دولت سیزدهم همزمان با جریان داشتن مذاکرات هستهای وین، در عرصه سیاست خارجه و دیپلماسی اقتصادی روزهای پرکاری را تجربه میکند. در روزهای گذشته، حسین امیرعبداللهیان، وزیرخارجه ایران بهمنظور اجرای قرارداد 25ساله میان ایران و چین به پکن سفر کرده است، رستم قاسمی، وزیر راهوشهرسازی بهمنظور انعقاد تفاهمنامههای مختلف اقتصادی و عمرانی با دولت بشار اسد به سوریه رفته است، محسن رضایی، دستیار اقتصادی رئیسجمهور در آمریکای جنوبی به سر میبرد و در پایان این هفته نیز سیدابراهیم رئیسی، رئیس دولت سیزدهم با دعوت ولادیمیر پوتین رئیسجمهور روسیه به مسکو سفر خواهد کرد. البته هنوز از جزئیات برنامه سفر رئیسی به روسیه و دیدار وی با پوتین چیزی در رسانهها منتشر نشده است، اما پیشبینی میشود در این سفر تفاهمنامههای مهمی درمورد مسائل اقتصادی، انرژی و دفاعی میان طرفین منعقد شود. پرکاری روزهای گذشته دولت سیزدهم در عرصه دیپلماسی اقتصادی و سیاست خارجه فارغ از نتایج مثبتی که میتواند در آینده برای کشورمان داشته باشد، از یک منظر مهم دیگر نیز قابل تحلیل و بررسی است، همزمانی این پرکاری با مذاکرات وین به دنیا و از همه مهمتر طرفهای غربی حاضر در میز مذاکرات نشان میدهد که دیگر دولت سیزدهم برخلاف هشت سال گذشته در مدیریت کشور و تعاملش با جهان معطل نتیجه مذاکرات نخواهد ماند، البته تلاش دولت رئیسی به تعامل با سران سایر کشورهای غیر برجامی به این معنا نیست که دولت دیگر برای رفع تحریمها و احقاق حقوق ملت ایران در مذاکرات وین برنامهای ندارد، مذاکرات هستهای و رفع تحریمها همچنان مثل گذشته، جزء مهمترین اولویتهای نظام جمهوری اسلامی ایران در عرصه سیاست خارجه است، اما در این میان چیزی که تغییر کرده، راهبرد دولت در رفع و خنثیسازی تحریمهاست. در هشت سال گذشته روحانی و دولتش کل دنیا را در چند کشور غربی خلاصه میکردند، همین نگاه تکبعدی به عرصه سیاست خارجه باعث شده بود بسیاری از ظرفیتهای مهم اقتصادی سیاسی در عرصه بینالملل برای ایران یا از بین برود یا در بهترین حالت سالها معطل بماند؛ نتیجه اتخاذ چنین راهبردی درنهایت اثرگذاری حداکثری تحریمها بر اقتصاد ایران شد. اما در چندماه گذشته دولت رئیسی برخلاف دوران روحانی، سعی دارد با برقراری ارتباط با قدرتهای نوظهور جهان و همچنین احیای دیپلماسی اقتصادی با کشورهای منطقه ضمن افزایش درآمدهای صادراتی خود، اثر تحریمها بر اقتصاد ایران را تا حد امکان کاهش دهد. بر همین مبنا در چندماه گذشته شاهد اتفاقات مثبتی در عرصه دیپلماسی و سیاست خارجه برای ایران بودهایم که در ادامه گزارش به تعدادی از مهمترین آنها اشاره خواهیم کرد.
پیمان شانگهای
نخستین دستاورد دولت سیزدهم در عرصه سیاستخارجه با عضویت در پیمان شانگهای جایی در همین نزدیکی رقم خورد، در منطقه اوراسیا. منطقهای که در هشت سال مدیریت دولتهای یازدهم و دوازدهم بر دستگاه سیاستخارجه کشور، کمتر به ظرفیتهای آن برای مقابله با تحریمهای غرب توجه شد. یا حداقل اگر تعاملی هم میان ایران و کشورهای این منطقه وجود داشت، بسیار کمتر از ظرفیتی بود که میتوانست فشار تحریمهای آمریکا را خنثی کند و دیپلماسی اقتصادی ایران را فعال نشان دهد. در نخستین روزهای آغاز به کار دولت سیزدهم قطعی شدن عضویت ایران در سازمان همکاری شانگهای با موافقت اعضای عضو این سازمان بازتاب گستردهای هم در رسانههای جهان بهخصوص رسانههای غربی داشت. ایران بعد از حدود 6 سال انتظار و مقاومت دربرابر کارزار فشار حداکثری آمریکا، عضویت دائمی در سازمان همکاری شانگهای را قطعیشده میدید. با این عضویت، ایران میتواند با کشورهای حاضر در این پیمان، بدون محدودیت تحریمها به انجام مبادلات مالی و تجاری گسترده بپردازد. کشورهایی که درمجموع، 42 درصد از جمعیت و 28 درصد از تولیدات ناخالص جهان را در اختیار دارند و همچنین بیشترین تولیدکننده و مصرفکننده انرژی در سراسر دنیا محسوب میشوند. عضویت در پیمان شانگهای، علاوهبر صرفه اقتصادی، از ابعاد سیاسی استراتژیک و دفاعی بسیار مهمی نیز موردتوجه است، زیرا این سازمان از ابتدا با هدف برقراری موازنه دربرابر نفوذ آمریکا در منطقه تشکیل شده است و قطعی شدن عضویت دائمی ایران در این سازمان، به همان میزانی که میتواند برای اقتصاد کشور مفید و اثرگذار باشد، این پیام را به آمریکا و غرب مخابره کرد که راهبرد ایران در سیاستخارجه، از تمرکز کامل بر غرب، به یک دیپلماسی متوازن و فراگیر چرخش کرده است که پدید آمدن این تغییر ریل در سیاستخارجی ایران، میتواند بزرگترین شوک به آمریکا در مساله دائمی شدن عضویت ایران در اجلاس شانگهای باشد. آمریکایی که حالا و بعد از دههها تلاش برای براندازی جمهوری اسلامی، برای مهار ایران ابزاری جز تحریم ندارد.
فرصت اقتصادی چین
در جهان چندقطبی امروز اتکای صرف به مراوده اقتصادی با چند کشور محدود باعث شکلگیری یک فضای انحصاری شده و جلوی تحقق منافع حداکثری کشورها را میگیرد. این نوع نگاه به مراودات بینالمللی رویکردی بود که به وضوح در عرصه سیاست خارجی دولت روحانی دیده میشد. رویکردی که باعث شد تا کشوری مثل چین که در جهان امروز نفوذ اقتصادی زیادی پیداکرده است درحاشیه مذاکرات برجامی دولت قرار گیرد. بهمنماه سال 94 روحانی حتی حاضر نشد برای استقبال از شی جینپینگ به فرودگاه برود و محمدجواد ظریف را به جای خود به این امر گمارد. این نوع برخورد با رئیسجمهور چین درحالی بود که روحانی بلافاصله چند روز بعد برای امضای چندین قرارداد تجاری خود شخصا راهی فرانسه شد. سفری که قرارداد خرید 118 هواپیما ایرباس از فرانسه در آن امضا شده بود. هواپیماهایی که هیچ وقت به ایران تحویل داده نشدند. بیتوجهی به مقامات چینی در این سفر باعث شد تا سفر 3 روزه شی جینپینگ به 2 روز کاهش یافته و امضای توافق بلندمدت نیز 4 سال به تعویق بیفتد. توافقی که نهایتا سال 98 بین دو کشور امضا شد و تاکنون نیز هنوز به مرحله اجرا نرسیده است.
سیدابراهیم رئیسی، رئیسجمهور ۳۱ خرداد پس از انتخاب به این سمت در نشستی با حضور خبرنگاران در پاسخ به خبرنگار تلویزیون دولتی چین و انتظارش از رابطه بین دو کشور(اجرای سند برنامه همکاری جامع ایران و چین) را بهعنوان تلاشی برای ایجاد روابطی خوب با چین برشمرد. سفر امیرعبداللهیان وزیر امورخارجه جمهوری اسلامی ایران به چین را میتوان گامی در راستای اجرایی کردن سند همکاری بین دو کشور برشمرد. درحالی توافق بلندمدت ایران و چین سالها معطل مانده است که عربستان و رژیمصهیونیستی بهعنوان دو متحد منطقهای آمریکا نیز از پیوستن به صف شرکای تجاری چین غافل نماندهاند.
یک شرکت چینی با مرکزیت شانگهای برنده یک مناقصه صهیونیستی شده که براساس آن، از سال ۲۰۲۱ سرپرستی فعالیتهای حیفا را به مدت ۲۵ سال در دست خواهد داشت. بر این اساس چین ساخت دو بندر(حیفا و شهر ساحلی اشدود در نزدیکی تلآویو) را برعهده گرفته است. بندر کنونی اشدود در زمان حاضر میزبان حضور ناوگان ششم دریایی آمریکاست.
پکن همچنین در بازه زمانی 15 ساله(سالهای ۲۰۰۴ تا ۲۰۱۹ میلادی) در مجموع ۱۸۲ میلیارد دلار در خود آمریکا که بزرگترین رغیب اقتصادی چین محسوب میشود سرمایهگذاری کرده است. رقمی که که بهطور متوسط معادل ۱۲ میلیارد دلار در هر سال میشود.
سلامی دوباره به آمریکای لاتین
شاید در ذهن اکثر مردم تصویری که از تعاملات سیاسی و اقتصادی ایران و آمریکایلاتین نقش بسته است به ونزوئلا محدود شود؛ اما ایران با بسیاری دیگر از کشورهای این منطقه تعاملات سیاسی و اقتصادی دارد. برای بررسی دقیقتر تعاملات راهبردی میان کشورهای آمریکایجنوبی و ایران باید به حدود یکدهه قبل بازگشت؛ در این زمان تهران متحد واقعی خود را در آمریکایجنوبی با روی کارآمدن چاوز در ونزوئلا پیدا کرد. بعد از چاوز این ارتباط با روی کار آمدن دولتهای چپ ضدآمریکایی در سایر کشورها نیز گسترش یافت و نتیجه انتخابات بولیوی، اکوادور، نیکاراگوئه و چند کشور دیگر آمریکایلاتین نیز بهگونهای پیش رفت که روند سیاست حاکم بر این منطقه را بهسمت فضای ضدآمریکایی پیش برد. در این سالها احمدینژاد، رئیسجمهور وقت ایران در سفر به بولیوی در زمینه نفتوگاز و در سفر به نیکاراگوئه در زمینه ساخت پالایشگاه، ساخت نیروگاه برق و احداث بنادر و کمک به صنعت کشتیرانی این کشور موافقتنامههایی را به امضا رساند. این تفاهمها باعث شد جبهه همکاریهای مشترک میان جمهوری اسلامی ایران، ونزوئلا، کوبا، نیکاراگوئه و بولیوی ایجاد شود. این جبهه مجموعهای را در منطقه آمریکایلاتین ایجاد کرده که تا بهامروز الگوی جدید سیاسی و اقتصادی را در منطقه بهوجود آورده است. روابط میان ایران و کشورهای آمریکایجنوبی همواره به این منوال باقی نماند. علیرغم اینکه در زمان دولت دهم، ایران سعی کرد در منطقه آمریکایلاتین نفوذ کند و با کشورهای این منطقه ارتباط نزدیکی برقرار کند که ازجمله مزایای این ارتباط، تسهیل دور زدن برخی تحریمهای یکسویه از جانب کشورهای غربی بود، با شروع بهکار دولت یازدهم، اقداماتی مانند تعطیلی دفتر شرکت ملی نفت ایران در دو کشور بولیوی و ونزوئلا، نشان میداد دولت روحانی تمایلی به ادامه روابط راهبردی ایران با کشورهای آمریکایجنوبی ندارد؛ این عدم تمایل تا سالهای پایانی دولت تدبیر و امید ادامه یافت اما بعد از خروج آمریکا از برجام و کاهش صادرات نفتی ایران بار دیگر با صدور چهار نفتکش حامل بیش از 5/1میلیون بشکه بنزین و مواد پالایشی به ونزوئلا اگرچه دیر، توجهها به کشورهای منطقه آمریکایجنوبی افزایش یافت. اکنون نیز با پایان یافتن دولت روحانی و روی کار آمدن دولت سیزدهم، عزم به ایجاد روابط راهبردی با کشورهای آمریکایجنوبی در دولتمردان ایرانی مجدد احیا شده است. در چند ماه گذشته در نخستین گام «فلیکس رامون پلاسنسیا گونزالس» وزیر امور خارجه ونزوئلا به تهران سفر و با مقامات کشورمان دیدار کرد، یکی از نکات مهم این سفر مطابق اظهارات امیرعبداللهیان، توافقات اولیه میان طرفین برای ترسیم نقشهراه همکاریهای ۲۰ساله میان تهران و کاراکاس است. علاوهبر این مورد، سفر اخیر محسن رضایی، معاون اقتصادی رئیسجمهور به نیکاراگوئه برای شرکت در مراسم تحلیف «دانیل اورتگا» و دیدار با رئیسجمهور و جمعی دیگر از مقامات نیکاراگوئهای را نیز میتوان در راستای احیای تعاملات سیاسی و اقتصادی با کشورهای منطقه آمریکایلاتین برشمرد.
تعامل با عربستانسعودی
از دیرباز روابط ایران و عربستان سعودی دارای فراز و فرود بوده و البته گاهی با تنش بسیار. اوج این تنش در ماجرای کشتار حاجیان توسط نیروهای امنیتی عربستان در سال 1366 رخ داد و تاکنون نیز این منازعه ادامه داشته است.
بعد از پیروزی حسن روحانی در انتخابات سال 92 عبدالله بن عبدالعزیز، پادشاه وقت عربستانسعودی بهعنوان یکی از اولین رهبران سیاسی دنیا به وی تبریک گفت و روحانی در پاسخ به این تبریک ابراز امیدواری کرد ایران و عربستان با کمک یکدیگر بتوانند ثبات را به منطقه خاورمیانه بازگردانند و حتی در نخستین نشست خبریاش که در ۲۷ خرداد ۱۳۹۲ انجام شد، عربستانیها را برادر خود خواند. علیرغم وجود چنین زمینههایی این تعامل هیچگاه در دولت روحانی از این حد فراتر نرفت و مواردی چون فاجعه منا در سال 94 بر تیرگی روابط دو کشور افزود.
دولت سیزدهم اما از زمان آغاز به کار خود تعامل با کشورهای همسایه ازجمله عربستان را در دستورکار قرار داده است.
سیدابراهیم رئیسی در نخستین کنفرانس خبری خود ضمن اینکه توقف حملات خارجی به یمن را لازم دانست درمورد روابط دیپلماسی با عربستان نیز گفت ایران مانع بازگشت این روابط نیست.
درمقابل طرف عربستانی نهتنها برخلاف انتخابات 92 پیام تبریکی برای رئیسجمهور منتخب ایران صادر نکرد، بلکه فیصل بن فرحان، وزیر خارجه عربستان درباره نتیجه سیزدهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری ایران و تعامل عربستانسعودی با تهران در این مرحله اظهار داشت که عربستان تعاملات خود را براساس واقعیتهای موجود روی زمین بنا میکند. او در ادامه صحبتهایش با ابراز نگرانی درمورد برنامه هستهای ایران تلویحا واقعیت موجود را از نگاه خود شرح داد.
با وجود اینکه ریاستجمهوری رئیسی -برخلاف روحانی- بدون پیام تبریکی از جانب طرف سعودی آغاز شد، این دولت سیزدهم است که برخلاف تنشهای لفظی در آستانه پنجمین دور مذاکرات با عربستان قرار دارد.
مذاکراتی که مطابق گفته امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه کشورمان در آن پیشنهادهای سازنده و عملی از سوی ایران ارائه شده و طرف سعودی نیز با نگاه مثبت آنها را مورد بررسی قرار داده است.
پنجشنبه هفته گذشته وزیر امور خارجه کشورمان در جریان نشست خبری مشترک با همتای عراقی خود اعلام کرد عربستان با صدور ویزا برای سه دیپلمات ایرانی جهت حضور در جده موافقت کرده است.
در همین رابطه مطلب زیر را بخوانید: