کیانا تصدیقمقدم، خبرنگار: ترور شخصیتهای هستهای ایران به سلسله ترورهای هدفمند علیه دانشمندان هستهای کشور طی سالهای ۱۳۸۸ تا ۱۳۹۰ گفته میشود که با هدف جلوگیری از پیشرفتهای علمی و فناوری در این حوزه برنامهریزی شد و به اجرا درآمد. پس از این ترورها، نهتنها این فرضیه کمرنگ نشد که برخی کشورهای غربی در این اقدامات ضدبشری دارای نقش اصلی هستند، بلکه این گمان که سازمانهای جاسوسی کشورهای غربی در طراحی این عملیاتها نقش داشتند تقویت شد و این امر مهم در سخنرانیهای مقامات آن کشورها و گزارشهای منتشره بهوضوح مشخص است. ولی آیا دشمن با ترور شخصیتهای علمی کشور به اهداف خود دست مییابد؟
در صنعت هستهای کشور بارها تجربه شده است که پس از ترور دانشمندان هستهای نهتنها رشد و پیشرفت کشور متوقف نشده، بلکه به برکت خون شهیدان شتاب بیشتری هم گرفته است و تمامی کشورها شاهد این امر هستند. یکی از کسانی که در این مسیر به شهادت رسید، داریوش رضایینژاد بود.
داریوش رضایینژاد در ۲۹ بهمن ۱۳۵۵ در شهرستان آبدانان استان ایلام به دنیا آمد و در تیرماه ۱۳۷۳ دیپلم خود را در رشته ریاضی دریافت کرد. وی چندینبار در مسابقات علمی استان ایلام مقام اول را کسب کرد و در مهرماه ۱۳۷۳ برای تحصیل در مقطع کارشناسی در رشته مهندسی برق، گرایش قدرت، در دانشگاه صنعتی مالکاشتر اصفهان پذیرفته شد.
رضایینژاد به محض فارغالتحصیلی بهعنوان پژوهشگر در مراکز مهم تحقیقاتی و علمی کشور مشغولبه کار شد. در همان نخستین سال شروع بهکار، در آزمون کارشناسیارشد سال ۱۳۷۸ در رشته مهندسی برق، گرایش قدرت مشغول به ادامه تحصیل در دانشگاه ارومیه شد. رضایینژاد ضمن تدریس و انجام فعالیتهای تحقیقاتی مسئول اجرای بسیاری از طرحهای تحقیقاتی در دانشگاههای صنعتی مالکاشتر، تهران، شهیدبهشتی و خواجهنصیرالدین طوسی بود. او با قبولی در تمام مراحل آزمون دکتری سال ۱۳۹۰ در دانشگاه خواجهنصیرالدین طوسی پذیرفته شد و در تاریخ یکم مرداد ۱۳۹۰ ترور شد. از وی یک دختر به نام آرمیتا به یادگار مانده است. رضایینژاد بههمراه همسر و دخترش، مقابل منزلش و در خودروی خود درحالیکه وارد منزل میشدند، مورد هدف قرار گرفت. پنج گلوله بهسمت او شلیک شد که یکی از آنها به گردن و گلوله دیگر به دست وی اصابت کرده است. مستندهایی با این موضوع در همان سالها تولید شدند که یکی از آنها «بابا آمد» به کارگردانی سیامک مختاری بود.
مستند «بابا آمد» به داستان زندگی شهید داریوش رضایینژاد بازمیگردد. وی در صنعت هستهای فعالیتهایی انجام داده بود و خانوادهاش از نزدیک درگیر این جریان یعنی ترور این شهید میشوند. درواقع یک دختر خردسال شاهد ترور پدرش از یک فاصله بسیار نزدیک بوده است. در ابتدای این مستند یک فیلم بازسازیشده از صحنه ترور که داخل ماشین اتفاق افتاده وجود دارد تا برای مخاطب ذهنیت و کنجکاوی ایجاد شود و مستند را دنبال کند. این مستند به کارگردانی سیامک مختاری و تهیهکنندگی سیدجمال عود سیمین در سال 1391 در ژانر سیاسی- تاریخی تولید شد. به بهانه نمایش فیلم هناس، اولین فیلم داستانی سینمای ایران با موضوع ترور شهید رضایینژاد، با کارگردان مستند بابا آمد که سالها پیش با اثرش توجهات بسیاری را به موضوع این جنایت و البته شخصیت خود این دانشمند شهید جلب کرده بود، گفتوگویی کردهایم که در ادامه میخوانید.
داستان ترور از زبان آرمیتا
«ایده اولیه برای رفتن بهسراغ چنین سوژهای از خودم بود.» این را سیامک مختاری در رابطه با دغدغهای که برای تولید این مستند داشت میگوید. او عنوان میکند: «سالی که احمدیروشن ترور شد، تصویربردار بودم و در یک همایشی همسر شهید رضایینژاد و آرمیتا آمده بودند و ما هیچ شناختی از آنها نداشتیم. هنگامی که داریوش رضایینژاد را ترور کردند، به هر دلیلی خیلی شخصیتش پررنگ نشده بود. ما اصلا آنها را نمیشناختیم و گفتیم یک گفتوگویی با آنها داشته باشیم و وقتی برای مصاحبه رفتیم، درباره شهید و پیرامون فعالیتهایی که کرده بود صحبت کردیم و وقتی به بحث ترور رسیدیم همسر وی گفت بگذارید آرمیتا تعریف کند و در همان لحظه بهتزده شدم که آرمیتا دختری که 5 سال بیشتر نداشت، چگونه میخواهد موضوع را تعریف کند. وقتی آرمیتا شروع به صحبت کرد، بچههای تیم گریه میکردند. ما قضیه این شهید را فهمیدیم و این سوژه در ذهن من ماند و فکر کردم پتانسیل قویای دارد و بعد آن را به طرح تبدیل کردیم که از ترورهای تاریخ انقلاب ما الان به ترور شهدای هستهای رسیدیم.»
من اولین نفر بودم
مختاری درباره اینکه مستندش از اولین آثار تولیدشده با موضوع زندگی این شهید است، گفت: «من اولین کسی بودم که شروع به تولید مستندی با موضوع زندگی شهید رضایینژاد کردم. اما تدوینش 6 ماه طول کشید و در این زمان دو یا سه مستند دیگر هم تولید شد. ما به جریانهای بزرگتری فکر میکردیم و اجرایی نشد و به ایده اولیه بازگشتیم که بگوییم جوانی از یک روستا به یک جایگاه علمیای میرسد که موردتوجه دشمن قرار میگیرد و درنهایت ترورش میکنند.»
وی در ادامه راجع به بازخوردهایی که این مستند دریافت کرد، گفت: «واکنشها خوب بود و کسانی که این مستند را دیدند تعریف کردند. این مستند در جشنواره عمار اکران شد.»
در حق شهید رضایی نژاد کوتاهی شده بود
این کارگردان در رابطه با مواجهه با خانواده این شهید گفت: «قرار گرفتن کنار یک دختربچه 5 ساله و کار کردن با آن و ارتباط گرفتن برایمان سخت نبود. اما موج حزن و اندوهی که در خانه و بین همسر شهید و فرزندشان بود بسیار اذیتکننده بود. غم و غصهای که داشتند زیاد بود و به هر دلیلی تا قبل از ما کار هنری شایستهای انجام نشده بود. این نحوه ترور جلوی چشمشان و برای آرمیتایی که مدام به مشاوره میرفت، ازلحاظ روحی ما را خیلی اذیت میکرد.»
توانمندی و ایستادگی
مختاری در پاسخ به اینکه کدام ویژگی این شهید برایش ارزشمند بود، گفت: «بعد از سیر تحقیقات میبینید که ما کلا دو مصاحبه داشتیم؛ صحبت با آرمیتا و مادرش. ما به ایده اولیه بازگشتیم و آن این بود که یک جوانی که در روستایی به نام آبدانان زندگی میکرد و در یک جای دورافتاده همت و تلاش داشت، در جایگاهی قرار گرفت که دشمن به این فکر میکرد که باید آن را نابود کند تا دیگر نتواند فعالیت کند. توانمندی این آدم و ایستادگیای که داشت ستودنی بود.»
حذف ماجرای تلخ ترور
این مستندساز در پاسخ به اینکه گاهی اوقات مستندهایی که با چنین موضوعاتی تولید میشود بهدلیل اینکه جنبه احساسی خوبی داشته باشند، از نمایش واقعیتها کم میگذارند یا در آن اغراق میکنند، گفت: «در این مستند فقط یک صحنه بازسازی وجود داشت. ما از خانواده شهید رضایینژاد خواستیم تا واقعیت را بگویند. وقتی مستند را به مجید انتظامی نشان دادیم، گفت موقع تماشای آن بسیار غمگین شدم. بعد از چند بازخوردی که داشتیم، بعضی از سکانسها را حذف کردیم و اتفاقا کلیت داستان از چیزی که دیده شد بسیار تلختر بود. بهدلیل اینکه مخاطب حس بدی پیدا نکند و ماجرا کالبدشکافی نشود، شرحهایی را که همسر شهید از لحظه ترور میدادند، حذف کردیم.»
نشان دادن تصویر گنگ از ترور
مختاری درباره فیلمی که در ابتدای مستند پخش میشود، گفت: «این قسمت بازسازیشده مستند ما بود و خودمان آن را گرفتیم. هدفمان این بود که با دیدن یک تصویر گنگ از این اتفاق، مخاطب با این سوال مواجه شود که چه اتفاقی افتاده است و با داشتن یک ذهنیت از ترور این شهید درکنار خانوادش ادامه کار را ببیند و راجعبه آن کنجکاو شود.»
شناخت شهدا با مستند
کارگردان مستند بابا آمد در پایان درباره لزوم تولید مستندهایی با این موضوع گفت: «الان با سال 91 و 92 متفاوت است. اما در آن زمان ضرورت تولید این بود. ما در یک بازه زمانی، درجهت انرژی هستهای تلاش درستی کردیم و باید به یک اتکا بهخود برسیم، زیرا کشورهای دیگر حاضر نیستند به ما در این زمینه کمک کنند. ما پیشرفتهایی کردیم و بزرگانی را از دست دادیم در این مسیر و مردم باید آنها را بشناسند تا ببینند چه کسانی را از دست دادیم تا به این جایگاهی که الان داریم رسیدیم.»