سیدمصطفی خوش‌چشم، کارشناس مسائل بین‌الملل در گفت‌وگو با «فرهیختگان»:
معیار رسیدن به توافق برای ایران، تحقق منافع ملی است. این اقدامات نمایشی طرف غربی به رهبری آمریکا، یعنی هدر دادن زمان از یک‌سو و فشار برای تحمیل کردن یک ضرب‌الاجل ساختگی از طرف دیگر و اجرای این نمایش، یک نوع تلف کردن وقت است.
  • ۱۴۰۰-۱۱-۰۶ - ۰۱:۱۳
  • 40
سیدمصطفی خوش‌چشم، کارشناس مسائل بین‌الملل در گفت‌وگو با «فرهیختگان»:
آمریکا باید «در عمل» به کارزار فشار حداکثری پایان دهد!
آمریکا باید «در عمل» به کارزار فشار حداکثری پایان دهد!

روز دوشنبه بود که حسین امیرعبداللهیان، وزیر امور‌خارجه کشورمان در سخنانی در همایش ملی ایران و همسایگان درباره روند مذاکرات وین که با هدف لغو تحریم‌ها در جریان است، گفت: «اگر رسیدن به «توافق خوب» نیازمند گفت‌وگو با آمریکا باشد آن را نادیده نمی‌گیریم.» بعد از مطرح شدن این نکته توسط وزیر امور‌خارجه کشورمان برخی محافل خبری با قصد افزایش فشار بر تیم مذاکره‌کننده کشورمان سعی بر بازنمایی وارونه سخنان وزیر امور‌خارجه کردند. سخنانی که به‌نوعی، تکرار سیاست جمهوری اسلامی ایران در قبال مذاکرات بود. ایران، تا زمانی که آمریکا تصمیم دارد کارزار فشار حداکثری و تحریم‌های اقتصادی علیه مردم ایران را پیگیری کند، صلاحیت نشستن پای میز مذاکرات و گفت‌وگوی مستقیم با ایران را ندارد. در این باره و با هدف بررسی آخرین تحولات رخ‌داده در روند مذاکرات وین، گفت‌وگویی با سیدمصطفی خوش‌چشم، کارشناس مسائل بین‌الملل داشته‌ایم که می‌خوانید.

 نظر شما درباره سخنان وزیر امور خارجه کشورمان درباره امکان رسیدن به توافق خوب و شرایط فعلی حاکم بر مذاکرات وین چیست؟

اولا باید به این نکته توجه داشت که آقای امیرعبداللهیان با این سخنان، خبرسازی‌ها پیرامون وجود مذاکره مستقیم با آمریکا را رد کرده و بر این مساله که هیچ مذاکره‌ای با آمریکا درجریان نبوده و نیست تاکید کرد و به‌نوعی اشاره داشت که خبرسازی‌ها در این ‌باره کذب بوده و در این رابطه، هیچ تصمیم تازه‌ای اتخاذ نشده است. درحال‌حاضر مسیر ارسال و دریافت نظرات به‌صورت مکتوب یا Non paper، یعنی به‌صورت مکتوب اما غیررسمی درحال انجام است و این روش، فعلا کارآمد بوده است. روش دیگر از طریق مذاکره با 1+4 است که این روش هم علی‌رغم آنکه سرعت پایینی داشته ولی تاکنون کارآمد بوده است. درمجموع این دو روش پیشرفت‌هایی را حاصل کرده و هنوز ناکارآمد نشده است و اصلا نیازی به تغییر وضعیت موجود نیست. ثانیا آنکه حرف‌های امیرعبداللهیان، در ادامه همان سیاست قبلی جمهوری اسلامی ایران درقبال مذاکرات است؛ به این شرح: «تا زمانی که سیاست کارزار فشار حداکثری در عمل به‌جای خود باقی ا‌ست، جمهوری اسلامی ایران مذاکره‌ای با طرف آمریکایی نخواهد داشت.» و تا زمانی که این اطمینان را پیدا نکنیم که انجام اقداماتی در این‌باره، با دستاوردهای از پیش تعیین شده‌ برای ما همراه خواهد بود، دست به هیچ‌گونه تغییر روشی در این زمینه نمی‌زنیم.

موضع جمهوری اسلامی از ابتدا همین بوده است. ایران اصلا حاضر نیست برای گرفتن یک عکس یادگاری یا مانور تبلیغاتی تغییر موضع داده و ملاقاتی را با آمریکایی‌ها صورت دهد. منظور از «توافق خوب» در سخنان وزیر امور‌خارجه هم همین است. یعنی آمریکا باید «از پیش» و«در عمل»، کمپین فشار حداکثری‌اش را پایان دهد و تحریم‌های ظالمانه‌اش را لغو کند که این، بخشی از مسیر به‌سمت دستیابی به توافق خوب است. تا زمانی که آمریکا تحریم‌های حداکثری خود را در عمل نگه داشته است، اصلا توافق و دیداری در کار نخواهد بود و ما هم به‌هیچ‌عنوان نمی‌پذیریم که برای گرفتن عکس یادگاری یا مانور تبلیغاتی ملاقاتی صورت بگیرد. به‌طور کلی ملاقات با طرف آمریکایی در زمان کنونی، هیچ موضوعیتی ندارد؛ چراکه مذاکره از طریق 1+4 و روش نان‌پیپر (non paper)، پیشرفت‌های ممکن را فراهم کرده است و اگرچه سرعت پیشرفت مذاکرات، به‌خاطر ضعف طرف آمریکایی در تصمیم‌گیری بسیار آهسته است و درنهایت معلوم نیست آیا طرف آمریکایی می‌خواهد توافقی وجود داشته باشد یا خیر، اما بالاخره همین سرعت لا‌ک‌پشتی و آهسته پیشرفت در مذاکرات، از طریق این دو روش حاصل شده است و در زمان کنونی، اصلا نیازی به تغییر روش در این باره نیست.

«توافق خوب» که بارها به‌عنوان هدف غایی مذاکرات از سوی مذاکره‌کنندگان کشورمان بیان شده است به‌طور جزئی‌تر چه ویژگی‌هایی خواهد داشت؟

منظور از دستیابی به توافق خوب، آن است که جمهوری اسلامی بارها اعلام کرده؛ یعنی «تا زمانی که کارزار فشار حداکثری توسط دولت آمریکا پیگیری می‌شود، گفت‌وگویی با مذاکره‌کنندگان این کشور صورت نخواهد پذیرفت.» این سیاست ما در دوران ریاست‌جمهوری ترامپ بوده است و در دوره بایدن هم همین سیاست ادامه پیدا کرده است. پایان دادن به فشار حداکثری در عمل، یعنی برداشته شدن تحریم‌های ناشی از این کارزار. آمریکا باید در عمل نشان دهد که از این سیاست دست برداشته است، در غیر این صورت حضور در مذاکره به معنای تسلیم پیشاپیش است و معنا ندارد. منظور امیرعبداللهیان از آنچه تحت عنوان «توافق خوب» در بخش نخست سخن‌شان درباره مذاکرات مطرح کردند نیز همین است. یعنی پایان دادن به کارزار فشار حداکثری آمریکا، قبل از هرگونه دیداری. درحال‌حاضر، اساسا شرایطی وجود ندارد که بشود راجع‌به مذاکره با آمریکا صحبت کرد. نکته دیگر آنکه الان اصلا ضرورتی برای انجام گفت‌وگوی مستقیم وجود ندارد. چون دو روش فعلی مذاکره از طریق 4+1 و متن تفسیری (Non paper) هنوز کارآمد است.  

پیشنهادی تحت عنوان توافق موقت تا چه حد می‌تواند مطالبات بحق ایران را برآورده کند؟ آیا این پیشنهاد هم مانند سایر اقدامات طرف غربی با هدف وقت‌کشی در مذاکرات مطرح شده است؟

آمریکایی‌ها از روزهای پیش از آغاز مذاکرات، یک کمپین تبلیغاتی، سیاسی و رسانه‌ای را آغاز کرده‌اند تا در نتیجه آن، با مقصرنمایی جمهوری ‌اسلامی و اهریمن‌سازی از ایران درخصوص غنی‌سازی 60 درصد، سعی کنند فشاری را روی مذاکره‌کنندگان کشورمان بگذارند تا درنهایت ایران به یک توافق موقت تن دهد و در نتیجه آن توافق موقت بتوانند اهرم فشار غنی‌سازی 60 درصدی را که مهم‌ترین اهرم فعلی ما برای فشار روی طرف آمریکایی است، از دست مذاکره‌کنندگان کشورمان دربیاورند. به همین منظور است که آمریکلایی‌ها از یک‌طرف، ضرب‌الاجل ساختگی بهمن‌ماه را از ابتدا و حتی قبل از مذاکرات مطرح کرده و می‌کنند و از طرف دیگر، در مذاکرات وقت تلف می‌کنند. چه اروپایی‌‌ها، چه آمریکایی‌‍‌ها در پشت پرده مشغول وقت‌کشی در روند مذاکرات هستند و تصمیم‌گیری‌های نهایی را انجام نمی‌دهند. گاه پیش می‌آید که اروپایی‌ها در دستورکار مذاکرات درخواست بازگشت به عقب را مطرح می‌کنند و درخواست می‌کنند مواردی که چند روز پیش از آن مورد تایید قرار گرفت دوباره مورد بازبینی قرار گیرد. گاهی هم محل مذاکرات را به‌بهانه‌های مختلف برای مدت یکی دو روز ترک می‌کنند. علاوه‌بر اینها، سرعت و دقت نوشتن متون برآمده از جلسات در طرف اروپایی، به مراتب پایین‌تر از سرعت و دقت کارشناسان ایرانی است که اتفاقا همین سرعت و دقت در نوشتن متن از سوی تیم ایرانی بود که انریکه مورا را هم به تشکر از ایران واداشت. با این وجود، طرف اروپایی بدون انجام مذاکرات فنی و صرفا با بهانه‌گیری‌های سیاسی، سعی می‌کند به میزانی وقت تلف کنند که جمهوری اسلامی ایران در منگنه، فشار و مضیقه ساختگی قرار بگیرد تا آنان به دو هدف برسند. نخست آنکه اگر توانستند، ایران را از پیگیری شروط خود از جمله برداشته شدن تحریم‌ها، راستی‌آزمایی و تضمین منصرف کنند تا درنهایت یک توافق تشریفاتی حاصل شود. یا اینکه ایران را متقاعد کنند که درنهایت به یک ‌توافق موقت تن دهد و بتوانند در نتیجه آن توافق موقت، غنی‌سازی 60 درصدی که مهم‌ترین اهرم فشار بر طرف غربی است را، از دست طرف ایرانی خارج کنند. اروپایی‌ها این طراحی را پیش از آغاز روند مذاکرات شروع کرده‌اند و درحال‌حاضر آن را به رهبری آمریکا ادامه می‌دهند. هدف اصلی آنها از گفت‌وگوها هم درنهایت همین است.

باید به این نکته توجه کرد که طرف ایرانی به‌هیچ‌عنوان این ضرب‌الاجل‌های ساختگی را قبول ندارد. علاوه‌بر آن باید توجه داشت که هیچ ضرب‌الاجلی برای طرف ایرانی وجود ندارد. معیار رسیدن به توافق برای ایران، تحقق منافع ملی است. این اقدامات نمایشی طرف غربی به رهبری آمریکا، یعنی هدر دادن زمان از یک‌سو و فشار برای تحمیل کردن یک ضرب‌الاجل ساختگی از طرف دیگر و اجرای این نمایش، یک نوع تلف کردن وقت است. در نهایت شاید حتی وقت آن رسیده باشد که طرف ایرانی یک اولتیماتوم به طرف غربی بدهد تا با ادامه دادن به این نمایش‌های وجود ضرب‌الاجل از طرفی و اتلاف وقت از طرف دیگر، موجب طولانی شدن روند مذاکرات نشوند.

ما از ابتدا به طرف غربی هشدار داده بودیم که به‌هیچ‌عنوان اجازه نخواهیم داد وقت تلف کرده و روند مذاکرات را به ‌تعویق بیندازد. به‌نظر می‌رسد طرف غربی، هنوز به‌دنبال اجرای این نمایش است. اتلاف وقت از یک طرف و مطرح کردن ادعای وجود ضرب‌الاجل نمایشی از طرف دیگر به این معنا است که طرف مقابل دارد با ایران بازی می‌کند. بازی‌ای که درنهایت این هدف را دنبال می‌کند که جمهوری اسلامی به توافق موقت تن دهد. باید گفت این بازی درنتیجه، مانع به‌دست آمدن یک توافق پایدار، قابل اتکا، دارای تضمین و راستی‌آزمایی خواهد شد.

نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰