن به این توافق را محتمل دانسته، اما معتقد است تنش در سیاست داخلی آمریکا میتواند بر کاهش عمر توافق احتمالی نیز اثرگذار باشد. در ادامه مشروح این گفتوگو را از نظر میگذرانید.
اولیانوف در گفتوگو با روزنامه کامرسانت روسیه گفت: «تلاش بر این است که مذاکرات در همین ماه به پایان برسد.» این ادعا چقدر قابلتایید است و آیا مطالبات اصلی ایران یعنی ارائه تضمین و راستیآزمایی در آن درنظر گرفته شده است؟
قاعدتا اولیانوف بهعنوان یکی از اعضای 1+4 بدون پشتوانه ادعایی را مطرح نمیکند. اما درمورد توافق احتمالی باید مطالبات ایران لحاظ شده باشد. شرط اصلی ایران این است که تحریمهای باید به شکلی لغو بشود که منافع ایران از آن تامین شود. سایر شروط همچون ارائه تضمین و راستیآزمایی در ذیل این شرط تعریف میشوند. اما از فضای فعلی آمریکا اینگونه برداشت میشود که احتمالا عمر توافق احتمالی بیشتر از 3 سال یعنی تا پایان دوره ریاستجمهوری آمریکا نباشد و شاید حتی کمتر، و تا انتخابات کنگره دوام بیاورد.
درحالحاضر تعداد نمایندگان جمهوریخواه و دموکرات در کنگره آمریکا 50-50 است. در چنین شرایطی معاوناول رئیسجمهور در کنگره دارای حق رای است. مواضع فعلی جمهوریخواهان علیه توافق نشان از این دارد که انتخابات آتی کنگره آمریکا اهمیت بالایی دارد؛ چراکه اگر جمهوریخواهان اکثریت را به دست بیاورند، میتوانند موثر باشند و زمینه بهانهجویی را برای آمریکاییها به وجود بیاورند.
این شرایط لزوم تحقق دغدغه دیگر ایران یعنی ارائه تضمین را روشن میسازد تا فضای سیاسی داخل آمریکا بر تعهدی که میدهد، اثر نگذارد.
اولیانوف در ادامه این گفتوگو گفته است: «در دیپلماسی چندجانبه این اتفاق نمیافتد که خواستههای یکطرف ۱۰۰درصد موردتوجه قرار گیرد. در هرصورت من چنین نمونههایی را نمیشناسم.» به نظر شما این موضع در راستای تضعیف موضع ایران عمل نمیکند؟
در آخرین جلسه پیش از سفر به وین، باقری یک جلسه هماهنگی با چین و روسیه داشت. فکر میکنم این موضع اولیانوف بیشتر خطابش به غربیهاست. با اینکه ایران 2 بسته مشخص در مقابل طرف غربی داده است اما درحالحاضر با یک آشفتگی تصمیمگیری در آمریکا مواجه هستیم و در طرف دیگر فضای بسیار بدی در بین اروپاییها وجود دارد. درحالحاضر اعضای اتحادیه اروپا ضمن خودخواهانه خواندن مطالبات فرانسه، انگلستان و آلمان، خطاب به جوزف بورل، مسئول تیم مذاکرهکننده اروپا گلایه میکنند که چرا تروئیکای اروپایی در فضای مذاکرات کارشکنی میکنند و خواهان ارائه امتیازات بیشتر به ایران هستند.
باید تحریمها برداشته شود و باید دانست که صرفا بازگرداندن مبالغ بلوکهشده به ایران، هدف مذاکرات نیست. در سال 2015 نیز برخلاف اینکه برخی بازگشت مبالغ بلوکهشده را بهعنوان گلابی و دستاورد برجام معرفی میکردند، مبالغی که به ایران پرداخت شد، ربطی به توافق برجام نداشت بلکه بهدلیل آزاد شدن تعدادی از جاسوسان آمریکایی، این کشور حاضر شد بخشی از مبلغ را بهصورت نقدی و درقالب پالتهای چوبی به ایران بازگرداند.
با توجه به اینکه طرف آمریکایی در روزهای اخیر به جای گرفتن تصمیمات واقعی از یکسو اقدامات نمایشی و از سوی دیگر جنگ رسانهای را در دستورکار قرار داده است، آیا احتمال شکست را نمیشود محتملتر از رسیدن به توافق دانست؟
درمورد اقدامی که آمریکاییها در رابطه با فعالیتهای هستهای ایران انجام دادند، دیروز سخنگوی وزارت خارجه آمریکا گفت که این اقدام در راستای منافع خود آمریکا بوده است. اما در فضای رسانههای داخلی این اقدام نمایشی آمریکا به مقداری که باید تشریح نشد.
قبل از امضای برجام در سال 2015 معافیتهای تحریمی مرتبط با برخی فعالیتهای هستهای ایجاد شد تا چین، روسیه و اروپا بتوانند محدودیتهای درنظر گرفتهشده در برنامه هستهای ایران در برجام را اجرایی بکنند.
یعنی اینکه تغییر ساختارهایی در آبسنگین اراک و فردو ایجاد کنند، سانتریفیوژهای پیشرفته را از مدار خارج بکنند، سوخت 20درصد تولیدشده توسط ایران را خارج بکنند و نظارتها نیز بیشتر شود.
امروز هم همان اتفاق افتاده و حسننیتی از این اقدام آمریکا برداشت نمیشود بلکه در راستای تکرار روند پیشین این معافیتها اعمال شده است.
اما این اقدامات ظاهر قضیه است و چیزی که در روند مذاکرات درحال جریان است، چیزی غیر از این فضاسازیهای رسانهای است. به این معنی که احتمالا در مذاکرات امتیازات مازادی ارائه شده است.
از این صحبت امیر عبداللهیان که در واکنش به بازگشت معافیتهای هستهای این اقدام را بهعنوان حسننیت درنظر گرفته اما از لزوم انجام اقدامات عملیاتی صحبت کردند، این برداشت میشود که احتمالا یک دورنمای مثبت در روند مذاکرات وجود دارد. شاید آمریکاییها به پشتوانه این اقدامی که انجام دادند اقدامات دیگری را هم در میز مذاکره متعهد شده باشند.
البته این امر غیبگویی و آیندهپژوهی نیست. واقعیت قضیه این است که ایران مطالباتی در مذاکرات دارد و طرف آمریکایی نیز با محدودیتهایی در سیاست داخلی مواجه است؛ چراکه اگر امتیازی به ایران داده شده باشد و علنی شود، قاعدتا میتواند به ابزاری علیه دولت بایدن در دست جمهوریخواهان تبدیل شود.
این مذاکرات شروع نشده تا به هر قیمتی به نتیجه برسد؛ اما با توجه به فضای فعلی احتمال ایجاد توافق بیشتر است. شاید این توافق ایدهآل دوطرف نباشد اما رسیدن به یک توافق بین ایران و اعضای 1+5 یک الزام بینالمللی است. از اینجهت احتمال رسیدن به توافق کمی بیشتر از شکست آن به نظر میرسد.
اما اگر درصدی هم به توافق نرسیدیم این را هم باید بدانیم که دوران گذاشتن تمام تخممرغهای سیاسی، اقتصادی کشور در سبد آمریکا و اروپا به پایان رسیده است. راهبرد صحیح دولت سیزدهم یعنی توجه به ظرفیتهای همسایگان و توجه به تعاملات منطقهای بسیار میتواند برای تامین نیازهای ایران موثر باشد.
مذاکرات وین نیز خیلی تابویی نیست که ما بخواهیم وحشت از آن را ایجاد کنیم. همه تحلیلها را نباید صرفا در رسیدن به توافق معطوف کنیم.
اگر مذاکرات نیز به نتیجه نرسد دنیا به پایان میرسد؛ چراکه رویکرد دولت سیزدهم در دیپلماسی باعث شده یک در بزرگ بهسمت ایران باز شود و آن تعامل جدی با همسایگان است که میتواند زمینه گرهخوردن اقتصاد کشورهای همسایه به ژئوپلیتیک ایران فراهم کرده و منجر به شکوفایی اقتصاد ایران و نیز بالا رفتن وزن سیاسی ایران در تعاملات بینالمللی شود.