نگاهی به اصلی‌ترین جنبه‌های فنی و محتوایی در سینمای مسعود جعفری جوزانی
مسعود جعفری‌جوزانی در اصل یک انیمیشن‌ساز است و این را از کیفیت بصری کارهایش، نوع میزانسن‌ها، رنگ‌بندی‌های زیبا و حتی سرعت حرکت اشیا در قاب‌ها می‌توان فهمید. از بین کارگردانان هم‌نسلش افراد دیگری هم بودند که پیشینه اصلی‌شان به انیمیشن برمی‌گشت.
  • ۱۴۰۰-۱۰-۲۵ - ۰۲:۰۸
  • 10
نگاهی به اصلی‌ترین جنبه‌های فنی و محتوایی در سینمای مسعود جعفری جوزانی
شعری که سینماست
شعری که سینماست
میلاد جلیل زادهخبرنگار

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ: مسعود جعفری‌جوزانی دو جنبه اصلی در کارهایش دارد که او را متمایز می‌کنند. یکی از آنها جنبه بصری کار اوست که البته شرح جزئیاتش مبسوط‌تر و مفصل‌تر از اینهاست اما می‌توان این جنبه‌های بصری را با سابقه جوزانی در سینمای انیمیشن مرتبط دانست. جنبه دیگر نگاه به ویژگی‌های ملی و مذهبی جامعه ایران و توجه خاص به تاریخ کشور، به‌خصوص تاریخ معاصر است. در دو بخش جداگانه نگاه مختصری به این دو ویژگی در کارهای مسعود جعفری‌جوزانی، داشته‌ایم. کارگردانی که تصاویرش به تابلوهای نقاشی شباهت دارند و این تابلوها را می‌توان نسخه بصری شده اشعار فارسی دانست.

عمو مسعود و دنیای انیمیشن

مسعود جعفری‌جوزانی در اصل یک انیمیشن‌ساز است و این را از کیفیت بصری کارهایش، نوع میزانسن‌ها، رنگ‌بندی‌های زیبا و حتی سرعت حرکت اشیا در قاب‌ها می‌توان فهمید. از بین کارگردانان هم‌نسلش افراد دیگری هم بودند که پیشینه اصلی‌شان به انیمیشن برمی‌گشت. مثلا ابراهیم حاتمی‌کیا و شهریار بحرانی. اتفاقا در کارهای دوره اوج این افراد هم می‌شود کیفیت‌های بصری برتر را دید. جعفری‌جوزانی پایان‌نامه فوق‌لیسانس خودش را هم دستمایه‌ای برای بیان عقاید سیاسی‌اش قرار داد. پایان‌نامه او انیمیشنی بود به نام «آغاز» که با داستان ضحاک ماربه‌دوش شروع می‌شد و در منطق‌الطیر عطار فرود می‌آمد. محمد هادی‌کریمی، کسی که چند دهه بعد از ساخته شدن این انیمیشن، در نگارش فیلمنامه «ایران‌برگر» همکار جعفری‌جوزانی شد، درباره این انیمیشن می‌گوید: «در نخستین سال بعد از پیروزی انقلاب، یک فیلم عروسکی که با موم ساخته شده بود برای مخاطبان کودک و نوجوان آن سال‌ها پخش شد. داستان ضحاک مار به دوش، اما من که کودک چندان شجاعی نبودم، از مارهای روی دوش ضحاک که قرار بود مغز جوان‌های ایران زمین را ببلعد وحشت کردم و ادامه‌اش را ندیدم، پیش‌تر از آن مادرم از روی کتاب خلاصه داستان‌های شاهنامه، برایم همین داستان را خوانده بود. کلی هم کتاب کودکانه داشتم که می‌خواندم و بیشتر هم داستان‌های ترسناک برای آن دوره سنی، کتاب‌هایی که آن زمان رایج بود. فیلمی که در خانه شخصی جعفری‌جوزانی و با کمک همسرش ساخته شد. خاطره‌ این فیلم با من ماند تا ده‌ها سال بعد که فهمیدم نام آن فیلم «آغاز» است، ساخته‌ مسعود جعفری‌جوزانی در آمریکا و باز ده‌ها سال بعد دانستم که آن فیلم را در خانه‌ شخصی خود و به کمک همسرش«لایرین» با کمترین امکانات ساخته و فیکس‌فریم فیلمبرداری کرده و گروه هدف مخاطبش بیشتر دانشجوها و توده‌های مردم بوده است، اما در اول انقلاب که آرشیو سازمان تهی از برنامه‌ مناسب برای کودکان و نوجوانان با هنجارهای آن سال‌ها بوده، «آغاز» را برای کودکان و نوجوانان به خاطر عروسکی بودن مناسب پخش دانستند.» کریمی سپس ادامه می‌دهد: «ده‌ها سال بعد «آغاز» را دیدم، همان داستان تسلط ضحاک پسر مرداس بر خاک ایران زمین، تسلط یک تازی، یک بیگانه که نماینده‌ اهریمن است، تا این جای داستان همان قصه‌ آشنای شاهنامه است، اما فیلمساز برخلاف داستان شاهنامه، راه‌حل را نه براساس الگوی پیشنهادی این کتاب، یعنی کمک و یاری رساندن و بر تخت نشاندن فرد برگزیده‌ای که از پیش به خاطر فره ایزدی انتخاب شده که به‌نوعی با رأی مردم، می‌خواهد جایگزین ضحاک را پس از سرنگون شدن، انتخاب کند که برای این مقصود، فیلمساز از منطق‌الطیر کمک گرفته بود. جوان‌ها همچون مرغان منطق‌الطیر در پی چاره‌جویی به سمت قاف حرکت می‌کنند تا بدانند چگونه بر ضحاک چیره می‌شوند و درنهایت سیمرغ از سی مرغ متولد می‌شود. فرزانگان قوم، خویش را در دیوار و سقف آبگون غار می‌بینند و درمی‌یابند منجی‌شان کسی یا جایی دور از جمع‌شان نیست و جمع آنهاست که جایگزین یک فرد خواهد شد.» کاملا مشخص است که مسعود جعفری‌جوزانی این فیلم را در حال‌وهوای رصد کردن اوضاع انقلابی ایران ساخته است؛ همان حال‌و‌هوایی که بیژن ایرانی، قهرمان سریال در چشم باد، در مقطعی که داخل یک دانشگاه آمریکایی به تدریس طبابت مشغول است، به آن دچار می‌شود. جعفری‌جوزانی هم زمان با اوج گرفتن اعتراضات مردمی در ایران، به کشور بازگشت. فیلم مستند «به سوی آزادی» حاصل فعالیت او در دوران پیروزی انقلاب اسلامی است که از تلویزیون هم پخش شد. پس از ساخت این مستند که با استقبال عمومی روبه‌رو شد، جوزانی به همکاری با صداوسیما پرداخت و در آنجا نخستین واحد انیمیشن را راه‌اندازی کرد. انیمیشن‌های «تصویر شکسته» و «گریز» از یادگارهای آن دوران است. بعد از مدتی همکاری با صداوسیما و به علت بعضی اختلاف سلیقه‌ها با مسئولان وقت، به همکاری با آنها خاتمه داد. او پس از قطع همکاری با صداوسیما به کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان پیوست و فیلم «با من حرف بزن» را ساخت. فیلمی که در سومین جشنواره فیلم فجر، سیمرغ بلورین را دریافت کرد. در همان ایام او به‌عنوان شروع کار حرفه‌ای‌اش در سینمای ایران، مشاور پروژه ماندگاری به نام «شهر موش‌ها» شد. با کار در کانون و فراهم کردن امکان ساخت اولین فیلم بلند سینمایی‌اش یعنی «جاده‌های سرد»، جوزانی به تدریس در دانشگاه هنر صداوسیما و دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران و همچنین مرکز اسلامی آموزش فیلمسازی باغ فردوس پرداخت و به تربیت شاگردانی همت گماشت که بعدها هنرمندان برجسته سینما و انیمیشن ایران شدند. ازجمله آنان همسرش فهیمه سرخابی است که فیلم انیمیشن او به نام «گناه اول» در سال ۷۷ به فستیوال کن راه یافت. جعفری‌جوزانی تا سال‌های سال یکی از مدرسان برجسته انیمیشن در سینمای ایران بود. پس از اینکه سریال درچشم باد از تلویزیون پخش شد، اعلام شد که کتاب آن هم در بازار به فروش می‌رسد. یعنی تمام این مجموعه طولانی که از ۴۴ قسمت ۵۰ دقیقه‌ای تشکیل شده بود، دارای استوری‌برد بوده است و حتی یک پلان آن بدون حساب و کتاب جلوی دوربین نرفته است. این حد از دقت و وسواس که تمام پلان‌های یک مجموعه طولانی را قبل از ضبط، با ذکر جزئیات و لنز و فیلتر به‌خصوص آن نقاشی کرده باشند، تنها از یک استاد انیمیشن برمی‌آید.

عمو مسعود و تاریخ

جعفری‌جوزانی فیلمسازی است که مایه اصلی کارهایش را تاریخ معاصر ایران تشکیل می‌دهد و یک جنبه بسیار ممتاز او روایت‌هایی تاریخی است که نه در دالان‌های پرزرق و برق سیاسی، بلکه در پس‌کوچه‌های شهر یا پشت‌کوه‌های بلند و میان مردم عادی روستا می‌گذرد. «جاده‌های سرد»، «شیر سنگی»، «در مسیر تندباد» و «یک مرد، یک خرس» چهار فیلم متوالی او هستند که زمان روایت‌شان تاریخ معاصر ایران است و مکان روایت آنها روستاهای لرستان؛ هر چند بعضی از این فیلم‌ها به‌طور مستقیم جنبه سیاسی ندارند و روایتی ساده از زندگی مردم روستا هستند. در سال ۱۳۷۳ پنجمین فیلم جعفری‌جوزانی به نام «دل و دشنه» ساخته می‌شود که روایتی است مربوط به دوران پس از جنگ اما حال و هوای آن همچنان روستایی و ایلیاتی است. جوزانی در سال ۱۳۷۷ فیلم «بلوغ» را ساخت و برای اولین بار به دنیای قصه‌های معاصر شهری پا گذاشت. پس از آن او سراغ ساخت مجموعه «در چشم باد» رفت که فقط دو سال نگارش فیلمنامه‌اش زمان برد و چند سال هم فیلمبرداری‌اش به طول انجامید. در چشم باد هم چنان که تقریبا همه می‌دانند، یک مجموعه تاریخی است. «ایران‌برگر» و «پشت دیوار سکوت» فیلم بعدی جعفری‌جوزانی هستند که تا این لحظه پس از در چشم باد ساخته شده‌اند و البته به نظر نمی‌رسد که ساخت آنها اولویت اصلی کارگردان‌شان بوده باشد. جوزانی قبل از اینکه به ایران برگردد هم فیلم‌های کوتاه و انیمیشنی ساخته بود که نشان‌دهنده علاقه ویژه‌اش به تاریخ ملی و مذهبی ایران است. همچنین در این فیلم‌ها می‌شد علاقه وافر این فیلمساز به ادبیات ایران، چه ادبیات حماسی و چه عرفانی را به وضوح دید. او وقتی به ایران برگشت، سال ۱۳۶۲ در تلویزیون انیمیشن کوتاه «گریز» را ساخت که براساس مثنوی‌معنوی مولوی تهیه شده بود. همان سال «تصویر شکسته» از او بیرون آمد که انیمیشن کوتاه دیگری براساس مثنوی‌معنوی بود. علاوه‌بر تمام اینها، با نگاه به پروژه‌های بر زمین مانده جعفری‌جوزانی هم‌ می‌شود علاقه‌اش به تاریخ را کاملا دریافت. مسعود جعفری‌جوزانی قصد داشت پس از سریال در چشم باد به سفارش سیمافیلم کارگردانی سریالی درباره زندگی خواجه نصیرالدین طوسی را برعهده بگیرد که فیلمنامه این اثر مجالی برای ساخت نیافت. یک پروژه برزمین‌مانده دیگر از او فیلم سینمایی «باسکرویل» است. ماجرای این فیلم داستان هوارد باسکرویل، دانشجوی فارغ‌التحصیل دانشگاه پرینستون است که در سال ۱۲۸۴ برای تدریس به ایران سفر می‌کند و سفرش همزمان می‌شود با آغاز انقلاب مشروطه در ایران و باسکرویل آگاهانه برای شکستن محاصره تبریز توسط قوای محمدعلی شاه تلاش می‌کند. مسعود جعفری‌جوزانی فیلمنامه باسکرویل را در سال ۱۳۷۳ نوشت که امتیاز آن توسط حوزه هنری خریداری شد. سپس در سال ۱۳۷۶ مسعود جعفری‌جوزانی و شهریار روحانی امتیاز فیلمنامه باسکرویل را از حوزه هنری بازخرید کردند و نشر ابتکار این فیلمنامه را در سال ۱۳۸۷ در قالب کتاب منتشر کرد. مسعود جعفری‌جوزانی سال‌ها بعد با کمپانی‌های فیلمسازی آمریکایی و یک شرکت کانادایی قراردادی برای ساخت فیلم سینمایی باسکرویل در ایران بست اما هرکدام به دلایلی به نتیجه نرسید؛ به جز آخرین قراردادی که با انجمن «در جست‌وجوی زمینه مشترک» بسته شد و حتی برای ساخت فیلم، مجوز رسمی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هم صادر شد و طبق گزارش روزنامه فیگارو، تهیه‌کننده آمریکایی تصمیم داشت از برد پیت در نقش هوارد باسکرویل استفاده کند اما به دلایلی این فیلم ساخته نشد. یک پروژه ناتمام دیگر از جوزانی، «پوریای ولی» است. مسعود جعفری‌جوزانی فیلمنامه پوریای ولی را برای ساخت یک مجموعه تلویزیونی در پنج فصل با ۵۲ قسمت پنجاه دقیقه‌ای نوشت اما با اینکه قرارداد ساخت این مجموعه تلویزیونی با سیمای جمهوری اسلامی منعقد شد، به علت تغییر مدیریت سازمان این سریال ساخته نشد و درنهایت نشر آناپنا در سال ۱۳۹۶ آن را در قالب کتاب منتشر کرد. پروژه ناسرانجام دیگری که جوزانی در دستور کار داشت، «کوروش کبیر» بود. علی معلم یکی از تهیه‌کنندگان این پروژه بود اما پس از درگذشت علی معلم، سناریو به سرمایه‌گذاران دیگری واگذار شد. تا پیش از آن هزینه‌های پروژه با سرمایه شخصی مسعود جعفری‌جوزانی انجام می‌شد و پس از درگذشت علی معلم و عقد قرارداد با سرمایه‌گذاران خارجی، کار ساخت پروژه آغاز شد ولی متاسفانه با پدید آمدن مشکلاتی بر سر راهشان پروژه متوقف شد و تا به حال جلو نرفته است. فیلمساز موفق سینما و تلویزیون ایران بعد از تمام این ناکامی‌های ساختاری که اجازه نداد ایده‌هایش بصری شوند، سراغ ساخت سریال «یعقوب لیث» رفت. فیلمنامه یعقوب لیث درباره بنیانگذار دودمان صفاریان در سیستان و روایتگر فتوت، ساده‌زیستی و نقش این اسطوره تاریخی در اتحاد ایرانیان است. یعقوب لیث صفاری، رویگرزاده و عیار جوانی بود که متأثر از قصه‌های رستم، به یاری فقرا و مظلومان شتافت و با دسته کوچک عیارانش که به خاطر سخاوت و فتوت او دورش جمع شده بودند، در نظر اهل سیستان، به یک پهلوان افسانه‌ای بدل شد. قرارداد تحقیق و نگارش فیلمنامه پروژه یعقوب لیث در حوزه تاریخ و تمدن ایرانی، در سال ۱۳۹۸ بین بنیاد سینمایی فارابی و مسعود جعفری‌جوزانی منعقد شد و گفته می‌شود که این مجموعه نهایتا از شبکه نمایش خانگی توزیع خواهد شد. ظاهرا تلاش‌های پیگیرانه و پی‌درپی جعفری‌جوزانی برای ساخت آثار جدی و عظیم تاریخی در تلویزیون، به قدری ناکام ماند که او نهایتا مجبور شد راه شبکه نمایش خانگی را در پیش بگیرد.

نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰