نیلوفر مژدهی، روزنامهنگار: جولان دادن زنوزی در تیم تراکتور بعد از چندسال به شکست خصوصیسازی در ورزش انجامید و بار دیگر ثابت شد نهاد خصوصیسازی در ورزش فوتبال همچنان برای ما محلی از اعراب ندارد. اینکه خصوصیسازی در فوتبال ایران همچنان جواب نمیدهد و باشگاهی چون تراکتور شکستخورده به وزارتخانهای متمول تحویل داده میشود، اتفاق بسیار تاسفباری است که نشان میدهد خصوصیسازی در ورزش ایران هنوز در حد شعار باقی است و ناممکن بهنظر میرسد. نکته سوالبرانگیز در چنین شرایطی این است که چرا وقتی تیمی یا باشگاهی با عنوانی مشخص از شرکت حقیقی یا حقوقی حمایت میکنند در مواقع واگذاری نامش تغییر نمیکند؟ تغییر نکردن نام باشگاه تراکتور که سالهاست با این برند تجاری در قلب مردم این شهر جا باز کرده و آن را دیوانهوار میپرستند (کاری به درست یا غلط بودن این نوع تفکر نداریم) زمانی جالب، سوال برانگیز یا حتی تاملبرانگیز میشود که در موقع واگذاری نیز مسئولان و دستاندرکاران مرتبط تاکید میکنند نام این باشگاه تغییر نمیکند، آن وقت این سوال بهوجود میآید که چطور ممکن است تیم متعلق به صنایع مس شود ولی برند تراکتورسازی روی این باشگاه بگذارند و همچنان با این نام فعالیت کند و شناخته شود؟ این سوالی است که باید درموردش کارشناسی شود و صاحبنظران پاسخ قانعکنندهای به آن بدهند.
بیعانه پرداخت شد
درست است نمایندگان زنوزی در جلسه برای واگذاری مالکیت تراکتور به مس سونگون غایب بودند اما برخلاف اخبار منتشره یکی از مدیران ارشد شرکت دریک، هوشنگ نصیرزاده و میرمعصوم سهرابی 5 ساعت در صحن مجلس درحال رایزنی بودند و میخواستند هرطور شده نظر موافق وزارت صمت را برای این انتقال جلب کنند. از این رو چنین بهنظر میرسد که برخلاف آنچه گفته میشود مالک باشگاه از مراحل واگذاری بیخبر نبوده و در جریان همهچیز هست.
پس از آن چهارشنبه هفته قبل جلسهای با حضور نمایندگان ورزش و جوانان استان و امور مالی باشگاه برگزار و بدهیهای تراکتور تعیین و برای آن چارهسازی شد، همچنین گفته میشود با احتساب بدهی به سه بازیکن خارجی شامل فورچونه، اروین و حمزویی چیزی حدود 45 میلیارد تومان و 9 میلیارد هم بدهی به طلبکاران داخلی پیشبینی میشود اما هیچخبر تاییدشدهای درمورد بدهیها منتشر نشده است. به این ترتیب شاید اعدادی که در رسانهها منتشر شد و از رقمهای حدود 400 میلیارد تومانی دم میزنند، چندان مستند نباشد.
پس از آن جلسه دیگری با حضور استاندار و مدیرعامل مس و میرمعصوم سهرابی نماینده باشگاه تراکتور در شرکت ملی مس برگزار شد و تصمیم گرفتند طی ۱۰ روز همچنان تیم با مدیریت فعلی به کارش ادامه دهند و بعد از نظرات کارشناسی باشگاه بهطور کامل به صنایع مس واگذار شود. اینطور بهنظر میرسد که بدهی باشگاه فعلا بهعنوان بیعانه خرید پرداخت خواهد شد تا نظرات کارشناسی دوطرف برای باشگاهتراکتور قیمتگذاری کند.
مخالفان مطلعند یا فقط مخالفند؟
هرچند در مجلس تعداد زیادی برای واگذاری تیم تراکتور از این فلاکت تلاش میکنند ولی طرح این واگذاری مخالفانی هم دارد. اخیرا مصاحبه حسین جلالی نماینده مردم رفسنجان و انار در مجلس سروصدای زیادی بر پا کرده است؛ وی که از مخالفان این طرح است صحبتهای ضدونقیضی داشته که بیشتر بهنظر میرسد از جزئیات طرح آگاه نیست.
در جلسه واگذاری که با حضور نیکزاد معاون مجلس، جلالزاده رئیس کمیسیون امنیت ملی، فروردین رئیس فراکسیون ورزش مجلس، متفکرآزاد عضو هیاترئیسه مجلس و نمایندگان تبریز، بستانآباد، کلیبر، اردبیل ورزقان بههمراه فاطمیامین وزیر صمت، صدرمحمدی مدیرعامل مس، سردار خرم استاندار آذربایجان شرقی روز سهشنبه برگزار شد، در مورد روند واگذاری به شکل قانونی و بیهیچ مشکلی تصمیمگیری شد و همه جوانب امر مورد ارزیابی قرار گرفت. به نظر میرسد که نماینده رفسنجان هیچاطلاعی از این جلسه ندارد.
در این جلسه ۲ تصمیم گرفته شد؛ ابتدا مقرر شد صنایع مس آذربایجان که ۳۰ درصد کل مس کشور را تامین میکند، مستقل شده و بهعنوان صنایع مس آذربایجان بهرسمیت شناخته شود، دوم اینکه بخشی از سهم مسئولیتهای اجتماعی آن شامل باشگاه تراکتور شود تا به این ترتیب باشگاه تراکتور زیرمجموعه صنایع مس آذربایجان شرقی برود. دقیقا همان کاری که در کرمان صنایع مس کرمان برای تیمهای این استان انجام میدهد از این رو هزینه کردن صنایع مس آذربایجان از نظر ساختاری ارتباطی به استان کرمان پیدا نمیکند و خللی در کار این دو استان و ورزش آن بهوجود نخواهد آمد.
شاید صحبتهایی که این نماینده مجلس انجام میدهد، نتیجه عدم اطلاع از روند ماجرا و ساختار و سازماندهی صنایع مس است که تصور میشود فقط استان کرمان فعال است، درحالیکه صنایع مس بهجز استان کرمان در دیگر استانها نیز فعالیت میکند و معدن دارد و کار انجام میدهد. تناقض در این پرونده وجود ندارد؛ چراکه اگر اینطور بود وزارت نفت نمیتوانست همزمان در آبادان، مسجدسلیمان، جم، تهران و دیگر شهرها تیم داشته باشد ولی وزارت نفت سالهاست با چنین روشی باشگاههای خود را حفظ کرده و در راستای مسئولیتهای اجتماعی خود در شهرهای مختلف از ورزش حمایت میکند.
واگذاری تمام شده است
زنوزی برای پایان دادن به عملیات ناموفق خود دیگر بیش از این طاقت نیاورد و اصرار او برای واگذاری دلیل بسیار مهمی دارد. او دیگر نمیخواهد تیمداری کند؛ اول به این خاطر که از فوتبال و شهرت در آن اشباع شده و دوم بهدلیل هجمهای که علیه او بهوجود آمده و تجارت او در هلدینگ دریک را تحتتاثیر قرار داده است. او که در فوتبال و ترویج خصوصیسازی در آن ناموفق بود، نمیخواهد بیش از این به این فعالیت ورشکسته خود ادامه دهد. از این رو باید پایان عصر زنوزی در فوتبال را اعلام کرد. عصری فلاکتبار که با سیاهترین روزهای تاریخ باشگاه تراکتور از آن یاد خواهد شد.