مجتبی اردشیری، خبرنگار: تعداد مخاطبان جشنواره فیلم فجر همواره یکی از موارد کنجکاویبرانگیزی بوده که رقم دقیق آن، هیچگاه مشخص نشده است. در این زمینه، یک مقاومت عجیبی میان دبیران ادوار مختلف جشنواره و روابطعمومی آنها دیده شده که همواره نسبتبه اعلام تعداد مخاطبان واقعی این رویداد، گونهای محافظهکاری درپیش میگیرند.
با اینحال، از برخی سیگنالها و نشانهها میتوان تاحدودی به تعداد این تماشاچیان در بزرگترین اتفاق فرهنگی کشور دست یافت.
در هرسال، موج نخست استقبال از آثار جشنواره، خود را در پیشفروش بلیتها نشان میدهد؛ اتفاقی که سبب میشود نوعی تبلیغات برای این رخداد شکل گرفته و رسانهها با پوشش استقبال خیرهکننده مردم، اذهان جامعه و آنهایی که چندان پیگیر جشنواره نیستند را به برگزاری این رویداد جلب کنند.
در بسیاری از ادوار جشنواره، پیشفروش بلیتها بهصورت «سری» به فروش میرسید، بهطوریکه از میان فیلمهای حاضر در بخشهای رقابتی، دو سری تهیه میکردند و مخاطب مجبور بود برای تماشای فیلم یا فیلمهای موردنظر خود، یک سری یا هر دو سری را خریداری کند. طریق دیگرش هم این بود که برای تماشای فیلم موردنظر خود باید در صفهای طولانی روز نمایش فیلم میایستاد و اگر خوششانس بود و بلیت به او میرسید، میتوانست فیلم موردنظر خود را ببیند.
سیاست سریفروشی بلیتهای جشنواره، همواره با اعتراض مخاطبان همراه بود؛ چراکه آنها این سیاست را عاملی برای بالا بردن تعداد مخاطبان فیلمهای کماقبال و درنتیجه، گرم کردن گیشه این فیلمها عنوان میکردند.
این سیاست از سال گذشته و با شیوع کرونا برداشته شد و مخاطبان توانستند بلیت فیلمهای موردنظر خود را بهصورت تکی خریداری کنند. این اتفاق، اگرچه شدت بازارسیاه را بیشتر میکرد، اما با اقبال بالایی ازجانب مخاطبان مواجه شد. هرچند طی یکی، دو سال اخیر و باتوجه به تعدد سالنهای سینمایی، بازارسیاه فیلمها دیگر رونق سالیان گذشته را ندارد و مخاطب میتواند بلیت فیلمهای خود را بهراحتی و در اثنای جشنواره خریداری کرده و نسبتبه تماشای فیلم موردنظر خود اقدام کند.
رونمایی از بخش اعظم مخاطبان در پیشفروش
مخاطبان جدی جشنواره، همواره خود را در نخستین دقایق پیشفروش نشان میدهند. آنها میخواهند بلیت فیلم موردنظر خود را در سانسها و سینماهای موردنظر خود تهیه کرده و به همین دلیل، در همان نخستین ساعات پیشفروش نسبتبه خریداری بلیت موردنظر خود اقدام میکنند.
این اتفاق سبب میشود تا گونهای بزرگنمایی برای جشنواره فیلم فجر رقم بخورد. مثلا وقتی 100 هزار بلیت در کمتر از نیمساعت به فروش میرود، این تصور بهوجود میآید که اگر سایت باز بوده و تعداد بلیتها لایتناهی باشد، در هر نیمساعت همین میزان استقبال رخ میدهد. اما بررسیها نشان میدهند این اتفاق تنها مختص به همین ساعت نخست بلیتفروشی است و با استقبال مخاطبان از جشنواره در همان ساعات میخوابد و دیگر به چنین رویهای بازنمیگردد.
ضمن آنکه بلیت سانسها و سینماهای خوب در همان ساعات نخست به فروش میرود و آنچه باقی میماند، چندان محلی برای استقبال حداکثری باقی نمیگذارد. همچنین سانسهای فوقالعاده فیلمها و سینماها، در روزهای برگزاری و معمولا در ساعات پایانی روز اعلام میشود و به همین دلیل، شاهد حضور حجم قابلتوجهی از مخاطبان در همان ساعات ابتدایی بلیتفروشی هستیم.
آیا حجم پیشفروش بلیتفروشی قابلتوجه است؟
عموما رسم بر این بوده که 80درصد حجم بلیتها در پیشفروش فروخته میشده و سینماها مجاز بودند 20درصد حجم مابقی و بلیت سانسهای فوقالعاده را خود بفروشند.
این سیاست همواره با صفهای طولانی مقابل سینماها مواجه بود. اما طی دو دوره اخیر که این سیاست از میان برداشته شد، مخاطبان، بلیت فیلمهای خود را بهصورت تکی خریداری کرده و در ادامه، سینماها به لطف سالنهای متعدد خود، آنقدر سانس فوقالعاده برای فیلمها گذاشتند که دیگر خبری از آن صفهای طولانی و نارضایتیهای عمومی دیده نشد.
باتوجه به آمارهای بهدست آمده، برای جشنواره امسال 287 هزار بلیت درنظر گرفته شده که از این تعداد، 130 هزار قطعه آن در 6 ساعت نخست بهفروش رفته است.
این آمار در سالهای گذشته نیز با اندکی تغییر در همین محدوده قرار داشته است. قدرمسلم آنکه میزان پیشفروش در دورههای اخیر، مابین 100 تا 150 هزار بلیت در نوسان بوده است و این یعنی آنکه همواره بین 40 تا 65 درصد بلیتها در پیشفروش اولیه تمام شده و بنابراین شرایط بهگونهای نبوده که تصور کنیم تمام بلیتهای جشنواره در پیشفروش تمام شده و دیگر بلیتی برای آثار وجود نداشته است.
البته که باید به یک نکته مهم نیز توجه داشت و آن اینکه، از سال گذشته که فروش بلیتها برمبنای تکبلیت بوده، اختلاف فاحشی میان تماشاگران فیلمهای بخشهای رقابتی بهوجود آمده است. به این ترتیب که بلیت آثار پرفروش، در روزهای ابتدایی تمام شده و بلیت دیگر فیلمها تا روز آخر موجود بوده است. برای امسال هم اوضاع به همین ترتیب است. تا لحظه تنظیم این گزارش (ظهر دوشنبه) یعنی بیش از 5 روز از آغاز پیشفروش بلیتها و طبق اطلاعات موثقی که خبرنگار «فرهیختگان» بهدست آورده، تنها 6 فیلم از 22 فیلم موفق شدهاند بیش از 90 درصد بلیتهای خود را به فروش برسانند. 6 فیلم دیگر نیز در مرز فروش 70 درصدی بلیتهایشان هستند و مابقی فیلمها بین 30 تا 50 درصد بلیتهایشان را فروختهاند. طبق اطلاعات ما از منبعی که خواست نامش رسانهای نشود، ضعیفترین آمار استقبال، مربوط به فیلمی بوده که تنها 30 درصد از بلیتهایش را طی این 5 روز فروخته است. بنابراین، برخلاف آنچه انتظار میرود، بلیتهای جشنواره در دقایق نخست پیشفروش تمام نمیشود، بلکه هجمه متقاضیان در همان دقایق و فروش حدود یکسومی بلیت در ساعات نخست است که خیلی به چشم آمده و دیگر خبررسانی چندانی راجعبه ادامه روند بلیتفروشی نمیشود.
چند نفر فیلمهای جشنواره را میبینند؟
با همین فرمول، فیلمهای پرفروش هر دوره که برای امسال 6 فیلم است، علاوهبر آنکه تمام بلیتهای خود را میفروشند، بلکه ازسوی پردیسهای بزرگ، به سانسهای فوقالعاده رسیده و حدود 130 درصد بلیت درنظر گرفتهشده در پیشفروش، مخاطب به سالن میفرستند.
اما اینکه تعداد دقیق مخاطبانی که به تماشای فیلمها مینشینند چند نفر هستند، از آن دست اطلاعاتی است که رقم دقیق آن هیچگاه مشخص نشده است. اما طبق برخی دادهها، میتوان تخمینی از این تعداد بهدست آورد.
در سال 94 و با بررسی میزان بلیتهای اعلامشده، تعداد کسانی که در سراسر ایران به تماشای آثار نشستند، حدود 500 هزار نفر تخمین زده میشود. در سال 97، کمتر از 1100 نفر، حدود 14 هزار و 800 بلیت جشنواره را بهصورت پیشفروش خریدند. برای سال گذشته، دو فیلم پرفروش جشنواره یعنی «شیشلیک» با حدود 8 هزار نفر و «ابلق» نیز با همین تعداد مخاطب، مورد استقبال قرار گرفت.
برای امسال که تنها 70درصد سینماها پذیرای مخاطبان هستند، 287 هزار بلیت برای پیشفروش درنظر گرفته شده که باوجود شروع جشنواره، همچنان تعداد زیادی از این بلیتها باقی مانده است. حال اگر میزان بلیتهای سانسهای فوقالعاده را در عالیترین شرایط، یکسوم تعداد بلیتهای پیشفروش درنظر بگیریم، به عدد 380 هزار بلیت میرسیم.
حالا بخش سخت معادله است. امسال هر فرد با هر اکانت، تنها 2 بلیت برای هر فیلم میتواند خریداری کند. اگر به این شرط، از دید اخلاقی نگاه کنیم و بپذیریم که هر اکانت، تنها دو بلیت برای هر فیلم خریداری کرده، به عدد 190 هزار نفر میرسیم. باتوجه به اینکه افراد بسیاری، تنها یک بلیت برای هر فیلم خریداری میکنند، میتوان اینگونه تخمین زد که تعداد مخاطبان جشنواره در سینماهای پایتخت، از مرز 200 تا 250 هزار نفر فراتر نمیرود.
اگر همین تعداد مخاطب را برای شهرستانها نیز درنظر بگیریم، به عدد 400 تا 500 هزار نفر میرسیم که بر فرض حداعلای این تخمین یعنی 500 هزار نفر، باوجود افزایش چندبرابری سالنهای نمایشدهنده، مخاطبان جشنواره در سال 1400، با تعداد مخاطبان در سال 94 برابری میکند. حال آنکه تعداد مخاطبان امسال جشنواره در بالاترین سطح تخمین درنظر گرفته شدهاند که تحقق این هدف، باتوجه به شیوع گسترده کرونا و محدودیتهای سینمایی، بسیار عجیب بهنظر میرسد.
چرا تعداد مخاطبان جشنواره، امنیتی شده است؟
سازمان سینمایی طی دو، سه سال اخیر، اصل را بر شفافسازی قرار داده است و در این مسیر، حتی هزینههای جشنواره را رسانهای میکند. اما در تمام این سالها، هیچگاه دیده نشده که تعداد مخاطبان جشنواره در سراسر کشور، رسانهای شود.
یکی از مواردی که میتوان دامنه حدسها را بهسمت آن برد، بخش آرای مردمی است. احتمالا دبیران جشنواره بهدلیل عدمپیش آمدن شائبههایی درمورد آرای مردمی، از اعلام مخاطبان سر باز زده و حتی آمار کلی تماشاگران را هم اعلام نمیکنند. در همین زمینه، باوجود درک حساسیتهای سازمان سینمایی و دبیرخانه جشنواره فجر و باوجود آگاهی از حاشیهآفرینیهایی که طی یکدهه گذشته در بخش آرای مردمی بهوجود آمده، اگرچه آمارهای جداگانه هر فیلم، بسیار حاشیهساز خواهد بود اما اینکه آمار کلی مخاطبان جشنواره اعلام نمیشود، از آن دست سیاستهایی است که در راستای سیاست شفافسازی قرار نمیگیرد.
احتمالا اهداف فرامتنی در پستوی این تصمیم درنظر گرفته شده است. مثلا اینکه اگر در بهترین حالت، 500 هزار نفر به تماشای آثار جشنواره در سراسر کشور بنشینند، این یعنی آنکه حدود نیمدرصد مردم ایران به استقبال بزرگترین رویداد فرهنگی کشور نشستهاند و این شاخص، با مولفههای کلان جشنواره، هماهنگی نداشته و قطعا کسی از این آمار استقبال نمیکند. این آمار درحالی قابلتوجه است که تعداد مخاطبان جدی جشنواره، یکپنجم فیلمی مانند «دینامیت» است که توانسته 2.5 درصد مخاطبان را به سینما بکشاند. از منظر دیگر، گیشه 10 روز 22 فیلم جشنواره فجر در سراسر کشور، چیزی درحدود یکچهارم فیلمی مانند «دینامیت» است که این، خود، تفکر عمیقی را ازبابت سیاستگذاری و تجدیدنظر در مبانی آن میطلبد.
بنابراین سیاستگذاران جشنواره که ترفندهایی را در این مسیر مانند عدمافزایش قیمت بلیتها برای افزایش مخاطب درنظر گرفتهاند، بهجای کتمان آمار هرساله تعداد مخاطبان جشنواره در سراسر کشور، درصدد رشد مخاطبان و تغییر رویه استقبال از آثار حاضر در این رویداد مهم باشند تا با بالارفتن بهرهوری، ذات بزرگ جشنواره به آن بازگردد؛ برخلاف گمانهها و نشانههایی که طی سالیان اخیر درمورد کوچک کردن جشنواره وجود دارد و این کوچک کردن درکنار تمام تبعات خود، کاهش تعداد مخاطب را نیز درپی خواهد داشت. بنابراین تا زمانی که در روی این پاشنه میچرخد، گسترش مخاطبان جشنواره، ولو با فیلمهای پرفروش و تعدد سالنهای نمایش، به رویایی میماند که هیچگاه در عالم واقع، ممکن نخواهد شد.