نگاهی به رمان «رویای بعد از ظهر» برگزیده جایزه شهید اندرزگو
داستان «رویای بعد از ظهر» نوشته نیلوفر مالک که در نشر مهرک منتشر شده و جایزه داستان انقلاب و شهید اندرزگو را هم از آن خود کرده است نیز چنین ماجرایی دارد. کتاب در‌واقع یک داستان بلند است و هم بر همین اساس نوشته شده.
  • ۱۴۰۰-۱۱-۰۲ - ۰۱:۵۵
  • 00
نگاهی به رمان «رویای بعد از ظهر» برگزیده جایزه شهید اندرزگو
سفر یک‌روزه به گذشته

مصطفی رضایی: ادبیات هر‌چقدر که جلو برود الگوی سفر در زمان همواره جذاب و غیر‌تکراری خواهد ماند. سفر در زمان یکی از زیر شاخه‌های ادبیات علمی-تخیلی است که آثار بسیار زیادی براساس این الگوی داستانی نوشته شده است. حتی فیلم‌های سینمایی بسیاری براساس آنها ساخته شده که عمدتا جذاب است.

داستان «رویای بعد از ظهر» نوشته نیلوفر مالک که در نشر مهرک منتشر شده و جایزه داستان انقلاب و شهید اندرزگو را هم از آن خود کرده است نیز چنین ماجرایی دارد. کتاب در‌واقع یک داستان بلند است و هم بر همین اساس نوشته شده. داستان یک کودکی که به گذشته خانواده خویش سفر کرده. به روزهایی که مادرش کودک است و او در خانه پدری با جوانی‌های پدربزرگ و مادر بزرگش مواجه می‌شود، اما این سفر همچون یک رویا است که شخصیت نوجوان داستان توسط برق‌گرفتگی وارد آن شده و وقتی که به‌هوش می‌آید همه آنچه دیده بود همانند یک رویا به‌نظر می‌رسید.

نکته قابل توجه در این داستان و به‌عبارت دیگر عنصری که داستان را شکل می‌دهد، زمانی است که کودک به آن سفر کرده و آن سه ماه مانده به انقلاب اسلامی است. او در زمان حال روایت‌های بسیاری از آن دوران از زبان مادرش شنیده است. شهادت دایی‌اش در انقلاب و شهادت پدر بزرگش در جنگ تحمیلی و...  اما وقتی در رویای خویش به زمان گذشته و نزد خانواده مادری خود سفر می‌کند به‌دنبال تغییر این اتفاقات است. جلوی شهادت دایی‌اش را بگیرد. پدربزرگش را از جنگ منصرف کند و... اما شخصیت نوجوان ما آن‌طور که از داستان انتظار می‌رود کنش‌مند نیست. البته با توجه به گروه سنی مخاطب که کودک و نوجوان هستند این نکته قابل اغماض است.

حضور شخصیت در گذشته بسیار خوب نشان داده شده است. واکنش‌هایش با توجه به اینکه کودک است و حتی اشتباه‌های کلامی او داستان را باور پذیر کرده است. مثلا در پاسخ به سوال مادر بزرگش که اسم مدرسه‌اش را می‌پرسد، می‌گوید: «شهید مطهری. مادر بزرگش با تعجب از این اسم واکنش نشان می‌دهد؛ چراکه مرتضی مطهری آن دوره هنوز شهید نشده بود! توصیف‌ها خوب بود و در خدمت داستان.»  زبان و نثر داستان بسیار ساده و روان بود و به خوشخوان بودن داستان کمک کرده بود. این داستان حدود ۶۰ صفحه‌ای را می‌توان در یک روز خواند و لذت برد. ذکر این نکته خالی از لطف نیست که داستان در جایزه امیرحسین فردی مورد تقدیر قرار گرفته است.

بهتر بود با توجه به مخاطب کودک و نوجوان اندازه قلم در متن کمی بیشتر از استاندارد کتابی می‌بود، اما در کل یک داستان جذاب با محوریت موضوعی انقلاب اسلامی است. ایده ساده و جذابی دارد و خوشخوان است. و این ایده نسبت به عناصر دیگر داستان غالب است و با توجه به مخاطب کودک و نوجوان می‌تواند داستان جالبی برای مخاطبان باشد.

نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰