• تقویم روزنامه فرهیختگان ۱۴۰۰-۱۱-۱۷ - ۰۰:۰۵
  • نظرات روزنامه فرهیختگان۰
  • 2
  • 0

به نام پدر برای مادر

یک فیلم هم به کارگردانی فرزند یکی از فیلمسازان قدیمی در فجر امسال به نمایش درآمد که همه را مایوس کرد اما یوسف حاتمی‌کیا توانست از این صف بیرون بزند و جزء آن آقازاده‌های سینمایی نباشد که چیزی جز نام فامیلی پدرشان ندارند. البته برای اینکه او را به‌عنوان یک فیلمساز ارزیابی کنیم، به چیزی بیشتر از یک فیلم و زمانی بیشتر از اینها نیاز است.

به نام پدر برای مادر

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ: ما عادت کرده بودیم که یک‌سال در میان، ابراهیم حاتمی‌کیا را در جشنواره فیلم فجر ببینیم. ما که وقتی او فیلم‌های اولش را می‌ساخت؛ گاهی چندسال یک‌بار و گاهی حتی دو فیلم در یک دوره از فجر، هنوز یا به دنیا نیامده بودیم یا خیلی مانده بود به اینکه پایمان به سالن‌های جشنواره و نشریات و رسانه‌ها و این‌جور فضاها باز شود. ما از دوره‌ای که او عادت‌مان داده بود هر دوسال یک‌بار به فجر بیاید، وارد گود شدیم، به‌طور اتفاقی سال‌های زوج! اما پروژه موسی باعث شد سال ۱۴۰۰ فیلمی به کارگردانی ابراهیم حاتمی‌کیا در فجر نباشد. این دوره پر است از فیلمسازان جوان؛ به‌جز چند مورد معدود، همه یا فیلم‌اولی‌اند یا کار دوم‌شان را ساخته‌اند. شاید اگر ابراهیم حاتمی‌کیا سر پروژه موسی، یک درگیری چندساله پیدا نمی‌کرد، برای خودش هم سخت بود که در این رقابت‌ کنار جوان‌ترها قرار بگیرد. احتمالا بعد از سی‌چهل سال تجربه پیش خودش چنین رقابتی را ناعادلانه می‌دانست و برنده شدن در آن هم به او نمی‌چسبید. اما عادت یک‌سال در میان ما در دوره چهلم فجر به‌شکل دیگری ادامه پیدا کرد. یکی از همان جوان‌ها که به فجر آمد و فیلم اولش را در رقابت با سایر آثار قرار داد، یوسف، پسر ابراهیم حاتمی‌کیا بود. اولین‌بار که فهمیدم ابراهیم حاتمی‌کیا پسری هم‌نسل ما به نام یوسف دارد، تازه دستم آمد که شور پدرانه دایی غفور فیلم «بوی پیراهن یوسف» از کجا می‌آمد و حالا این پسر فیلمی ساخته بود که تهیه‌کنندگی آن را پدرش بر عهده داشت. گفت‌وگو با یوسف حاتمی‌کیا از یک جهت راحت بود. از این جهت که هم‌نسل خودمان بود و می‌شد صمیمانه گپ زد. به‌طورکلی امسال از این جهت لحظات خوب و خاطره‌سازی با صاحبان معنوی آثار داشتیم. فیلم‌اولی‌هایی که همه نهایتا چندسال از ما کمتر یا بیشتر داشتند و بدون نگاه از بالا، در ابتدا یا انتهای گفت‌وگو حتما می‌پرسیدند که فیلم را دوست داشتی یا نه. اما کار گفت‌وگو با یک فیلم‌اولی که نام فامیلی‌اش حاتمی‌کیا بود، از یک جهت به‌خصوص سخت‌تر می‌شد. آدم این‌جور وقت‌ها احساس می‌کند یک فیلمساز دوست دارد درحالی روبه‌روی تو به‌عنوان یک مصاحبه‌کننده بنشیند که بیرون از سایه نام دیگران، مثلا نام پدرش ارزیابی ‌شود. درعین‌حال سخت است که با یوسف حرف بزنی و نامی از ابراهیم نبری. این اولین چیزی بود که به یوسف گفتم. سخت است که با تو صحبت کنیم و درباره پدرت صحبت نکنیم و او خیلی صمیمانه جواب داد که بله کاملا طبیعی است. گفت‌وگوی ما اما کمتر از آن چیزی که فکر می‌کردیم درباره ابراهیم حاتمی‌کیا شد و بیشتر راجع‌به خود یوسف و فیلم شب طلایی حرف زدیم. یوسف دارای شخصیت مستقلی در فیلمسازی است، هرچند مثل خیلی از فیلمسازان جوان دیگر در ایران، از سینمای ابراهیم حاتمی‌کیا هم تاثیر گرفته است. چند مورد را در این سال‌ها داشتیم که فرزندان بعضی از کارگردان‌های مشهور، فیلم‌های بسیار ضعیفی ساختند. یکی‌شان دوسال پیش در همین فجر به نمایش درآمد که درباره ورزش تکواندو بود و یکی دیگر درباره مسابقات اتومبیلرانی. در مورد اولی اساسا کسی حتی زحمت نقد منفی هم به خودش نداد و دومی را طوری که کارگردان کار دلخور شد و گفت اصلا می‌گذارد و از ایران می‌رود، در جشنواره مورد نوازش قرار دادند. یک فیلم هم به کارگردانی فرزند یکی از فیلمسازان قدیمی در فجر امسال به نمایش درآمد که همه را مایوس کرد اما یوسف حاتمی‌کیا توانست از این صف بیرون بزند و جزء آن آقازاده‌های سینمایی نباشد که چیزی جز نام فامیلی پدرشان ندارند. البته برای اینکه او را به‌عنوان یک فیلمساز ارزیابی کنیم، به چیزی بیشتر از یک فیلم و زمانی بیشتر از اینها نیاز است. بدون‌تردید اینکه پدر یوسف فیلمساز بوده، در رسیدنش به این جایگاه و نشستن او روی صندلی کارگردانی تاثیر داشته است اما در این گفت‌وگو فهمیدیم که کار اینقدرها هم برایش ساده نبود و از فراهم کردن بودجه تا هماهنگی و تعامل بین عوامل، او هم برای رسیدن به این جایگاه و نشستن روی این صندلی دشواری‌های فراوانی داشته است. خودش می‌گفت این چهارمین پروژه‌ای بود که به‌طورجدی تا پای تولید آن پیش رفت و حالا بالاخره موفق شده بود کار را به سرانجام برساند. کار با سرمایه‌گذاری دو نفر که کارت تهیه‌کنندگی نداشتند، استارت خورد و نقش پدرش نهایتا این بود که چون کارت تهیه‌کنندگی داشت، این بخش از کار را راه انداخت. این البته سوای مشاوره‌ها و نظرخواهی‌هایی است که غیر از یوسف، برای فیلمسازان جوان دیگر هم نزد ابراهیم حاتمی‌کیا فراهم می‌آید. این همان حاتمی‌کیایی است که بعد از «عبور» در سال ۶۷، فقط یک‌بار به‌ناچار عنوان تهیه‌کننده را پیدا کرده بود و می‌گفت دیگر هیچ‌گاه قصد ندارد که چنین‌کاری انجام بدهد. آن فیلمی که ابراهیم حاتمی‌کیا تهیه‌کنندگی‌اش را انجام داد، «به نام پدر» بود و حالا هم تصمیم گرفت به نام نامی پدر، یک‌بار دیگر این کار را انجام بدهد. یوسف خیلی ممنون پدرش بود و می‌شد به‌راحتی فهمید که این را از ته دل می‌گوید. ابراهیم حاتمی‌کیا اما تنها دوبار سر صحنه «شب طلایی» آمد؛ با ماسک و در زمانی کمتر از یک ساعت، طوری که حتی عکس‌های یادگاری هم با ماسک انداخته شدند. ظاهرا پدر می‌خواست کاری کند که پسر بتواند روی پای خودش بایستد. ما فیلم را در یکی از سینماهای مردمی دیده بودیم، جایی حوالی میدان انقلاب. خیلی از مخاطبان به‌خاطر اسم حاتمی‌کیا وارد سالن شدند و بعد فهمیدند این فیلم را پسرش ساخته است اما نه کسی وسط فیلم خسته شد و از سالن بیرون زد و نه حتی تا جایی که به چشم می‌خورد، کسی در میانه‌های فیلم گوشی تلفن همراه را از جیبش بیرون آورد و مشغول فضای مجازی شد. فیلم حتی توانست به‌رغم جدی بودنش، در جاهایی که می‌خواست از مخاطبش خنده بگیرد. شاید این بهترین فیلم یوسف حاتمی‌کیا نباشد اما یک فیلم اول خوب و آبرومند است. تمام فیلم در یک محیط بسته روایت می‌شود اما حوصله کسی سر نمی‌رود. فیلم از لحاظ تعدد کاراکترها شلوغ است اما همه به‌اندازه کافی معرفی می‌شوند. موزیک کار یک‌جورهایی فالش و خارج از هارمونی است که این با اتفاقات درون قصه هماهنگی دارد و فیلمساز با همین حاشیه صوتی کلیشه‌شکن توانسته ریتم را برای مخاطب عام هم حفظ کند. با یوسف حاتمی‌کیا درباره فیلم شب طلایی، اولین فیلم بلند سینمایی‌اش گفت‌وگوی شیرین و گرمی داشتیم. انصافا آدم رک و صریحی بود و می‌شد فهمید که غیر از چهره و تن صدا، اخلاق و شخصیتش هم به پدرش شباهت‌هایی دارد. راستش از فیلم او بدمان نیامده بود که بخواهیم سوالات گزنده و ناراحت‌کننده بپرسیم و بفهمیم که واکنشش چیست اما از رقبای دیگرش در همین دوره از فجر، جلوی خود او تمجیدهای مستوفایی کردیم و دیدیم که به‌جای حسادت، چشمانش از شوق برق می‌زد. این عشق به سینماست که گاهی به‌جای حسادت، باعث ایجاد کنجکاوی می‌شود. غیر از یوسف، برای فیلم شب طلایی با رفیق هنرمندش امیر محمدی هم گفت‌وگویی انجام دادیم که جزئیات جالبی را درباره برخورد عوامل با کارگردان این فیلم مشخص می‌کند. امیر از زمانی که یوسف فیلم کوتاه می‌ساخت، با او همراه بود و حالا سر پروژه سلمان فارسی حضور دارد؛ کسی که احتمالا در سال‌های آینده بشود نام او را در ردیف بازیگران مطرح سینمای ایران دید.

در همین رابطه مطالب زیر را بخوانید:

یوسف حاتمی‌کیا، کارگردان شب‌طلایی در گفت‌وگو با «فرهیختگان»:

طلای واقعی مادر است (لینک)

 

امیر محمدی، بازیگر فیلم شب طلایی در گفت‌وگو با «فرهیختگان»:

حاتمی‌کیا نمی‌خواهد مخاطبش خسته شود (لینک)

نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰

یادداشتهای روزنامه فرهیختگانیادداشت

سهم طبقۀ متوسط از صنعت سریال‌سازی؛

«افعی تهران» از چه کسی انتقام گرفت؟

فرصتی برای تجدید ظهور «خوبی مردم ایران»؛

مفهوم ملت را زنده کردند

فیلم پرحاشیه «بیبدن» با قصه‌‌ای به‌اندازه از ایده‌ای مهم دفاع کرد؛

سینمای اجتماعی زنده است

درباره فیلم «بی‌بدن»؛

قصه‌گویی شرافتمندانه درباره قصاص

مصطفی قاسمیان، خبرنگار:

یک درامدی خوب و تماشاگرپسند

اهل ملت عشق باش؛

عشق و دیگر هیچ...

آقای کارگردان! چه داری می‌کنی با خودت؟!

آنتی ‌کانسپچوآل آرت ترک و کُرک و پَر ریخته حسن فتحی

مریم فضائلی، خبرنگار:

چشم‌هایمان گناه داشتند!

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ:

رویاهای شخصی‌ات را نفروش!

سریال پرطرفدار «حشاشین» چه می‌گوید؛

علیه شیعه یا علیه اخوان؟

راضیه مهرابی‌کوشکی، عضو هیات‌‌علمی پژوهشکده مطالعات فناوری:

فیلم «اوپنهایمر» به مثابه یک متن سیاستی

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ:

از شما بعید بود آقای جیرانی

ایمان‌ عظیمی، خبرنگار:

دیکته نانوشته غلط ندارد

درباره هزینه‌ای که می‌شد صرف «هفت سر اژدها» نشود؛

چرخ را از نو اختراع نکنیم

فرزاد حسنی بعد از سال‌ها، به قاب تلویزیون آمد؛

بازگشت امیدوارکننده

در نقد بهره کشی «علی ضیا» از شهرت؛

از موج ابتذال پیاده شو

محمد زعیم‌زاده، سردبیر فرهیختگان:

در عصر پساواقعیت به احمد خطر حرجی نیست اما...

سیامک خاجی، دبیر گروه ورزش:

برای خداحافظی زود بود آقای جملات قصار!

محمدرضا ولی‌زاده، فرهیختگان آنلاین:

عجایب آماری دیدم در این دشت!

محمدامین نوروزی، مستندساز:

از این طرف که منم راه کاروان باز است...

فاطمه دیندار، خبرنگار:

برای درخشش سیمرغ‌های بلورین

محمد زعیم‌زاده، سردبیر؛

کدام سینما؟کدام نقد؟

حامد عسکری، شاعر و نویسنده:

فیلم دیدن با چشم‌های تار...

چهل و دومین جشنواره فیلم فجر؛

چند نقد بر فیلم سینمایی «آپاراتچی»

«صبحانه با زرافه‌ها»؛

یک وس اندرسون ایرانی تمام‌عیار

ویژه‌نامه جشنواره فیلم فجر؛

«صبحانه با زرافه‌ها»؛ معنازدایی از جهان

«صبحانه با زرافه‌‌ها»؛

تهش هیچی نیست، پس لذت ببر!

درباره فیلم جدید سروش صحت؛

قرار صبحانه با خودمان

هومن جعفری، خبرنگار:

مردی که سازش نمی‌کرد

در روزگار بی‌مایگی حضور قاف غنیمتی است؛

برای «قاف» و عمو اکبر

تولد قاف به میزبانی اکبر نبوی با همکاری «فرهیختگان»؛

«قاف» نمی‌خواهد متکلم‌ وحده باشد

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ؛

هنوزم نقش بازی می کنی آقای فرخ نژاد؟

خبرهای روزنامه فرهیختگانآخرین اخبار