تثبیت اهمیت راهبردی سواحل جنوبی ایران برای کشورهای شرقی
توافق بین‌المللی چابهار در چهارچوب همکاری‌های ترانزیتی میان سه کشور ایران، هند و افغانستان به امضا رسیده؛ اما باتوجه به پتانسیل ترانزیتی بندر چابهار، موقعیت این بندر موردتوجه کشورهای دیگری خارج از این مسیر نیز قرار داشته است.
  • ۱۴۰۰-۱۱-۰۹ - ۰۲:۳۵
  • 00
تثبیت اهمیت راهبردی سواحل جنوبی ایران برای کشورهای شرقی
تاملی بر اهمیت الحاق ازبکستان به پروژه چابهار
تاملی بر اهمیت الحاق ازبکستان به پروژه چابهار

میراحمدرضا مشرف، پژوهشگر حوزه بین‌الملل: پروژه بزرگ اقتصادی و ترانزیتی چابهار در سال 1395 و با حضور روسای جمهور سه کشور ایران، هند و افغانستان در تهران به امضا رسید. از آن زمان تاکنون این پروژه اقتصادی مراحل اجرایی و توسعه را با فرازونشیب‌های زیادی نیز سپری کرده است. ابراز علاقه کشورهای مختلف، ازجمله روسیه و چین برای پیوستن به این کریدور اقتصادی، انجام برخی سرمایه‌گذاری‌های اولیه و به‌دنبال آن تحقق برخی اهداف ترانزیتی با ارسال اولین محموله‌ها به نقاط مختلف جهان، تعلل هندی‌ها در انجام تعهدات سرمایه‌گذاری خود در این پروژه (تعهد 500 میلیون دلاری در بخش توسعه چابهار و 1.5 میلیارد دلاری در بخش زیرساخت‌ها، جاده‌ها و راه‌آهن)، ناتمام ماندن تکمیل راه‌آهن بندر چابهار به زاهدان که این کریدور اقتصادی را به راه‌آهن سراسری و به‌ویژه راه‌آهن شمال‌شرق ایران متصل می‌سازد و سرانجام تغییر شرایط سیاسی در افغانستان و تسلط طالبان بر این کشور بخشی از این فراز و نشیب‌ها محسوب می‌شود. در چنین شرایطی حضور هیات اقتصادی عالی‌رتبه ازبکستان در بندر چابهار و اعلام تمایل و آمادگی این کشور برای الحاق رسمی به این پروژه توجهات زیادی را در داخل و خارج از ایران به‌سوی خود جلب کرده است.  اگر چه ابراز علاقه کشورها به مشارکت در این پروژه بین‌المللی مورد جدیدی نیست؛ اما تمایل و اصرار ازبک‌ها برای مشارکت جدی و رسمی در این طرح به‌ویژه در مقطع زمانی فعلی، می‌تواند از چند جهت حائز اهمیت تلقی شود.

1-تاکید مجدد بر اهمیت کریدور چابهار در مبادلات اقتصادی منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای

 همان‌طور که اشاره شد، برنامه توسعه بندر چابهار و پیشبرد محور ترانزیتی چابهار به آسیای میانه به‌رغم تداوم، با فراز و نشیب‌هایی مواجه بوده است. در کنار این فراز و نشیب‌ها، سقوط نظام جمهوری در افغانستان و تسلط طالبان بر کابل این گمانه‌زنی را تقویت کرد که توافق بین‌المللی چابهار نیز به انتهای راه خود نزدیک شده و احتمالا سرنوشتی محکوم به شکست خواهد داشت. ظاهرا دلایل قانع‌کننده‌ای نیز برای این گمانه‌زنی وجود داشت؛ روابط بسیار نزدیک طالبان با پاکستان از یک‌سو و تخاصم سنتی میان دهلی‌نو و اسلام‌آباد از سوی دیگر، این ذهنیت را تقویت کرد که دوران نفوذ و حتی حضور هند در افغانستان به سر آمده و به تبع آن، هر پروژه‌ای که مشارکت دهلی‌نو و کابل را به همراه داشته، محکوم به شکست خواهد بود. گرچه رکود فعالیت‌ها در بندر چابهار در ماه‌های ابتدایی بعد از سلطه‌طالبان این ذهنیت را تایید می‌کرد، اما در ادامه شاهد رقم‌خوردن وضعیتی متفاوت بودیم. براساس این، برخلاف برخی پیش‌بینی‌های اولیه، طالبان از برقراری روابط مسالمت‌آمیز با هند و تداوم همکاری با این کشور در پروژه‌های مشترکی چون چابهار استقبال کردند که ثمره آن در چهارچوب ازسرگیری فعالیت‌ها در چابهار و حتی افزایش مبادلات و ترانزیت در این بندر آشکار شد. باتوجه به انتظار اسلام‌آباد بر استفاده افغانستان از کریدور اقتصادی پاکستان و چین و همچنین رقابت موجود میان بندر گوادر و چابهار اتخاذ چنین رویکردی از سوی طالبان جای تامل دارد. برخی بالارفتن تدریجی تنش‌ها میان اسلام‌آباد و طالبان و در کنار آن، ناامیدی طالبان از حمایت و پشتیبانی قاطع چینی‌ها از نظام سیاسی‌شان را در این رابطه دخیل دانسته‌اند. در هرحال این دلایل هرچه باشد، این نکته روشن شده که پروژه چابهار آنقدر اهمیت و ارزش دارد که هر دولتی در افغانستان بر سر کار ‌آید، نمی‌تواند از منافع و مزایای آن چشم‌پوشی کند. اکنون نیز درخواست ازبک‌ها برای الحاق به این پروژه می‌تواند گواه این باشد که دیگر کشورهای آسیای میانه نیز به چنین درکی رسیده‌اند و حاضر نیستند با محدود کردن خود به پروژه‌های یک‌سویه دیگر(مانند محور ترانزیت آسیای میانه از طریق افغانستان و پاکستان)، فرصت‌های پیش‌رو را از دست بدهند.  اما درخواست ازبکستان برای الحاق به کریدور چابهار برای هندی‌ها نیز می‌تواند هم فرصت باشد و هم هشدار؛ فرصت از آن جهت که آنها به سرانجام کار و سرمایه‌گذاری خود در چابهار امیدوارتر از قبل باشند و هشدار از این‌جهت که درصورت تداوم تعلل و کندی در روند سرمایه‌گذاری ممکن است میدان را به رقبای سنتی چون پاکستان و چین واگذار کنند.

2-تقویت کریدور شمال و جنوب

 توافق بین‌المللی چابهار در چهارچوب همکاری‌های ترانزیتی میان سه کشور ایران، هند و افغانستان به امضا رسیده؛ اما باتوجه به پتانسیل ترانزیتی بندر چابهار، موقعیت این بندر موردتوجه کشورهای دیگری خارج از این مسیر نیز قرار داشته است. در همین راستا در سال 1379 شاهد امضای توافقنامه کریدور بین‌المللی شمال-جنوب با حضور سه کشور ایران، هند و روسیه در سن‌پترزبورگ بوده‌ایم؛ توافقی که افغانستان دیگر در مسیر اصلی آن قرار نداشته و درعوض این کریدور کشورهای آسیای مرکزی و روسیه را ازطریق بندر چابهار مستقیما با دریای عمان و خلیج‌فارس مرتبط ساخته و درجهت مخالف آن، هند و کشورهای عربی را به آسیای میانه، روسیه و اروپای شرقی متصل می‌سازد. با تکمیل پروژه راه‌آهن زاهدان- چابهار و اتصال آن به سرخس، این محور ترانزیتی می‌تواند شاخه مکملی برای کریدور شمال و جنوب باشد که طرح آن از مدت‌ها پیش ریخته شده بود. این مسیر ترانزیتی برای کشورهای آسیای میانه می‌تواند اهمیتی دوچندان داشته باشد؛ چراکه دسترسی آنها به آب‌های آزاد و جنوب آسیا را از مسیر امنی ممکن می‌سازد که درعین‌حال از تنش‌ها، درگیری‌ها و رقابت‌های میان هند و پاکستان نیز به‌دور است. ازبکستان یکی از کشورهای آسیای مرکزی است که امکان دسترسی از هر دو مسیر ترانزیتی به جنوب آسیا (بندر گوادر پاکستان و بندر چابهار) برای آن فراهم است و اکنون با ابراز علاقه برای الحاق به پروژه چابهار نشان می‌دهد که کدام گزینه را برای آینده، مطمئن‌تر ارزیابی می‌کند. پیشگامی ازبکستان احتمالا سایر کشورهای منطقه را نیز به مشارکت در این کریدور مهم ترغیب خواهد کرد، کمااینکه پیش از این کشورهایی چون قرقیزستان به این منظور اعلام آمادگی کرده بودند و ترکمنستان نیز به‌تازگی رایزنی‌هایی با جمهوری اسلامی ایران برای بهره‌گیری از این کریدور داشته است. روس‌ها نیز به‌تازگی بهره‌گیری بیشتر از ظرفیت‌های چابهار را در دستورکار قرار داده‌اند و حجم ترانزیت کالاهای خود از چابهار را به نحو چشمگیری افزایش داده‌اند. شاید به‌دلیل همین شرایط است که تهران به‌تازگی تمایل بیشتری پیدا کرده تا بندر چابهار را به‌صورت بندری مستقل اداره کند و با توجه به تعلل هند، نسبت به امضای قرارداد اجاره بندر چابهار به این کشور دچار تردید باشد.

3-ازبکستان و مزایای اتصال به پروژه چابهار

اما علاوه‌بر تمامی این مباحث منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای، اتصال به کریدور چابهار منافع اقتصادی قابل‌ملاحظه‌ای برای تاشکند به‌دنبال خواهد داشت. این کشور یکی از تولید‌کنندگان بزرگ مواد خام و معدنی در آسیای میانه محسوب می‌شود و بنابراین نیاز شدیدی به دسترسی به بازارهای بین‌المللی دارد. درحال‌حاضر این دسترسی عمدتا از طریق روسیه فراهم می‌شود و طبیعتا وابستگی سیاسی و اقتصادی بیشتر این کشور به مسکو را به‌دنبال دارد. درعین‌حال نگاه به مقاصد صادراتی تاشکند این نکته را روشن می‌سازد که تاکنون عمده مبادلات آن با کشورهای حوزه شمالی انجام گرفته و هیچ‌یک از کشورهای جنوب آسیا در لیست مقاصد مهم صادراتی این کشور قرار نداشته‌اند. استفاده از پروژه و کریدور چابهار این امکان را برای تاشکند فراهم می‌سازد تا در هر دو زمینه کاهش وابستگی به مسکو و تنوع‌بخشی به مقاصد صادراتی تغییر اساسی ایجاد کند.     

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۱