فاطمه زم یار صنعت انیمیشن یکی از زیرمجموعههای صنعت سینما و از مهمترین و سودآورترین صنایع هنری در جهان بهشمار میرود. تنوع و رنگارنگی محصولات صنعت انیمیشن، تنها محدود به مخاطبان خردسال نیست و طرفداران زیادی بین بزرگسالان پیدا کرده است. بسیاری از کشورها روی پروژههای بزرگ انیمیشن سرمایهگذاری کرده و حتی برای ساخت بعضی از پروژهها سالها زمان صرف میکنند. این صنعت هم بهلحاظ سودآوری و هم از نظر پتانسیلهایی که در حوزه فرهنگ دارد، توانسته است جای خود را بهخوبی در بین صنایع خلاق باز کند. با تولید انیمیشنهای اخیر میتوان گفت اینبار صنعت انیمیشن و سینما به مدد حفظ بنیان خانواده در جهان آشفته کنونی آمده است؛ چراکه خانواده حلقه نخستین تشکیل یک جامعه انسانی است و با کنش و واکنشهای اجتماعی نسل آینده رابطه مستقیمی دارد. مجله Varity از مجلههای معتبر هفتگی آمریکایی است، که از سال ۱۹۰۵ یعنی از زمان تاسیس تاکنون بهصورت مستمر و بدون وقفه منتشر میشود. این مجله لیستی منتشر کرده است که در آن برای انیمیشنهای (Encanto)، (Flee)، (The Mitchells vs The Machines)،(Luca) و (Raya and The Last Dragon) بیشترین شانس را در دریافت جایزه اسکار بهترین انیمیشن بلند پیشبینی کرده است. البته انیمیشن (Encanto) هم شب گذشته توانست جایزه بهترین انیمیشن گلدنگلوب 2022 را کسب کند.
افسون (Encanto)
انیمیشن افسون به کارگردانی بایرون هاوارد، کارگردان انیمیشن Tangled و انیمیشن Zootopiaمورد توجه گستردهای قرار گرفت.Encanto داستان یک خانواده شگفتانگیز بهنام مادریگال را روایت میکند که در کوههای کلمبیا و در یک خانه جادویی و در یک شهر پرجنبوجوش زندگی میکنند. هر یک از اعضای خانواده یک قدرت و موهبت استثنایی دارد که از آن برای خدمت به خانواده و مردم استفاده میکنند. میرابل تنها عضو خانواده مادریگال است که دارای قدرتی نیست. اما زمانی که میرابل میفهمد جادوی خانواده در خطر است، بهعنوان تنها عضو معمولی خانواده مادریگال تمام تلاش خود را در حفظ آن انجام میدهد تا هم خانواده و محل زندگی خود را حفظ کند و هم به دیگران نشان دهد که او هم میتواند برای سایرین مفید باشد. میرابل این اتفاق را بهترین فرصت میداند تا خود را به خانواده ثابت کند. اما مهمترین اتفاق وقتی میافتد که وقتی خانواده با وجود تمام تلاشهای ممکن در حفظ جادوی خود شکست میخورند باز هم کنار یکدیگر میمانند و کمر همت به دوباره ساختن زندگی خود میبندند. در اینجا که تمام اعضای خانواده قدرتهای جادویی خود را از دست دادهاند بیهیچ تمایزی تنها با تکیه بر محبت و عشق جاری در خانواده کنار یکدیگر میایستند و میتوانند دوباره خانه خود را بسازند. خانهای که اعضای آن همدیگر را دوست دارند و هیچکس با تواناییهای بیشتر و کمترش سنجیده نمیشود.
فرار کن (Flee)
در بخش بینالمللی چندین مدعی وجود دارد، از جمله این انیمیشن ۲ بعدی اثر یوناس پوهر راسموسن، کارگردان دانمارکی که درباره یک پناهنده افغان به نام امین است که داستان زندگی ۲۰ساله خود را به شکلی تصویری روایت میکند. انیمیشن که برای مخاطب بزرگسال است به تعبیری یک مستند محسوب میشود. کارگردان مصاحبههایی که با شخصیت اول خود داشته است را به اضافه خاطرات تلخ یا رویاهای او را به انیمیشن تبدیل کرده است. در مستند میبینیم فرار او از افغانستان و ادامه زندگیاش چقدر به وجود خانوادهاش وابسته بوده است. مستند یک دفاع تمامقد و حتی در مقام بالاتر تبلیغ همجنسگرایی محسوب میشود، اما کارگردان بهطور هوشمندانهای آن را در دل حوادث ناگوار و تلخ زندگی امین جای داده است. کارگردان تمام تلاش خود را کرده است که از شعارزدگی دوری کند، اما بهنظر موفق نشده است. (Flee) با توجه به شرایط سیاسی و وجود کلیدواژههایی مثل افغانستان، مهاجرت و همجنسگرایی در انیمیشن ممکن است شانس زیادی در دریافت جایزه اسکار داشته باشد، همانطور که توانست جایزه بهترین فیلم غیرداستانی را از انجمن ملی منتقدان فیلم آمریکا دریافت کند.
میشلها علیه ماشینها (The Mitchells vs the Machines)
این انیمیشن جدیدترین محصول سونی پیکچرز است که بهدلیل بیماری کرونا اکران نشد و حق پخش آن به شبکه نتفلیکس فروخته شد. انیمیشن با موضوع مهم شکاف بین نسلها و نقش گوشیهای هوشمند در شدت این شکافها ساخته شده است. در تمام فیلم وابستگی شدید جهان امروز به دنیای اینترنت بهخوبی تصویر شده است. در یکی از سکانسها این اعتیاد به شکل بینظیری نمایش داده شده است، بهطوری که وقتی به انسانهای تبعید شده و معترض WiFi رایگان داده میشود، آرام میشوند و دست از اعتراض برمیدارند. در این داستان خانواده میشل با وجود اینکه ارتباط چندان خوبی با یکدیگر ندارند، برای ثبتنام دختر خانواده در دانشگاه راهی یک سفر جادهای میشوند؛ اما در کمال ناباوری آنها در میان راه با حمله رباتها مواجه میشوند که بنا به نابودی انسانها و تصاحب زمین دارند. میشلها آخرین امید برای نجات دادن زمین هستند و هرکدام باید با تواناییهای منحصربهفرد خود تلاش خود را در مهار آن رباتها بهکار بگیرد. خانواده میشل که تا قبل از این داستان درگیر اختلافات خانوادگی درون خود بودند، در این جا قدر هر لحظه و هر تواناییای که هرکدامشان دارند را بیشتر میدانند و میفهمند هرگز بدون یکدیگر پیروز نخواهند شد. در پایان بعد از عبور از ماجراهای پیشرو آنها به درک بیشتری از همدیگر میرسند و لزوم حفظ روابط یک خانواده با وجود تمام تفاوتها جلوه بیشتری میکند.
لوکا (Luca)
این انیمیشن ایتالیایی اولین اثر از استودیو پیکسار بوده که تمام و کمال بهصورت دورکاری ساخته شده و گروه سازنده آن را در دوران کرونا و از خانههای خود ساختند.
خود این موضوع میتواند باعث پدیدار شدن این شک و شبهه بشود که شاید گردهم نبودن تیم سازنده در کنار هم روی کیفیت اثر تاثیر بگذارد. اما میتوان گفت پیکسار با این انیمیشن ایتالیایی گرافیکیترین هنر دوبعدی خود را تا به امروز با فناوری CG با کارگردانی انریکو کازاروزا ساخته است. روایت یک پسر نوجوان (با صدای جیکوب تریمبلی، ستاره فیلم «اعجوبه») و بهترین دوستش آلبرتو (با صدای جک دیلن گریزر) در هیبت غول دریایی که به محض بیرون آمدن از آب به انسان تبدیل میشوند. این دو با رویای بهدست آوردن یک وسپا و گشتوگذار در دنیای آدمها، هویت اصلی خود را پنهان میکنند و به یک شهر زیبای ساحلی وارد میشوند. رویای شیرین بهدست آوردن وسپا برای لوکا و آلبرتو شیرین است که این رویا را با مخاطب نیز بهخوبی شریک میشود. شاید رویای آن دو را بتوان یک تبلیغات حرفهای و تمامعیار برای «وسپا» دانست. اما نکته مشترک همان حفظ بنیان خانواده است؛ لوکا با وجود رویاهای خود و سختگیریهای خانوادهاش خانه را ترک میکند، اما درنهایت به آغوش خانواده برمیگردد. او رویای بزرگتر خود را که رفتن به مدرسه با همراهی خانواده و دوستانش است را میتواند بهدست آورد.
رایا و آخرین اژدها (Raya and the Last Dragon)
شخصیتهای اصلی این انیمیشن، حتی اژدهای داستان هم زن است. زنانی قوی، خودساخته و جنگجو با تمام عواطف زنانه. این انیمیشن با فولکلورهای الهام گرفته از جنوبشرقی آسیا ساخته شده است. با وجود کشش قوی داستان و بار کمدی آن کودکان میتوانند با دیدن چندین و چند سکانس رایا و آخرین اژدها بخندند و بزرگسالها نیز با تقابل دربرابر پیام مثبت فیلم که مفهوم اعتماد در میان انسانها است، از همراه شدن با آن لذت ببرند. انیمیشن رایا و آخرین اژدها به نمایش جهانی میپردازد که در آن همه انسانها بهخاطر وجود اژدهایان زیر سایه سعادت و خوشبختی هستند، اما اتفاقاتی تلخی رخ میدهد؛ اژدهایان از بین میروند و سرزمینشان با مرزهایی از هم جدا میشود. قرنها انسانهای متعلق به پنج کشور با جنگ و دشمنی زندگی میکنند. رایا از سرزمین هارت شروع به جستوجو برای یافتن آخرین اژدها میکند؛ بهدنبال افسانهای که میگوید هنوز فقط یکی از اژدهایان سنگ نشده است و او شانس بازگرداندن صلح به جهان را دارد. رایا که با هدف برگرداندن صلح به سرزمینش راهی این سفر دورودراز میشود، بارها ابراز میکند بزرگترین هدف او برگرداندن پدر و برآورده ساختن آرزوی دیرینه او است. در مواجهه با شخصیتهای دیگر داستان هم بارها به عمق روابط احساسی در خانواده و تاثیری که میتواند روی هر فرد بگذارد، اشاره میشود. تمام شخصیتهای قصه حتی اژدهای شیرین و دوستداشتنی آن سرزمین بهنوعی به یاد خانواده خود و در پی برگرداندن آنها با رایا همراه میشوند.