• تقویم روزنامه فرهیختگان ۱۴۰۰-۱۰-۱۲ - ۰۰:۵۸
  • نظرات روزنامه فرهیختگان۰
  • 0
  • 0

تیراژ کتاب ایرانی در خارج به بالای هزار نمی‌رسد

برخلاف اینکه در داخل کشور فکر می‌کنند، تیراژ اغلب کتاب‌هایی که بیرون از ایران چاپ می‌شود، بالاست، آنجا هم شبیه ایران است که بین 500 تا هزار جلد تیراژ کتاب‌هاست. من هم از این امر مستثنی نیستم.

تیراژ کتاب ایرانی در خارج به بالای هزار نمی‌رسد

افشین شحنه‌تبار، مدیر انتشارات شمع و مه: برای افشین شحنه‌تبار حضور در عرصه ادبیات از یک کنجکاوی شروع شد؛ آن هم در سال‌های دوره نوجوانی؛ زمانی که ساکن انگلستان بود. به هر کتابفروشی که می‌رفت سراغی از ادبیات خودمان می‌گرفت اما کتابی نداشتند؛ اگر هم بود، همه منطبق بر سیاست‌های ضدایرانی. فهمید که باید کاری کرد تا آن‌طرفی‌ها هم تصور صحیحی از ایران و ایرانی پیدا کنند. حالا نزدیک به سه دهه از ورود «افشین شحنه‌تبار» به عرصه نشر می‌گذرد؛ از همان ابتدا قرار کارش را بر ترجمه آثار خودمان و انتشار در دیگر کشورها گذاشت. ابتدا در ایران و چند سال بعد هم در انگلستان موسسه نشر دایر کرد؛ در اولی به‌عنوان ناشر ایرانی و در دومی در کسوت ناشری انگلیسی و متعهد به قوانین اتحادیه اروپا. چندی است که موسسه نشری هم در آمریکا دایر کرده و دلیلش را هم در این می‌داند که جهانی کار کردن را نمی‌توان از خیابان انقلاب مدیریت کرد، باید با آنان وارد تعامل شد. طی تمام این سال‌ها با همراهی 70 مترجم خارجی موفق به ترجمه 140 عنوان کتاب از ادبیات داستانی بزرگسال ایرانی شده؛ کتاب‌هایی که برای ترجمه اغلب‌شان چندین سال صرف شده است. ابتدای کارش متمرکز بر زبان انگلیسی بود، اما حالا به زبان‌های فرانسوی، ایتالیایی، آلمانی و اسپانیایی هم‌ کارهای متعددی انجام داده است.

او در مورد نوع محتوایی که ترجمه کرده است، می‌گوید: «90 درصد در حوزه بزرگسال کار کردم، هم در قالب رمان و هم در قالب مجموعه داستان بوده است. بعد از آن در حوزه ادبیات کلاسیک و شعر کار کردم. با توجه به اینکه کمپانی انگلیسی محسوب می‌شوم، بیشتر در حوزه کشورهای انگلیس‌تبار همانند آمریکا کتاب‌ها، توزیع شده است. این توزیع هم به صورت آنلاین در سطح آمازون و یک سایت در انگلستان است و هم به صورت فیزیکی، کتابفروشی‌هایی که در انگلستان وجود دارد.»

شحنه‌تبار درباره تیراژ کتاب‌ها می‌گوید: «برخلاف اینکه در داخل کشور فکر می‌کنند، تیراژ اغلب کتاب‌هایی که بیرون از ایران چاپ می‌شود، بالاست، آنجا هم شبیه ایران است که بین 500 تا هزار جلد تیراژ کتاب‌هاست. من هم از این امر مستثنی نیستم. در بیرون از ایران فرمت‌های دیگری از کتاب وجود دارد که در فرمت‌های فیزیکی است و آنها جزئی از حوزه کتاب محسوب می‌شود و توزیع آنها بیشتر از طریق پست است. در ازای هر یک خرید، یک چاپ صورت می‌گیرد و یک نوع پیشرفته از چاپ دیجیتال است. کیفیت بسیار بالایی دارد و یک نوع فروش محسوب می‌شود که قاعدتا از طریق سایت آمازون یا سایت BN است که این سیستم و قابلیت را دارند که به این صورت چاپ و توزیع کنند.»

او در مورد استقبال از این کتاب‌ها می‌گوید: «استقبال از آثاری که داشتیم، قابل پیش‌بینی نیست ولی در کارهایی که من انجام دادم بیشترین استقبال از کارهای آقای هوشنگ مرادی‌کرمانی بود که جزء آثار پرفروش ما در بیرون از ایران محسوب می‌شود. این به بک‌گراند و پشتوانه قوی جهانی آقای مرادی‌کرمانی برمی‌گردد که شناخته شده هستند.»

شحنه‌تبار مخاطب‌شناسی برای ترجمه کتاب‌ها را مهم می‌داند و می‌گوید: «تا یک حدی ناشر می‌تواند مخاطب‌شناسی کند، این را نمی‌توان بیان کرد که هر کتابی که چاپ می‌شود صددرصد موفق می‌شود. تا حدی می‌توان پیش‌بینی کرد که یک کتاب برای مخاطب آن منطقه جغرافیایی مناسب است یا خیر. مسائل دیگری دخیل است که ناشر باید بداند. یکی از مسائل کتاب این است مترجم مرتبط با آن کار را پیدا کند و این اهمیت دارد. مترجم با این سبک ارتباط بگیرد. اگر بهترین کار را دست مترجمی بدهید که علاقه‌ای به کتاب نداشته باشد خروجی کار ضعیف می‌شود. مهم است مترجم با داستان ارتباط بگیرد و به آن کتاب علاقه داشته باشد. این یکی از مسائل مهمی است که همواره در ترجمه آثار خود لحاظ می‌کنم و به خاطر همین کتابی که از دید عموم مناسب نیست ولی مترجمی که به آن کار علاقه دارد باعث می‌شود خروجی‌ای که به دست می‌آید بالاتر از استانداردهای لازم و جذاب برای مخاطب باشد.»

او در مورد مشکلات توزیع کتاب در خارج از کشور می‌گوید: «مشکلات دقیقا همانند ایران است. بیشترین مشکل در توزیع کتاب است. توزیع کتاب در بیرون از ایران همان مشکلات توزیع در داخل ایران را دارد. مرکز پخشی که بزرگ است با ناشرانی که آنها عناوین کمی در سال دارند کار نمی‌کنند. بحث دیگر این است که مراکز پخشی که درجه دو و سه هستند قابل اطمینان نیستند. از این بابت وضعیت در مقایسه با ایران مشابه است. آنها فرمت‌های دیگری برای توزیع دارند که این مشکل را تا حدی حل می‌کند. مثل توزیع در آمازون. اگر در این حوزه وارد نشوید مرجع بزرگی را از دست می‌دهید. به همین دلیل ناشر چاره‌ای ندارد جز اینکه در فرمت‌های الکترونیکی و نسخه فیزیکی با آمازون کار کند. اگر بخواهید در آمریکا کار کنید باید در کنارش با آمازون و با BN هم کار کنید و اگر بخواهید با انگلستان کار کنید به غیر از آمازون مخصوص انگلیس، مجبور هستید با کمپانی واتر استون نیز کار کنید. کشور فرانسه دومین جایی است که کار می‌کنم، باز هم به غیر از آمازون مخصوص فرانسه کتابفروشی‌های محلی هستند که با آنها کار می‌کنم، باید با سایتی به نام فنک کار کنم که سایتی است که فرانسوی‌ها به دلیل بحث ناسیونالیستی که دارند بسیار علاقه دارند از این سایت استفاده کنند و ترجیح می‌دهند قبل از اینکه سراغ کمپانی آمریکایی آمازون بروند کتاب خود را در سایت فنک جست‌وجو کنند. اگر کتاب موردنظر در فنک بود قطعا از آن سایت خریداری می‌کنند و اگر نبود روی آمازون مخصوص کشورهای فرانسه زبان جست‌وجو می‌کنند.»

مدیر انتشارات شمع و مه در مورد بازخوردهایی که در خارج از ایران در مورد کتاب‌های ایرانی دارد، می‌گوید: «به نظرم در کشورهای فرانسه‌زبان با وجود اینکه کمپانی انگلیسی محسوب می‌شوم، موفق‌تر بودم. علت این امر را نمی‌دانم، شاید یکی از دلایل این است که با دانشگاه لوزان کار می‌کنم که بخش فرانسه زبان کشور سوئیس است و آثار زیادی را در زمینه ایران‌شناسی کار کردیم. در زمینه تاریخ، معماری، جغرافیا و مباحث هنری ایرانی کار کردیم که این کتاب‌ها از کتاب‌های موفق من در حوزه زبان فرانسه بوده است. به غیر از آن در آثار متعددی کار کردم که ادبیات داستانی معاصر هم موفق بوده است. در بحث تیراژ چاپ اول قاعدتا بیشتر از 700 جلد چاپ نمی‌کنم مگر اینکه کتاب نیاز به ویراستاری جدید داشته باشد و دست من باز باشد و کتاب زیادی هم در انبار نداشته باشم، بتوانم برای چاپ جدید دوباره اصلاح کنم و با ویرایش جدید به بازار بفرستم. به همین دلیل چاپ اول ما بین 500 تا 700 جلد است. ببینید همه نویسندگان ایرانی در سبک خود توانایی دارند که رقابت کنند. اگر بتوانیم در بحث ترجمه مشکل را حل کنیم و بتوانیم مترجمانی را پرورش دهیم که آنها از پس ترجمه کار بربیایند قطعا در تمام سبک‌ها می‌توان پیشرفت کرد و می‌توان برگه برنده‌ای داشته باشیم. در جاهایی که ژانر آنها برای ما نیست همانند ژانر فانتزی آثاری که چاپ کردیم موفق هم بودند. نویسندگانی همچون خانم کاظمی، آرین، هادی تقی‌زاده و... سبکی می‌نویسند که برای ما نیست ولی در این حوزه هم حرف برای گفتن داریم. به‌خصوص اینکه این کار ترکیبی بومی ایرانی-فانتزی می‌شود و برای غربی‌ها بی‌نهایت جالب است. بقیه کارها نیز به این صورت است. در ژانر جنگ و دفاع مقدس حرف برای گفتن داریم، اگر درست انتخاب کنیم. من تجربه این کار را با آثار احمد دهقان، مجید قیصری و... داشتم که همه موفق بوده‌اند به‌خصوص اینکه اگر در انتخاب آثار برای ترجمه دقت کنیم قطعا هم در حوزه جنگ نیز حرف برای گفتن داریم.»

او در پایان صحبت‌هایش می‌گوید: «امیدوارم ناشران ایرانی قسمتی از فعالیت خود را به بحث بین‌الملل اختصاص دهند و معرفی ادبیات ایران در بیرون از کشور به ثمر برسد که به نفع همگی است. این به غیر از افتخاری است که برای پرچم ایران کسب می‌شود و منافع آن به صنعت نشر ما هم می‌رسد. صنعت نشر ما صنعتی است که فقط برای داخل کار می‌کند، برخلاف سینما و موسیقی! این ضعف بزرگی است که در فرهنگ صنعت نشر ما جا افتاده است. امیدوارم وزارت ارشاد با تیم جدید در این زمینه فکری کند و حمایت‌هایی قرار دهد تا این حوزه مورد توجه قرار گیرد. رکود در این حوزه نیست، بلکه بخش بین‌المللی وجود ندارد. این اقداماتی که الان شاهد هستیم برای کشور ما تقریبا هیچ است. وزارت ارشاد باید برای این حوزه نیز راهکاری بیابد.»

نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰

روزنامه فرهیختگاننظرسنجی

مناظره‌های دور دوم، چقدر شما و اطرافیانتان را به مشارکت در انتخابات ترغیب کرده است؟



مشاهده نتایج

یادداشتهای روزنامه فرهیختگانیادداشت

سهم طبقۀ متوسط از صنعت سریال‌سازی؛

«افعی تهران» از چه کسی انتقام گرفت؟

فرصتی برای تجدید ظهور «خوبی مردم ایران»؛

مفهوم ملت را زنده کردند

فیلم پرحاشیه «بیبدن» با قصه‌‌ای به‌اندازه از ایده‌ای مهم دفاع کرد؛

سینمای اجتماعی زنده است

درباره فیلم «بی‌بدن»؛

قصه‌گویی شرافتمندانه درباره قصاص

مصطفی قاسمیان، خبرنگار:

یک درامدی خوب و تماشاگرپسند

اهل ملت عشق باش؛

عشق و دیگر هیچ...

آقای کارگردان! چه داری می‌کنی با خودت؟!

آنتی ‌کانسپچوآل آرت ترک و کُرک و پَر ریخته حسن فتحی

مریم فضائلی، خبرنگار:

چشم‌هایمان گناه داشتند!

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ:

رویاهای شخصی‌ات را نفروش!

سریال پرطرفدار «حشاشین» چه می‌گوید؛

علیه شیعه یا علیه اخوان؟

راضیه مهرابی‌کوشکی، عضو هیات‌‌علمی پژوهشکده مطالعات فناوری:

فیلم «اوپنهایمر» به مثابه یک متن سیاستی

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ:

از شما بعید بود آقای جیرانی

ایمان‌ عظیمی، خبرنگار:

دیکته نانوشته غلط ندارد

درباره هزینه‌ای که می‌شد صرف «هفت سر اژدها» نشود؛

چرخ را از نو اختراع نکنیم

فرزاد حسنی بعد از سال‌ها، به قاب تلویزیون آمد؛

بازگشت امیدوارکننده

در نقد بهره کشی «علی ضیا» از شهرت؛

از موج ابتذال پیاده شو

محمد زعیم‌زاده، سردبیر فرهیختگان:

در عصر پساواقعیت به احمد خطر حرجی نیست اما...

سیامک خاجی، دبیر گروه ورزش:

برای خداحافظی زود بود آقای جملات قصار!

محمدرضا ولی‌زاده، فرهیختگان آنلاین:

عجایب آماری دیدم در این دشت!

محمدامین نوروزی، مستندساز:

از این طرف که منم راه کاروان باز است...

فاطمه دیندار، خبرنگار:

برای درخشش سیمرغ‌های بلورین

محمد زعیم‌زاده، سردبیر؛

کدام سینما؟کدام نقد؟

حامد عسکری، شاعر و نویسنده:

فیلم دیدن با چشم‌های تار...

چهل و دومین جشنواره فیلم فجر؛

چند نقد بر فیلم سینمایی «آپاراتچی»

«صبحانه با زرافه‌ها»؛

یک وس اندرسون ایرانی تمام‌عیار

ویژه‌نامه جشنواره فیلم فجر؛

«صبحانه با زرافه‌ها»؛ معنازدایی از جهان

«صبحانه با زرافه‌‌ها»؛

تهش هیچی نیست، پس لذت ببر!

درباره فیلم جدید سروش صحت؛

قرار صبحانه با خودمان

هومن جعفری، خبرنگار:

مردی که سازش نمی‌کرد

در روزگار بی‌مایگی حضور قاف غنیمتی است؛

برای «قاف» و عمو اکبر

تولد قاف به میزبانی اکبر نبوی با همکاری «فرهیختگان»؛

«قاف» نمی‌خواهد متکلم‌ وحده باشد

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ؛

هنوزم نقش بازی می کنی آقای فرخ نژاد؟