فرهیختگان: ماجرای هجمه به دانشگاه آزاد اسلامی در روزهای اخیر با اسم رمز شفافیت از سوی برخی سیاسیون و رسانهها که خود در کنش و رفتارشان خیلی پایبند به شفافیت نیستند؛ تبدیل به ماجرایی تکراری و ملالآور شده است اما برای مخاطبانی که شاید در جریان استدلالهای جامعه دانشگاهی نباشند و صرفا اتهامپراکنیها از تریبونهای یک سویه را دیده باشند، شاید مرور استدلالها خالی از لطف نباشد.
1- شفافیت، حسابرسی عادلانه، صریح و دقیق و پاسخگویی مساله جدی دانشگاه آزاد است. از زمان تغییرات مدیریتی در دانشگاه، حرفهایترین و مجربترین دستگاه حسابرسی حاکمیتی که سالها به بررسی اسناد مالی مهمترین عناصر اقتصادی و اجتماعی کشور پرداخته است، اسناد مالی دانشگاه را بررسی و به مراجع ذیصلاح حسب قانون گزارش میدهد.
2- مساله شفافیت نقطه تقاطع عدالت و آزادی است که میتواند هر دو گفتمان را تقویت کند. شفافیت یک فرصت بزرگ برای اصلاح حکمرانی در کشور است اما جامع ندیدن آن حتما یکی از آسیبهایی است که میتواند گفتمان شفافیت را به لکنت بیندازد.
«شفافیت برای همه» ایده جامعه دانشگاهی است. نمیشود از ایده شفافیت گفت اما به آن تخصیص زد. جامعه دانشگاهی و نخبگان میخواهند شفافیت ادعایی در مورد همه ارگانهای دولتی و حاکمیتی، تقنینی، نظارتی و... مانند بنیاد مستضعفان، ستاد اجرایی فرمان امام، کمیته امداد امام خمینی(ره) و... مطالبه شود.
3- از نکات آسیبزای دیگر در خصوص شفافیت این است که توسط مجموعهای طرح شود که خود نسبتی با شفافیت ندارد. مجلس شورای اسلامی که نمایندگان آن دو سال قبل با شعار شفافیت با رای 42 درصد مردم راهی بهارستان شدهاند، برخلاف خواستههای مردم و رهبری تن به شفافیت و نظارت موثر نمیدهند. نه کسی میداند به چه طرح و لایحهای چه رایی میدهند، نه مشخص است با این عدم شفافیت چقدر از بیتالمال خرج حقوق و مزایا و دفتر و دستک و سفرهایشان میشود.
4- جالب است جماعتی برای خانواده بزرگ دانشگاه آزاد خطونشان میکشند که عموما برای حل مسائل پیچیده کشور ایدههای دمدستی، سادهسازانه و بعضا کودکانه میدهند و بحرانهای بزرگ مالی جامعه دانشگاهی را به دو شغله بودن چند نفر تقلیل میدهند. اینها همانهایی هستند که راهحل مشکلات اقتصادی کشور را هم قاچاق رسمی به افغانستان میدانستند و به روی خودشان هم نمیآورند که آیا بیپولی دانشگاههای دولتی که علیرغم دستور رئیسجمهور، ماههاست بازگشایی دانشگاهها را به تاخیر انداخته هم به چند نفر دوشغله مربوط است؟ یا مدل حکمرانی جماعتی مثل شما باعث شده که امروز تعدادی از دانشگاهیان برای امرار معاش مجبور به کار در مشاغل غیرآکادمیک هم باشند.
طنز تلخ ماجرا این است که افرادی امروز منتقد مدیران دو شغله در دانشگاه شدهاند که خود قبل از نماینده بودن هم مدیر دانشگاه آزاد بودند و هم در جای دیگری حقوق میگرفتند!
افرادی امروز ژست دلسوزی برای خانواده دانشگاه آزاد گرفتهاند که در جایگاه قانونی خود هیچ اقدامی برای حل مسائل نمیکنند. مسائل خرد و دمدستی را ضریب میدهند اما از طلب چند هزار میلیاردی دانشگاه آزاد از دولت که میتواند بسیاری از گرهها را باز کند، سخنی نمیگویند.
6- اخیرا یک نماینده مجلس سخنانی نادقیق و سراسر اتهام را نسبت به دانشگاه آزاد بیان کرده است که در میان آن سخنان فقط یک گزاره درست و صادقانه وجود داشت. آن هم این بود که زمانی در دوره مدیریتهای قبلی مناسبات و موافقت و مخالفت برخی نمایندگان-نه همه آنها که در میان نمایندهها افراد دلسوز و پاکدست فراوانی وجود دارد- با دانشگاه آزاد به دلیل مراودات مالی بوده است.
به نظر میرسد این دسته از منتقدان مسالهشان نه شفافیت است و نه چیز دیگر بلکه دغدغهشان این است که چرا آن زمین بازی بههم ریخته. چرا دانشگاه آزاد به لحاظ سیاسی مستقل شده است؟ چرا باج و خراج گروههای سیاسی را نمیدهد؟ و چرا طبق سنوات قبل لجستیکش در خدمت گروه سیاسی قرار ندارد، حالا که نوبت ماست.
بله دوستان آن سبو بشکست و آن پیمانه ریخت.