مصطفی رستمی، رئیس نهاد نمایندگی مقاممعظمرهبری در دانشگاهها با بیان اینکه سردار سلیمانی شهیدی شاخص برای مکتب اسلام ناب بهشمار میرود، گفت: «به یک مجموعه فکری منسجم که بنا است بشر را به یک هدفی راهنمایی کنند مکتب میگویند. در اینجا نیز باید بگویم ما از شخصیتی صحبت میکنیم که بهصورت نامتداول از او بهعنوان مکتب یاد میشود. اما سوال اینجاست که وقتی از مکتب حاجقاسم یاد میکنیم، منظورمان چیست؟ افقی که انقلاب اسلامی بهدنبال آن بود و رهبری نیز بهخصوص در سالهای اخیر صریحتر ما را به آن سمت راهنمایی کرده، موضوع شکلدهی و ساخت یک تمدن جدید با عنوان تمدین نوین اسلامی است.» او با تاکید بر اینکه تمدن را به مجموعهای میگوییم که ریشه در تاریخ، فرهنگ، اقتصاد و دیگر مولفههای همافزا دارد که درنهایت به سبک زندگی انسانی منجر میشود، افزود: «مکتب میتواند به مجموعه نیازهای انسان پاسخ دهد و بهگونهای تولید و بازتولید داشته که تمایلات، افکار و باورها و هم نوع زندگی، تفریح و پاسخگویی به نیازهای مادی را شامل میشود. امروزه تمدن غربی مجموعهای از دانش، فرهنگ و تمام مولفهها را دارد که به تمام ابعاد زیست انسانی پاسخ میدهد. حتی برای تفکر او درباره آخرت نیز پاسخ دارد؛ چراکه انکار آخرت همان پاسخ غربیها است. حالا این تمدن خودش با مسائل جدی روبهرو شده و ما نیز بهعنوان کسانی که داعیهدار تمدن اسلامی هستیم، مدعی هستیم اسلام پاسخ نهایی است. قطعا اگر این ادعا را داریم، باید از این فرصتی که صاحبان مکتب تمدن غرب مدعی به لرزه درآمدن و بیپاسخ ماندن برخی سوالات هستند، استفاده کنیم.» رئیس نهاد نمایندگی مقاممعظمرهبری در دانشگاهها بیان داشت: «تمدن غرب بهحدی روبهافول رفته که فوکویاما بازگشت به سوسیالیست برای پاسخ دادن به برخی سوالات بیپاسخ در تمدن غرب را مطرح میکند، درحالیکه تمدن غرب با چالشهای جدی روبهرو است، ما باور داریم که مکتب تامی مانند اسلام میتواند به همه نیازهای بشر پاسخ داده و تئوری واقعی اداره زندگی انسان از گهواره تا گور را دراختیار دارد، اما این سوال مطرح میشود که ما برای این مکتب چه تولیداتی را انجام دادهایم؟ دانشگاهها در این مسیر چه مسئولیتی دارند؟ در این مقدمه با یکی از زیباترین نمادها و ارزشمندترین آفریدههای این مکتب، یعنی حاجقاسم روبهرو هستیم که خود صاحب مکتب است.»
رستمی اظهار داشت: «زندگی و وجود حاجقاسم بهگونهای است که ابعاد مختلف محتوای تولیدشده و همافزایی در درون مکتب اسلام را میتواند متبلور کند. او شخصیتی است که نوع باورمندی، زندگی، تعامل و دشمنیاش میتواند الگویی برای زندگی باشد. او دوستی و دشمنیاش الگو است، حتی پوشش، مدیریت و فرماندهیاش، پدر و پدربزرگبودنش هم همانند یک الگو است. یعنی ابعاد وجودی این شخصیت در قالبهای مختلف نماد مجسم یک باور بوده که قادر است پاسخگوی همه نیازهای انسانی باشد. اینگونه است که به هر بعدی از زندگیاش نگاه میکنیم، نه خاطرهای از یک شخص، بلکه گزارهای بهعنوان ارائه و واقعیت در یک عرصه را میبینیم.»
او تصریح کرد: «تعامل حاجقاسم با دیگران بهگونهای بوده که هرکسی او را از خود میدانست، حتی باور او در وصیتنامهاش مشخص است که نهتنها اعتقاد به اسلام و توحید و نبوت و ولایت داشت، بلکه سعادت را در همراهی و هممسیر بودن با رهبری میدانست. اما درعمل میبینیم که مسیحی هم درکنارش احساس آرامش میکند. از علمای اهلسنت سوریه میگوید که حاجقاسم در هواپیما به این عالم میگوید میخواهد به خانهاش برود و حتی در آنجا نماز شب بخواند. شخصیتهای مسیحی و ایزدیها هم به او اظهار ارادت داشته و حیاتشان را در گرو پایداری این شخصیت میبینند.» رئیس نهاد نمایندگی مقاممعظمرهبری در دانشگاهها افزود: «روز گذشته خواندم که یکی از بازیگرانی که با نظام زاویه پیدا کرده و بعضا به هویت و کشور نیز چنگاندازی کرده، از اینکه حاجقاسم با او تماس گرفته و به او توصیههایی داشته خوشحال بوده است، یعنی ما با شخصیتی مواجه هستیم که بهحدی وسعت و ظرفیت دارد که میتواند بهعنوان یک نماد برای زیست اسلام ناب بهمنزله الگو مطرح شود و مکتب بهشمار میرود.»
او با بیان اینکه ما ابعاد مختلفی در سرمایههای اجتماعی داریم و این سرمایه در حوزههای سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و انسانی است، اظهار داشت: «درکنار همه آنها یک سرمایه اجتماعی هم داریم که نمادین است و میتواند سرمایههای اجتماعی را تکمیل و بازتولید و ترمیم کند. حاجقاسم یک سرمایه نمادین بهشمار میرود، بهخصوص در دورهای که قرار داریم و کشورمان در جنگشناختی مبتنیبر جنگهای سخت و نیمهسخت درگیر است. بهعبارت دیگر تحریمها و تهدیدها و ایجاد شکافهای اجتماعی برای آن است که سرمایه اجتماعی کشور رو به زوال برود. همچنین با هجمه رسانهای نیز روبهرو هستیم و اجازه نمیدهند نام حاجقاسم تکرار شود و تهدید به حذف فیزیکی صفحات در فضای مجازی میکنند، درحالیکه در طرف دیگر بهدنبال بازتولید و توسعه دادن ابزارها و نمادهایی هستند که سرمایه اجتماعی را به چالش میکشاند؛ قطعا در چنین شرایطی وظیفه دانشگاهها در این حوزه بسیار مهم است.»
رستمی خاطرنشان کرد: «ما باید در گفتمانسازی و تولید محتوا برای این فضا و نشان دادن ابعاد مختلفی که در حوزههای دانش و پژوهش و بعضا گفتمانسازی فرهنگی که میتواند به شکلدهی یک جامعه سالم و دارای اعتماد منجر شود، کمک کنیم؛ چراکه ما الگوهای ارزشمندی چون حاجقاسم داشته و انشاءالله در آینده نیز خواهیم داشت.»