مدیرعامل یک شرکت دانش‌بنیان:
اصلی‌ترین و مهم‌ترین چالش‌هایی که با آنها دست به گریبان بودم و حالا هم برای جوانانی که می‌خواهند وارد عرصه کارآفرینی شوند وجود دارد، ضعف ساختار نهادی و تشکیلاتی در کشور است؛ یعنی سیستمی که برای بخش کسب‌وکار در کشور طراحی شده ‌است درقالب مجمع امور صنفی، اتحادیه‌های صنفی، انجمن‌ها، تشکل‌ها و فعالیت‌های موازی بود و هیچ اراده‌ای هم برای ساماندهی آنها تا این لحظه در کشور وجود ندارد؛ یعنی از نظر من، دولتمردان کشور بنیه علمی و اراده جمعی برای حل این مساله را ندارند.
  • ۱۴۰۰-۱۱-۰۲ - ۰۰:۴۲
  • 00
مدیرعامل یک شرکت دانش‌بنیان:
پایان‌نامه دکتری‌ام نقشه کسب‌وکارم شد
پایان‌نامه دکتری‌ام نقشه کسب‌وکارم شد

یگانه عرب، خبرنگار گروه دانشگاه: همیشه رسیدن به رویاها و موفقیت‌هایی که در ذهن‌مان نقش بسته‌اند، مسیری سخت، پرتلاش و چالش‌برانگیز می‌طلبد، مسیری که برای رسیدن به پایان سختی‌ها و آغاز راحتی و لذت‌بردن از تلاش‌های سخت و دشوارش، نیازمند کفش آهنی برای صاحبان آن ایده‌هاست. صاحبانی که صرفا به پرورش آن ایده‌ها در ذهن اکتفا نکرده و در تلاش هستند چهره واقعی‌ای به آن ایده بدهند و به نتیجه عینی مشخصی در آینده برسند. یکی از صاحبان این ایده‌ها، کارآفرینانی هستند که نخست با ایده‌های راه‌اندازی مدیریت کسب‌وکار موفق و ایجاد کارآفرینی در این مسیر مبهم با هدف رسیدن به روزنه نور و امید قدم می‌گذارند تا به آنچه در سر دارند، جامه‌عمل بپوشانند؛ اما آنچه موجب می‌شود صاحبان ایده یا کارآفرینان بتوانند موفق شوند، چیست؟

برای بررسی مسیر کارآفرین‌شدن در ایران و مزیت‌ها و نقاط‌قوت و ضعف این روند با دیدگاهی آسیب‌شناسانه به‌سراغ مهرداد عالی‌پورهریسی، دکتری تخصصی کارآفرینی از دانشگاه تهران، مدیرعامل شرکت عالی‌تحریر پارسیان و بنیانگذار برند «پنتر» در صنعت نوشت‌افزار کشور به‌عنوان یکی از برترین کارآفرینان در کشور رفته‌ایم و با او درخصوص مسیر کارآفرین‌شدن خود، چالش‌ها و دغدغه‌های این کار، موانع و سنگ‌اندازی‌های کارآفرینی در کشور، ‌انگیزه‌های ادامه راه و توصیه‌هایی برای موفقیت صاحبان ایده کسب‌وکار و کارآفرینان آینده و... گفت‌وگویی انجام داده‌ایم که در ادامه می‌خوانید.

  قدم گذاشتن در مسیر شایستگی‌هایم، مرا کارآفرین کرد

لطفا بفرمایید دلیل کارآفرین‌شدن شما و قدم گذاشتن در این عرصه چه بود؟

پس از اتمام دوران دبیرستان و گذراندن سربازی در دانشگاه در مقطع دکتری پذیرفته شدم، سال1378 مدرک دکتری گرفتم و در آن سال‌ها زمینه استخدام دولتی نیز برای ما زیاد بود؛ چراکه تعداد فارغ‌التحصیلان دکتری در کشور کم بود و اصولا وقتی استخدام می‌شدیم هم پس از 6ماه تا یک‌سال امکاناتی همچون وام خرید خودروی صفرکیلومتر و خانه سازمانی و مسئولیتی را در سازمان و نهاد مربوطه می‌گرفتیم و این زمینه برای من هم وجود داشت، اما حسی که خودم جدا از درست یا غلط‌بودن آن داشتم، این بود که اگر وارد بخش دولتی کشور بشوم، آن شایستگی‌هایی که از خودم در کارم می‌شناسم، آن حقوق قانونی و رسمی نمی‌تواند پاسخگوی خواسته‌های من باشد و‌انگیزه من را برای کار بهتر ترغیب کند، در نتیجه نگران بودم که پس از جذب در این سیستم بخواهم برای جبران درآمد کم از روش‌های ناصواب کسب درآمد داشته باشم، بنابراین از همان ابتدا تصمیم گرفتم در بخش خصوصی مشغول به‌کار شده و براساس تلاش‌هایم از آن مسیر منتفع شوم و امکانات لازمه را به‌دست بیاورم. پس توانستم تجربه‌های لازم را به‌دست آورده و از این کار هم بسیار راضی‌ام که به‌دنبال خواسته‌ها و شایستگی‌های خودم رفتم.

  ضعف‌ها، فرصتی برای رشد و فعالیت کارآفرینان

چطور پا به عرصه کارآفرینی گذاشتید؟ آغاز کار کارآفرینی شما چطور بود؟

نخستین فعالیتم را درقالب صنعت نشر شروع کردم، بخش عرضه کتاب. در بخشی که برای عرضه کتاب حضور داشتم، تقاضای بسیاری برای نوشت‌افزار وجود داشت و وقتی این بخش را در مجموعه‌مان توسعه دادیم، متوجه شدم خلأ بسیاری در پاسخگویی برندها و شرکت‌های موجود به فروشنده‌ها و مردم هم در رابطه با کیفیت مطلوب محصول، قیمت مناسب و هم در پاسخگویی سریع و به‌موقع به نیاز مخاطبان وجود دارد. با شناسایی این ضعف‌ها که البته از نظر کارآفرینان، ضعف‌ها فرصت تلقی می‌شوند، فرصت پیش‌آمده را شناسایی کرده و تلاش کردم با ارائه محصولاتی باکیفیت و قیمت مناسب کار خود را پیش ببرم و خدماتی را به بخش تقاضادهندگان نوشت‌افزار ارائه کنم. در شروع کار از طریق اخذ نمایندگی شرکت‌های خارجی این کار را شروع کردم؛ اما وقتی متوجه شدم روش‌هایی وجود دارد که بتوانم فعالیت برند خودم را شروع کنم، پروژه‌ای تعریف کردم که بعدها به‌عنوان پایان‌نامه دکتری تحت‌عنوان «کارآفرینی مبتنی‌بر برندسازی» در دانشگاه تهران مطرح شد و این طرح روشی بود که در کسب‌وکار بتوانم روش خودم را پیش بگیرم و سعی کردم این طرح را در بخش ملی و بین‌المللی توسعه دهم. پس از آن طرح به‌تدریج وارد تولید شده و کارخانه، آزمایشگاه و واحد تحقیقات و توسعه را ارتقا دادم. کارآفرینی را از سال1382 در این زمینه آغاز کرده و ابتدا از طریق عرضه شروع کردم و از سال1390 برند خودم را برای تامین و عرضه محصولات بنیانگذاری کردم.

کمی درباره مجموعه «پنتر» صحبت کنید.

مجموعه ما به‌عنوان مخترع و بنیانگذار نوشت‌افزار آنتی‌باکتریال در جهان شناخته می‌شود و این برند در بیش از 30کشور جهان ثبت و توسعه یافته‌است. آزمایشگاه مجموعه به‌عنوان پیشرفته‌ترین آزمایشگاه منطقه در عرصه نوشت‌افزار شناخته می‌شود و نوشت‌افزار آنتی‌باکتریال را با ترکیبات آنتی‌باکتریال مثل نقره تولید و عرضه می‌کند. تنها شرکت نوشت‌افزار ایران هستیم که توانسته‌ایم گواهی تحقیق و توسعه را از وزارت صنعت، معدن و تجارت در صنعت نوشت‌افزار اخذ کنیم.

  مشکل جوانان کارآفرین در اخذ مجوزها است

چالش‌ها و دغدغه‌های پیش‌روی شما در مسیر کارآفرینی و دستاویز شما برای عبور از آنها چه بود؟

اصلی‌ترین و مهم‌ترین چالش‌هایی که با آنها دست به گریبان بودم و حالا هم برای جوانانی که می‌خواهند وارد عرصه کارآفرینی شوند وجود دارد، ضعف ساختار نهادی و تشکیلاتی در کشور است؛ یعنی سیستمی که برای بخش کسب‌وکار در کشور طراحی شده ‌است درقالب مجمع امور صنفی، اتحادیه‌های صنفی، انجمن‌ها، تشکل‌ها و فعالیت‌های موازی بود و هیچ اراده‌ای هم برای ساماندهی آنها تا این لحظه در کشور وجود ندارد؛ یعنی از نظر من، دولتمردان کشور بنیه علمی و اراده جمعی برای حل این مساله را ندارند.

اصلی‌ترین مشکل و معضل پیش‌روی یک کارآفرین، ضعف نهادی و ساختاری در اخذ مجوزها، شیوه دریافت آن و ارگان‌هایی است که با این جریان مرتبط هستند. به‌عنوان مثال، مشکلاتی که یک کارآفرین با وزارت صمت، اتحادیه‌های صنفی، مجمع امور صنفی، وزارت بهداشت، سازمان غذا و دارو، سازمان محیط‌زیست و ده‌ها ارگان و انجمن دیگر دارد، نخستین ضعفی است که در آغاز راه با آن مواجه بودیم و پس از سال‌ها هم با آن مواجهیم. دومین ضعف که ضعف بنیادی کارآفرینی در کشور محسوب می‌شود و هنوز هم با آن مواجهیم؛ تصمیمات خلق‌الساعه است. سومین چالش این است که در کشورمان در هیچ دوره‌ای بعد از انقلاب و همین حالا هم هیچ برنامه بلندمدتی برای فعالیت‌های صنعتی و کسب‌وکار نداشتیم؛ یعنی از 40سال پیش تا به‌حال، برنامه‌های پنج‌ساله، 6ساله و بلندمدت مطرح بود؛ اما حالا هرچه به پیش می‌آییم سفرهای استانی و بازدیدهای سرزده مطرح بوده و جای آن برنامه‌های بلندمدت را گرفته که با کاهش دانش در حوزه مدیران کشور مواجه است که به‌جای رفتارهای استراتژیک به‌سمت کارهای میدانی و مقطعی پیش می‌روند. مورد دیگر نیز مسائل مالیاتی و تامین‌اجتماعی است که همگی سنگی برسر راه جریان کارآفرینی در کشور هستند.  با توجه به اینکه خودم فارغ‌التحصیل دکتری تخصصی کارآفرینی از دانشگاه تهران هستم و حوزه اصلی من هم کسب‌وکار است، به‌عنوان یک کارشناس و کارآفرین دیدگاه آسیب‌شناسانه من این است که ضعف علمی و اینکه افراد سرجای خودشان نیستند، کار را با اختلال همراه می‌کند؛ به این معنا که ما با مدیرانی همراه هستیم که الفبای کار را نمی‌شناسند، تجربه محیط کسب‌وکار را ندارند و برآمده از این محیط نیستند. افرادی که قانون را در حوزه کارآفرینی و کسب‌وکار وضع می‌کنند، ما را وادار به ‌بی‌قانونی و چالش می‌کنند. اگر یک عامل را مطرح کنم، فقدان دانش در مدیران ارشد برای برنامه‌ریزی استراتژیک و کلان و طراحی یک پلن اجرایی بلندمدت است و ما آن را نداریم.

  مدیران حوزه کسب‌وکار تجربه و دانش لازم طراحی را ندارند

با توجه به فقدان دانش کسب‌وکار مدیران، چطور می‌توان این فقدان و چالش را در جریان کارآفرینی کشور برطرف کرد؟

چالش‌هایی که در مسیر کارآفرینی برای جوانان ایجاد کردیم، هرروز فضای کسب‌وکار را بر مردم به‌ویژه جوانان کارآفرین تنگ‌ و دشوار می‌کند. به‌جای آمار واقعی، آمارسازی می‌کنیم و وضعیت مردم را درحال بهبود نمی‌بینیم؛ آسیبی که این اقدام ایجاد می‌کند، افزایش موج مهاجرت است. در گذشته موج نخبه‌ها به‌سمت آمریکا و کانادا مهاجرت می‌کردند، اما در چنین شرایطی شاهد موج مهاجرت کارمندان متوسط به کشورهای اطراف هستیم. مدیران حس‌نیت انجام کارهای مناسب و خوب را در این زمینه دارند؛ اما وقتی عمیق‌تر به چالش‌های کسب‌وکار نگاه می‌کنند، متوجه می‌شوند قدرت تحلیل دانش صریح کامل را به‌همراه دانش ضمنی ندارد؛ یعنی مدیران کسب‌وکار نه تجربه محیط کسب‌وکار و نه رشته‌های دانشگاهی مرتبط را دارند. درنتیجه نبود این دانش علمی و تجربه کسب‌وکار، مدیران نمی‌توانند راهکارهای کلان طراحی کرده و به عملیات اجرایی واقعی برسند، لازمه این کار نیز جمع‌شدن اراده کلان برای حل چالش‌های کارآفرینی در کشور است.

  مانع از ناامیدی جوانان کارآفرین در راه موفقیت‌شان می‌شوم

پیشنهاد شما برای سنگ‌فرش کردن مسیر کارآفرینی در ایران چیست؟ خودتان چه تلاشی برای بهبود این وضع کردید؟

درحال حاضر در نظام مدیریتی کشور به افرادی نیاز داریم که به سه امر ساختار، سیستم و استراتژی بپردازند. با کمیته‌های آنی خلق‌کردن و بازدیدهای سرزده مشکلی حل نمی‌شود. روشی که من برای حل این مشکل در پیش گرفته‌ام این است که در کشورم ماندم، در این کشور تحصیل کردم و در همین کشور کار می‌کنم و تصمیم گرفته‌ام به‌جای اینکه منتظر باشم که دولتمردان سیستم را اصلاح کنند، مجموعه‌ای را که خود کارآفرینی کرده‌ام به‌طور علمی و با اتکا به افراد تحصیلکرده و خیرخواه و کسانی که‌انگیزه کارآفرینی دارند، اداره کنم. تنها کاری که از دست صاحبان ایده، کسب‌وکار و علاقه‌مندان به کارآفرینی برمی‌آید، این است که کار خودشان را خوب انجام دهند. تمام تلاش من در کمک به جوانان کارآفرین است که مانع از ناامیدی آنها در این مسیر شوم. ما به یک اراده جدی در بخش مدیران ارشد کشور برای تدوین استراتژی و سیستم نیاز داریم که درحال حاضر وجود ندارد یا توان علمی آن موجود نیست. دومین راه هم این است کاری را که خودمان انجام می‌دهیم به بهترین نحو ارائه کنیم.

  «کار سخت برای مردان بزرگ است»؛ ‌انگیزه‌ای برای تداوم در راه کارآفرینی

چه‌انگیزه‌ای موجب شد وقتی قدم در راه کارآفرینی گذاشتید، از موانع بگذرید و از هدف خود دست نکشید؟

در زمان 13 یا 14سالگی یادم است پدرم یک کاری را می‌گفت انجام دهم و من از سختی کار شکایت می‌کردم و پدرم در جواب می‌گفت «چون کار سختی است، گفتم که تو انجام بدهی. کار سخت برای مردان بزرگ است» و این حرف از آن زمان در گوش من بود. بعدها، جمله‌ای را از بزرگی در حوزه کسب‌وکار خواندم که به او گفته بودند مدیریت را تعریف کن و او گفته بود: «مدیریت زمانی آغاز می‌شود که همه راه‌ها به بن‌بست می‌رسد.» این دو جمله همیشه به من آموخته بود زمانی که کار با چالش‌ و مشکل همراه است؛ یعنی بستر برای کارکردن هموار نیست. در کارآفرینی وقتی بستر برای فعالیت در تنگنا قرار دارد، هرکسی دوام نمی‌آورد و هرکسی که بتواند در این شرایط بماند، در اوضاع مناسب رشد بیشتری خواهد کرد؛ بنابراین‌انگیزه من در وانفسای نفس کشیدن در راه موفقیت، امیدواری به آینده بود. من ایران و جوانان ایرانی را نخبه و به‌لحاظ فکری ارزشمند می‌دانم و معتقدم تحمل این شرایط برای کارآفرینان جوان همچون ورزشکاری است که دمبل 10کیلویی می‌زند، درواقع در پی این سختی، ماهیچه‌های قوی‌ای خواهیم داشت و برای کارهای بیشتر و بزرگ‌تر آماده خواهیم شد.

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰