حسن دستپروری، فعال فرهنگی: جمعه سیزدهم دیماه 1398 شمسی بود که خبری همه دنیا را تکان داد؛ خبری بهتآور و تکاندهنده. خبری که تمام دنیا را دچار شوک عجیبی کرد. خبر کوتاه بود و دردناک؛ حاجقاسم سلیمانی به همراه ابومهدی المهندس در فرودگاه بغداد به شهادت رسیدند.
صبح جمعه در مراسم دعای ندبه رواق امامخمینی(ره) حرم مطهر رضوی، حجتالاسلام فرحزاد سخنران مراسم خبری فوری را بیان میکند: «سردار بزرگ اسلام سردار شهید قاسم سلیمانی را آمریکاییهای جنایتکار به شهادت رساندند.» غوغایی به پا شد و مردم از گوشه و کنار رواق فریاد میزدند و گریه میکردند.
از همان ساعتهای اولیه در آستان قدس ولولهای به پا شد. عدهای میگفتند یا برای تشییع یا تدفین پیکر مطهر حاجقاسم به مشهد خواهد آمد!
عَلَم مِشکی...
همانطور که همگان میدانند، پرچم گنبد منور رضوی سبز است و فقط در ایام شهادت ائمهاطهار(ع) و دو ماه محرم و صفر مشکی است، اما حالا با اعلام خبر شهادت دُردانه سرباز مدافعحرم اهلبیت(ع)، پرچم گنبد منور هم به دستور تولیت معزز آستان قدس رضوی سیاهپوش شد و صوت قرآن از بلندگوها پخش میشد؛ اقدامی که تاکنون کمسابقه بود و تصاویر یادبود حاجقاسم و ابومهدی المهندس در ایوان طلای صحن آزادی و پایین پای حضرت نصب شد و هر زائر و دلباخته حضرت رضا(ع) را قبل از تشرف به زیارت، یاد مجاهدتهای شهدای عزیز مدافعحرم میانداخت.
تولیت آستان قدس رضوی طی پیگیریهای مکرری درخواست کرد تا پیکر مطهر شهید سلیمانی و دیگر شهدا برای تشییع در حرم مطهر امامرضا(ع) به مشهد آورده شود. شنبه چهاردهم دیماه جزئیات مراسم تشییع پیکر مطهر حاجقاسم سلیمانی اعلام شد: «تشییع یکشنبه 15 دیماه در شهرهای اهواز، مشهد، قم، تهران و تدفین در کرمان انجام میشد.»
حالا دیگر مطمئن بودیم که میهمان داریم، آن هم چه میهمان عزیزی، پیکر مطهر حاجقاسم سلیمانی برای تشییع و طواف در حرم مطهر امامالرئوف(ع) به مشهد میآمد.
بر این اساس، اعلام شد مراسم تشییع سرداران شهید جهان اسلام حاجقاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس ساعت 13، یکشنبه 15 دیماه، از میدان پانزدهخرداد مشهد آغاز خواهد شد.
همه ارکان و بخشهای مرتبط در آستان قدس رضوی و حرم مطهر به حالت آمادهباش درآمدند. تمام بخشها خود را برای مراسمی بینظیر و تکرارنشدنی آماده میکردند. حق هم همین بود که آنچه در توان هست برای بهتر برگزارشدن مراسم به کار بست. جلسات هماهنگی بسیاری برگزار شد تا درصد خطا و اشتباه به حداقلترین شکل ممکن برسد.
یکشنبه تاریخی مشهد
صبح یکشنبه پانزدهم دیماه 1398 فرارسید. حالوهوای خاصی در حرم مطهر حاکم بود. فضایی غمانگیز و حُزنآلود. جو بسیار سنگین و غیرقابلوصفی وجود داشت.
همه بخشها آماده پذیرایی از زوار، مردم و میهمانان خاص حرم بودند.
بیش از 150 عکاس و تصویربردار از رسانههای مختلف داخلی و خارجی آماده بودند تا این مراسم پرشکوه را منعکس کنند.
فضای صحنهای حرممطهر بهطور کامل مفروش شده بود تا زوار با راحتی بیشتری تردد کرده یا جلوس کنند.
ساعت شروع مراسم تشییع در مشهد ساعت 13 اعلام شده بود و حضور پیکرهای شهدا در حرم را ساعت 15 تخمین زده بودند. با این حساب مراسم تشییع در حرم مطهر باید قبل از اذان مغرب آغاز میشد و تا نماز به پایان میرسید؛ چراکه بلافاصله باید پیکرها به تهران و مراسم مصلای تهران منتقل میشد.
هوا کمی سرد بود ولی از ساعت حدود 10 صبح کمکم مردم خود را به صحن پیامبراعظم(ص) (جامع رضوی سابق) رساندند و منتظر نشستند.
اذان شد و نمازجماعت ظهر و عصر اقامه شد، لحظه به لحظه به تعداد جمعیت و افراد منتظر در صحن اضافه میشد. همه منتظر بودند. عدهای دعا میخواندند. عدهای قرآن تلاوت میکردند. عدهای به نیابت از حاجقاسم عزیز زیارتنامه میخواندند. عدهای آرامآرام اشک میریختند و... ولی همه چشمانتظار بودند.
ساعت به ساعت موعد نزدیک میشد ولی همچنان از ورود پیکرهای مطهر به مشهد خبری نبود.
خبرها از اهواز حکایت از این داشت که مراسم تشییع در این شهر بهواسطه حضور گسترده مردم به طول انجامیده و پیکرهای مطهر با تاخیر به مشهد خواهد رسید.
ساعت از 14 گذشته بود و خورشید پشتابرها پنهان شده بود و سردی هوا بیشتر شده بود، اما همچنان مردمِ منتظر در حرم مطهر نشسته بودند. تقریبا تمامی فضاهای مفروش پرشده بود، فوجفوج جمعیت نیز به سمت میدان پانزدهخرداد در حرکت بودند.
شبکههای اجتماعی حدود ساعت 14:30 خبر ورود پیکر حاجقاسم و شهدای فرودگاه بغداد را به فرودگاه شهید هاشمینژاد مشهد اعلام کردند. حدود ساعت 15 بود که مراسم رسمی حرم مطهر با نام بدرقه آغاز شد.
جمعیت شگفتانگیزی در خیابان امامرضا(ع) و همچنین در حرم مطهر جمع شده بودند. با هر سن و سالی و هر تیپ و قیافهای، مرد و زن، پیر و جوان، خردسال و بزرگسال با هر شکل و شمایلی آمده بودند، بالاخره با تاخیر بسیار، پیکر حاجقاسم عزیز به میدان پانزدهخرداد و دست هزاران مردم دلداده شهادت و مقاومت رسید.
همه برای حاجقاسم آمده بودند
رسانهها و شبکههای اجتماعی تصاویر اولیه تشییع پیکرهای مطهر شهدا را منعکس کردند. جمعیت بسیاری از همه استان آمده بودند. معادلات مدیریتی برای مراسم تشییع بههم خورده بود. این حجم جمعیت برای مراسم تشییع آن هم در روزی که بهشدت سرد بود محاسبه نشده بود.
آفتاب پانزدهم آذرماه درحال غروب بود. صدای روضهخوانی و سینهزنی حاجمیثم مطیعی و حاجامیر عباسی در حرم طنینانداز بود. مسئولان و مدیران ارشد استانی و ملی برای مراسم خود را به حرم مطهر رسانده بودند. صدای اذان مغرب از مأذنههای حرم مطهر بلند شد. اللهاکبر... صدای اذان که بلند شد حزن و اندوه بیشتری حرم را فراگرفت.
نمازجماعت مغرب و عشا در صحن پیامبراعظم(ص) (جامع رضوی سابق) با حضور خیل عظیمی از مردم برپا شد. بعد از نمازجماعت قرائت زیارت امینالله آغاز شد.
پشت جایگاه اصلی مراسم ولولهای برپا بود. همه جمع شده بودند. تولیت آستان قدس رضوی، معاون رئیسجمهور و رئیس بنیاد شهید، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، نماینده ولیفقیه در استان، استاندار، فرماندهان عالیرتبه سپاه، ارتش و نیروی انتظامی و اغلب مدیران استانی و مدیران ارشد آستان قدس رضوی همه منتظر نشسته بودند.
ساعت از 17 گذشته بود ولی همچنان پیکرهای مطهر شهدا به حرم مطهر رضوی نرسیده بود. جمعیت عجیبی تریلی حامل پیکرها را احاطه کرده بود. از میدان پانزدهخرداد تا میدان بیتالمقدس و حرم مطهر در اوج ساعات ترافیک یا حتی پیاده کمتر از 45دقیقه راه است، اما چه جمعیتی آمده که تشییع شهدا در این مسیر کمتر از یک ساعت حالا چندین ساعت به طول انجامیده بود.
ساعت 17:40 بود که روابطعمومی سپاه پاسداران اعلام کرد: «با توجه به حضور پرشکوه، میلیونی و حماسی مردم مومن، انقلابی و ولایتمدار مشهد مقدس در مراسم تشییعپیکر مطهر سردار سلیمانی و همراهانش و طولانیشدن این آیین، ضمن قدردانی از احساسات قابلتحسین و بینظیر مردم شریف و قدرشناس تهران به آگاهی میرساند: آیین وداع با پیکر مطهر سپهبد شهید قاسم سلیمانی که قرار بود از ساعت ۱۹ امشب (یکشنبه) در مصلای تهران برگزار شود، به دلیل دیر رسیدن پیکر برگزار نخواهد شد و انشاءالله وعده تمامی شیفتگان و عاشقان این سردار سربلند و رزمندگان جبهه مقاومت صبح فردا(دوشنبه) در دانشگاه تهران است.» مراسم مصلای تهران نیز کنسل شد و مردم عاشق و دلسوخته در حرم مطهر رضوی چشمانتظار بودند.
ساعت نزدیک 18 بود که پیکرهای مطهر به میدان بیتالمقدس و به نزدیکترین مکان ممکن به حرم مطهر رسید. شور و ولولهای برپا بود. چند تن از فرماندهان نیروی قدس سپاه از در پشت وارد شدند و اعلام کردند تا چند دقیقه دیگر پیکر شهدا وارد خواهد شد. شور عجیبی سالن پشت جایگاه اصلی مراسم را فراگرفت؛ شوری همراه با استرس، شوری که با غم و اندوه همراه شده بود.
هیچکس باور نمیکرد، هیچکس...
زمان به سرعت سپری میشد، درعینحال که همه منتظر بودند ولی پیکرهای مطهر شهدا وارد نشد، زمزمهای سالن را فراگرفت، خبری غیرقابلباور دهان به دهان پیچید که همه را شوکه کرد، تریلی تشییع از پشت دیوارهای حرم مطهر به سمت فرودگاه و بهمنظور انتقال پیکرهای مطهر شهدا به تهران، در حرکت بود.
این کار را چه کسی انجام داده است؟ چه کسی دستور این کار را داده؟ مگر میشود پیکر مطهر شهدا تا پشت دیوارهای حرم مطهر رضوی بیاید و در حرم طواف و تشییع نشود؟ همه در بهت و عصبانیت شدیدی فرورفته بودند. از همه اینها بدتر این بود که چه جوابی به مردم باید داد؟ مردمی که از حدود ساعت 10 صبح در حرم مطهر جمع شده و چشمانتظار حاجقاسم بودند.
هیچیک از مسئولان نشسته نبود، همه راه میرفتند، گوشهای از سالن حاجمصطفی خاکسارقهرودی قائممقام وقت آستان قدس رضوی موبایل به دست داشت و پشتسر هم شمارهای میگرفت، با کنجکاوی متوجه شدم درحال گفتوگو با سردار فدوی جانشین فرمانده کل سپاه است و میگوید: «علیجان سلام، خوبی؟ منم خوبم، بهزودی میام تهران میبینمت، فقط یه چیزی میگم خوب گوش بده علیجان، پیکر شهدا را آوردند تا پشت دیوارهای حرم، ولی به دستور... . پیکرها به سمت فرودگاه برگشت. مردم از ظهر منتظر نشستهاند، نمیشه برنامه حرم رو تمام کرد، حالا که مراسم تهران هم لغو شد دستور بدید پیکرها رو برگردونند... .»
گوشهای دیگر از سالن سردار فرمانده سپاه قدس در شمالشرق کشور هم تندتند تماس میگرفت تا با سردار قاآنی، فرماندهی سپاه قدس گفتوگو کند. ایشان به سپاه فرودگاه دستور دادند تا... .
گوشهای دیگر رزمحسینی، استاندار وقت خراسان رضوی به مسئول دفترش میگفت تلفن مدیرکل فرودگاه را بگیرید ولی جوابی نمیدادند، ایشان گفت خودم میروم فرودگاه و پیکرها را بازمیگردانم و به سرعت به سمت در خروجی رفت. بعدها شنیدم با یکی از همراهان خود را با موتور به فرودگاه رسانده تا بتواند پیکرها را برگرداند.
همه مضطرب و نگران و مشوش بودند. هیچکسی نمیتوانست این اقدام را تحمل کند. آیتالله مروی، تولیت آستان قدس مدام پیگیر میشد و تماس میگرفت با فرمانده کل سپاه، دبیر شورای عالی امنیت ملی، دفتر فرماندهی کل قوا و... ایشان بهواسطه اینکه میزبان بودند نگرانی و استرس مضاعفی داشتند و مدام پیگیری میکردند. با چشمانم میدیدم که چه فشار عصبی زیادی بر ایشان و دیگر افراد حاضر وارد شده است.
فضای سالن پشت جایگاه مراسم بهشدت مشوش و بههم ریخته بود، همه بیقرار بودند، برای کسی قابلهضم نبود که پیکر مطهر شهدا تا پشت دیوار حرم رسیده و به هر دلیلی برگشته باشد. (با توجه به اینکه مراسم مصلای تهران هم لغو شده بود.) اکثر افراد مسئول سرجای خود ننشسته بودند. صورتها را غم گرفته بود. نیامدن پیکر شهدا به حرم مطهر غم شهادت حاجقاسم را بیشتر کرده بود.
مداحان اهلبیت(ع) و مجری مراسم مجبور بودند تا برگشت پیکرهای مطهر، مراسم را ادامه دهند، مردمی که از میدان پانزدهخرداد تا میدان بیتالمقدس و ورودی بابالرضا(ع) حرم آمده بودند، حالا داخل مراسم شده و منتظر ورود پیکرهای شهدا به مراسم بودند. رسانهها خبر بازگشت پیکرها به فرودگاه را منتشر کردند اما جمعیت زیادی در هوای سرد آن شب همچنان چشمانتظار بودند.
مدتزمانی گذشت، بالاخره تماسها و پیگیریها جواب داد، تولیت آستان قدس رضوی موفق شد مستقیما با فرمانده کل سپاه و برخی مقامات ارشد بیت رهبری گفتوگو کرده تا به مسئولان تشییع پیکر شهید سلیمانی، برای برگشت پیکرهای مطهر شهدا به حرم دستورات لازم را ابلاغ کنند، با صدای بلند اعلام شد پیکرهای مطهر درحال برگشت به سمت حرم هستند، همه خوشحال شدند، استرسها فروکش کرد، الحمدلله...
بالاخره انتظارها به سر رسید
به سرعت عوامل پشت جایگاه آماده شدند، صفها مرتب شد، جمعیت عوامل و افراد اجرایی در سالن پشت مراسم هم کم نبود، صدای اللهاکبر و لاالهالاالله... بلند شد، پیکرهای مطهر به ترتیب وارد شد، آنطور که در خاطر دارم ابتدا پیکر مطهر شهید زمانیان وارد شد، سپس پیکر شهید ابومهدی و بعد شهید حاجقاسم و بعد بقیه شهدا، همه فریاد میزدند و اشک میریختند، بنا بر این بود که بهواسطه بههمریختگی تابوتهای مطهر ابتدا در سکویی در سالن پشت جایگاه مرتب شده و بعد به جایگاه اصلی مراسم منتقل شود. عوامل مربوطه سریع دست به کار شدند.
مجید یراقبافان، مجری مراسم درحال صحبت بود: «حاجقاسم عزیز خوش آمدید، حاجابومهدی عزیز خوش آمدید، شهیدان مردان میدان اعتقاد خوش آمدید، حاجقاسم ببین که این مردم ساعتها به عشق شما اینجا نشستهاند، پشت ولیامر مسلمین ایستادهاند و گوش به فرمان آقا هستند، لبیک یاحسین(ع)، فریادها به آسمان بلند شد، لبیک یاحسین(ع). در همین لحظه پیکرهای مطهر شهدا وارد جایگاه مراسم شد. شور عجیبی به پا شد. با صدای لبیک یاحسین(ع) باران هم به باریدن گرفت. آری آسمان هم گریست.»
آخرین زیارت سردار
مراسم تا حدود نیمساعت ادامه داشت و حالوهوای خاصی بین مردم دلباخته با پیکرهای مطهر شهدا برقرار بود. بلافاصله پیکرهای مطهر برای طواف ضریح مطهر حضرت علیابنموسیالرضا(ع) به سمت مضجع مطهر رفت. تعداد زیادی از خدمه حرم مطهر رضوی در صفهای بههم فشرده آماده استقبال از خادم و مدافع حرم اهلبیت(ع) شهید حاجقاسم سلیمانی و شهدای همراه بودند. صدای مداحی بلند بود و همه حضار با اشک دیده و دلهای سوخته درحال سینهزنی بودند. پیکرهای مطهر شهدا از سمت دارالمرحمه، داخل مسجد گوهرشاد و از دارالحفاظ به سمت ضریح مطهر وارد شدند.
طبق شواهد و قرائن، آخرین حضور سردار شهید حاجقاسم سلیمانی در حرم مطهر رضوی به روز یکشنبه بیستم مرداد 1398 یعنی روز عرفه برمیگشت، آخرین حضوری که خدا میداند چه حرفهایی بین خود و خدا و امام مهربانش گفته است و حالا پیکر اربأاربأ حاجقاسم و حاجابومهدی المهندس و دیگر شهدا در تابوتهای مزین به پرچم سیاه گنبد مطهر حرم حضرت رضا(ع) برای آخرینبار به زیارت آمده بودند تا با همان بدنهای غرق به خون و تکهتکه بگویند جان میدهیم اما نخواهیم گذاشت کوچکترین تعدی و جسارتی به حرم اهلبیت(ع) شود.
آری حاجقاسم عزیز پس از عمری مجاهدت و تلاش برای پیروزی اسلام و مسلمانان و در سالهای آخر عمر با دفاع مجاهدانه و بیمثال از حرم اهلبیت(ع) در عراق و سوریه اجر خود را با شهادت به دست شقیترین و کثیفترین انسانهای روی زمین از خدا خواست و از خدا گرفت.
والسلام علی عباداللهالصالحین