

فرهیختگان بیراه نیست اگر مهمترین اتفاقات دنیا در سال 2021 را منحصر به آمریکا بدانیم؛ در سال گذشته میلادی، یک اتفاق در داخل آمریکا و دیگری در خارج این کشور افتاد که دنیا با بهت و حیرت آن را دنبال کرد؛ یکی از این دو اتفاق، شورش ششم ژانویه 2021 بود که با هدف ممانعت از تایید انتخابات توسط کنگره، به کاپیتال هیل حمله کردند و اتفاقات عجیبی را رقم زدند. دومین اتفاق اما نه در آمریکا که در صدها کیلومتر آنسوتر در افغانستان افتاد که نیروهای آمریکایی پس از دو دهه جنگ، ناچار به خروجی خفتبار از افغانستان شدند. برای رهبران اروپایی و متحدان آمریکا- به جز رژیمصهیونیستی- 2021 سال خوشیمنی بود؛ چراکه شر دونالد ترامپ دیوانه را از سر آمریکا و دنیا کم کرد و جو بایدن را بر سرکار آورد تا دوباره پیام همسویی آمریکا با متحدانش به دنیا مخابره شود. البته این خوشحالی زیاد به درازا نکشید و بایدن هم در عمل بخشی از طرحها و ایدههای ترامپ را دنبال کرد. با این حال به نظر میرسد بیش از سال 2021، وقایع سال 2022 است که روابط آمریکا و متحدانش را مشخص میکند. اگر در انتخابات میاندورهای کنگره، جمهوریخواهان پیروز شوند و در انتخابات ریاستجمهوری فرانسه، نامزد راستافراطی رای بیاورد، اروپا باید برای آیندهاش فکر دیگری کند. در غرب آسیا، با تضعیف جایگاه آمریکا و شکلگیری گفتوگوهایی بین ایران و عربستان و همچنین بهبود روابط قطر با همسایگانش، از شدت تنشها کاسته شده و به نظر نمیرسد به جز دخالتهای رژیمصهیونیستی، عاملی بهدنبال تنش در منطقه باشد. مضاف بر این باید به نیاز سعودیها به پایان دادن به جنگ یمن و رهایی از هزینههای هنگفتی که محمد بنسلمان سوار بر گرده ریاض کرد نیز اشاره کرد. درمجموع اگر 2022 برای غرب آسیا سال نسبتا آرامی به نظر میرسد، برای اروپا و آمریکا این سال سرنوشتساز خواهد بود. در ادامه به چند اتفاق مهم سال 2021 و دو اتفاق مهم سال 2022 پرداخته شده است.
خروج از افغانستان
شبانگاه 30 اوت 2021 (8 شهریور 1400) یک فروند هواپیمای سی-17 درحالی که راس ویلسون، سفیر موقت ایالاتمتحده در افغانستان را جزء مسافران خود داشت، آخرین پرنده آمریکایی بود که برای همیشه کابل را ترک کرد. براساس اعلام وزارت دفاع آمریکا، ژنرال کریس داناهو، فرمانده لشکر مشهور 82 هوابرد آمریکا آخرین فردی بود که در تاریکی شب در اقدامی که تنها دوربینهای دید در شب قادر به ثبت آن بودند، سوار بر آخرین پرواز کابل شد. عکس نمادین داناهو اما تنها نشانگر پایان جنگ نبود، بلکه شکست «پروژه قرن جدید آمریکا» را نیز نشان میداد. خروج آمریکا از افغانستان در تابستان سال گذشته، نقطه بزرگ و پررنگ در پایان جمله «آمریکا دیگر هژمون نیست» بود. واقعه بهتبرانگیز 11 سپتامبر سال 2001 و مرگ 3 هزار آمریکایی در یک روز، تبدیل به بهانه کشتارهای عظیمتر در غرب آسیا بهویژه افغانستان و عراق و شهادت دهها هزار نفر شد. شاید طولانیترین جنگ پیش از افغانستان، جنگهای فرانسه و انگلیس باشد که از سال 1337 تا سال ۱۴۵۳ میلادی به مدت 116 سال طول کشید و به جنگ «100ساله» مشهور شد. جنگ آمریکا در افغانستان گرچه کمتر از جنگ فرانسه-انگلیس طول کشید، اما لقب طعنهآمیز «بیپایان» به آن داده شد که سنگینتر از جنگ «100ساله» بود. درحالیکه پیش از خروج آمریکا از افغانستان بخش زیادی از افکار عمومی این کشور از آن حمایت کرده بودند، اما این شکست بزرگ به سرعت اثرات خود را نشان داد، بهگونهای که محبوبیت بایدن از 53 درصد در 3 روز پیش از خروج، به 46 درصد یک روز پس از خروج رسید. جان بولتون، مشاور امنیت ملی دولت ترامپ پس از آن بود که با اشاره به کاهش محبوبیت رئیسجمهور آمریکا تاکید کرد: «دلایل زیادی برای این امر وجود دارد. اما بر این باورم مهمترین دلیل این موضوع با توجه به زمان کاهش محبوبیت او، خارج شدن آمریکا و ناتو از افغانستان میشود.»
توسعه ملیگرایی با آکوس
پیمان آکوس را باید یک تحول بسیار مهم در روابط بینالملل دانست. تشکیل این پیمان را جو بایدن رئیسجمهور آمریکا، بوریس جانسون نخستوزیر انگلیس و اسکات موریسون نخستوزیر استرالیا بهصورت مشترک و با انتشار اعلامیهای، رسانهای کردند. براساس این پیمان امنیتی، آمریکا و انگلیس متعهد شدند تا استرالیا را به زیردریاییهای پیشرفته هستهای مسلح کنند. استرالیا با عقد این پیمان، قرارداد پیشین خود با فرانسه برای خرید 12 زیردریایی دیزلی-الکتریکی را لغو کرد؛ این زیردریاییها قرار بود با تغییر پیشران زیردریاییهای هستهای فرانسه ساخته شوند. این پیمان دو تحول جدی را در روابط بینالملل ایجاد کرد: یک صفآرایی بزرگ و غیرقابل چشمپوشی علیه چین بود. مسلحسازی استرالیا به زیردریاییهای هستهای گرچه از نظر حقوق بینالملل مشکلی ندارد، اما گفته میشود به شکلی عملی میتواند یک گام در راستای «اشاعه هستهای» باشد و همچنین قدرت رهگیری دریایی فوقالعادهای را در اختیار کانبرا بگذارد که هردو مورد به زیان پکن هستند. دوم توانایی استرالیا برای رهگیری و نظارت بر خطوط تجارت دریایی از شرق آفریقا تا شرق آسیاست که میتواند یک اهرم بزرگ علیه چین و حتی دیگر قدرتهای اقتصادی شرق آسیا باشد. تلاش برای مهار چین اما تنها پیامد عمده آکوس نیست. این پیمان با لغو قرارداد نظامی فرانسه با استرالیا و شکلگیری انحصاری میان کشورهای آنگلوساکسون همراه بود و به همگان یادآور شد یک محور آنگلوساکسونی قدرتمند پا به میدان گذاشته است. حضور انگلیس در پیمان آکوس که با برگزاری رفراندوم خروج از اتحادیه اروپا در سال 2016، به شکلی رسمی در آخرین ساعت سال 2020 از این اتحادیه خارج شد، درجوار کنارگذاشتن فرانسه بهعنوان یک قدرت غربی غیرآنگلوساکسونی و ستون امنیتی فعلی در اتحادیه اروپا، از شدت گرفتن امواج ملیگرایی در غرب حکایت دارد.
پایان مرکل با میراثی شکننده
بانوی آهنین پس از 16 سال حضور در بالاترین منصب سیاسی در آلمان و رساندن برلین به قدرتمندترین قدرت اقتصادی اروپا، درحالی قدرت را واگذار کرد که نگرانی فراوانی درباره توان جانشین وی برای ادامهدادن راه مرکل وجود دارد. سیاست داخلی و خارجی متوازن و مطمئن و همچنین شخصیت خاص مرکل سبب شده بود که این نگرانی کاملا طبیعی باشد. مرکل توانایی مثالزدنی در ایجاد تفاهم و سازش بین منافع و علایق بسیار متمایز در اعضای اتحادیه اروپا داشت و از همین طریق نیز موفق شد بعد از دههها هراس از استیلاجویی آلمانیها، بیاعتمادی سنتی به آلمان و آلمانی را تغییر دهد. مرکل توانست در سیاست داخلی تعادلبخشی به اقتصاد، تامین رشد اقتصادی، تنظیم بودجه متوازن، تصمیم به خروج تدریجی کشور از انرژی هستهای، ارتقای معیارهای حفاظت از محیطزیست و بهخصوص پذیرش بیش از یک میلیون پناهنده و آواره جنگی را دنبال کند. مهمترین موفقیت او در سیاست اروپایی مهار بحران یورو بود که بعد از بحران مالی بزرگ سال 2008 در آمریکا، گریبان اروپا را گرفت. صدراعظم آلمان که همیشه از فقدان یک رهبر معتبر و همتای استوار در پاریس برای برلین، گله داشت، با ورود مکرون به الیزه، تا حدودی این نقص را جبران کرد اما با هوشیاری نیز توانست جلوی بلندپروازیهای مکرون و راه جداگانهاش در اعتلای وحدت اروپا را حفظ کند. مرکل در طول حکومت خود توانست با وجود سوءظن به پوتین، موافقت آمریکا را برای تکمیل خط لوله نورد استریم2 فراهم کند؛ خط لولهای که حیات آن بیش از اقتصاد، به سیاست وابسته است. باید دید اولاف شولتس، جانشین مرکل میتواند میراث ارزشمند مرکل برای آلمان را حفظ کند یا در دوران افتراق در اتحادیه، او تنها یک تماشاچی خواهد بود؟
به آتش کشیدن کنگره
تا پیش از ششم ژانویه سال 2021، تنها ارتش انگلیس بود که به کنگره حمله کرد و آن را به آتش کشید. انگلیسیها در سال 1814 با اشغال واشنگتن اماکن اصلی آن ازجمله ساختمان کاپیتولهیل را که محل استقرار کنگره آمریکاست، به آتش کشیدند. در ششم ژانویه، طرفداران دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا با حمله به ساختمان کنگره و اشغال بخشیهایی از آن، قسمتهای دیگری از این ساختمان را به آتش کشیدند. آنچه طرفداران ترامپ را به چنین کاری وادار کرد، شکست ترامپ در انتخابات ریاستجمهوری 2020 بود. طرفداران ترامپ از سراسر آمریکا به واشنگتن آمدند تا بتوانند پیش از برگزاری جلسه تایید آرای انتخابات ریاستجمهوری توسط کنگره، بر این فرآیند اثر گذاشته و باعث رد نتایج انتخابات شوند. طرفداران ترامپ برای اختلال در جلسه بهسمت کنگره حمله کرده و اعضای این نهاد بههمراه مسئولان دولتی حاضر در جلسه را مجبور به فرار کردند. تعدادی از آنها حتی موفق شدند به صحن مجلس محل برگزاری جلسه اصلی تایید نتایج انتخابات، وارد شوند. بهدنبال این اتفاقات دستکم 4 تن از مهاجمان و یک افسر پلیس کشته شدند. پس از آن نیز گزارش رسانهایشده از سوی سازمانهای اطلاعاتی و امنیتی آمریکا نشان میداد در این روز دستکم سه بمب دستساز در محوطه کنگره، در دفاتر کمیته ملی جمهوریخواه و دیگری در دفتر کمیته ملی حزب دموکرات در نزدیکی ساختمان کنگره کشف شده است. ترامپ در حساب توئیتری خود ضمن تمجید از آشوبگران آنها را «میهنپرست» خواند و از آنها درخواست کرد به خانه برگردند. بلافاصله پس از آن توئیت 12 ساعت قفل روی حساب توئیتر ترامپ گذاشت و حتی سه توئیت او را حذف کرد. دو روز بعد و در ۸ ژانویه، توئیتر حساب کاربری ترامپ را بهصورت دائمی حذف کرد و دیگر رسانههای وابسته به هیاتحاکمه آمریکا نیز ترامپ و حامیان آشوبگرش را مورد سرکوب رسانهای بهویژه در فضای مجازی قرار دادند.
سقوط نتانیاهو پس از 12 سال
نتانیاهو از اول آوریل ۲۰۰۹ تا ۱۳ ژوئن ۲۰۲۱ به مدت 12 سال نخستوزیر رژیمصهیونیستی بود. او در این دوره پس از گرفتار ساختن این رژیم در یک بنبست سیاسی بزرگ که منجر به برگزاری 4 انتخابات زودهنگام پیدرپی شد با ائتلاف بیسابقه هشت حزب با تفکرات متفاوت و متضاد از کار برکنار شد.
دوران نخستوزیری طولانی نتانیاهو با ورق خوردن مهمترین صفحات تاریخ منطقه مقارن بود. در این دوره توطئه علیه سوریه از سال 2011 شکل گرفت، با طراحی و هدایت تلآویو بهعنوان پایگاه منطقهای غرب محمد مرسی تنها رئیسجمهور منتخب مصر با کودتا در سال 2013 از کار برکنار شد. در سال 2015 ائتلاف متجاوز عربی در یک طراحی صهیونیستی به یمن حمله کرد. در سال 2018 نیز واشنگتن با فشار تلآویو از برجام خارج شد و در سال 2020 نیز سردار سلیمانی و ابومهدی المهندس را به شهادت رساند.
نتانیاهو در دوران نخستوزیریاش در به آتش کشیدن منطقه مشارکت داشت اما علیرغم آسیب رساندن به ملتها و دولتهای منطقه، وضعیت داخلی رژیمصهیونیستی را نیز به آتش کشید. در این دوره با رشد گروههای مقاومت در منطقه فشارها علیه تلآویو افزایش یافت و در آخرین هفتههای نخستوزیری نتانیاهو این رژیم در ماه می سال گذشته از سوی منطقه غزه برای نخستین بار مورد تهاجمی ابتکاری قرار گرفت که سراسر فلسطین اشغالی را به تعطیلی درآورد. در حوزه داخلی از دیگر اقدامات نتانیاهو ایجاد انشقاق سیاسی و تخریب دورنمای سیاسی این رژیم بود، بهگونهای که درحال حاضر فضای سیاسی آن بهشدت متکثر شده و در دولت فعلی تلآویو که نیازمند 60 رأی پارلمان است، 8 حزب با میانگین 7.5 کرسی حضور دارند. کارشناسان پیشبینی میکنند این دولت نیز سرنوشتی جز فروپاشی ندارد.
تنش روسیه و غرب در شرق اروپا
در سال گذشته روسیه دستکم دوبار با متجمع ساختن دهها هزار نیروی نظامی خود در مرزهای اوکراین، ترس را تا مغز استخوان اروپاییها تزریق کرد.
روسها همچنان نیز بیش از 90 هزار نیروی نظامی را در کنار مرزهای اوکراین نگاه داشتهاند و حتی با وجود تهدیدهای نظامی و اقتصادی آمریکا و اروپا حاضر به عقب کشاندن آنها نیستند.
مقامات کییف میگویند مسکو قصد دارد تا در سناریویی مشابه با جداسازی کریمه از خاک اوکراین، این بار منطقه «دونباس» را از خاک این کشور جدا سازد. روسیه در سال 2014 پس از تسلط به شبهجزیره کریمه توسط روستباران ساکن در آن پس از برگزاری یک رفراندم این منطقه را به خاک خود ملحق ساخت. ناحیه دونباس نیز وضعیتی مشابه با کریمه دارد زیرا اکثریت جمعیت این منطقه را روستباران تشکیل میدهند. آنها با تشکیل دو جمهوری خودخوانده در استانهای لوهانسک و دونتسک بر نیمی از منطقه دونباس مسلط شدهاند. غرب احتمال میدهد مسکو نظامیانش را با تزریق در قالب شبهنظامیان روسگرای شرق اوکراین به میادین نبرد فرستاده و جدایی دونباس را نهایی کند.
روسها اما تنها در اوکراین با غرب درگیر نیستند بلکه در سمت شمال و در دریای بالتیک و همچنین بلاروس درحال فعالیت علیه اروپا هستند. در همین راستا بلاروس با تسهیل ارائه ویزای خود به ساکنان برخی کشورهای خاورمیانه به پناهجویان اجازه میدهد بهراحتی از طریق مرزهای این کشور، خود را به لهستان برسانند؛ کشوری که عضوی از اتحادیه اروپا به حساب آمده و خود همسایه آلمان است. آلمان هدف و مقصد نهایی بسیاری از پناهجویان حاضر در بلاروس است. این دو موضوع باعث وحشت مقامات غرب شده است.
مسکو در بالکان نیز دست از آزار غرب برنداشته و در سال جاری پارلمان جمهوری صربنشین فدراسیون بوسنی و هرزگوین، رای به جداسازی نهادهای نظامی این جمهوری از نهادهای فدراسیون زد. اقدامی که با تشدید جداییطلبی صربها در بالکان میتواند منجر به آغاز جنگی دیگر در منطقه همانند جنگهای خونین دهه 90 میلادی شود.
صدای پای راست افراطی در فرانسه
انتخابات ریاستجمهوری فرانسه در سال 2022 از اهمیتی دوچندان نسبت به دورههای قبل برخوردار است. این افزایش اهمیت وابسته به اتفاقاتی است که بهویژه در سال 2021 رخ دادند. آشکار شدن اینکه کنار گذاشته شدن فرانسه از کادر رهبری غرب -که دیگر با پیمان آکوس قرار است تنها توسط آمریکا و انگلستان رهبری شود- باعث شده بهدلیل خروج لندن از اتحادیه اروپایی، پاریس بهتنها قدرت اتمی این اتحادیه و رهبر سیاسی آن تبدیل شود. به همین دلیل آن کشور امروز امید اتحادیهگرایان است و تقویت یا سقوط طرفداران همگرایی در پاریس میتواند موجب افزایش استحکام اتحادیه اروپا یا ضربهای موثر به آن شود. در فرانسه به این دلیل که در دور نخست انتخابات، امکان کسب 50 درصد از رای مردم وجود ندارد، انتخابات ریاستجمهوری معمولا به دور دوم کشیده میشود. با توجه به روی کار آمدن امانوئل مکرون در ۱۴ می ۲۰۱۷، انتخابات سالجاری از ۱۰ آوریل/۲۱ فروردین (دور نخست) آغاز و تا ۲۴ آوریل/۴ اردیبهشت (دور دوم) ادامه خواهد داشت. مساله جنجالی در این انتخابات احتمال تکدورهای شدن ریاستجمهوری مکرون است. رئیسجمهور پیش از او یعنی فرانسوا اولاند نیز طبق تصمیم خود تنها به یکدوره اکتفا کرده بود. از این رو عدم شرکت مکرون در انتخابات بهدلیل روبهرو شدن با دورنمای شکست در انتخابات یا شکست واقعی میتواند ضمن ایجاد رویه تکدورهای شدن دورههای ریاستجمهوری در فرانسه نشاندهنده بیثباتی در جامعه و سیاست این کشور باشد. در یکی از آخرین نظرسنجیهای ریاستجمهوری که برای شبیهسازی دور دوم انتخابات انجام شده بود، ولری پکرس، نامزد منتخب حزب راست سنتی جمهوریخواهان توانست با کسب 52 درصد آرا در مقابل 48 درصد رای برای مکرون، در مقابل وی به پیروزی برسد. این موضوع نشان میدهد فرانسه احتمالا با بهقدرت رسیدن راستهای افراطی مواجه خواهد شد و دوره دیگری از بیثباتیها و مشکلات را در آینده پذیرا میشود.
جولان جمهوریخواهان در کنگره
در آمریکا جمهوریخواهان که ریاستجمهوری را در انتخابات 2020 از دست دادهاند، درپی آن هستند که دوباره کنترل سنا و مجلس نمایندگان را بهدست آورند. انتخابات میاندورهای کنگره هشتم نوامبر ۲۰۲۲ (۱۷آبانماه۱۴۰۱) برگزار میشود. در این انتخابات تمامی ۴۳۵ کرسی مجلس نمایندگان و ۳۴ کرسی از ۱۰۰ کرسی مجلس سنا برای تصاحب نامزدهای انتخاباتی به رقابت گذارده خواهد شد. جمهوریخواهان برای بهدست آوردن اکثریت مجلس نمایندگان آمریکا به تنها پنج کرسی نیاز دارند و اگر بتوانند یک کرسی را در سنا بهدست آورند، میتوانند درنهایت کنترل هر دو مجلس سنا و نمایندگان یا همان کنگره را کسب و بر دموکراتها غلبه کنند. در شرایط فعلی از ۴۳۵ کرسی مجلس نمایندگان، ۲۱۸ کرسی دراختیار حزب دموکرات و ۲۱۲ کرسی نیز دراختیار حزب جمهوریخواه است. در این دوره دموکراتها بهواقع کنترل مجلس نمایندگان در آمریکا را در اختیار خود دارند. براساس آنچه اداره آمار آمریکا (UCB) درباره نرخ رشد و اثر آن بر کاهش و افزایش شمار کرسیهای کنگره منتشر کرده است، اوضاع در انتخابات 2022 بیشتر بهنفع جمهوریخواهان خواهد بود؛ چراکه ایالتهایی که کرسی تازهای بنابر وضعیت جمعیتی به آنها تعلق میگیرد، اکثرا ایالتهای جمهوریخواهند و ایالتهایی که کرسیهای خود را از دست میدهند، اکثرا ایالتهای دموکرات هستند. نظرسنجی ماهگذشته سیانبیسی حاکی است که جمهوریخواهان 10 درصد بیشتر از دموکراتها شانس پیروزی در انتخابات میاندورهای 2022 را دارند. براساس این گزارش، 44 درصد مردم آمریکا در این نظرسنجی گفتهاند که از نامزدهای جمهوریخواه در انتخابات میاندورهای حمایت خواهند کرد و این رقم برای دموکراتها به 34 درصد رسیده است. این درحالی است که در نظرسنجی اکتبر پیشتازی جمهوریخواهان نسبت به دموکراتها به 2 درصد رسیده بود. برای جمهوریخواهان بیش از آنکه تصاحب کنگره اهمیت داشته باشد، پیام این پیروزی معنا خواهد داشت و اگر آنها بتوانند با فاصلهای نسبتا قابلقبول پیروز شوند، عزمشان برای تغییر در کاخ سفید جزم خواهد شد. نظرسنجیها از کاهش قابلتوجه محبوبیت جو بایدن در شرایط فعلی سخن میگویند. جمهوریخواهان میخواهند با یک تیر دو نشان بزنند.
