نرگس چهرقانی، خبرنگار گروه سیاست: امیرعلی حاجیزاده، فرمانده هوافضای سپاه پاسداران هفته گذشته در مصاحبهای با روزنامه کیهان به روایت جلسه چهارسال پیش فرماندهان سپاه با حسن روحانی، رئیسجمهور سابق پرداخته است. در مصاحبه مذکور، حاجیزاده به نکات مهمی از رفتارها و واکنشهای حسن روحانی پیرامون برخورد با ارکان مختلف حکومتی ازجمله سپاه اشاره کرده است. روایت او نشاندهنده رویکرد متناقض رئیس دولتهای یازدهم و دوازدهم در تعامل با ارکان دیگر کشوری است. حاجیزاده در بخشی از این مصاحبه از جزئیات این جلسه و ابراز نگرانی حاجقاسم نسبت به موضعگیریها و نحوه تعامل حسن روحانی با حاکمیت سخن گفته. فرمانده هوافضای سپاه با اشاره به زمانی که رهبری صحبتی میکردند و هفته بعد روحانی موضع میگرفت و سپاه را تخریب و به خودیها حمله میکرد، میگوید در آن جلسه همه گفتند که آقای روحانی ما کمک شما هستیم، آدم نباید خودزنی کند، برای ما مهم نیست کدام دولت باشد، هر دولتی باشد وظیفه میدانیم کمک کنیم. دیدید در بحرانهایی که پیش آمد مانند سیل و زلزله و مسائل مختلف واقعا سپاه پای کار بود، آدم نیروی خودش را نمیزند. حاجیزاده ضمن تاکید بر گفتههای فرماندهان سپاه در آن جلسه، به گفتههای حاجقاسم و ابراز نگرانی او نیز اشاره کرد. در این مصاحبه پیرامون توصیه مشفقانه و صریح حاجقاسم خطاب به روحانی آمده است: «میخواهی مسیر احمدینژاد را بروی؟ تو هم میخواهی مثل او شوی؟ مردم به تو رای دادهاند و رئیسجمهور شدی بیا دستبهدست هم دهیم و کمک کنیم کشور را درست کنیم. برای چه خودزنی میکنی؟ برای چه هر روز به خودمان حمله میکنی؟ بیا مشکلات را حل کنیم.» این اظهارات البته واکنشهایی از چهرههای اصولگرا و اصلاحطلب را بههمراه داشت. بهطوریکه برخی نزدیکان دولت روحانی تلاش میکنند با موضعگیری علیه این گفتهها از آن برای توجیه اشتباهات روحانی استفاده کنند. توئیتی که حسامالدین آشنا درباره این مصاحبه منتشر کرد نیز بهنوعی تاییدکننده این گزاره است. اما آنچه فرمانده هوافضای سپاه در مصاحبه خود با کیهان روایت کرد، تنها بخشی از رفتارهای ضدونقیض روحانی با ارکان مختلف حاکمیت است. اما آنچه محل بحث است، چرایی این رفتارهاست. در ادامه این گزارش موضعگیریهای متعدد حسن روحانی در مواجهه با دستگاههای مختلف حاکمیتی و در پایان علت این کار را میخوانید.
خودزنی با خیال راحت!
روحانی بهطورکلی دو نوع مواجهه با سپاه، دیگر نیروهای نظامی و حتی ارکان دیگر حاکمیت مثل قوه قضائیه و... داشت. زمانی او با اتکا به مراحل سهگانه توافق هستهای که در تیرماه 94 به امضای برجام منجر شد، توانست منابع ارزی بیشتری را در اختیار داشته باشد. سهسال ابتدایی دولت روحانی اوج موقعیتی است که او با ارزپاشی شدید توانسته بود تورم لجامگسیخته چندسال پایانی دولت احمدینژاد را کنترل کند. هرچند بعدا معلوم شد دولت روحانی هم در ایده سیاست خارجی خودش موفق نبود و هم مسکنهای تزریقی به اقتصاد ایران فقط ظاهر آرامی برای بازار ایجاد کرده بود. هرچه بود روحانی در موقعیت آن زمان با احساس قدرت کافی لحنی تند و بعضا حملاتی رسانهای به ارکان دیگر قدرت داشت. او گاهی با جانبداری از ارکان حکومتیِ مردمی و فراجناحی دست به بازیابی سرمایه اجتماعی از دسترفته خود میزد و گاهی که از میزان سرمایه اجتماعی خود اطمینان کافی داشت، موضعگیری تندی علیه بسیاری از ارکان مردمی میگرفت. بسیاری از این موضعگیریهای تند به قبل از سال 96 برمیگردد، زمانی که روحانی بهواسطه حمایت مردمی از برجام دارای پایگاه اجتماعی قابلاطمینانی بود و هنوز پایگاه اجتماعی خود را بهواسطه خروج آمریکا از برجام از دست نداده بود. یکی از این موضعگیریها به زمانی برمیگردد که سال 96 تنها چند روز از مقابله موشکی سپاه به تروریستهای داعشی در دیرالزور سوریه نگذشته بود؛ چهار روز پس از آن حمله موشکی، روحانی در سخنرانی خود در جمع فعالان اقتصادی به بهانه تفسیر اصل 44 به این پرداخت که بخشی از اقتصاد دست یک دولت بیتفنگ بود که آن را به یک دولت باتفنگ تحویل دادیم. او در ادامه صراحتا بیان میکند که ابلاغ سیاستهای اصل 44 بهمنظور واگذاری اقتصاد به مردم بوده تا دولت از اقتصاد دست بکشد اما بخشی از اقتصاد را که دست یک دولت بیتفنگ بوده به یک دولت باتفنگ تحویل داده است و این اقتصاد و خصوصیسازی نیست. او معتقد بود: «از آن دولتی که تفنگ نداشت میترسیدند، چه برسد به اینکه اقتصاد را به دولتی دادیم که هم تفنگ دارد و هم رسانه؛ همهچیز دارد و کسی جرات ندارد با آنها رقابت کند.» این سخنان روحانی در موضعگیری نسبت به مقابله سپاه با داعش درحالی است که سپاه از فرمانده کل قوا، رهبر معظم انقلاب اجازه هرگونه مقابله با نیروهای تکفیری داعش را داشته است. در موارد مشابه اینچنینی ازجمله تبلیغات ریاستجمهوری، حسن روحانی علیه شهرهای موشکی سپاه سخن میگفت و تاکید میکرد رابطه عاطفی موصل با بدنه عراق قطع شده و دیگر نمیتوان این شهر را با نیروی نظامی پس گرفت! این انتقادات تند و نسجنیده او درحالی انجام شد که چند روز قبل از حمله موشکی سپاه، مجلس سنای آمریکا همزمان با فروش سلاح به عربستانسعودی، طرح تحریمی را -که مادر همه تحریمها خوانده میشود- علیه ایران تصویب کرد. در این طرح تحریمی سپاه پاسداران نیز بهعنوان گروهی تروریستی نام برده و محدودیتهایی علیه آن اعمال شد. بااینحال روحانی که باید بهعنوان رئیسجمهور به دفاع از یکی از مهمترین ارکان دفاعی کشورش میپرداخت، نهتنها این کار را نکرد، بلکه حتی در مجامع بینالمللی آن را تضعیف کرد. اینگونه سخنان رئیس دولتهای یازدهم و دوازدهم تنها به امور سیاست خارجه محدود نمیشود، در مواردی حتی او به ساختن دشمن فرضی نیز میپرداخت. یکی از نمونههای بارز دشمنسازی فرضی روحانی، به اقدامات سپاه در رسیدگی به وضعیت سیل در گمیشان و آققلا در سال 98 است. رئیس دولت دوازدهم بهجای آنکه با ارکان مختلف کشور برای حل مشکلات مردم سیلزده همکاری کند، اینگونه اقدامات را «بیسود» و «بیاثر» خواند. او در اینباره در یک کنفرانس خبری گفت: «تا خودم نرفتم برای بررسی وضعیت سیل گمیشان، هیچاتفاقی نیفتاد.» نمونهای دیگر از این دشمنسازی به اظهارات سال 98 او در جمع مردم شهر یزد علیه یکی دیگر از قوای کشور، قوه قضائیه برمیگردد. روحانی گفته بود: «چرا به این پولها رسیدگی نمیکنید؟ چند نفر را به دادگاه بردند و تبلیغ و سروصدا کردند. مردم باید بدانند؛ قضات شریف ما نترسند، دادستانهای شریف ما نترسند، به این جناح و آن جناح نگاه نکنند. این پولهایی که امروز اعلام کردم باید برای مردم توضیح دهند. من در سفر به استانهای مختلف این رقمها را اعلام میکنم.» این اظهارات درحالی بیان شد که قوه قضائیه در آن سال سیری تحولی را در پیش گرفته بود و حتی پروندههای فساد بسیاری از کارکنان دولتی در دست بررسی بود. بااینحال چنین اظهاراتی از حسن روحانی از دو فرضیه خارج نیست که هر دو در راستای یکدیگرند؛ رسیدگی به پروندههای مفسدان در دولت بهمذاق رئیسجمهور خوش نیامده یا او قصد دشمنسازی فرضی داشته است. البته این اظهارات او بیپاسخ نماند و واکنشهای بسیاری از مقامات رسمی کشور ازجمله قوه قضائیه را بههمراه داشت. مقامات آن قوه نیز مانند بسیاری دیگر از ارکان رسمی کشور، از اینگونه موضعگیری و سخنان روحانی اظهار تعجب کردند و برایشان سوالبرانگیز بود که چرا باید این قبیل از مسائل که درحال رسیدگی است، در جمع مردم بهگونهای بیان شود که موجبات یأس و ناامیدی را فراهم کند.
دفاع از ارکان کشور با خیال ناآرام!
پایگاه اجتماعی روحانی در هشتسال ریاستجمهوریاش یا درحال انقباض شدید بود یا انبساط، بااینحال سیاست او برای بازگشت سرمایه اجتماعی به دولتش -هرچند برخلاف میلش بود- دفاع و همراهی با بسیاری از ارکان حاکمیتی بود که چندی پیش آن ارکان را یا متهم میکرد یا به تضعیف آنها میپرداخت. چنین سیاستی علاوهبر اینکه با چالشهای بسیاری روبهرو بود، رفتارهای متناقض روحانی را در معرض دید عموم قرار میداد و دست روحانی را برای مردم رو میکرد. برای نمونه در بخش قبلی همین گزارش اشاره کردیم که روحانی در تبلیغات ریاستجمهوری علیه شهرهای موشکی سپاه سخن میگفت و حتی مقابله موشکی نیروهای سپاه با تروریستهای تکفیری داعش را مورد انتقاد شدید قرار میداد اما پس از این موضعگیری در جشنواره عمران سلامت موضعی خلاف موضع اولیه خود داشته و تمام تلاش خود را کرده تا در حملات موشکی سپاه به داعش نیز خود را شریک بداند. بعد از تحریم سپاه توسط آمریکا نیز چنین رفتارهای حمله- حمایتی را در روحانی میبینیم. پس از آنکه سپاه در تیر سال 96 بهعنوان تروریست مورد تحریم آمریکا واقع شد، وی در همان ابتدا با انتقاد شدید از عملکرد سپاه در مقابله با داعش، تاییدی بر تحریمهای آمریکا گذاشت، درحالیکه چندماه بعد در مهرماه همان سال شاهد موضعی بسیار متفاوت از او بودیم؛ او در حمایت از سپاه پاسداران و در واکنش به گنجاندن نام سپاه در فهرست تروریستی آمریکا بیان کرد که چنین اقدامی از سوی دونالد ترامپ، رئیسجمهوری آمریکا «خطا» خواهد بود. او در ادامه به این نیز اشاره کرد که اگر آمریکا بخواهد علیه سپاه اقدامی کند، این دیگر خطا اندر خطاست و سپاه تنها یک واحد نظامی نیست، بلکه در دل این مردم است.
جمعبندی
آنچه در روایت امیرعلی حاجیزاده به آن پرداخته شده، با اینکه مسالهای جدید نیست، بسیاری از چهرههای نزدیک به روحانی دوست دارند با فرافکنی روایتی مخدوش از نیروهای نظامی و گفتههایشان در آن جلسه مذکور ارائه دهند. توئیت حسامالدین آشنا در واکنش به مصاحبه حاجیزاده نیز تاییدی بر این گزاره است. در توئیت او آمده است: «گفتوگو میان روسایجمهور و فرماندهان نظامی بهصورت فردی یا جمعی مرسوم است اما نقلقول از جلسهای محرمانه و از شخصی دیگر در فقدان او دور از امانتداری است. قاعدتا جلسات رسمی ضبط شده، اپراتور اشتباه نکرده و چیزی هم پاک نشده است. شما فقط مجازید بگویید که خودتان در آن جلسه چه گفتید!» اما این تنها فرافکنی نبود، بلکه حتی برخی دیگر از نزدیکان روحانی با گفتن جملاتی مانند «یک حاجقاسم را برای بدحجابها باقی بگذاریم» سعی کردند از آنچه گفته شده روایتی مخدوش داشته باشند. اینکه فرمانده هوافضای سپاه به اظهارات دلسوزانه حاجقاسم در دفاع از انقلاب و رهبری در جلسه با روحانی اشاره میکند، مساله جدیدی نیست. پیش از این نیز فرماندهان سپاه ازجمله شهید سلیمانی در سال 78 به سیدمحمد خاتمی، رئیسجمهور وقت نامهای با همین مضمون نوشته بودند. بااینحال برخی افراد سعی در شخصیسازی چنین موضعگیریهای دارند. در همین جریان محمد مهاجری، در بخشی از یادداشت خود خطاب به حاجیزاده نوشت: «نگران شدهاید که عدهای حاجقاسم را مصادره کنند و ببرند توی جرگه سیاسی خودشان. اینکه ترس ندارد، اتفاقا خیلی هم خوب است. بگذارید حاجقاسم مال آنها باشد، حرفش را بشنوند، از او یاد بگیرند. راهش را بفهمند و در چاه نیفتند. شما چرا از این کار ناراحتید؟ مگر از حاجقاسم چیزی کم میشود؟» با تمام این تفاسیر بهنظر میرسد پروژه شخصیسازی شهید سلیمانی بههیچوجه موفقیتآمیز نبوده، بلکه حتی چهره مخدوش رئیس دولتهای یازدهم و دوازدهم را نیز آشکارتر کرده است.
در همین رابطه مطلب زیر را بخوانید: