ترامپ بسیاری از توافقات دوجانبه و بین‌المللی آمریکا را به‌هم زده بود و نسبت به ناتو دلخوش نبود و روسیه را دشمن تلقی نمی‌کرد. طرفداران ناتو، با هدف اینکه ناتو منحل نشود یا از طرف آمریکا به آن بی‌توجهی نشود، چین را خطر نوظهور برای غرب اعلام کردند تا ترامپ از کم‌توجهی به ناتو یا انحلال آن دست بردارد.
  • ۱۴۰۰-۱۱-۱۱ - ۰۲:۰۵
  • 00
چرایی میان‌داری بریتانیا در بحران اوکراین

سیدوحید کریمی، تحلیلگر مسائل اروپا: دونالد ترامپ در دوران ریاست‌جمهوری، روسیه را از مدار دشمنی غرب خارج کرد. این مساله خوشایند بریتانیا و پیمان آتلانتیک‌شمالی (ناتو) نبود. ماهیت وجودی ناتو در ایجاد یک دشمن بالقوه یا فرضی است تا از این طریق بتواند سرپا بماند. ترامپ بسیاری از توافقات دوجانبه و بین‌المللی آمریکا را به‌هم زده بود و نسبت به ناتو دلخوش نبود و روسیه را دشمن تلقی نمی‌کرد. طرفداران ناتو، با هدف اینکه ناتو منحل نشود یا از طرف آمریکا به آن بی‌توجهی نشود، چین را خطر نوظهور برای غرب اعلام کردند تا ترامپ از کم‌توجهی به ناتو یا انحلال آن دست بردارد.

 با خروج ترامپ از کاخ‌سفید لازم بود ناتو جایگاه خود را بازیابی کرده و روسیه را دشمن شماره یک و اولویت‌دار غرب معرفی کند. برای این کار، دمیدن بر تنش در اوکراین آسان‌ترین راه بود؛ چرا‌که قبل‌تر روس‌ها کریمه را به خاک‌شان ملحق کرده بودند و این مساله زمینه را برای اقدام تهاجمی ناتو فراهم کرده بود.

هدف دوم ناتو، استقرار در اروپای شرقی و مهار روسیه است. هرچند تحولات اوکراین منجر به جنگ نشود ولی ناتو دارد جابه‌جایی‌های زیادی را از جمله در بالتیک انجام می‌دهد، حتی انگلیس نیروهایی را به اروپای شرقی اعزام کرده و استحکامات ناتو در بخش شرقی اروپا درحال تثبیت است. ناتو و غرب زیر سایه تنش اوکراین درحال تقویت مهار روسیه در مرزهای اروپای‌شرقی هستند. آنها تقریبا محدوده تنش را از غرب اروپا خارج کردند و به طرف شرق اروپا و نزدیک مرزهای روسیه آوردند. اگر بپذیریم هدف ناتو در زیر سایه تنش اوکراین، جابه‌جایی است، به‌طور حتم وقتی ناتو به اهداف خودش برسد، تنش را کاهش می‌دهد. آنها دست برتر را در این تحولات دارند و ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه ناچار است واکنشی به این تحولات نشان دهد.

اگرچه طی یک هفته گذشته سطح تنش‌ها کاهش یافته است، اما برخی نخبگان جدی از احتمال جنگ می‌گویند تا کشورهای اروپای شرقی به تسلط ناتو برای استقرار ناتو و تسلیحات جنگی تن در دهند.

درحال حاضر یک شکاف در غرب وجود دارد. خیلی از کشورهای غربی مایل به همزیستی مسالمت‌آمیز با روسیه هستند. حتی فرانسه و آلمان مایلند این همزیستی را به‌خصوص برای دریافت انرژی با روس‌ها داشته باشند، اما ناتو، انگلیس و آمریکا مایل نیستند بخشی از قاره اروپا با محوریت فرانسه و آلمان با روسیه همزیستی مسالمت‌آمیز داشته باشند. اگر اروپا و روسیه به همزیستی مسالمت‌آمیز برسند، نفوذ ناتو، انگلیس و آمریکا در قاره اروپا قطع می‌شود. این همان چیزی است که فرانسه می‌خواهد. پاریس خواهان استقلال امنیتی، اقتصادی و تصمیم‌گیری از ناتو، آمریکا و انگلیس است. لذا اگر دقت کنیم درواقع جنگ بین فرانسه و اتحادیه اروپایی با ناتو و تفکر آنگلوساکسونی است. الان برای انگلیس و آمریکا تسلط بر بخش غربی اروپا با محوریت فرانسه در اتحادیه اروپایی بیشتر از تنش اوکراین اهمیت دارد.

امانوئل مکرون، رئیس‌جمهور فرانسه با انتخابات داخلی مواجه است، ولی به‌دلیل اینکه ریاست اتحادیه اروپایی را در اختیار دارد، بر استقلال امنیتی و اقتصادی اتحادیه اروپایی با محوریت بروکسل تاکید دارد. مکرون برای ناتو، انگلیس و آمریکا جایگاهی قائل نیست و این برای این 3 طرف به آسانی قابل هضم نیست.  

جو بایدن، رئیس‌جمهور آمریکا بعضا پذیرفته که اگر روسیه، اوکراین را اشغال کرد، تنها در سطح تحریم اقتصادی واکنش نشان دهد، اما آتش بیار این معرکه انگلیس از طریق ناتو است چون حفظ و حیات ناتو در معرض خطر است و با تنش در اوکراین، ناتو احیا می‌شود. با افزایش تنش، تسلط ناتو نه‌تنها بر اروپای شرقی، بلکه بر اتحادیه اروپایی تثبیت می‌شود.

افزایش سطح تنش در اوکراین، دعوای درون غربی و یکی از تبعات خروج انگلیس از اتحادیه اروپایی است. بریتانیا می‌خواهد از طریق ناتو همچنان بر اروپای غربی و اتحادیه اروپایی با قدرت سخت آمریکا اشراف داشته باشد.

  سناریوهای احتمالی

احتمال جنگ بین روسیه و اوکراین کم است، اما امکان تشدید تنش‌ها وجود دارد. اگر ناتو به اهدافش برسد و در اروپای شرقی استقرار پیدا کند و تقریبا جایگاهش را تثبیت کند، تنش اوکراین کاهش پیدا می‌کند و پوتین هم چون اوکراین عضو ناتو نشده، عقب‌نشینی می‌کند. دلیل اینکه پوتین نسبت به اوکراین حساس است، بیشتر مساله فرهنگی است. اگر اوکراین برود و عضو ناتو شود، یعنی روسیه از دست رفته است. مردم اوکراین از لحاظ روانی یک نوع الگو برای مردم روسیه هستند. این در مورد بلاروس و رومانی و چک صدق نمی‌کند. مردم آن کشورها برای روس‌ها الگو نیستند. اوکراین قلب تکنولوژی شوروی بوده و در میان اقمار شوروی سابق جایگاه خاصی داشته است. به همین علت پوتین روی این کشور حساس است و می‌داند در درازمدت رفتن اوکراین به‌سمت غرب خطری برای روسیه است.

البته اینکه اوکراین عضو ناتو شود به‌معنای تجزیه روسیه نیست. غرب حرکت لاک‌پشتی‌ای را شروع کرده و موفق هم بوده است و تا رسیدن به انرژی ارزان در سیبری از پای نمی‌نشیند. منتها در مقاطع مختلف اگر زمینه آماده باشد این پیشروی را آرام‌آرام به طرف روسیه طی می‌کند. اگر پیشروی غرب را در یک حرکت فلسفی ببینید، آنها موفق بوده‌اند. یک زمانی مرز شرق و غرب، آلمان بوده و الان اوکراین. این پیشروی غرب و ناتو بوده است. پوتین با سیاست‌های فعلی نمی‌تواند جلوی پیشروی غرب را بگیرد. او باید با اجماع در داخل، گام بردارد و با کشورهای آسیایی بیشتر کار کند. روسیه با هیچ کشور آسیایی‌ای کار نمی‌کند و تنها می‌خواهد از اهرم انرژی، اروپا را در کنترل داشته باشد. اروپا اجازه این را نمی‌دهد. شاید فرانسه و آلمان همراه باشند ولی ناتو، انگلیس و آمریکا نخواهند پذیرفت. بعد از جنگ جهانی دوم همواره بر این موضع ثابت‌قدم بوده‌اند.

این تنش‌ها شاید بتواند جنگ سرد جدیدی را شکل دهد، اما به‌طور حتم به‌شدت جنگ‌سرد گذشته نخواهد بود؛ چرا که بایدن، رئیس‌جمهور بسیار ضعیفی است. دموکرات‌ها معمولا جنگ‌ یا ادعاگری برای جنگ ندارند. آنها معمولا بیشتر به داخل توجه می‌کنند و داخل را می‌سازند، برای جمهوری‌خواهان برون‌گرا که در سیاست‌خارجی اقداماتی کنند. بایدن با وضعیتی که دارد جنگ‌طلبی نمی‌کند و اگر به این نقطه برسد، یقینا ناتو و انگلیس، آمریکا را به این مسیر کشانده‌اند. بایدن تا نوامبر سال‌جاری منتظر است تا جمهوری‌خواهان کنگره را به‌دست بگیرند، زیرا حزب خودش همراهی لازم را ندارد.

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰