آیا قانون «بهکارگیری سلاح توسط ماموران نیروهای مسلح در موارد ضروری» در مواد و تبصرههای خود دارای خلأ است یا رویههای بعد از بهکارگیری سلاح توسط ماموران نیروهای مسلح است که برای تصمیمگیری نهایی آنان را با محدودیت مواجه میکند؟ درباره این پرسش و عبارات دارای ابهام موجود در این قانون، گفتوگویی با محمد سرگزی، حقوقدان و رئیس فراکسیون حقوقبشر و حقوق شهروندی مجلس شورای اسلامی داشتهایم که در ادامه میخوانید.
آیا قانون «بهکارگیری سلاح توسط ماموران نیروهای مسلح در موارد ضروری» دارای خلأ است؟ و اگر هست، دلیل برطرفنشدن آن تاکنون چه بوده است؟
همانطور که میدانید ما درخصوص نحوه بهکارگیری سلاح قانون داریم که در آن، ضوابطی درباره چگونگی بهکارگیری سلاح پیشبینی شده است. در این قانون مواردی که ماموران میتوانند در آن از سلاح استفاده کنند مشخص شده است. مثلا در ماده 3 این قانون اشاره شده است که ماموران انتظامی درچه مواردی حق بهکارگیری سلاح را دارند. در این مورد خاص تا جاییکه اطلاع دارم، افرادی با سلاح سرد به ماموران حمله کردهاند که در قانون دقیقا ذکر شده است ماموران مسلح میتوانند در چنین شرایطی از اسلحه خود استفاده کنند. در ادامه هم در این قانون ذکر شده زمانی که مامور، چارهای جز استفاده از سلاح برای دفاع از خود یا شهروندان نداشته باشد، امکان استفاده از سلاح گرم را دارد. بعد میگوید درصورت امکان، ابتدا با تیرهوایی یا شلیک به قسمتهای پایینتر از کمر به مجرم هشدار دهد. بنابراین، قانون، امکان بهکارگیری سلاح توسط ماموران نیروهای مسلح را داده است و ما خلئی در اینباره نداریم. شاید بعضا بهواسطه حس نوعدوستی ماموران نیروی انتظامی، به آنان تاکید شود تا جاییکه امکان دارد از اسلحه استفاده نکنند. بههرحال این تاکیدات باعث شده است نیروهای مسلح ما، مخصوصا نیروی انتظامی تا لحظه آخر دست به سلاح نبرند. بهنظر میرسد باید رویکردها و تاکیدات را، متناسب با شرایطی که برای ماموران بهوجود میآید تغییر داد.
چه چیزی باعث میشود ماموران نیروی انتظامی در هنگام بهکارگیری سلاح درشرایط ضروری محدودیتهایی مقابل خود حس کنند؟
همانطور که گفته شد، برای مامور نیروی انتظامی در این شرایط طبق قانون محدودیتی وجود ندارد اما در برخی رویههاست که ماموران بعد از بهکارگیری سلاح، با وجود ضرورت، محدودیتهایی را شاهد هستند. یعنی در آن تاکیدات ثانوی است که این محدودیت اتفاق میافتد. در قانون شفاف آمده است پلیس زمانی امکان استفاده از سلاح دارد که ضرورت داشته باشد و این را پیشبینی کرده است.
شاید در تفسیر قانون سلیقههای مختلف اعمال شود. عبارت ضرورت و نحوه تشخیص آن باید تشریح شود. یعنی ما اگر هم مثلا قانون بهکارگیری سلاح در موارد ضروری داریم، باید ذکر شود مصداق این موارد ضروری چیست. اگرچه در قانون فعلی مصادیق آن هم ذکر شده و مفصل هم هست اما رویههای بعد است که محدودکننده است. مثلا مورد دیگری که در آن، ضرورت داشتن مطرح شده است، باید شفاف شود بر چه اساسی ضرورت دارد. لازم است موارد ضروری تشریح شود. میتوانیم این مطالبه را داشته باشیم که قانون این موارد را شفافتر اعلام کند و تا جاییکه امکان دارد این را به تفسیر نسپاریم. لذا اینها را باید بهصورت شفافتر در قانون مورد واکاوی قرار دهیم.
در قانون نحوه بهکارگیری سلاح توسط نیروهای مسلح، مصادیق استفاده از سلاح مشخص شده است، اما یک نکته مبهمی وجود دارد و آن اینکه تفسیرهای مختلفی از قید «ضرورت» میشود. نیروهای مسلح باید در اینجا بحث ضرورت و موضوع موارد دفاع از خود و دیگران را در قانون بهصورت شفافتر مطرح کنند که ماموران نیز در مقام تفسیر دچار اشتباه نشوند و درنهایت بتوانند درمواقع لزوم متناسب با قانون، از ظرفیت سلاح برای دفاع از خود و مردم استفاده کنند.