• تقویم روزنامه فرهیختگان ۱۴۰۰-۱۱-۱۹ - ۰۰:۳۲
  • نظرات روزنامه فرهیختگان۰
  • 2
  • 0
چرا «موقعیت مهدی» شگفت‌انگیز است؟

در مرز مستند و حماسه

حضور اقشار و اقوام ایرانی در جنگ، یکی از مهم‌ترین وجوهی بوده که تمام این سال‌ها در سینمای دفاع مقدس یا مغفول مانده یا به صورت گذرا در فیلم‌های دفاع مقدسی گنجانده شده است، اما زبان غالب این فیلم ترکی است و اگرچه کاربست چنین تدبیری از سوی حجازی‌فر، قابل پیش‌بینی بود با این حال کارکرد نمادینی دارد و اینکه مردان جنگی ایران فقط از تهران عازم میدان نبرد نمی‌شدند و نمی‌شوند.

معین احمدیان، دبیرگروه فرهنگ: 400 دقیقه تعهد ساخت سریال شهید باکری، این امکان را به کارگردانش داده که با یک‌چهارم این زمان پخش، یک فیلم سینمایی خوش‌ساخت از دل این پروژه استخراج کند. در فیلم ‌سینمایی «موقعیت ‌مهدی» دوربین آرام و باحیا به زندگی و روابط خانوادگی برادران شهید باکری ورود می‌کند و یکی از شریف‌ترین و با وقارترین تصاویر ثبت شده از فرماندهان دفاع مقدس را نشان می‌دهد. نمایش این وقار نه‌تنها در جنس بازی هادی حجازی‌فر در نقش شهید مهدی باکری است که فیلم در مرز باریکی از نمایش مستند و حماسه، فضاسازی دقیق و درستی از موقعیت تاریخی مهدی باکری در سال‌های جنگ دارد. نام فیلم اشاره آشکاری است از موقعیتی که مهدی باکری مبتلای آن می‌شود. سربلندی مهدی باکری در این معرکه هم عجیب افسانه‌ای است که کارگردان «موقعیت مهدی» به خوبی توانسته این روایت واقعی را در حماسی‌ترین وجه خود تصویرسازی کند. حجازی‌فر با فضاسازی دقیق و بی‌نقص، زمانه و موقعیت فرماندهی مهدی باکری در جنگ را به خوبی دراماتیزه کرده و برای فیلمش، گزینش دقیقی از میان دقایق ضبط شده داشته است. تماشاچی فیلم مقابل نقش‌واره‌ای 100 دقیقه‌ای از حقیقت مردان دهه 60 می‌نشیند تا ببیند مهدی باکری این فیلم در مهم‌ترین بزنگاه‌ تاریخی زندگی‌اش چگونه تصمیم می‌گیرد. اینکه مهدی، برادرش را به قتلگاه شهادت می‌فرستد و در آن نبرد خونین دستور می‌دهد اگر نمی‌توانید پیکرهای جاماندگان شهید را بیاورید پس حق ندارید پیکر برادر من را هم بیاورید، ازجمله روایات مشهور و حماسی جنگ هشت ساله است؛ اما اینکه چگونه این حماسه را تصویر کنی و حجم استیصال مهدی برادر از دست داده را به شکلی واقعی نشان‌دهی، هنر تصویرسازی حماسه در «موقعیت مهدی» است. اتفاقا حجازی‌فر برای نشان دادن شکوه این موقعیت و تصمیمی که مهدی باکری گرفته، اپیزودی در فیلم قرار داده با عنوان «من مهدی باکری نیستم» که نهیبی است به بلندای تاریخ که هرکسی را توانای این موقعیت نیست.

یکی دیگر از مواردی که فضای فیلم را در مرز مستند و حماسه نگه داشته، استفاده بدیع از زبان ترکی در یک اثر سینمایی دفاع مقدسی است. حضور اقشار و اقوام ایرانی در جنگ، یکی از مهم‌ترین وجوهی بوده که تمام این سال‌ها در سینمای دفاع مقدس یا مغفول مانده یا به صورت گذرا در فیلم‌های دفاع مقدسی گنجانده شده است، اما زبان غالب این فیلم ترکی است و اگرچه کاربست چنین تدبیری از سوی حجازی‌فر، قابل پیش‌بینی بود با این حال کارکرد نمادینی دارد و اینکه مردان جنگی ایران فقط از تهران عازم میدان نبرد نمی‌شدند و نمی‌شوند.

شخصیت‌های زن فیلم، فقط برای فضاسازی فیلم و برجسته‌ کردن نقش دو برادر شهید در فیلم طراحی نشده‌اند بلکه نمایش شکوهمند پایداری و عاطفه همسران شهید در «موقعیت مهدی»، باعث شده که این فیلم با فاصله محسوسی از سایر آثار مردانه سینمای دفاع مقدس قرار بگیرد. مخاطب صحنه‌های امن و آسایش را در سکانس‌هایی می‌بیند که زنان و مفهوم خانه امن در آن حضور دارد. روایت‌های فیلم برآمده از خاطرات همسران شهید است که پیش از این در آثار مستند و مکتوب روایت شده بود و حجازی‌فر توانسته به اندازه از این نقل‌ها و خاطرات بهره ببرد.

تیتراژ فیلم با نمایشی از قدوبالای رعنای جوانان جنگ شروع می‌شود که در حال سینه‌زنی هستند و در پس‌زمینه، نوحه حماسی روزهای جنگ پخش می‌شود. تصاویری که از روز و روزگار جنگ و آرشیو مستند روایت فتح گرفته شده و به یک باره این نوحه حماسی به موسیقی حزن‌انگیز و مرثیه‌ای از غم و اندوه برای جوان‌های جنگ بدل می‌شود. گویا که فیلمساز از دل امروز و آدم‌هایش به تاریخ شکوهمند دهه 60 نقبی زده باشد و حیران و حسرت به دل از غم از دست دادن جوان‌های خوش قدوبالای آن روزها باشد همچون ما که از دل روزهای 1400 با حسرت به قهرمانان دهه 60 نگاه می‌کنیم.

نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰

یادداشتهای روزنامه فرهیختگانیادداشت

سهم طبقۀ متوسط از صنعت سریال‌سازی؛

«افعی تهران» از چه کسی انتقام گرفت؟

فرصتی برای تجدید ظهور «خوبی مردم ایران»؛

مفهوم ملت را زنده کردند

فیلم پرحاشیه «بیبدن» با قصه‌‌ای به‌اندازه از ایده‌ای مهم دفاع کرد؛

سینمای اجتماعی زنده است

درباره فیلم «بی‌بدن»؛

قصه‌گویی شرافتمندانه درباره قصاص

مصطفی قاسمیان، خبرنگار:

یک درامدی خوب و تماشاگرپسند

اهل ملت عشق باش؛

عشق و دیگر هیچ...

آقای کارگردان! چه داری می‌کنی با خودت؟!

آنتی ‌کانسپچوآل آرت ترک و کُرک و پَر ریخته حسن فتحی

مریم فضائلی، خبرنگار:

چشم‌هایمان گناه داشتند!

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ:

رویاهای شخصی‌ات را نفروش!

سریال پرطرفدار «حشاشین» چه می‌گوید؛

علیه شیعه یا علیه اخوان؟

راضیه مهرابی‌کوشکی، عضو هیات‌‌علمی پژوهشکده مطالعات فناوری:

فیلم «اوپنهایمر» به مثابه یک متن سیاستی

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ:

از شما بعید بود آقای جیرانی

ایمان‌ عظیمی، خبرنگار:

دیکته نانوشته غلط ندارد

درباره هزینه‌ای که می‌شد صرف «هفت سر اژدها» نشود؛

چرخ را از نو اختراع نکنیم

فرزاد حسنی بعد از سال‌ها، به قاب تلویزیون آمد؛

بازگشت امیدوارکننده

در نقد بهره کشی «علی ضیا» از شهرت؛

از موج ابتذال پیاده شو

محمد زعیم‌زاده، سردبیر فرهیختگان:

در عصر پساواقعیت به احمد خطر حرجی نیست اما...

سیامک خاجی، دبیر گروه ورزش:

برای خداحافظی زود بود آقای جملات قصار!

محمدرضا ولی‌زاده، فرهیختگان آنلاین:

عجایب آماری دیدم در این دشت!

محمدامین نوروزی، مستندساز:

از این طرف که منم راه کاروان باز است...

فاطمه دیندار، خبرنگار:

برای درخشش سیمرغ‌های بلورین

محمد زعیم‌زاده، سردبیر؛

کدام سینما؟کدام نقد؟

حامد عسکری، شاعر و نویسنده:

فیلم دیدن با چشم‌های تار...

چهل و دومین جشنواره فیلم فجر؛

چند نقد بر فیلم سینمایی «آپاراتچی»

«صبحانه با زرافه‌ها»؛

یک وس اندرسون ایرانی تمام‌عیار

ویژه‌نامه جشنواره فیلم فجر؛

«صبحانه با زرافه‌ها»؛ معنازدایی از جهان

«صبحانه با زرافه‌‌ها»؛

تهش هیچی نیست، پس لذت ببر!

درباره فیلم جدید سروش صحت؛

قرار صبحانه با خودمان

هومن جعفری، خبرنگار:

مردی که سازش نمی‌کرد

در روزگار بی‌مایگی حضور قاف غنیمتی است؛

برای «قاف» و عمو اکبر

تولد قاف به میزبانی اکبر نبوی با همکاری «فرهیختگان»؛

«قاف» نمی‌خواهد متکلم‌ وحده باشد

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ؛

هنوزم نقش بازی می کنی آقای فرخ نژاد؟

خبرهای روزنامه فرهیختگانآخرین اخبار