«فرهیختگان» به بررسی ادعاهای رسانه‌ای درباره خروج اشغالگران آمریکایی از عراق و پیامدهای ویژه پیرامون آن می‌پردازد
تحول رخ‌داده درباره عراق در سال2014 مشخص کرد آمریکا حتی با گروه‌های نیابتی نیز قادر به اشغال خاک عراق است؛ همان‌طور که در این سال به کمک داعش، یک‌سوم خاک عراق را اشغال کرد و به بهانه کمک به دولت بغداد دوباره وارد خاک این کشور شد.
  • ۱۴۰۰-۱۰-۱۵ - ۰۰:۵۲
  • 00
«فرهیختگان» به بررسی ادعاهای رسانه‌ای درباره خروج اشغالگران آمریکایی از عراق و پیامدهای ویژه پیرامون آن می‌پردازد
اشغالگر فریبکار
اشغالگر فریبکار
سید مهدی طالبیپژوهشگر حوزه بین‌الملل

سیدمهدی طالبی، روزنامه‌نگار: تبلیغات رسانه‌ای وسیع در آمریکا و عراق از خروج نیروهای اشغالگر از خاک عراق خبر می‌دهند؛ در زمین اما به‌نظر نمی‌رسد اخبار این کمپین رسانه‌ای حقیقت داشته باشد.

دولت عراق روز جمعه 31دسامبر2021 (۱۰ دی‌1400) رسما پایان ماموریت و خروج نیروهای نظامی ائتلاف خارجی به رهبری آمریکا را از این کشور تایید کرد. اوایل سال گذشته میلادی واشنگتن و بغداد توافق کرده بودند در پایان آن سال نیروهای آمریکایی از عراق خارج شوند. پس از اعلام این توافق مقامات دو کشور درباره جزئیات آن گفتند تنها ماموریت رزمی آمریکا در عراق به مستشاری تغییر می‌کند؛ موضوعی که به‌سرعت برای همگان آشکار ساخت این توافق نه با هدف خروج نظامیان آمریکایی از عراق بلکه یک تلاش برای زمینه‌سازی جهت باقی‌ماندن طولانی‌مدت و مشروع‌نمایانه آنها در این کشور است.

در هفته اخیر دو اتفاق بخصوص نشان داد که به‌جز در رسانه‌ها، هیچ تغییری در وضعیت نیروهای آمریکایی در عراق شکل نگرفته است. نخستین اتفاق در بامداد روز دوشنبه 13دی‌ماه رخ داد؛ در این روز دو پهپاد انتحاری به‌سمت بخش مورد استفاده نیروهای آمریکایی در فرودگاه بغداد موسوم به پایگاه «ویکتوری» پرتاب شدند که بنابر ادعای منابع امنیتی، پیش از رسیدن به اهداف خود توسط سامانه دفاع ضدموشکی دفاع نزدیک سی‌-رم (C-RAM)  نیروهای آمریکایی منهدم شدند. این سامانه که در سفارت آمریکا در منطقه سبز بغداد نیز مستقر است، وظیفه ساقط‌کردن اهداف کوچک در ارتفاع پایین را برعهده دارد.

اتفاق دوم تنها یک‌روز پس از اتفاق نخست، در بامداد روز سه‌شنبه 14دی‌ماه رخ داد؛ در این روز دو پهپاد انتحاری که به‌سمت پایگاه نیروهای آمریکایی در عین‌الاسد پرواز می‌کردند به ادعای مقامات امنیتی، پیش از اصابت به اهداف خود ساقط شدند.

این دو اتفاق به فاصله 3 تا 4 روز پس از اعلام رسمی خروج تمامی نیروهای رزمی آمریکا از عراق و تبدیل ماموریت واشنگتن در این کشور به مستشاری رخ دادند. ساقط‌شدن پهپادهای انتحاری درحالی صورت گرفت که نیروهای مستشاری در کمتر کشوری برای دفاع از خود سامانه‌های مخصوص پدافند هوایی در اطراف محدوده محل استقرار خود نصب می‌کنند. فعالیت سامانه‌های دفاع نزدیک آمریکا در عراق مانند فالانکس و سی‌-رم تنها دراختیار نیروهای آمریکایی قرار دارند و استفاده از آنها پس از 31دسامبر (10دی) نشان می‌دهد واشنگتن حتی برای رد گم کردن و ظاهرسازی نیز ماموریت نیروهایش را به مستشاری تغییر نداده است و این موضوع تنها به اخبار منتشرشده رسانه‌ای محدود هستند.

تفاوت عقب‌نشینی آمریکا از افغانستان با عراق

دل‌کندن آمریکا از هرجا آسان باشد از عراق چندان آسان نیست. آمریکایی‌ها برخلاف افغانستان که یک‌بار آن را اشغال کرده و یک‌بار برای همیشه از آن اخراج شدند، در دو دهه اخیر دوبار وارد خاک عراق شده‌اند. نخستین دوره از سال 2003 تا 2011 طول کشید که در آن آمریکا با حمله مستقیم، خاک عراق را اشغال کرد. دومین دوره نیز از سال2014 آغاز شده و تاکنون ادامه دارد اما با تفاوت‌هایی جزئی نسبت به دوره نخست؛ درحالی‌که در دوره اول آمریکا به‌طور مستقیم وارد خاک عراق شد در دوره دوم واشنگتن از فرصت حمله داعش به عراق در سال2014 سوءاستفاده کرد و به بهانه کمک به عراق برای مبارزه با داعش مجددا در پایگاه‌هایی در سراسر خاک این کشور مستقر شد.

تحول رخ‌داده درباره عراق در سال2014 مشخص کرد آمریکا حتی با گروه‌های نیابتی نیز قادر به اشغال خاک عراق است؛ همان‌طور که در این سال به کمک داعش، یک‌سوم خاک عراق را اشغال کرد و به بهانه کمک به دولت بغداد دوباره وارد خاک این کشور شد.

ابزارهای آمریکا برای ادامه اشغالگری در عراق بیشتر از ابزارهایی هستند که آمریکایی‌ها در افغانستان دراختیار داشتند. در افغانستان آمریکا به خطوط تدارکاتی چندانی دسترسی نداشت و حتی مسیرهای عبور کالا برای نیروهای ناتو در پاکستان بارها مورد حملات شدید طالبان قرار گرفتند. در عراق اما آمریکا از کویت، اردن و حتی عربستان قادر به ارسال تدارکات به عراق هستند. همچنین درحالی‌که فضای سیاسی افغانستان چندان مهیای حضور آمریکا نبود اما در عراق اهل سنت و کردها خواهان باقی‌ماندن نیروهای واشنگتن در کشورشان هستند.

در میان متحدان آمریکا در منطقه که شامل کشورهای حاشیه جنوبی خلیج‌فارس و رژیم‌صهیونیستی می‌شود، افغانستان به‌اندازه عراق دارای اهمیت نیست. عراق به‌طور مستقیم در محدوده امنیتی متحدان آمریکا قرار دارد اما افغانستان به‌اندازه کافی از آنها دور است. به همین دلیل تل‌آویو، ریاض، ابوظبی و دیگران به‌راحتی راضی به خروج آمریکا از عراق نمی‌شوند، درحالی‌که درباره افغانستان نظر آنها برای واشنگتن چندان مهم نبود.

 چند دلیل تاکتیکی برای باقی‌ماندن آمریکا در عراق

ظرفیت‌های آمریکا برای باقی‌ماندن در عراق قابل مقایسه با ظرفیت‌های آمریکا در افغانستان نیست اما این موضوع قدرتمندترین و تنها دلیلی نیست که براساس آن بتوان گفت آمریکا به راحتی عراق را رها نمی‌کند. موضوع دیگر به دو مساله اهمیت راهبردی و تاکتیکی عراق و افغانستان بازمی‌گردد. شاید از لحاظ راهبردی افغانستان و عراق دارای اهمیت ذاتی مشابهی باشند اما درحالی‌که افغانستان یک گزینه برای تهاجم به حیاط‌خلوت رقبای آمریکا شامل چین، روسیه، ایران و هند بود اما عراق ضمن آنکه گزینه‌هایی راهبردی دراختیار واشنگتن برای نظارت بر ایران و جلوگیری از دسترسی تهران و پکن به دریای مدیترانه را می‌دهد، از لحاظ تاکتیکی یک سد دفاعی نیز به حساب می‌آید. این موضوع نشان می‌دهد درحالی‌که تمام اهمیت افغانستان در حوزه راهبردی بود، عراق همزمان با وجود اهمیت راهبردی‌اش از لحاظ تاکتیکی نیز دارای ارزش‌های زیادی است. با توجه به اهمیت نگاه تاکتیکی آمریکا به عراق و موثر بودن این نگاه در ادامه به اشغالگری واشنگتن در چند مورد از آنها پرداخته‌ایم.

1-از دست دادن شرق سوریه

درصورت خارج شدن آمریکا از عراق و از دست دادن آزادی عمل زمینی و هوایی در این کشور، ادامه یافتن حضور نیروهای آمریکا در شرق سوریه کاری دشوار است. درصورت خروج آمریکا، نیروهای مقاومت عراق نفوذ خود در مرزهای این کشور با سوریه را گسترش می‌دهند. این اتفاق می‌تواند ارتش آمریکا را در یک محاصره سه‌وجهی در شرق سوریه قرار دهد. در این صورت ارتش آمریکا از شرق توسط نیروهای مقاومت عراقی، از جنوب توسط متحدان ایران در ابوکمال و از غرب توسط نیروهای ارتش سوریه محاصره می‌شود. باید توجه داشت که در مناطق شمالی تحت تسلط آمریکا در سوریه نیز نیروهای دمشق با حمایت نظامیان روسی در استان حسکه مستقر هستند و واشنگتن به تدارکات‌رسانی از ترکیه به سمت شرق سوریه نیز نمی‌تواند امیدوار باشد، چه اینکه اساسا آنکارا خود حداقل در ظاهر منتقد حضور واشنگتن در شرق سوریه و حمایت از نیروهای مسلح کرد است.

2-دفاع موشکی از رژیم‌صهیونیستی

آمریکا خواهان در اختیار داشتن پایگاه عین‌الاسد در فاصله 300 کیلومتری از مرزهای غربی ایران است؛ جایی که درصورت بروز درگیری میان تهران و تل‌آویو یک مکان اصلی برای پرتاب موشک به سمت فلسطین اشغالی است. در اینجا اما برای فهم دقیق‌تر موضوع پس از درک مکان پرتاب باید به ویژگی‌های موشک‌های پرتابی نیز پرداخته شود.

موشک‌های بالستیک تاکتیکی مانند فاتح یا موشک حاج‌قاسم، تا اندازه‌ای عملکرد متفاوتی نسبت به موشک‌های بالستیک مانند خرمشهر، شهاب-3 و سجیل دارند، زیرا برخلاف چنین موشک‌هایی که حرکت بالستیک دارند و تقریبا به‌صورت عمودی شلیک می‌شوند، موشک‌های بالستیک تاکتیکی به شکل نیمه‌بالستیک و به شکل مایل به سوی هدف پرتاب می‌شوند. به همین دلیل موشک‌های بالستیک تاکتیکی برد کمتری داشته و البته کم‌هزینه‌تر هستند. از این رو برای پرتاب انبوه به سمت یک هدف دارای صرفه اقتصادی بیشتری هستند. به گفته مقامات ایرانی موشک‌های بالستیک ساخت ایران یک میلیون دلار و موشک‌های بالستیک تاکتیکی آن 100 هزار دلار قیمت دارند که یک‌دهم موشک بالستیک است.

موشک‌های بالستیک ایران مانند برخی از نمونه‌های کلاس فاتح بردی 1000 کیلومتری دارند و موشک حاج‌قاسم نیز با برد 1400 کیلومتری دوربرد‌ترین موشک بالستیک تاکتیکی جهان به حساب می‌آید. این موشک‌ها درصورت شلیک از مرزهای غربی ایران قادر به رسیدن به فلسطین اشغالی در تعداد بالا هستند. حضور آمریکا در پایگاه الحریر در اربیل در نزدیکی مرزهای ایران یک ایستگاه شناسایی برای پرتاب این موشک‌هاست تا درصورت شلیک به سرعت آنها را به تل‌آویو اطلاع دهند. پایگاه عین‌الاسد نیز یک پایگاه ویژه است که ضمن کاربردش به‌عنوان یک پایگاه شناسایی می‌تواند در انهدام موشک‌های ایران نیز نقش ایفا کند. از این رو آمریکا خواهان حفظ این دو پایگاه با هر اسمی حتی تعداد نیروهای کمتر است، زیرا در حداقلی‌ترین شرایط حضور واشنگتن در این دو پایگاه عراقی یک قوت قلب روانی برای صهیونیست‌هاست.

3-ابزار سیاسی

آمریکا اگر بتواند به هر شکل حتی یک حضور حداقلی نظامی و امنیتی را در عراق حفظ کند قادر است نفوذ قابل‌توجه خود بر کردها و اهل سنت را حفظ کرده و از آن برای اثرگذاری بر شیعیان و از آن طریق بر ایران استفاده کند.

 اهداف خطرناک تغییر ماموریت به مستشاری

بررسی‌های کلی نشان می‌دهد آمریکا به‌آسانی حاضر به ترک عراق نیست، زیرا مزایای حضور نظامی در این کشور به میزانی زیاد است که هرگونه تلاش برای اخراج واشنگتن از عراق باید شامل ضربات عمیق‌تر به نیروهای این کشور باشد.

تاکنون ضربات زیادی به نیروهای نظامی آمریکا در عراق وارد شده اما این اقدامات باعث رضایت واشنگتن به خروج نشده است. براساس برخی گزارش‌ها تنها در سال 2021 دست‌کم 45 حمله به پایگاه‌های نظامی آمریکا در عراق صورت گرفته است. با این‌حال شواهد نشان می‌دهد واشنگتن تلاش دارد با تغییر اسمی ماموریت خود در عراق از رزمی به مستشاری، زمینه را برای برخورد شدیدتر با نیروهای محور مقاومت فراهم کند. برخلاف برخی برداشت‌ها این تغییر نام فقط یک اقدام از سر ضعف نیست، بلکه همزمان یک تلاش ریاکارانه برای انجام عملیات‌های نظامی است. در ادامه به بررسی برخی اهداف آمریکا از تغییر نام ماموریت رزمی به مستشاری در عراق پرداخته‌ایم.

1-هزینه‌زا کردن حمله به نظامیان آمریکایی

آمریکا به‌دنبال آن است با مستشاری کردن فعالیت خود در عراق هزینه‌های آسیب زدن به خود را افزایش دهد، زیرا حمله به مستشار متفاوت از حمله به یک نظامی است.

2-زمینه‌سازی حمایت دولت عراق از حضور نظامی آمریکا

درصورت انجام عملیات نظامی توسط گروه‌های مقاومت عراقی به نیروهای آمریکایی که عنوان مستشار بر خود دارند به‌دلیل لزوم حمایت دولت میزبان از مستشاران میهمان خود می‌تواند زمینه‌ای مناسب برای حمایت دولت بغداد از حضور نظامی واشنگتن در عراق را فراهم آورد.

3-مشروعیت دادن به اقدام علیه مسئولان ایرانی

یکی از ابعاد جانبی و خطرناک تغییر نام ماموریت نظامیان آمریکا در عراق از رزمی به مستشاری زمینه‌سازی برای مشروعیت دادن به ترور مقامات ایرانی در آینده است. هنگامی که نظامیان آمریکایی به‌صورت رزمی در پایگاه‌های اختصاصی خود در عراق حضور داشتند، پاسخ حمله به آنها تنها باید از طریق حمله‌ای مشابه به نظامیان صورت می‌گرفت. از آنجا که ایران در عراق و سوریه حضور نظامی نداشت، حمله علنی به نظامیان ایرانی امکان‌پذیر نبود و تنها مراکز تجمع سربازان حشدالشعبی مورد تهاجم قرار می‌گرفت. با تغییر ماموریت نظامیان آمریکا به مستشاری هرگونه حمله آتی به آنها می‌تواند با حمله به افرادی که مستشار نظامی خوانده می‌شوند، پاسخ داده شود. از آنجا که مستشاران نظامی ایرانی در عراق و سوریه حضور دارند، آنها یک هدف عمده برای پاسخ‌های آتی آمریکا به‌شمار می‌روند. این موضوع البته چندان از سوی آمریکایی‌ها کتمان نشده است. روز 30 دسامبر خبرگزاری آمریکایی بلومبرگ با گزارشی تحت‌عنوان «آنچه بایدن می‌تواند از سیاست ترامپ در برابر ایران بیاموزد» مدعی شد ترور سردار سلیمانی باعث شد ایران حملات خود به کشتی‌های تجاری را متوقف کند و همچنین حمله به سفارت آمریکا در بغداد را کنار بگذارد. این گزارش بر این اساس ادعا کرده که چنین حملاتی می‌تواند یک راه موثر در برابر ایران باشد. در بخش دیگری از این گزارش به دولت بایدن توصیه شده برای ایران مشخص سازد که آمریکا اراده و تمایل استفاده از زور مانند تروری مشابه با سردار سلیمانی را علیه ایران همچنان دارد. این گزارش عملا یک بعد دیگر از زمینه‌سازی روانی برای انجام ترورهای مشابه فرودگاه بغداد است که در راستای اهداف مدنظر از تغییر ماموریت رزمی آمریکا به مستشاری قرار دارد.

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰