دونالد ترامپ و مقامات دولتش تصور می‌کردند باخروج از برجام ایران در 6 ماه دچار فروپاشی می‌شود
حلقه مشاوران ترامپ به او این را فهمانده بودند که برای استفاده از مکانیسم ماشه، باید حدود 6 ماه زمان صرف کرد اما می‌توان به جای فرصت‌سوزی چندماهه و استفاده بیشتر ایران از مزایای برجام، به سادگی و مستقیم از برجام خارج شد. جمع‌بندی مقامات کاخ سفید در سال 2018 این بود که اگر آمریکا فورا از برجام خارج شود و با استفاده از قدرت اقتصادی‌اش، تحریم‌های یکجانبه‌ای را علیه تهران اعمال کند، ایران در بازه کمتر از 6 ماه دچار فروپاشی خواهد شد.
  • ۱۴۰۰-۱۱-۱۲ - ۰۱:۱۲
  • 00
دونالد ترامپ و مقامات دولتش تصور می‌کردند باخروج از برجام ایران در 6 ماه دچار فروپاشی می‌شود
خواب پنبه‌دانه
خواب پنبه‌دانه

ایران و 1+4 روز جمعه با هدف گرفتن دستورالعمل از پایتخت‌ها، هشتمین دور از مذاکرات وین را که با مشارکت غیرمستقیم آمریکا همراه است، برای چند روز متوقف کردند. گفته می‌شود طرفین در مراحل پایانی نیاز به تصمیمات سیاسی داشته‌اند و براین‌اساس پس از چند هفته، مذاکرات را متوقف کرده‌اند. این مذاکرات با هدف بازگشت آمریکا به برجام، از فروردین‌ماه سال جاری در وین آغاز شده است. آمریکا 3 سال پس از تصمیم دونالد ترامپ برای خروج از این توافق، ظاهرا در تلاش برای بازگشت به برجام است، بازگشتی که با واکنش‌های گاه و بیگاه دونالد ترامپ نیز همراه بوده است. اما سوال اینجاست چرا دونالد ترامپ که می‌توانست برای نابودی برجام، به سادگی از مکانیسم ماشه استفاده کند و به جای تحریم‌های یکجانبه، تحریم‌های شورای امنیت را علیه ایران احیا کند، چنین مسیری را رفت و به دولت بعدی این فرصت تلاش برای احیای برجام را داد؟
در توافق هسته‌ای ایران و 1+5، فرآیندی برای حل اختلاف پیش‌بینی شده است که به آن «مکانیسم ماشه» می‌گویند. برمبنای این فرآیند، اگر یکی از طرف‌های برجام به این جمع‌بندی برسد که طرف دیگر به تعهدات ذکرشده در این توافق پایبند نیست، می‌تواند به کمیسیون مشترک شکایت کند. سازوکار ماشه که در بند‌های ۳۶ و ۳۷ برجام با اصرار آمریکایی‌ها گنجانده شده، هنگامی فعال می‌شود که یکی از طرف‌های برجام، اعتراض کند که طرف مقابل، به برجام متعهد نمانده است. پس از چنین ادعایی این شکایت در کمیسیونی که در چهارچوب برجام و با هدف نظارت بر اجرای آن تاسیس شده است بررسی می‌شود. اگر در بازه زمانی ۳۵ روزه، موضوع شکایت آن‌گونه که شاکی می‌خواهد حل و بررسی نشود، شاکی می‌تواند موضوع حل نشده را به‌عنوان دلیلی برای توقف اجرای تعهدات برجام درنظر بگیرد. همچنین شاکی می‌تواند با آگاه‌سازی شورای امنیت سازمان ملل درباره حل نشدن موضوع شکایت، عدم اجرای چشمگیر آن را متضمن شود. پس از آن، شورای امنیت نیز ۳۰ روز فرصت دارد تا درباره استمرار تعلیق تحریم‌ها یا بازگرداندن آنها قطعنامه صادر کند. اگر در این مدت، شورای امنیت نتواند در این زمینه قطعنامه صادر کند، تمام تحریم‌های شورای امنیت سازمان ملل که قبل از برجام برقرار شده بودند، به‌طور اتوماتیک بازمی‌گردند. در خوش‌بینانه‌ترین حالت، استفاده دولت آمریکا از این فرآیند، چند ماهی زمان می‌برد و این مساله برای دونالد ترامپ و مقامات ایدئولوژیکی که او در اطراف خود چیده بود، یک بازه طولانی به حساب می‌آمد.

حلقه مشاوران ترامپ به او این را فهمانده بودند که برای استفاده از مکانیسم ماشه، باید حدود 6 ماه زمان صرف کرد اما می‌توان به جای فرصت‌سوزی چندماهه و استفاده بیشتر ایران از مزایای برجام، به سادگی و مستقیم از برجام خارج شد. جمع‌بندی مقامات کاخ سفید در سال 2018 این بود که اگر آمریکا فورا از برجام خارج شود و با استفاده از قدرت اقتصادی‌اش، تحریم‌های یکجانبه‌ای را علیه تهران اعمال کند، ایران در بازه کمتر از 6 ماه دچار فروپاشی خواهد شد. آنها از این رو از ترامپ می‌خواستند تا فرصت را از دست ندهد و به جای سازوکار قانونی، از قدرت یکجانبه‌گرایی آمریکا استفاده کند.

آمریکا در اردیبهشت‌ماه سال 98 از برجام خارج شد و کارزار فشار حداکثری خود را علیه ایران اعمال کرد. دونالد ترامپ رئیس‌جمهور، مایک پمپئو وزیر امور خارجه و جان بولتون مشاور امنیت ملی رئیس‌جمهور آمریکا، با تهدیدهای مستقیم و غیرمستقیم، کاری کردند که شرکت‌های اقتصادی پیش از فرصت تعیین‌شده، از ایران خارج شوند. مقامات کاخ سفید به اندازه‌ای از اثرگذاری تحریم‌ها بر اقتصاد یاران و فروپاشی قطعی کشورش مطمئن بودند که حتی برای مذاکره با ایران، پیش‌شرط‌های 12گانه گذاشته بودند. یعنی ایران باید 12 پیش‌شرطی که در آن زمان مایک پمپئو از آنها رونمایی کرده بود را اجرا می‌کرد و پس از آن، پای میز مذاکره می‌آمد. این اظهارات و موضع‌گیری‌ها به‌خوبی نشان می‌داد که طرف آمریکایی، نیازی به مذاکره با ایران نمی‌دید و بیش از هر چیز، منتظر اثرات تصمیمش در خروج از برجام بود. این رویکرد آمریکایی‌ها به اندازه‌ای واضح بود که باربارا اسلاوین، مدیر پروژه ایران در شورای آتلانتیک در واشنگتن در تیرماه سال 98 به بی‌بی‌سی فارسی گفته بود که دولت ترامپ علی‌رغم موضع رسمی‌اش، به مذاکره واقعی علاقه‌ای ندارد: «تحریم‌های اخیر نشان می‌دهد که هدف خط‌مشی فشار، تضعیف ایران است. به این امید که ایران در منطقه عقب‌نشینی کند؛ به این امید که وضع اقتصادی ایران آنقدر خراب شود که مردم قیام و حکومت را سرنگون کنند.»

 آمریکایی‌ها به اندازه‌ای به سرنگونی حکومت در ایران مطمئن بودند که حتی به تلاش‌های دیپلمات‌های اروپایی که سعی داشتند از کارزار فشار حداکثری دولت ترامپ برای مذاکره در جهت توافق جدید بهره ببرند، خیلی توجهی نمی‌کردند و به آنها می‌گفتند تصور می‌کنند که نظام ایران در آستانه فروپاشی است و از این رو، حتی به‌رغم پیشروی ایران در برنامه هسته‌ای، دیگر تمایلی به بازگشت پای میز مذاکره نشان نمی‌دهند. این جمع‌بندی مقامات آمریکایی در بهمن‌ماه سال 98 یعنی 9 ماه بعد از خروج آمریکا از برجام بوده است. برخلاف دولت ترامپ، مقامات اروپایی معتقد بودند که درست است که نظام ایران تحت‌فشار قرار دارد، اما تصور آشکار دولت ترامپ مبنی‌بر اینکه کار نظام ایران به پایان رسیده و نهایتا یا فرو می‌پاشد یا فهرست طولانی مطالبات ایالات متحده را می‌پذیرد، درست نیست.

با این حال ترامپ، پمپئو، جان بولتون و شخصیت‌های سیاسی مانند سناتور تام کاتن و تحلیلگران مختلف از تحریم‌های جامع‌تر، حمایت مادی از اپوزیسیون ایران و حتی حملات نظامی آمریکا حمایت کرده‌اند که همگی برای تضعیف و درنهایت سرنگونی رژیم طراحی شده‌اند. دولت آمریکا با خروج از برجام، جنگ اقتصادی گسترده‌ای را علیه ایران به راه انداخت. این کشور در گذشته برای حصول اطمینان از پیروزی قطعی و سریع بر حریف روی سلاح‌های هسته‌ای متمرکز شد. سپس از دهه 70 میلادی به سمت طراحی و توسعه سلاح‌های دقیق و نقطه‌زن گام برداشت. اکنون برای کسب یک پیروزی سریع و قطعی، این کشور با جنگ ترکیبی از طریق تحریم اقتصادی و ایجاد بی‌ثباتی در داخل خاک دشمن و سپس بهره‌گیری از سلاح‌های نقطه‌زن برای نابودی موثر پایگاه‌های کشور هدف بهره می‌برد. به‌زعم آمریکا، تحریم‌های اقتصادی علیه ایران با ملتهب ساختن فضای داخلی کشور و ایجاد تشنج در ساختارهای تهران باعث می‌شد تا تهدیدات نظامی واشنگتن اعتباری دوچندان بیابند. اما محاسبات اشتباه، باعث شد دونالد ترامپ تا آخرین روزی که در قدرت باقی ماند، یک ایمیل نیز از سمت ایران دریافت نکند. او حتی از گرفتن یک عکس یادگاری با مقامات ایرانی نیز ناکام ماند.

کارزار بی‌نتیجه

کارزار فشار حداکثری دونالد ترامپ قرار بود یا ایران را به پای میز بکشاند و بر سر تمام مولفه‌های اقتدار ایران مذاکره شود یا اینکه در بازه‌ حدود 6 ماهه، پرونده جمهوری اسلامی را برای همیشه ببندد. این هسته مرکزی تفکر مقامات ایدئولوژیک دولت ترامپ را برای تهییج رئیس‌جمهور آمریکا به خروج از توافق برد. 6 ماه بعد از خروج، در تهران مذاکره با آمریکا تبدیل به یک تابو شده بود و با وجود تضعیف اقتصاد ایران، خبری از فروپاشی جمهوری اسلامی نبود. در آبان 97 درواقع این کارزار فشار حداکثری ترامپ بود که به نقطه آغازین فروپاشی‌اش رسیده بود. رئیس‌جمهور آمریکا که راهی برای بازگشت به عقب نداشت، به ناچار مسیر ناکارآمد طی‌شده را ادامه داد و کار به اقدامات مضحکی همچون خبرسازی درباره اعزام ناو هواپیمابر آمریکا به خلیج‌فارس برای مقابله با تهدید ایران و... رسید. سرنگونی پهپاد آمریکایی توسط ایران در خلیج‌فارس و تشدید تنش‌ها در منطقه، صحنه را تغییر داد تا آمریکایی‌ها در واکنش به این وضعیت، در یک ماجراجویی پرهزینه، حاج‌قاسم سلیمانی را ترور کنند. اینکه این اقدام تا چه حد توانست به بازدارندگی آمریکا کمک کند را می‌توان در عقب‌نشینی این کشور از پایگاه‌هایش در عراق جست‌وجو کرد.

در همین حال، ایران در این سال‌ها توانسته راه‌هایی برای نادیده گرفتن محدودیت‌های اعمال‌شده توسط ایالات‌متحده پیدا کند و محموله‌های نفتی خود را به نقاطی مانند ونزوئلا و چین برساند. تحلیلگران از افزایش بیش از چندبرابر حجم صادرات نفت ایران می‌گویند. به گفته تحلیلگران، این نشان‌دهنده چیزی است که کارشناسان آن را تضعیف قابل توجه تحریم‌های «فشار حداکثری» اعمال‌شده توسط دولت ترامپ از زمان خروج از توافق هسته‌ای ایران در سال 2018 می‌دانند.

مقامات ترامپ که قاطعانه از فروپاشی ایران سخن می‌گفتند، در آخرین هفته‌های حضور در کاخ‌سفید تنها فایده این کارزار را به ابزاری برای «گرفتن امتیازات بیشتر از ایران» تنزل دادند.

ترامپ با کارزار فشار حداکثری‌اش نه‌تنها دستاوردی نداشت که عملا امتیازات زیادی را نیز از دست داد تا جایی که امروز هیچ‌کس نمی‌داند دقیقا با ایران چه می‌توان کرد. روزنامه صهیونیستی «جروزالم پست» چند هفته قبل در این باره نوشت: «به‌نظر می‌رسد که هیچ گزینه دیپلماتیک روشنی وجود ندارد، زیرا ایران به توسعه هسته‌ای و موشکی خود سرعت می‌بخشد.» این رسانه صهیونیستی با اشاره به اینکه «گزینه نظامی واقع‌بینانه‌ای وجود ندارد که خطر انتقام‌جویی گسترده از سوی ایران و دستیارانش علیه منافع اسرائیل و آمریکا در سراسر منطقه را تهدید نکند»، به وضعیت آمریکا در منطقه اشاره کرده و نوشته: «ایالات‌متحده به‌تازگی از درگیری طولانی، پرهزینه و بازنده خود در افغانستان خارج شده است و هیچ علاقه‌ای به جنگ دیگری در آن بخش از جهان ندارد. در طول سه دولت گذشته، آمریکا تمرکز خود را از خاورمیانه به چین معطوف کرده است.»

نزدیک به 4 سال از کارزار فشار حداکثری می‌گذرد. اقتصاد ایران اگرچه ضربه سهمگینی از تحریم‌ها خورد، اما با گذشت زمان توانست راه‌هایی را برای صادرات نفت و سایر محصولاتش ایجاد کند؛ سطح مواد غنی‌سازی‌اش به بیش از 16برابر سقف تعهدات برجامی‌اش رسیده و درحال غنی‌سازی بیش از 60 درصدی اورانیوم است. مجموع این اقدامات نشان می‌دهد که چقدر ترامپ و کارزارش دربرابر ایران موفق عمل کرده‌اند.

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰