دو سال از شهادت ملیترین و امتیترین چهره بینالمللی، شهید قاسم سلیمانی میگذرد. سردار قاسم سلیمانی درحالی شهید شد که بسیاری از ملتها –چه اسلامی چه غیراسلامی- او را الگویی برای عدالتخواهی و رهاییبخشی در جهان میشناختند. با این حال برخی سعی میکنند با ایجاد دوگانه امت و ملت در شخصیت این شهید خدشه وارد کنند. اما تشییع میلیونی این شهید بزرگوار و محبوبیتی که در عرصه بینالملل دارد نشان میدهد که میتوان ملیترین و در عین حال امتیترین بود. به همین جهت برای بررسی ابعاد ملی و امتی شهید سلیمانی با مسعود رضایی، کارشناس مسائل تاریخی به گفتوگو پرداختیم.
چطور میتوان گفت شخصیت حاجقاسم در عین حال ملیترین و امتیترین شخصیت است، یعنی جمع همزمان ملی بودن و امتی بودن چطور محقق میشود؟
حاجقاسم سلیمانی، شهید عزیز ما، پرورشیافته مکتب اسلام بود و اسلام بهعنوان فرهنگ عمیق و ریشهدار در کشور ما محسوب میشود که همواره منجر به تحولات بسیاری شده است. بهطور کلی اگر بخواهیم نگاه کنیم، فرهنگ اسلامی بهعنوان یک فرهنگ مدافع ایران زمین در طول دوران حضور خودش در این سرزمین بوده و موجب مقاومتهای بسیار جدی شده است. شما اگر به دوران چند سال گذشته نگاه کنید، این عقیدههای اسلامی است که موجب میشود تا مردم ایران در برابر استکبار و استعمار مقاومت کنند. بنابراین میخواهم بگویم اسلام مکتبی رهاییبخش و تضمینکننده استحکام سیاسی، فرهنگی و جغرافیایی ایران است. حاجقاسم سلیمانی هم پرورشیافته حقیقی و راستین مکتب اسلام بود. پس ایشان هم در چنین مکتبی و براساس آموزههای این مکتب خواستار استقلال سیاسی، فرهنگی و جغرافیایی ملتها بود و در طول عمرش در این مسیر قدم برداشت و اگر ما از این زاویه به زندگی حاجقاسم نگاه بکنیم، میبینیم آن چیزی که در دنیای امروز بهعنوان وطندوستی مطرح میشود و همچنین آن چیزی که بهعنوان یک حرکت نجاتبخش مطرح میشود، همه اینها در وجود حاجقاسم جمع است. یعنی اگر ما از منظر دفاع به ملت ایران نگاه کنیم، حاجقاسم بهعنوان نماد ملیترین و امتیترین شخصیت در کشور مطرح میشود و اگر از منظر دفاع از اسلام و آرمانهای اسلامی نگاه کنیم همچنان بهعنوان ملیترین و امتیترین شخصیت مطرح میشود. به عبارتی ملی بودن و امتی بودن هر دو در وجود حاجقاسم دیده میشود و تفکیک این دو از هم امکانپذیر نیست. میخواهم بگویم وقتی شما یک فرد مسلمان هستید، آن قلههای ملی و دینی در وجود شما وجود دارد که تفکیکپذیر نیست و باید به فعلیت برسد. همانطور که میبینیم این قلههای ملی و دینی در حاجقاسم بهعنوان یک مسلمان به فعلیت رسیده بود.
ما میبینیم که شهید قاسم سلیمانی نهتنها ملیترین و امتیترین شخصیت برای ملت ایران هستند بلکه برای بسیاری دیگر از ملتها همچنین شخصیت برجستهای دارند. مشخصا چه اقداماتی باعث شده تا این شهید بزرگوار در بین ملتها و امت اسلام به الگو و شاخص تبدیل شوند؟
در نگاه و مکتب حاجقاسم، بحث ملیت و امت اساسا از هم جدا نیست. حاجقاسم خودش را سرباز مکتب اسلام ناب محمدی میدانست. در این مکتب، اساسا سرنوشت مسلمانان از هر قومی و هر ملیتی و در هر منطقه جغرافیایی، بهعنوان یک امر بسیار مهم مطرح است. حالا این امت بخشهای مختلفی دارد که بخشی از آن ملت ایران هستند، بخشی از آن ملت عراق هستند، بخشی از آن ملت سوریه یا حتی ملتهای دیگر هستند که در حوزه تمدنی اسلام حضور دارند. بنابراین نگاه حاجقاسم، نگاهی فراگیر است. در این نگاه فراگیر، همه ملتهای اسلامی و مجموعه آنها -که میشوند امت اسلام- موردنظر هستند و در مقابل این امت اسلامی جبهه استکبار قرار دارد. در رأس این جبهه استکبار آمریکا و رژیم صهیونیستی و کشورهای دیگری -که در این حوزه تعریف میشوند- قرار دارند. بنابراین دشمن امت اسلامی هر کسی که باشد از نظر حاجقاسم در جبهه استکبار قرار میگیرد. به عبارتی هر کسی که با این امت دشمنی کند، او در جبهه استکبار قرار دارد. بنابراین ملتها در چنین فضایی از هم تجزیهشده نیستند. یعنی نگاه تجزیهشده به ملتهای اسلامی همان چیزی است که دنیای استکبار میخواهد. یعنی دنیای استکبار است که میخواهد ملت ایران را از ملت آلمان، ترکیه، عراق، سوریه، بحرین، پاکستان و... جدا بکند، یعنی هرکدام از اینها را بهصورت واحد جدا از هم دربیاورد چون در این صورت مقابله با آنها برایش راحتتر میشود. اما در نگاه انقلابی که ما از امام خمینی(ره) و رهبر معظم انقلاب داریم و حاجقاسم هم در همین نگاه، به مسیر خود ادامه میداد، این ملتها جدا از هم نیستند و پیوسته هستند. حالا اگر به واسطه طرحها، نقشهها، توطئه دشمنان و گماردن برخی سران وابسته بر سر این ملتها به نوعی فاصله و جدایی بین اینها افتاده باید این فاصلهها از بین برود و باید امت به صورت یکپارچه دربیاید. اما در عین حال میخواهم عرض کنم که نگاه امتی بزرگترین تهدید برای جبهه استکبار به حساب میآید و حاجقاسم هم به دنبال همین وحدت بود. یعنی وحدت اسلامی و ایجاد پیوند برادری و همکاری بین این امتها و ملتها که به نظرم تا حد زیادی ایشان در این مسیر موفق شده است.
چه اشتراکاتی بین آرمانهای ملی در ملتهای مختلف وجود دارد که باعث میشود فردی مانند شهید سلیمانی بهعنوان اسطورهای برای بسیاری از ملتها مطرح شود؟
هر ملتی برای خودش یکسری آرمانها، اهداف و اعتقادات دارد و برای دستیابی به آن اهداف تلاش میکند. جبهه استکبار تلاشش این است که بتواند آن اهداف را با فرهنگ و آرمانیهای موردنظرش بر ملتهای دیگر حاکم کند. یعنی آنها را به مسیری بیندازد که به سود خودش است. این مسیر استکبار بهگونهای است که ملتها به تضاد و مبارزه با جبهه استکبار نپردازند و منافع نامشروع استکبار بهراحتی تامین شود. مثلا همان وضعیتی که کشور ایران قبل از انقلاب داشت و منافع آمریکا را هم تامین میکرد و جبهه استکبار هم سعی میکرد فرهنگ وابستگی را به ایران حاکم کنند. در دوران بعد از انقلاب هم ما شاهد آن بودهایم که بهطور مثال، کشورهایی مثل عربستان سعودی و برخی کشورهای دیگر(اسلامی و غیراسلامی)، در حوزه فرهنگی و تمدنی غرب قرار گرفتهاند و هیچ تضادی هم میان خودشان و کشورهای غربی احساس نمیکنند و بنابر همین مواجهه است که آمریکاییها بعضا از آنها بهعنوان گاو شیرده خودشان اسم میبرند. ما در دوران بعد از انقلاب درواقع در مسیر فرهنگ ناب اسلامی قدم گذاشتیم. قصد ندارم الآن بگویم درحال حاضر به تمام آن فرهنگ و تمام آن هدف رسیدهایم، اما در هر حال، «فرهنگ اسلامی» و «آرمانهای اسلامی» را برای خودمان بهعنوان یک هدف و یک الگو درنظر گرفتهایم و سعی میکنیم هرچه بیشتر در این مسیر قدم برداریم و به آن اهداف نزدیکتر شویم. حاجقاسم سلیمانی ازجمله کسانی است که در این مسیر پیشرو است. طبیعی است که در این مسیر، پرچم اصلی در دست امام خمینی(ره) و بعد از ایشان، در دست رهبر معظم انقلاب بوده است ولی باید حاجقاسم سلیمانی را یکی از افراد پیشرو در این مسیر به حساب آورد که توانسته است با قدم برداشتن در مسیر فرهنگ اسلامی، یک الگوی شاخص از خود برای این ملت به جا بگذارد و آنچه که از ایشان در این مسیر خیلی برجستگی دارد آن است که تمام سعی خود را برای «حفظ منافع ملی مردم ایران» و همچنین، «منافع امت اسلامی» به کار گرفت. ما هیچ تضادی میان منافع ملی و منافع امت اسلامی نمیبینیم. یعنی اگر حاجقاسم، بهعنوان کسی که یک فرهنگ را سرلوحه کار خود قرار داده است، در مسیری قدم بردارد که منافع ملت ایران از آن حاصل میشود، از این روندِ تامین منافع ملی ایرانیان، تضاد با منافع ملی ملت عراق بیرون نمیآید. یعنی منافع ملی دو کشور با یکدیگر حول این فرهنگ متحد میشود، منافع ملی ایران و چند کشور اسلامی دیگر با همدیگر متحد میشود. منافع ملی کشورها در تقابل با یکدیگر قرار نمیگیرد. این نکته، آن «معجزه فرهنگ اسلامی و آرمانهای اسلامی» است که باید بر آن تاکید کنیم. همین مساله است که جریان استکبار را به وحشت انداخته است. به آن معنا که اگر این مسیر ادامه پیدا کند و منافع ملی، آرمانهای اسلامی و ملی کشورهای اسلامی در منطقه غرب آسیا و در کل جهان با یکدیگر و ذیل این فرهنگ اسلامی متحد و یکی شود، جبهه بسیار نیرومندی در مقابل استکبار شکل خواهد گرفت که کار آنها را برای مقابله با این جریان بسیار سخت خواهد کرد و باید تمام تلاششان را بکنند تا از اثرگذاری آن جلوگیری کنند. باید حاجقاسم سلیمانی را یکی از برترین نیروها در گام برداشتن به سمت آرمانهای بزرگ انقلابی و اسلامی به حساب بیاوریم و باید «مکتب سلیمانی» که امروزه از آن یاد میکنیم، فراگیر شود تا بتوانیم به پلههای بسیار بالاتر و بهتری در این مسیر برسیم.