یادداشت مقدم‌فر درباره بیانیه مجمع روحانیون؛
دوران مشعشع دولت جناب روحانی را از برخی جهات تاریخ دویست‌ساله اخیر ایران صرفاً در زمانۀ بی‌دولتی شاهان قاجار به خاطر می‌آورد و رنج و زخم‌های آن ۸ سال، سالها با ملت خواهد بود.
  • ۱۴۰۰-۱۱-۱۳ - ۱۴:۲۰
  • 10
یادداشت مقدم‌فر درباره بیانیه مجمع روحانیون؛
شرکای روحانی طلبکار نشوند
شرکای روحانی طلبکار نشوند

به گزارش «فرهیختگان»، حمیدرضا مقدم‌فر کارشناس مسائل راهبردی طی یادداشتی در روزنامه وطن‌امروز در واکنش به بیانیه اخیر مجمع روحانیون مبارز و تشکل موسوم به مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم نوشت:

اگرچه «اعتماد به نفس» جزو فضایل و مواهب شخصیتی و عامل پیش‌برنده‌ای در امورات انسانی و تشکیلاتی و اجتماعی محسوب می‌شود،‌ امّا آنگاه که با بی‌مسئولیتی و خودبزرگ‌بینی تعویض می‌شود، جای خود را به چیزی غیر از فضیلت می‌دهد.

محتوای بیانیه مشترک اخیر مجمع روحانیون مبارز و مجمعی که خود را محققین و مدرسین حوزه علمیه قم نام‌گذاری کرده است، جزو آن پدیده‌هایی است که به‌لحاظ سیاسی و اجتماعی و حتی روانشناختی می‌تواند محل بررسی قرار گیرد که؛ از یک سو چگونه جمعی که خود باعث و بانی بسیاری از مشکلاتند، شخصاً بتوانند با این جسارت، از پرده و مانع خجلت عبور کنند و متن مفصلی در نقد دیگران بنویسند و حتی اشاره‌ای به اشتباهات خود نکنند؟ و دیگر این‌که؛ اگرچه سخن گفتن و نقادی کردن عموم مردم جزو افتخارات یک نظام مردم‌سالار است، امّا کجای مناسبات سیاسی و اجتماعی در این جامعه معیوب است که آن گروه سیاسی می‌تواند به‌جای قرار گرفتن در جایگاه متهم و پاسخگویی در برابر مردم، ردای مدعی را بپوشد و خطاب به همان مردم سخن‌سرایی و ادای فضل کند؟

بیانیه مورد اشاره که به‌مناسبت آغاز دهه فجر صادر و منتشر شده، به یک بررسی آسیب‌شناسانه روند تحولات کشور پس از پیروزی انقلاب اسلامی پرداخته و موضوعات متعددی را مطرح کرده است؛ مثلاً گفته که "هم از جمهوریت فاصله گرفته‌ایم و هم از اسلامیت؛ پیشرفت‌هایی به‌لحاظ فنی و نظامی و ضریب نفوذ منطقه‌ای داشته‌ایم که قابل توجه و فرخنده است امّا در کنار آن افراد زیادی فقیر شده‌اند و برای فقرا و عدالت کاری نکرده‌ایم، رویکرد تنش‌زدایی را در پیش نگرفته‌ایم و تحریم شده‌ایم، حاکمیت چندگانه‌ای را در کشور شاهد بودیم، خودی و ناخودی کردیم" و مسائلی از این دست.
درباره محتوای این بیانیه می‌توان نکاتی را فهرست کرد که برخی از آنها به این شرح است:

1 ـ پی بردن به اینکه در کنار دستاوردهای بزرگ در حوزه‌های مختلف، مشکلات متعددی هم در ساحت‌های سیاسی و اجتماعی و به‌ویژه اقتصادی و... داریم هنر و کشف بزرگی نیست، مشکلاتی که بخشی از آنها ناشی از تحریم و فشار خارجی و بخش مهم و عمده دیگر محصول مدیریت‌های معوّج و ناکارآمد مدیران اجرایی در داخل است، نه پوشیده است و نه امکان لاپوشانی دارد؛ این مهم را اتفاقاً بیشتر کسانی احساس می‌کنند که از محرومان و مستضعفان و جزو هسته مرکزی حامیان نظامند و از قضا آن بخش و گروهی که کمترین احساس را در این زمینه دارد و بعضاً از قِبَل این دردها و رنج‌های مردم فرصت‌طلبی‌های سنگینی هم کرده، گروهی است که متأسفانه به تزهای سیاسی همین نویسندگان بیانیه گرایش دارد.

2 ـ این‌که تنها پس از گذشت چند ماه از پایان دوران مشعشع دولت جناب روحانی که از برخی جهات مشابه آن را تاریخ دویست‌ساله اخیر ایران صرفاً در زمانۀ بی‌دولتی شاهان قاجار به خاطر می‌آورد و رنج و زخم‌های آن 8 سال، سالها با ملت خواهد بود، حامیان سیاسی او شهامت می‌کنند و آن هم ذیل عناوینی مانند «حکمرانی خوب»! بیانیه مفصلی می‌دهند، یعنی اساساً این دوستان مردم را به حساب نمی‌آورند، وگرنه بهتر بود برای مراعات روح و روان این مردم رنجدیده هم که شده مدتی را به سکوت می‌گذراندند و سر در گریبان اندوه می‌نهادند تا گذر زمان کمی از زخم آن دوران کم کند. این فاصله‌گذاری برخی آقایان با تقوای سیاسی ـ اجتماعی واقعاً قابل مدل‌سازی برای ترویج فاصله‌گذاری اجتماعی در کروناست و می‌تواند ملت را از شرّ این بیماری نجات دهد.

3 ـ نویسندگان بیانیه خاطرنشان کرده‌اند که پس از انقلاب اسلامی و تأسیس جمهوری اسلامی رفته رفته هم از «اسلام» فاصله گرفته‌ایم و هم از «جمهوریت»؛ از قضا اینجا را درست فرموده‌اند؛ امّا متوجه نشده‌اند که به‌جای نقد دیگران، «حدیث نفس» گفته‌اند. متأسفانه بخشی از مشکلات دقیقاً از آنجا آغاز شد که بر اثر نابلدی و عدم تیزبینی سیاسی این آقایان که بسیاری‌شان جزو مبارزان انقلاب و زخم‌خوردگان سکولارها و سلطنت‌طلب‌ها بودند، به جایی رسیدند که همین سکولارها و سلطنت‌طلبها و بعضاً‌ متأسفانه تروریست‌ها و دشمنان ایران، پشت دیدگاه‌های آنها پنهان شدند؛ آنان را پیش راندند و به مقابله با سیاست‌های اصولی جمهوری اسلامی کشاندند و خود در خفا، خندیدند و قهقهه زدند، در سایتها و پایگاه‌هایشان علیه امام(ره) که جزو مفاخر تاریخ ایران و بشریت است قلم زدند و نوشتند و حتی نعوذ بالله امام و تفکراتش را به موزه‌ها فرستادند و این آقایان به‌جای آنکه قدرتمندانه و غیورانه در مقابل آنها بایستند، از سرمستی قدرت به یک ائتلاف و اتحاد راهبردی با آنها دست زدند و نفهمیدند که با میراث امام(ره) چه کردند.

گفته‌اند که از جمهوریت فاصله گرفته‌ایم؛ گُل گفته‌اند، متأسفانه این آقایان فرآیندهای مردم‌سالارانه‌ای را که امام خمینی(ره) با اعتقاد قلبی تعبیه کردند و امام خامنه‌ای با تمام توان و تا پای جان از آن دفاع کردند، صرفاً شکل و ادا و اطواری برای نیل خود به قدرت دیدند، لذا آنجا که با این سازوکارها به قدرت رسیدند، آن را دموکراتیک‌ترین فرآیندهای جهان خواندند و به آن بالیدند ولی آنگاه که با دست رد مردم به سینه‌شان مواجه شدند، «کودتا»ی نرم علیه ملت را عین «دموکراسی» و «آزادی‌خواهی» خواندند و مردم را به‌دلیل رأی به فردی غیر از کاندیدای متبوعشان با چنان تنبیهی مواجه کردند که خود تنبیه‌کنندگان گفتند تاریخ چنین «تحریمی» به خود ندیده است!

آقایان سابقاً مبارز! شما اگر می‌دانستید که با اقدام به کودتایتان در سال 88 چه با این ملت کردید، تا ابد نه از جمهوریت سخن می‌گفتید، نه از اسلامیت و نه حتی از مردم. مقابله‌تان با جمهوریت در آن سال، دشمنی که به استیصال رسیده بود و نامه‌نگاری‌های متعددی را ذیل اذعان به شکست راهبردی‌اش برای تسلیم ایران در پیش گرفته بود، چنان امیدوار و وحشی کرد که شدیدترین تحریم‌ها علیه مردم را در تاریخ وضع  کرد و چنان جنایتی کرد که آثار جراحت‌های سنگینش را امروز بر پیکر مردم بیگناه ایران می‌بینید؛ حال این جنایت دوستانتان را با کجای جمهوریت و اسلامیت هم‌خوان می‌دانید؟ اصلاً با چه‌رویی توان سخن گفتن با این ملت دردکشیده را دارید؟ با کدامین پاسخ به‌دلیل این گناه بزرگ در پیشگاه خداوند متعال حاضر خواهید شد؟

4 ـ نویسندگان بیانیه مرقوم کرده‌اند که "بدون تردید توطئه‌های بیرونی و فشارهای خارجی هم در پدید آمدن این وضع تأثیر داشته است"؛ اما آقایان! کم‌لطفی می‌فرمایید؛ دشمن بدون همکاری برخی از دوستان شما هیچ غلطی نمی‌توانست بکند. متأسفانه برخی از شما و دوستان شما کاتالیزور دشمن شدید و آنچه را او در خواب نمی‌دید در بیداری تقدیمش کردید. دشمن صراحتاً نوشته است که هیچ ابزاری، از تهدید نظامی تا تحریم اقتصادی، بدون آن‌که همکارانی در داخل داشته باشد به جایی نخواهد رسید؛ یعنی بدون صداهایی که از گلوی او فریاد بزند و تسلیم را تئوریزه کند و به‌جای دشمن، آرمانهای اسلامی را متهم کند، و به‌جای آنکه حامی ولی فقیه باشد تا به مملکت آسیب نرسد، در برخی امور به دفتر حافظ منافع بیگانگان تبدیل شود. دشمن می‌داند که بدون این همکارانش، حتی تحریم‌ها هم می‌تواند به ضد خودش تبدیل شود.

البته از اینکه برای دشمن هم به‌هرحال در این شرایط نامطلوب سهمی قائل هستید متشکریم، امّا با کم‌لطفی و تواضع(!) از سهم بسیار کلیدی خود و دوستان خود عبور نکنید!

5 ـ صادرکنندگان بیانیه در بخشی از نوشته‌شان از شکل‌گیری حاکمیت‌های چندگانه و سردرگمی و حتی تعارض پرهزینه در مدیریت گلایه و آن را بخشی از علل مشکلات موجود قلمداد کرده‌اند؛ باز هم حرف درستی است امّا "ای کمان و تیرها برساخته؛ صید نزدیک و تو دور انداخته!"؛ نقد درستی است امّا متهم بیخ گوشتان است، آقایان؛ چرا صید و بانی را در دوردست جست‌وجو می‌کنید؟ آنهایی که نه‌تنها حاکمیت دوگانه و چندگانه را بد نمی‌شمردند بلکه برای آن تئوری‌های مکرر و راهکارهای متعدد و بعضاً خشونت‌طلبانه‌ای تجویز می‌کردند جزو دوستان و هم‌پیمانان سیاسی خودتان هستند، امّا آیا با آنها مرزگذاری دقیق کردید؟ سیاست‌های جاه‌طلبانه‌شان را سرزنش کردید و فیل مست قدرتشان را رم دادید؟ نکردید و بلکه یاری‌شان کردید و شد آنچه شد.

6 ـ در بخش دیگری از بیانیه مورد اشاره نیز از پیشرفتهای نظامی و فنی و افزایش ضریب نفوذ منطقه‌ای ایران تقدیر به‌عمل آمده است؛ اینجا هم آقایان در حق خود کم‌لطفی کرده‌اند؛ باید از این دوستان سابقاً مبارز پرسید؛ یاران سیاسی شما کجا با این سیاست‌ها موافق بوده‌اند که حال در رثایش حماسه می‌سرایید؟ معمّا چو حل گشت آسان شود، ولی دوستان شما پیشتر و به‌هنگامی که مدافعان حرم و اسطوره‌های آزادی و عدالت به نبرد با داعش و تکفیری‌ها رفته و با حامیان دولتی پشت‌سر آنها یعنی آمریکا و مرتجعان منطقه هم گلاویز می‌شدند، به‌جای آنکه از این سیاست حمایت کنند به خانواده شهدای حرم زخم‌زبان می‌زدند و به جای نبرد با جانی‌ها، گفتگو با داعش را تجویز می‌کردند، آن روز بیانیه دادید و در دهان اینها که از پشت جبهه به مدافعان حرم می‌تاختند زدید که امروز در جشن آزادی‌خواهان خود را شریک می‌دانید؟ البته رهبر انقلاب و حاج‌قاسم و حاج‌قاسم‌ها و کلّاً پاسداران امنیت و انقلاب اسلامی ایران و حامیان مستضعفان و ملل جهان، همه ملت ایران و آزادگان جهان را در این پیروزی‌ها سهیم می‌داند و مشارکتشان در جشن را نیکو می‌شمارند، از این جهت اشکالی ندارد و فرمایش شما در اذعان به این پیروزی‌ها را نیز به‌فال نیک می‌گیریم و دستتان را می‌فشاریم، اما الحق‌والانصاف در خلوت خود ندامتی از گذشته و یاری‌نکردن مکفی‌تان به جبهه حق دارید؟

ان‌شاءالله با یاری خداوند، مردم ایران در جنگ اقتصادی علیه دشمن نیز پیروز خواهد شد و آن روز همین امر را هم علی‌رغم تجویزهای غلط امروزتان، تبریک خواهید گفت.

7 ـ صادرکنندگان این بیانیه در بخش دیگری نیز توصیه‌هایی به نظام جمهوری اسلامی در راستای منادی صلح بودن و تنش‌زدایی در منطقه کرده‌اند! غیر از توصیه مشعشع پیشینی دوستان این آقایان در گفتگو با داعش به‌جای نبرد با آن، در موضوع صلح و عقلانیت هم رفقای این عزیزان سابقه جالبی دارند. دوستان آقایان نه توصیه‌هایشان برای گفتگو و صبر به‌هنگام بوده و نه تجویزهایشان برای جنگ و نبرد از دقت نظر و عقلانیت بویی برده است. دوستان نویسندگان همین بیانیه همانها هستند که در دهه 70 بر ضرورت لشگرکشی به افغانستان تأکید می‌کردند و برای آن مصوبه‌ای هم صادر کرده بودند؛ مصوبه‌ای که اگر با مخالفت و ممانعت قاطعانه و حکیمانه رهبر معظم انقلاب روبه‌رو نمی‌شد، ایران را وارد باتلاقی از جنگ با همسایه شرقی می‌کرد که احتمالاً تا همین امروز نیز گریبانگیر ایران و افغانستان و تنها به‌سود دشمنان مردم این دو کشور بود، حال با این تجربه جالب از عقلانیت در سیاست خارجی، بر برج عاج نشستن و فرمایش صادر کردن هم جزو نوبرهای سیاست در ایران است.

8 ـ از جانکاه‌ترین بخش‌های این بیانیه مقاطعی است که از زبان و یا درباره فقرا و محرومان سخن می‌گوید؛ آقایانی که خود تا لحظه آخر با سردمدار تئوری ظالمانه «له‌شدن اجتناب‌ناپذیر برخی فقرا زیر چرخ توسعه» متحد ماندند و جز معدودی، لب به نقد مؤثر سیاست‌های او نگشودند، و امروز نیز اساساً با آنهایی قرابت دارند که چیزی مثل عدالت اجتماعی را یاوه می‌خوانند، چگونه می‌توانند از زبان فقرا سخن بگویند؟ آیا غیر از این است که اگر تا دیروز مفاهیم ارزشمندی مثل آزادی و دموکراسی برایشان صرفاً ابزاری برای راندن ارّابه قدرت‌طلبی بود، امروز این قرعه به نام فقرا و محرومانی افتاده است که بیشترین زخم را از همین دیدگاه‌ها خوردند؟

9 ـ یکی از سیاست‌ها و گفتارهایی که ظاهراً برای این آقایان بسیار سنگین آمده و مکرر در سخنان و مواضع خود به آن ارجاع می‌دهند، مسئله تفکیک خودی از غیرخودی است. نویسندگان بیانیه مورد اشاره در این متن هم گفته‌اند که "نباید دایره خودی‌ها را آن‌قدر تنگ کنیم که اکثریت مردم ناخودی باشند"! مغلطه عجیبی است؛ رهبر معظم انقلاب مشخصاً همه مردم ایران را خودی و دشمنان این ملت و همکاران آن دشمن را ناخودی می‌دانند؛ سؤال این است؛ چرا شما این‌قدر آشفته شده‌اید؟ پاسخ روشن است؛ متأسفانه شما در مقاطع متعددی دشمن را خودی کردید و مردم را غیرخودی و به همین علت خواسته یا ناخواسته همدست دشمن در تحریم شدید و مردم را زیر فشار خود له کردید، احتمالاً از این جهت است که از خودی و ناخودی کردن ناراحتید، چون خود را ضمیر آن مرجع انگاشته‌اید، حال آن‌که اگر نیک می‌نگریستید، مسئله چیز دیگری بود و اشتباه از ضمیر نبود، بلکه مرجع را باید درست می‌دیدید و با او مرزگذاری‌های جدی‌ می‌کردید.

10 ـ وقتی انسان با محتوای این بیانیه نسبتاً مفصل مواجه می‌شود، غیر از غصه‌هایی که از فریب‌های نهفته در آن می‌بیند و اشتباهاتی که در تحلیل مشاهده می‌کند، خود را در موقعیتی می‌بیند که از نویسندگان بپرسد که ضمناً ماشاءالله چقدر ایده برای اقتصاد دارید!! اما پرسش جدی‌تر این است که مجموعاً دست‌کم 24 سال از این 32 سال اخیر دولت در اختیار دوستان شما بوده است (8 سال دولت هاشمی، 8 سال خاتمی و 8 سال هم روحانی)؛ در تمام این 24 سال هم امکان عملی شدن ایده‌هایتان فراهم بود و حتی مجوز داده شد که با آمریکا محرمانه و آشکار مذاکره‌ کنید و توافقی ببندید که بسیاری از جزییات آن هم مصداق توافق خوب و مورد تأیید نظام نبود، امّا محصول آن ایده‌هایتان چه بود؟ با ایدۀ دیپلماسی و گفتگو با دشمن کاری کردید که اساساً امر گفتگو و دیپلماسی قفل شد و به بن‌بست رسید و دیگر طرف مقابل شما را برای صحبت کردن هم به‌رسمیت نشناخت، بلکه طوماری نوشت و گفت "امضایش کنید" و والسلام؛ با ایده گفتگوی تمدن‌ها، محور شرارت خوانده شدید و با ایدۀ تنش‌زدایی، در لیست تحت تعقیب پلیس بین‌المللی قرار گرفتید! سابقه‌تان در اقتصاد هم که نیاز به توضیح ندارد.

بنابراین توصیه مشفقانه به آقایان سابقاً مبارز آن است که به‌جای فرار به جلو و بار کردن تقصیرات به دوش دیگران، از خطاهای سرشار گذشته و ظلم‌هایی که به مردم کردند، توبه کنند و به مسیر امام(ره) و ملت ایران برگردند؛ این بیانیه‌ها و مغلطه‌ها جز آنکه خود را فریب دهند و چند صباحی دیگر بر گرد کرسی دورهمی تغافل بنشینند سودی ندارد؛ خاصه آنکه همۀ ما به‌زودی در پیشگاه الهی حاضر خواهیم بود و باید پاسخگوی نسبت اقدامات خود با امام بزرگوار(ره) و مردم باشیم.

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰