هشتمین دور از مذاکرات وین نهم بهمنماه متوقف شد. بر همین اساس مذاکرهکنندگان برای رایزنی و دریافت دستورالعمل به پایتختهای خود بازگشتند. تیم مذاکرهکننده غربی و آمریکایی علت این وقفه بین مذاکرات را «گرفتن تصمیمات سیاسی» دانستند. با این حال گویا تصمیمات سیاسیای که طرف غربی و آمریکایی قصد داشتند بگیرند، فشار بیشتر به تیم مذاکرهکننده ایرانی بوده است. اظهارات اخیر مقامات آمریکایی درخصوص معافیتهای تحریمی مرتبط با فعالیتهای هستهای در این چهارچوب گنجانده میشود. بهطوریکه طرف غربی و آمریکایی با تظاهر به رفع تحریمها قصد دارد تنها مسیر مذاکرات را پیچیده کند تا ایران از خواستههای اقتصادی خود برای رفع تحریمها عقبنشینی کند. در همین راستا وزیر امورخارجه ایران، حسین امیرعبداللهیان این اقدامات مقامات آمریکایی برای رفع تحریمها را ناکافی دانسته است. پیرامون همین مساله با حنیف غفاری، کارشناس مسائل بینالملل به گفتوگو پرداختیم.
اصطلاح معافیتهای تحریمی که اخیرا از سوی مقامات آمریکایی مطرح شده، تا چه میزان با مطالبات تیم مذاکرهکننده ایرانی در وین، همخوانی دارد؟ به عبارتی آیا این معافیتهای تحریمی تاثیری در بهبود شرایط اقتصادی ایران دارد؟
از زمانی که مذاکرات ایران و اعضای 1+4 خصوصا در دولت سیزدهم شکل واقعبینانهتری به خودش گرفته است، هدف جمهوری اسلامی ایران در مذاکرات، رفع واقعی و عملیاتی تحریمهای یکجانبه و غیرقانونی و ظالمانه آمریکا علیه ایران بوده است. با این وجود مقامات آمریکایی بهخصوص در ادوار اخیر مذاکرات، قصد دارند با ارسال سیگنالهای کاذب به فضای مذاکرات، افکار عمومی ایران و دنیا را به یک نحوی مجاب کنند که واشنگتن در راس تحریمهای ضدایرانی جدی است. این درحالی است که بهعنوان مثال تحریمهایی که آمریکا دنبال میکند و معافیتهای که اعلام میکند درخصوص تحریمهای ایران رفع شده، اولا مربوط به معافیتهای تحریمی برجام نیست. یعنی اینها مربوط به مواردی هستند که در دوران ریاستجمهوری ترامپ علیه کشور ما وضع شده و ناظر بر اصل تحریمهای برجامی نیست. ثانیا اینکه حتی این میزان از تحریمها موارد و مصادیق بسیار اندکی را در بر میگیرد و به هیچ عنوان دربردارنده آن اهداف و آن موارد عملیاتی ذکرشده در پشت میز مذاکرات در فرآیند رفع تحریمهای ضدایرانی نیست. مساله بعدی این است که مقامات آمریکایی صراحتا اعلام کردند حتی درخصوص معافیت این تحریمهای محدود و غیرعملیاتی، شرط گذاشتهاند، منوط به اینکه ایران بخشی از تعهدات خودش را از برجام از سر بگیرد و همچنین آنها تعیین کنند که ایران با چه کشورهایی کار کند. اینها همه نشاندهنده رویکرد پارادوکسیکال و بازی تاکتیکی آمریکا در مذاکرات است. هدف از این اقدام هم درگیر کردن افکار عمومی ایران است، به نحوی که آمریکا میخواهد این پیام را مطرح کند که ما نسبت به اقدامات خودش در رفع تحریمها جدی هستیم اما آنچه برای جمهوری اسلامی ایران مشخص است و از اول هم هدفگذاری روی آن صورت گرفته، این است که منظومه تحریمهای ضدایرانی باید به نحوی از بین برود که هندسه تحریمها شکسته شود تا ایران از آثار و تبعات اقتصادی رفع تحریمها به صورت کامل بهرهمند بشود و اقدام اخیر آمریکا درخصوص معافیت تحریمهای ایران عملا منجر به این بهرهمندی و کسب امتیاز نخواهد شد. بنابراین این اقدام آمریکا نه در قالب یک اقدام اقتصادی و نه در قالب یک اقدام تجاری و نه در قالب یک اقدام حقوقی و فنی ارزیابی نمیشود، تنها جنس این اقدام تبلیغاتی و با هدف تسریع کاذب مذاکرات است. بدین معنا که جمهوری اسلامی ایران عملا در موقعیتی قرار بگیرد که به لحاظ تبلیغاتی مجاب بشود تا مذاکرات را بدون دستیابی به اهداف نهایی و مطلق خودش در مذاکرات تمام کند. موضع جمهوری اسلامی ایران در این خصوص مشخص است. خطوط قرمز ما در مذاکرات مشخص است. در پروژه رفع تحریمها هم موضع ما مشخص است و تا زمانی که این فرآیند از سوی طرف آمریکایی انجام نشود و تضمین هم نشود، اقدامات صوری و نمایشی قطعا راهگشا نخواهد بود و این موضعی است که وزارت امورخارجه ما و دیگر نهادهای کشورمان بهصورت صریح در روزهای اخیر به طرفهای مذاکرهکننده غربی منتقل کرده است.
پس این اقدام آمریکا و اعلام معافیت تحریمی برای ایران، بهنوعی در پازل فشار به ایران و تعیین ضربالاجل ارزیابی میشود؟ از طرف دیگر میتوان گفت آمریکا برای کاهش فشارهای داخلی در کشور خود چنین بازیای را راه انداخته تا توپ را در زمین ایران بیندازد؟
بله، دقیقا همینطور است، دولت بایدن در بعد تاکتیکی ماجرا دارد سعی میکند خودش را متفاوت از دولت ترامپ نشان دهد و دارد تلاش میکند که در بین افکارعمومی آمریکا در حوزه سیاست خارجی خودش را یک بازیگر مامور و منطقی جلوه دهد و چنین اقدامات نمایشی در همین راستا قابلتحلیل و قابلارزیابی است. آنطور که مسلم است، رفع تحریمها هم باید جنبه کمی داشته باشد، هم جنبه کیفی. در رفع تحریمهای اخیر یا به اصطلاح معافیت تحریمی نه جنبه کیفی ماجرا تضمین شده است و نه جنبه کمی آن. اولا جنبه کمی آن بسیار محدود است. همانطور که اشاره شد اصلا با آن اهدافی که ما در رفع تحریمها انتظار داریم همخوانی ندارد، فقط یک اقدام لازم است و خیلی تا اقدام کافی فاصله دارد. به لحاظ کیفی هم مشخص نیست. یعنی خود مقامات آمریکایی الآن در ترسیم اینکه بهطور کیفی معافیتها چطور میخواهند رفع شوند، قرائت واحدی ندارند. در هر حال بازی دولت بایدن با افکار عمومی خودش، قطعا هیچ تاثیری روی خواستههای ما در پشت میز مذاکرات نخواهد گذاشت و مهمتر از آن این است که طرف آمریکایی و اروپایی به واسطه نقض عهدی که کردند و به واسطه خروج یکجانبه آمریکا از برجام و بدعهدی مطلق طرف اروپایی در تامین نیازهای ایران، دیگر حق تعیین ضربالاجل زمانی برای ما ندارند چون ما اینجا طرف طلبکار هستیم و آمریکا و اروپا طرف بدهکار هستند و قطعا ضربالاجل را طرف طلبکار برای طرف بدهکار تعیین میکند، نه بالعکس.
تقریبا با فاصله زمانی بسیار نزدیک، رافائل گروسی با تاکید بر اینکه مذاکرات وین در مسیر درستی است، بهطوری گویا مسیر آمریکا در معافیتهای تحریمی را تاکید کرده است. آیا میتوان گفت هنوز آمریکا از آژانس انرژی اتمی برای فشار آوردن به ایران استفاده میکند؟
متاسفانه درخصوص ادوار اخیر مذاکرات آژانس بینالمللی انرژی اتمی و مدیرکل آژانس یک متغیر مستقل نیستند، بلکه یک متغیر وابسته به بازی آمریکا و تروئیکای اروپایی هستند و تنظیم مواضع مدیرکل آژانس هم براساس نیل به خواستههای تاکتیکی آمریکا و اروپا در مذاکرات است. پس نباید فراموش کنیم که آژانس سعی دارد تا در اینجا نقش کاتالیزور یا عامل تسریعکننده به نفع اهداف آمریکا را ایفا کند و سیگنالهای فردی یا ایجابی هم که از سوی رافائل گروسی و دیگر مقامات آژانس مطرح میشود، در همین چهارچوب قابلارزیابی است. بنابراین اینجا باید مواظب آدرسهای غلطی که از سوی آژانس داده میشود، بود و دستگاه سیاست خارجه ایران به خوبی این مواضع آنها را رصد میکند.