معین احمدیان، دبیرگروه فرهنگ: 1 -آدرس غلط ندهند که فیلم «علفزار» داستان تجاوز گروهی در باغ حاشیه تهران است. اتفاقا نقطه تمایز علفزار با نمونههای دیگرش این است که کارگردان نخواسته روی یک موقعیت دهشتناک بایستد و با بهرهکشی احساس مخاطب، داستان سینماییاش را در حد گزارش صفحه روزنامه حوادث نگه دارد. اصلا دوربین علفزار برای اینکه سرگشتگی شخصیت محوری فیلم (با بازی پژمان جمشیدی) را نشان دهد، مجبور است که از نزدیک شدن به حوادث و جزئیات هرکدام از خردهروایتها فاصله بگیرد. شخصیت محوری فیلم بازپرس پروندههای جنایی است و خودش هم مثل مراجعانش تا انتهای فیلم محکوم به سرگشتگی و انتخاب میان خیر و شر است. فیلمساز در علفزار به هیچکاراکتری باج نمیدهد و «خیر» و «شر» در هرکدام از خردهروایتها دارای مفهومی ثابت است و کاملا در نقطه مقابل هم قرار دارند و اتفاقا این یکی از نکات برجسته فیلم است که خلافآمد خیلی از مرام فیلمسازان امروز سینمای اجتماعی است که از قضاوت نسبت به کاراکترهایشان امتناع میکنند. آن چیزی هم که مقابل نیروهای شر در علفزار میایستد، نه روالهای مرسوم قانونی است و نه سیستمی که قرار بوده ناظر و مجری قانون باشد، بلکه سرمنشأ این تقابل برآمده از یک تصمیم انسانی است که با وجود آگاهی نسبت به سود و زیان پایبندی به الزام اخلاقی از تلاش بهنفع نیروی خیر و صلاح، دست برنمیدارد. همینجاست که شخصیتمحوری قصه، در معرکه انتخاب از میان دوگانه خیر و شر، دست به عمل قهرمانانه میزند و جانب خیر را میگیرد. البته پایان فیلم میتوانست شگفتانگیزتر از اینی باشد که به نمایش درآمده که بنابر شنیدهها، به مصلحتهایی تغییر کرده و بخشهایی از آن حذف شده است.
2 -یک نگاه حداقلی نسبت به این جنس فیلمسازی وجود دارد که ممکن است در آینده گریبانگیر اکران و نمایش عمومی علفزار شود، اینکه در قالب تفسیرهای تعمیمگرایانه، این فیلم را جزء فیلمهای نقد سیستمی قرار دهند؛ درحالیکه فیلم اصلا قرار نیست فقط از احتمال فساد یک دستگاه خاص در حاکمیت حرف بزند که این روزها این هم نقل محافل رسانهای شده و جرات گفتن از وقوع فساد برخی سازمانها دیگر از سکه افتاده است. اگرچه دوربین فیلمساز بیپروا از واقعیت هولناک ترجیح مصلحت به حقیقت در داخل یک سیستم قضایی حرف میزند اما مخاطب را از بهبود و اصلاح اوضاع ناامید نمیکند، بهبودی که منشا آن نه خارج از سیستم، بلکه از داخل سیستم محقق میشود. این واقعیت غیرقابلانکاری است که افراد داخل یک سیستم، مادام در معرض مصلحتسنجیهای عرفی قرار دارند و شخصیت محوری فیلم آن زمانی مقابل نیروهای شر قرار میگیرد که خودش را از مصلحت شخصی و سیستمی رها میسازد.
3 -به غیر از سکانس افتتاحیه فیلم که یکی از بهترین ورودیههای چندسال اخیر سینمای ایران است مابقی صحنههای فیلم در لوکیشنهای محدود و داخل یک محوطه سازمانی فیلمبرداری شده است. طراحی و کارگردانی چنین فضایی، نیازمند هوشمندی خاصی است که کاظم دانشی کارگردان «علفزار» در اولین اثر سینماییاش توانسته از پس آن بربیاید. ضمن اینکه بازیها دقیق و حسابشده در این فیلم به روان شدن قصه در این فضا کمک کرده است. در این فیلم با یک پژمان جمشیدی متفاوت مواجه هستیم که بیاغراق جزء شانسهای اصلی دریافت سیمرغ امسال خواهد بود و البته یک بازی خیرهکننده از صدف اسپهبدی که احتمالا در آینده از او و بازیگریاش بیشتر خواهیم شنید.