فاطمه مرادیان، خبرنگار: شهریورماه امسال با نزدیک شدن به سال تحصیلی و با شروع واکسیناسیون معلمان، سرپرست آموزش و پرورش اعلام کرد با تمام وجود آماده بازگشایی مدارس هستیم اما باز شدن سامانه نوبتدهی واکسیناسیون کرونا برای اولین گروه دانشآموزان که ورودی سال آخر دبیرستان بودند تا اواخر شهریور به طول انجامید. در این میان نگرانیها بابت عدمتوانایی دانشآموزان سنین پایینتر در رعایت درست پروتکلها و فاصلهگذاریها وجود داشت که باعث شد تا برقراری واکسیناسیون برای سنین زیر ۱۸ سال اولویت با آموزش مجازی باشد. بهرام عیناللهی، وزیر بهداشت و درمان در اجلاس روسای دانشگاهها و دانشکدههای پزشکی کشور در مشهد از چهار برابر شدن مراجعهکنندگان سرپایی در روزهای گذشته در کل کشور خبر داد و گفت کشور ما از روند رو به رشد سویه امیکرون در جهان و منطقه مستثنی نیست و در تستهای تصادفی که از مردم گرفته شده بیش از 2 هزار نفر به امیکرون مبتلا شدهاند که احتمالا این آمار بیشتر است. در آمار جدید ابتلا به ویروس کرونا در ۲۴ ساعت منتهی به ظهر شنبه دوم بهمنماه در کشور 3 هزار و ۵۰۳ نفر مبتلای جدید اعلام شد. در مورد بازگشایی مدارس و حضوری شدن آموزش بین گروههای مختلف، از دانشآموزان و والدینشان گرفته تا معلمان و کارشناسان آموزشی و بهداشتی اختلاف نظر وجود دارد.
موافقان و مخالفان بازگشایی مدارس چه میگویند؟
قبل از خواندن اظهارات کارشناسان و متخصصان، بد نیست روایتی از ادعاها و استدلالهای موافقان و مخالفان بازگشایی مدارس داشته باشیم تا ببینیم سرنوشت آموزش حدود 5 میلیون و ۵۰۰ هزار دانشآموز چه میشود؟ موافقان بازگشایی مدارس در وضعیت فعلی معتقدند که دوری دانشآموزان از پروسه آموزش حضوری به روند تعلیم و تربیت آنها آسیب زده است و مشکلاتی را هم در روند آموزشپذیری آنها به وجود آورده و هم مسائل خانوادگی متعدد ایجاد کرده است. در ادامه همچنین، تصوراتی پیرامون سبک و خفیفتر بودن ویروس امیکرون نسبت به سویه قبلی بهعلاوه واکسینه شدن بزرگترها و همچنین آغاز روند واکسیناسیون کودکان، مطرح میشود. اینها همه استدلالهای موافقان بازگشایی مدارس است که به آنها اشاره کردیم. اما مخالفان دقیقا عکس این اظهارات را بیان میکنند. اولا اینکه آموزش حضوری مهم است و این اهمیت بر کسی پوشیده نیست، باید هرچه زودتر برای وقوع این اتفاق اقدام کرد، منتها قرار و اساس از ابتدا حفظ سلامت دانشآموزان، معلمان و خانوادههای آنها بود. پس از اینکه واکسیناسیون کودکان آغاز شد (با علم به اینکه یکی دو هفتهای تا آغاز اثرگذاری واکسنها هم زمان لازم است) این امر نمیتواند توجیه مناسبی برای بازگشایی مدارس آن هم در شرایط موجود و شیوع گسترده و تصاعدی امیکرون باشد. مساله بعدی هم خفیفتر بودن امیکرون به نسبت سایر جهشهای کروناست. بر فرض صحت این ادعا، آیا واقعا ارزشش را دارد در شرایطی که هنوز زیرساختهای مناسب جهت رعایت پروتکلهای بهداشتی وجود ندارد و مشخص هم نیست جهش بعدی هم به خفت همین امیکرون باشد، جان بچههای مردم را اینطور به خطر بیندازیم؟ اصلا امیکرون محصول شرایط بعد از واکسیناسیون است و چه تضمینی وجود دارد که جهش بعدی مقاومت بیشتری نسبت به واکسنها در خودش نداشته باشد؟ اما از همه اینها بدتر مدل آغاز و روند واکسیناسیون کودکان در کشور است که با قید رضایت خانوادهها قرار است صورت بگیرد. همین پیششرطها عده زیادی را برای تزریق واکسن به کودکانشان منصرف میکند.
واکسیناسیون کودکان با سینوفارم و پاستوکووک
یکی از سوالات اصلی در شرایط موجود نوع واکسنهایی است که برای آنها درنظر گرفته شده است. دکتر علیرضا بیگلری رئیس موسسه انستیتو پاستور در مورد اینکه چه واکسنهایی برای کودکان درنظر گرفته شده به «فرهیختگان» گفت: «هنوز اخبار رسمی در این خصوص منتشر نشده ولی طبق اخبار غیررسمی واکسنهایی که تا الان مجوز گرفتهاند سینوفارم و پاستوکووک هستند و چند واکسن ایرانی دیگر هم کارآزمایی بالینیشان را شروع کردهاند.»
در مورد مراقبت ویژه از اطفال امکانات مناسبی نداریم
دکتر علیرضا بیگلری در مورد اهمیت واکسیناسیون کودکان گفت: «کشورهای اروپایی و آمریکایی که دچار موج و پیک شدهاند برای این شیوع دلایلی میآورند. یکی اینکه بازگشاییها را خیلی سریع انجام دادند و عادیانگاری در ذهن مردم اتفاق افتاد و فکر کردند کووید تمام شده است. دومین دلیلی که میگفتند این بود که واکسنهای بوستر را سر وقت نزدند از دز دوم فاصله گرفته بودند و ایمنی افراد کم شده بود. سومین دلیلشان این بود که به واکسیناسیون زیر 18 سال توجه نکردند. الان نگاه کنید همگی روی دز سوم اصرار دارند و پابهپای آن واکسیناسیون اطفال را شروع کردند. اگر دقت کنید درصد ابتلای کودکان نسبت به بزرگسالان در جامعه مبتلایان بیشتر شده است. در کشورهایی که برای کودکان واکسیناسیون انجام نشده درصد ابتلا بیشتر است. اگر بزرگسال درگیر شود امکانات و تجهیزات مراقبت ویژه را داریم ولی در مورد مراقبت ویژه از اطفال امکانات مناسبی نداریم و به همین خاطر اگر بیماری در بچهها اتفاق بیفتد و کار به مراقبتهای ویژه برسد یعنی PICU کشور خیلی تجهیزات ندارد به همین خاطر بهتر است که کودکانمان را در برابر این بیماری ایمن کنیم.»
اگر قرار است مدرسهها را باز کنیم بهتر است که کودکانمان واکسن زده باشند
رئیس موسسه انستیتو پاستور در پاسخ به این سوال که موافق بازگشایی مدارس هستید یا نه، گفت: «این تصمیمی است که ستاد ملی مقابله با کرونا باید بگیرد. جوانب را بررسی کند و کنار هم بگذارد و بگوید. من با اینکه واکسن اختیاری و داوطلبانه و با رضایت خانوادهها انجام میشود کاملا موافقم. خیلی از همکاران پزشک ما اصرار داشتند واکسن به بچههایشان زده شود اما چون در برنامه ملی نبود عملی نمیشد و فکر میکنم این اختیاری شدن دست را باز میگذارد که هر فردی برای فرزندانش بتواند این کار را انجام دهد. کشورهایی که در واکسیناسیون خوب پیش رفتند الان وارد واکسیناسیون کودکانشان شدهاند و میبینید که ردههای سنی را پایین میآوردند تا گردش ویروس را در جامعه کم کنند و نهایتا فکر میکنم اگر قرار بر بازگشایی باشد حالا کاری ندارم که بازگشایی فیالنفسه تصمیمی جامعی است که با توجه به عوامل زیادی از قبیل مسائل پزشکی، اقتصادی، اجتماعی و... در سطحی فراتر از وزارت بهداشت گرفته میشود ولی اگر قرار است مدرسهها را باز کنیم بهتر است که کودکانمان واکسن زده باشند چون ببینید الان دیگر ثابت شده واکسن مانند کمربند ایمنی عمل میکند همانطور که کمربند ایمنی شاید نتواند جلوی حادثه را بگیرد ولی جلوی عوارض را میگیرد و شدت آن را کم میکند. شما اگر نگاه کنید از هر چهار بچهای که کووید میگیرد اگر یکی از آنها کارش به بیمارستان بکشد چه باری روی کشور میتواند ایجاد کند و به همین دلیل اگرچه مدرسهها باز بشود چه نشود بهتر است واکسن کودکان زده شود. کلا با توجه به سیری که داریم و با توجه به اینکه در واکسیناسیون بزرگسالان توانستیم پوشش خوبی بدهیم امیدوارم دز سوم هم تکمیل شود. شرایط کشورهایی که جلوتر از ما وارد امیکرون شدند برای ما درس عبرت است. امیکرون میزان شیوعش افزایش پیدا خواهد کرد و فراگیر خواهد شد. در سریهای قبل چیزی که در کشور اتفاق افتاد صفهای شلوغ دلتا را داشتیم که آلودگی زیادی در گردش بود. مردم به صفهای واکسیناسیون میرفتند به امید اینکه ایمن شوند اما همان صفها هم میتوانست محل انتقال بیماری باشد. به همین خاطر نباید صبر کنیم زیرا اثرگذاری خود واکسن دو سه هفته طول میکشد یعنی شما دو سه هفته بعد از دز دوم ایمنی خواهید داشت. شما فرض کنید ما هر چقدر صبر کنیم و واکسیناسیون را شروع نکنیم به روزهایی میرسیم که امیکرون شایع شده است و درصد شیوع بالایی را در جامعه داریم. صفهای واکسیناسیون شلوغتر و محلی برای انتقال بیماری میشود. برای همین عاقلانه است کشور واکسیناسیون کودکان را زودتر شروع کند قبل از اینکه تجربه قبلی تکرار شود.»
اجباری بودن ممکن است شبهاتی را در جامعه ایجاد کند
رئیس موسسه انستیتو پاستور دلیل اختیاری بودن واکسن کودکان را جلوگیری از تشکیک در جامعه دانست و گفت: «اختیاری بودن به خاطر این است که اگر اجباری شود ممکن است سوالات و بحثهایی را در جامعه ایجاد کند که دامنه این بحثها ممکن است تشکیک در جامعه را بیشتر کند. پدران و مادران اگر قرار باشد یک واکسن داشته باشند میگویند اشکال ندارد ما مریض شویم اما آن یک واکسن به فرزندم تزریق شود.»
بازگشایی بعد از واکسیناسیون عقلانیتر بود
درخصوص تصمیم جدید ستاد ملی مقابله با کرونا دکتر علیرضا ناجی، رئیس مرکز تحقیقات ویروسشناسی بیمارستان مسیح دانشوری به «فرهیختگان» گفت: «من درحال حاضر موافق بازگشایی مدارس نیستم و به نظر من باید یک مقداری صبر کنیم ولی در هر صورت این موضوع تصمیمی است که ستاد ملی کرونا گرفته و من با توجه به خطری که در مورد شیوع امیکرون وجود دارد الان موافق هرگونه تجمعی نیستم. حالا این مربوط به بازگشایی مدارس و دانشگاهها میشود. تجربه کشورهای دیگر نشان داده که امیکرون با خصوصیاتی که بیشتر به عامل ایمنگریزیاش مربوط میشود در میزان سرایتش خیلی ویروس بیشتری از دلتا تولید نمیکند بلکه ایمنگریزی آن باعث میشود چرخش داشته باشد و سرعتش بالا باشد. یعنی ایجاد عفونت کند برای همین من درحال حاضر خیلی موافق این موضوع نیستم و حالا که اعلام شده کودکان 9 تا11 سال به واکسیناسیون بپیوندند ما باید صبر میکردیم تا واکسیناسیون آنها هم صورت میگرفت و تا یک حد معینی میرسید بعدا این کار را انجام میدادیم. ما دنبال راه چارهای هستیم که گردش ویروس را کم کنیم و با این کار میتوانستیم کمی صبر کنیم و با اطمینان بیشتری بازگشایی انجام میشد.»
در اسفند احتمالا یک پیک خواهیم داشت
دکتر علیرضا ناجی، درمورد اهمیت واکسیناسیون کودکان گفت: «بچهها تحت تاثیر بیماری کرونا قرار میگیرند هرچند ممکن است در کودکان درصد شدت بیماری و آمار مرگومیر نسبت به بزرگسالان کمتر باشد اما کودکان ناقل ویروس هستند و بچهها برای رسیدن به موفقیت در ایمنی جمعی حاصل از واکسیناسیون جمعیت مهمی محسوب میشوند. واکسیناسیون بچهها در خیلی از کشورها مانند آمریکا، ژاپن، برزیل، نیوزیلند، کانادا و کوبا و چین، امارات و بحرین درحال انجام است. حتی اتحادیه دارویی پزشکی اروپا هم قائل به این نکته است که واکسیناسیون بچهها انجام شود و مجوز واکسیناسیون از پنج سال به بالا با واکسنهای مناسبی که موجود است صادر شده و این نشاندهنده اهمیت این موضوع است. خوب بود صبر میکردیم این واکسیناسیون صورت بگیرد بعد مدارس را باز میکردیم. اُمیکرون هست و درحال چرخش است و در ایران هم اطلاعات نشان میدهد که جایگزین دلتا خواهد شد. همانطور که در جاهای دیگر این اتفاق دارد میافتد و یک پیشبینی دیگر هم هست که در اسفند احتمالا یک پیک خواهیم داشت که مرگومیر بالا خواهد رفت. البته به میزان مرگومیر ناشی از پیک پنجم ناشی از دلتا نیست، اما تعداد بیماران افزایش پیدا میکند.»
کسی به پروتکلها فکر هم میکند؟
رئیس مرکز تحقیقات ویروسشناسی بیمارستان دکتر مسیح دانشوری با تاکید بر لزوم رعایت پروتکلها گفت: «با توجه به اینکه اثرگذاری واکسنها نسبت به اُمیکرون کمتر است و خیلی کاهش پیدا کرده ما میدانیم که دزهای بوستر تا حدودی میتواند باعث جلوگیری و کاهش عفونت شود، رعایت کردن پروتکلها از همه مهمتر است. حالا که تصمیم به بازگشایی مدارس گرفتهایم باید ببینیم چقدر میتوانیم پروتکلها را رعایت کنیم و در اجرای آن موفق باشیم. اگر بنا به رفتن بچهها به مدرسه است که هست، هم والدین و هم معلمها باید به بچهها آموزش دهند و هم در زدن ماسک و رعایت فاصله ممارست داشته باشند. زنگهای تفریح، هنگام غذا خوردن و دستشویی رفتن ضدعفونیکردن دستها چیزهایی است که باید به آنها توجه شود. ممکن است خیلی از محیطهای آموزشی ما از لحاظ تعداد دانشآموزان و محیطی که داریم امکان رعایت این موارد را با سختی مواجه کند، اما وقتی که قرار است مدرسهها باز شود حتما ستاد ملی کرونا و وزارت بهداشت و درمان فکر آن را کردهاند.»
قبل از کرونا هم در دوره ابتدایی 35 درصد دانشآموزانمان افت داشتهاند
ابراهیم سحرخیز، معاون سابق متوسطه سازمان آموزش و پرورش در پاسخ به این سوال که موافق بازگشایی مدارس هستید یا خیر، گفت: «فصلالخطاب در این مورد باید ستاد ملی کرونا باشد ما در جریان پشتصحنه مسائل پزشکی و عارضههای ناشی از این اپیدمی نیستیم و خبر نداریم چند درصد از دانشآموزان و معلمان توانستهاند دز سوم واکسن خود را دریافت کنند. اگر این موارد بهخوبی اطلاعرسانی شود که مردم دغدغه نداشته باشند، بدیهی است که آموزش حضوری بر آموزش غیرحضوری اولویت دارد. چون ما همین دو سال قبل آنقدر بهلحاظ آموزشی دچار خسران و خسارت شدیم که من فکر میکنم تا دو سه سال آینده هم نتوانیم جبران کنیم، اگر حتی کلاسهای جبرانی بگذاریم. ما قبل از کرونا در دوران ابتدایی 35 درصد افت داشتیم. دوره ابتدایی بهخصوص سه ساله اول تا پایه چهارم ما دو مهارت اصلی را باید بسنجیم. یکی خواندن و نوشتن و یکی حساب کردن. درمورد خواندن و نوشتن ما به آزمونهای بینالمللی اعتماد بیشتری داریم، زیرا این آزمونها دانشآموزان را بهصورت تصادفی انتخاب میکنند ولی سوال، سوال واحدی است. اینطور نیست که یک مدرسه آسان باشد یکی متوسط و یکی سخت. اما این آزمونها که در برهههای زمانی مختلف و هر چند سال یکبار برگزار میشود و ایران هم در آن شرکت کرده است، نشان میدهد که ما یکی مانده به آخر یا دو تا مانده به آخر هستیم. پس وضعیت خوبی نداریم. بر آن اساس چیزی که سازمان پژوهش و دیگر عزیزانی که در مرکز پژوهشها اعلام کردهاند ما قبل از کرونا هم دوره ابتدایی 35 درصد دانشآموزانمان افت داشتهاند. حالا شما درنظر بگیرید با این وضعیت بچهها در دوران کرونا به آموزش حضوری هم دسترسی نداشتند. شما هرچقدر هم آموزش غیرحضوریتان موثر باشد باز هم برای کلاس اول هیچ چیزی جایگزین معلم نمیشود. یعنی باید چهره به چهره با دانشآموز کار کرد تا بچه به الفبا مسلط شود و شروع کند به خواندن و نوشتن. چون خودم یکسال معلم ابتدایی بودهام کار بسیار تخصصی و ویژه است. پس ما این نوع آموزش چهره به چهره را نداشتیم، یعنی غیرحضوری بود مضاف بر اینکه اصلا درصد قابل توجهی از دانش بین سه تا پنج میلیون دانشآموز به همان آموزش غیرحضوری هم دسترسی نداشتند. نکته بعدی اینکه خانوادهها روی بچههایشان مسلط نبودند. وقتی بچهها مدرسه میروند اجبار در میان است و کار دست معلم و مدرسه است. خیلی از والدین حتی اگر بهخاطر کرونا خانه باشند آن کنترل را روی دانشآموزان که مجاب کنند تا پای تلفن همراه و رایانه بنشینند و از کلاسهای غیرحضوری استفاده ببرند، ندارند.»
قبل از کرونا مدارس عادی وضع خوبی نداشتند و بیشترین پیشرفت برای مدارس غیردولتی بود
ابراهیم سحرخیز، کارشناس آموزش و پرورش درمورد اینکه آیا همه کودکان به یک میزان به آموزش غیرحضوری دسترسی دارند، پاسخ داد: «بعضی از خانوادهها این امکانات را ندارند یا خانهشان شلوغ است یا پدر و مادر هر دو سرکارند و درصدی از خانوادهها بدسرپرست و بیسرپرست هستند. تعدادی از خانوادهها در روستاهای کوچک هستند اینها را اگر روی هم بگذاریم بعید نگفتهاند که ما در دوره ابتدایی افت تحصیلی 50 تا 60 درصد را داشتهایم و این غیرقابل جبران است. متوسطه هم همینطور. ما تازه با این همه تلاشی که کردیم پوشش تحصیلی متوسطه دوم ما حدود 80 درصد است. 20 درصد اصلا دسترسی به مدرسه ندارند. در دوره کرونا هم بعضیها در سن کار بودند و وقتی مدارس تعطیل میشود مانند تابستان درس را ول کردند و با آموزش فاصله گرفتند و حالا اینها قرار است کنکور دهند آزمون نهایی بدهند. اینجاست که این شکاف طبقاتی و اختلاف خودش را خدای ناکرده در جامعه نشان میدهد. هرچند قبل از کرونا مدارس عادی وضع خوبی نداشتند و بیشترین پیشرفت برای مدارس غیردولتی بود.»
اینکه عدهای سرمایهدار با دسترسی به ابزار مناسب به آموزش برسند، ضدعدالت است
معاون سابق متوسطه سازمان آموزش و پرورش کارنامه این دو سال آموزش غیرحضوری را اینگونه ارزیابی کرد: «در آموزش مجازی موفق نبودیم، برای گام اول خوب بود ما نمیتوانیم شبکهای که ایجاد شد را نادیده بگیریم، ولی این اتفاق باید سالها قبل میافتاد. ما یک زمانی در آموزش و پرورش اواخر دهه هشتاد و اوایل دهه نود بحث مدارس هوشمند را مطرح کردیم. تولید بستههای آموزشی و تولید محتوای الکترونیکی. آن زمان عدهای جنجال کردند که این امکانپذیر نیست. آن زمان اصلا کرونا نبود. ببینید درواقع آینده آموزش و پرورش این است که ما تنها به کتابها اکتفا نکنیم در کنار آن باید بستههای مکمل تولید میکردیم. باید چندرسانهای کردن محتوای درسی و هوشمندسازی را جدی میگرفتیم. معلمها هم آمادگی پیدا میکردند. الان مشکل فقط دانشآموزان نیستند ما یک گستره وسیع 800 تا 900 هزار نفری از معلمان و دستاندرکاران آموزش داریم. خیلی از آنها مثل کودکان امروز مسلط بر رایانه یا ارسال و تولید مطلب نیستند. خیلیها نیاز به آموزش داشتند. بهموقع تولید محتوا نکرده بودیم. مشکل دیگری که در کشور ما وجود دارد اینترنت است. بعضی جاها دسترسی به اینترنت ضعیف است و بعضیجاها اصلا ضریب نفوذ نداریم. یک آفت دیگر که هرج و مرج ایجاد کرد این بود که خیلی از مدارس سراغ پلتفرمهای دیگر رفتند که آسیب معنوی همراه داشت. پلتفرمهای خارجی در فضای مجازی آسیبهای اخلاقی و اجتماعی بهوجود میآورد. وقتی ما در تولید محتوا یک سیاست متمرکز و واحدی داریم برای این است که مصلحتهایی در آن نهفته است وگرنه میگفتیم مثل دانشگاه، ما سرفصل میدهیم و هر مدرسهای برای خود هر کتابی را که دلش خواست تدریس کند. ما در کشورمان تازه برای اولینبار شبکه شاد را تجربه کردیم که کلی مشکل و نوسان داشت. آنهایی که وضعشان خوب بود رفتند سراغ نرمافزارهای دیگر و کار کردند، این چندگانگی در بازار پلتفرمها و بستههای نرمافزاری متعدد برای آموزش و پرورش خوب نیست، علاوهبر ایجاد چندگانگی و حاشیه اگر کنترل نشود تفاوتهایی را بهوجود میآورد که این تفاوتها خود نمونه بارز بیعدالتی آموزشی است.»
دوره ابتدایی پایه است مثل خشت اول که اگر خوب چیده نشود ساختمان میریزد
ابراهیم سحرخیز در ادامه با اشاره به لزوم برگزاری آزمون ارزشیابی هماهنگ گفت: «در دوره ابتدایی معتقدم باید آموزش و پرورش یک آزمون ورودی خوب بگیرد و مدیران باید مکلف شوند یک ارزشیابی داشته باشند از رفتار بچهها چون بچهها دو سال از فضای آموزشی دور بودهاند، اگر آزمونی برگزار شده غیر از آزمونهای نهایی من با عرض پوزش این نتایج را بهرسمیت نمیشناسم. ما به هر دلیلی نگاه ارفاقی داشتیم و این ملاک نیست و صدایش سالهای دیگر درمیآید. الان ممکن است کسی متوجه نشود. بچهها پایههای بالاتر نشستهاند. آثار سوء و تبعات این را معلمان پایههای اول بهخصوص متوسطه اول و دوم میبینند. دوره ابتدایی بسیار مهم است. پایه است مثل خشت اول که اگر خوب چیده نشود ساختمان میریزد، اینجا هم همین اتفاق افتاده است. حالا چگونه بفهمیم چقدر انحراف از معیار داشتهایم؟ باید با نظارت مدیر مدرسه آزمون استاندارد هماهنگ منطقهای یا استانی برگزار شود تا معلمان ببینند بچههایشان چقدر از هدف فاصله دارند. بچهای که پایه سوم نشسته واقعا الفبا را بلد است؟ متن ساده را میتواند بخواند؟ بعد از این بررسیها میفهمیم دانشآموزان چند درصدشان جلو هستند، چند درصد عقب و بعد باید چارهاندیشی کرد. کلاس جبرانی گذاشت و باید راهی برایش پیدا کرد. راه سادهای هم نیست که لازمهاش هزینهکردن است آن هم در شرایطی که هنوز کرونا تمام نشده و والدین با همین کلاسهای نصفه و نیمه هم مخالفند، آیا رضایت میدهند بچههایشان کلاس جبرانی بیایند.»