فاطمه زمیار، خبرنگار: گویی مردم استانهای جنوب کشور به مصائب بهخصوص مصائب تحتتاثیر از پدیدههای طبیعی عادت کردهاند و قرار است هر بار به انتظار حادثهای با علم به وقوع پیوستنش بنشینند. از نگاه محیطزیست شاید سیلاب یک نعمت برای زمین باشد، اما برای مردم هم میتواند تبدیل به بزرگترین کابوس زندگیشان شود. مردمی که بعد از حادثه هم باری دیگر باید به انتظار بنشینند؛ این بار باید چشم به راه بدوزند تا کدام گروه، ارگان یا نهاد به دادشان میرسد. چند نفر از بومیان محلی کنارک به «فرهیختگان» گفتند کاش به جای آب معدنی و پتو قبل از سیل به داد ما میرسیدند. کاش این پولها صرف سیلبند میشد یا هر آنچه که میتوانست از سیل و خسارات جلوگیری کند.
ما به واکنش بعد از حادثه عادت کردهایم
حبیب که از جوانان بومی کنارک است، به «فرهیختگان» میگوید: «پدر من تمام عمرش را صیاد بوده است. عجیب است که او روزها قبل از وقوع حادثه با توجه به مشاهدات خود در دریا به ما راجعبه سیل هشدار داده بود.» کنارک در دو دهه اخیر سه بار درگیر سیل و خسارات شدید شده است. توفان گونو و سیل در سال 1386 که گفته میشود در آن سال بیش از یک میلیارد و 500 میلیون تومان خسارت تنها به این شهر بندری وارد کرد. در سال 1398 استان سیستانوبلوچستان باری دیگر درگیر سیلاب شد که 14 شهرستان را در این استان تحتتاثیر قرار داد. شهرستانهای کنارک، فنوج، دلگان، چابهار و سرباز شرایط بحرانی را تجربه کردند تا جایی که برخی روستاها تا 3 روز پس از رخداد سیلاب، همچنان درمحاصره آب بودند. در سیل اخیر شهر کنارک استان سیستانوبلوچستان در دی ماه 1400 دریافت لحظهای ۱۰۰ میلیمتر باران در مدت زمان ۲۰ دقیقه یکی از شدیدترین بارشهای تاریخ ایران به ثبت رسیده است که باعث غرقابی و وخیم شدن اوضاع این شهر شد. به دلیل تداوم بارندگیها بخش قابلتوجهی از معابر این شهرستان درگیر آبگرفتگی شدید شد و لوازم منزل مردم نزدیک به ۹۰ درصد از بین رفت. بارش باران و جاری شدن سیلاب در چابهار هم باعث طغیان رودخانه تیس و آبگرفتگی بسیاری از خانههای این روستا و همچنین موجب قطع برق ۶ روستا شد.
کودکان در سایه فرهنگ ناجی سرزمین خود خواهند بود
درددل مردم راجعبه کمکهای بلااستفاده یا غیرموثر و حتی آسیبزننده در این جریانات تا گله از دپوی برخی اقلام حکایتی ملالآور در نوع خود است. عبدالحمید از فعالان فرهنگی و بومی منطقه از جریاناتی که بعد از سیل 1398 به وجود آمده است، اینطور میگوید: «در سیل 98 هرجومرجی عجیب و غیرقابل کنترل به وجود آمد. گروههای مردمی بدون شناخت از منطقه در بلوچستان حاضر میشدند و میخواستند کمکها را بدون واسطه به دست مردم برسانند. اما همین عدم شناخت مشکلات زیادی را به وجود میآورد که یکی از مهمترین آنها تامین بیش از ظرفیت برخی روستاها و در ادامه فراموش شدن و نادیده گرفتن برخی روستاهای نیازمند دیگر بود. در آن روزها ما بارها به این برخوردیم که برخی از شرایط موجود سوءاستفاده کرده و اقلامی را که روستاهای دیگر به آن نیاز مبرم داشتند، دپو میکردند. مساله بزرگ و مهم برای ما که تمام فعالان دلسوزان فرهنگی بر آن توجه اکید دارند این است که کمکها به مناطق در تشدید گداپروری اتفاق نیفتد. یعنی اصل کرامت و عزت نفس مردم و بهخصوص بچهها که بیشتر مورد توجه گروهها هستند حفظ شود. بهطور مثال ما با پخش کنسروهای خوراکی یا کفش و کتانی برای بچهها از طرف خیرین مخالف بودیم و هستیم؛ چراکه این کمکها موقت و تاثیرش زودگذر است و همینطور باعث میشود به دریافت کمکهای آماده و بیزحمت عادت کنند. ما به جای آن طرفدار تجهیز مدارس و فرهنگسراها یا کمک به ایجاد اشتغالهای نو هستیم که برای این مردم ماندگار است.»
درنهایت ما به این اصل جدی خواهیم رسید؛ کودکانی که در سایه فرهنگ و دانش رشد کنند خود ناجی سرزمینشان خواهند بود. همین شناخت دقیق از منطقه و توجه به ظرفیتهای فرهنگی و جفرافیایی یکی از مهمترین مسائلی است که مسئولان و گروههای ذیربط باید به آن توجه کنند. کمکهای بلااستفاده که تنها برای ابراز همکاری در رسانهها مطرح میشود بدون درنظر گرفتن شرایط موجود بیگمان به درد مردم مظلوم و آسیبدیده نخواهد خورد. در اینجا مسلم است که بعد از گذشت چند مدت مردم متوجه استفاده ابزاری و تبلیغاتی از آنها توسط برخی گروهها یا نهادها خواهند شد. کمکهایی که بدون حضور دوربینها شاید دیگر وجود نداشته باشند. بستههای بهداشتی و خوراکی برای شرایط اضطراری شاید یک کمک موقت و گذرا در شرایط بحرانی باشد، درصورتیکه میتوان با نگاهی دلسوزانه و کارشناسانه برای مردم کمکهای بیشتر، مفیدتر و ماندگارتری انجام داد.
ما به شنیدن صدای وعدهها نیز عادت کردهایم
اکبر نیکزاد، رئیس بنیاد مسکن در سفر به کُنارک با وعده تسریع امور به مردم گفت: «براساس تاکیدات رئیسی واحدهای آسیبدیده از سیل در جنوب سیستانوبلوچستان باید نهایتا تا ۶ ماه آینده تکمیل شود. اقلام موردنیاز برای ساخت واحدهای مسکونی آسیبدیده از سیلاب تهیه شده است و بهزودی وارد بندر کنارک میشود.» او با اشاره به همکاری بنیاد مستضعفان افزود: «برای سرعت گرفتن عملیات بازسازی و نوسازی سیمان موردنیاز این واحدها توسط بنیاد مستضعفان تامین خواهد شد.» این درحالی است که براساس مشاهدات میدانی «فرهیختگان» بعد از سیل سال 86 خانههایی برای مردم آسیبدیده از سیل در منطقه زرآباد و گلافشان توسط بنیاد مسکن ساخته شده است. تا امروز یعنی قریب به 20 سال تمامی آنها بیاستفاده و متروک ماندهاند؛ چراکه آن خانهها بدون شناخت از زیرساختهای فرهنگی و جغرافیایی منطقه ساخته شده است. درنتیجه بومیان محلی از آنها استفاده نکردهاند و تنها مقدار عظیمی سرمایه از بین رفته است، بدون اینکه گرهای از مشکلات مردم برطرف کند.
در اینجا ادعای عادل عفتی، معاون سابق عمرانی فرمانداری چابهار که باتوجه به سابقه کار طولانی در بلوچستان نسبت به شهر «کنارک» مطالعه و شناخت دارد نیز مطرح است. او اعتقاد دارد کنارک از همان ابتدا نباید شهر میشد و هزینههای گزافی که برای آن میشود را میتوانستند خرج تامین زیرساختهای اساسی دیگر استان کنند. او بارها به تاکید گفته است: «از دهه 40 قرار بود کنارکیها به محل شهر جدید «تیس» که هماکنون درحال ساخت است جابهجا شوند ولی حاشیهنشینیها و گسترش یکباره سکونت مردم در کنارک مانع این اتفاق شد و حالا نیز هزینههای زیادی میشود که کنارک تبدیل به شهری مناسب سکونت مردمش شود، اما شهر جدید تیس میتوانست برای کنارکیها محل بهتری باشد تا هر ساله با یک باران اندک دچار اینهمه مشکلات نشوند. ایکاش از همان ابتدا بهجای شهر کردن کنارک، مکان شهر جدید تیس را برای انتقال کنارکیها و اسکان آنها در اینجا انتخاب میکردند.»
به جای هدر رفت سرمایه، دانش و عمل را افزایش دهیم
مهدی معتق، استاد مرکز علوم تحقیقات زمین دانشگاه لایبنیتز هانوفر آلمان درباره چگونگی کاهش آسیبهای ناشی از سیل به مناطق شهری به «فرهیختگان» گفت: «سیل در مناطق ساحلی بخشی از چرخه طبیعی و اکوسیستم است. گسترش شهرنشینی در مناطق ساحلی سبب میشود این سیلها مشکلاتی برای مردم و زیرساختها و همچنین امنیت جانی و مالی مردم ایجاد کند، به خاطر همین باید با آن مقابله شود. روشهای مقابله با این پدیده در مسائل شهری مختلف است. یکی از بهترین روشهای گسترش پارکهای تابآوری سیل در محیط شهری جهت افزایش نفوذپذیری آب سیل است. همچنین سیستمهای مدرن زهکشی جهت تصفیه و هدایت آب به سایر مناطق آبی و همچنین ساخت دایکهایی در محیطهای ساحلی جهت مقابله با تغییرات اقلیمی و بالا آمدن و پسزدگی آب دریا از اقدامات موثر برای جلوگیری از آسیبدیدگی مردم است.» او درباره خالی کردن شهرهای آسیبپذیر از سیلاب میگوید: «تخلیه شهر و روستا بستگی به میزان بحران دارد. بهطور مثال در یک زمان بهخصوصی یک سد نزدیک به شکستن است یا پیشبینی میشود ابعاد یک فاجعه در آینده میتواند خیلی زیاد باشد، در اینجا مقامات تصمیم میگیرند یک منطقه را تخلیه کنند تا حادثه سپری شود و بعد دوباره مردم بتوانند به خانه و زندگی خود برگردند. درواقع این ممکن است، اما اینکه یک منطقه بهطور کامل بخواهد تخلیه شود به خاطر در معرض خطر سیل بودن گزارهای منطقی نیست؛ چراکه روشهایی وجود دارد که میتوان خطرات را کاهش داد که در نتیجه آن مردم بتوانند به زندگی عادی خود ادامه بدهند.»
مصطفی رشیدپور، محقق مرکز تحقیقات علوم زمین آلمان و دانشجوی دکتری مدیریت آبخیز در دانشکده منابع طبیعی ساری درباره چگونگی کاهش خسارات ناشی از سیل به «فرهیختگان» گفت: «مشکل سیلاب در کشور یکی از مشکلات بغرنجی است که متاسفانه ما تاکنون نتوانستهایم نسخه جامعی برای آن بنویسیم. علتش هم این است که درک صحیحی از فرآیند سیلاب تا به الان نداشتهایم؛ چراکه این مهم نیازمند مطالعات زیادی است. سیلاب یک فرآیند بسیار پیچیده است که از بارش شروع میشود، سپس بارش بر یک سطح نفوذپذیر یا نفوذناپذیر وارد و تبدیل به یک رواناب میشود. این رواناب درواقع میتواند مورد مدیریت و بهرهبرداری قرار بگیرد. اگر مدیریتنشده به آن نگاه کنیم میتواند هم به لحاظ کمی و هم به لحاظ کیفی آسیبهای جدی وارد کند. در بحث حوزههای ساحلی فرآیند مدیریت سیلاب در مقایسه با حوزههای دیگر کاملا متفاوت است. پس دانشی که باید این مهم را مدیریت بکند هم متفاوت خواهد بود. آنچه که در دنیا انجام میشود از روشهای سازهای و غیرسازهای برای مدیریت سیلاب استفاده میشود. روشهای یک پارچهای مثل استفاده از سطوح نفوذپذیر برای هدایت رواناب و بعد از ساکن شدن آب هدایت آن به سمت رودخانه و دریا. همچنین در زیرزمین یا در زیر پارکها، استخرها و مخازن ذخیرهای احداث میشود که رواناب حاصل از بارندگی وارد آن میشود. در آنجا آب ثابت میشود و رسوبات خود را بر زمین میگذارد و با یک مدیریت حساب شده وارد سیستم رودخانه میشود. اما متاسفانه نگاه ما همچنان در این بحث همان نگاه قدیمی جمعآوری آبهای سطحی است. تفکر ما این است که سریع آب را از منطقه خارج کنیم بدون آنکه به مدیریت و بهرهوری آن بیندیشیم که همین باعث ایجاد خسارات بالایی برای ما میشود. ما باید چرخه آب را به خوبی شناسایی کنیم و برای هر بخش برنامهریزی جداگانه آن را داشته باشیم. خارج کردن سریع آب از منطقه غلطترین و آسیبزاترین روش است، درصورتیکه میتوان با مدیریت آن یک آب باکیفیت و مدیریتشده را به زهکشهای اصلی سیستمهای رودخانهای وارد کنیم. ما امیدواریم شهرداریها به این اصل توجه کنند و دانش خود را به شکل تخصصی افزایش دهند. اگرچه هنوز شناخت کافی در شهرداریها که متولی اصلی مدیریت آب شهری هستند دیده نمیشود.»
خطر سیلاب در مناطق شهری ساحلی در نبود طرحهای مدیریت یکپارچه منابع آب شهری
رشیدپور ادامه میدهد: «شهرها علاوهبر کارکرد رایجی که بهعنوان سکونتگاههای بشری دارند بهعنوان بخشی از یک اکوسیستم آبی نیز دیده میشوند. در این مناطق مدیریت آب شهری دارای پیچیدگی بیشتری از مناطق آبخیز روستایی هستند؛ چراکه پاسخ هیدرولوژیکی این سیستمها بسیار سریع است و پس از هر بارندگی حجم زیادی از رواناب از سطوح نفوذناپذیر شهری ایجاد میشوند. رودخانهها که شریانهای اصلی زهکشی رواناب در منطقهای محسوب میشوند عموما در مناطق شهری با تغییرات زیادی مواجه هستند که کارکرد اصلی آنها را تحتتاثیر قرار میدهد. افزایش ناگهانی سطوح نفوذناپذیر شهری مثل جادهها، پارکینگها و پشتبام حجم زیادی از رواناب را تولید میکند؛ چراکه با تغییر کاربری اراضی کشاورزی یا بایر اطراف شهرها به سطوح شهری عملا نفوذ آب به زمین کاهش چشمگیری خواهد یافت. در مناطق ساحلی به دلیل کاهش شیب مناطق و سرعت پایین زهکشی آب این مناطق مشکلات بیشتری را در مواجهه با بارندگیها دارند. سیستمهای سنتی جمعآوری آبهای سطحی به دلیل نداشتن نگرش جامع در مدیریت آب شهری به دنبال راهحلهای سریع برای دفع آب از مناطق شهری به مناطق پایین دست هستند که خود مشکلات زیادی را به وجود میآورد؛ چراکه رهاسازی سریع حجم بالا و با کیفیت پایین رواناب بدون درنظر گرفتن شرایط اکولوژیکی مناطق پایین دست را با خطرات جدی ناشی از کمیت بالا و کیفیت پایین آب میسازد. آنچه که امروز در بحث مدیریت منابع آب شهرها حائز اهمیت است نگهداشت آب در حوضههای شهری و بهرهبرداری از آن بهمنظور توسعه فضاهای شهری یا نفوذ آب به آبخوانها جهت کاهش اثرات مخاطراتی همچون فرونشست زمین است. نبود دانش لازم مدیران شهری از مدیریت منابع آب و عدم تغییر نگرش از دفع آبهای سطحی به مدیریت جامع منابع آب شهری، مخاطرات زیستمحیطی در مناطق شهری را با سرعت بیشتری نمایان میکند. اگرچه با راهحلهای نوین علمی امکان بهرهبرداری از این منابع عظیمی خدادادی برای ما فراهم است.»