به گزارش «فرهیختگان»، هیئت حمایت از کرسیهای نظریهپردازی، نقد و مناظره در هفدهم بهمن ماه 1382 از سوی شورای عالی انقلاب فرهنگی تأسیس شد. هدف اصلی از راه اندازی این هیئت، حمایت از گسترش کمی و کیفی برگزاری کرسیها در حوزههای مختلف علمی و مساعدت در بسط آزاداندیشی و شکلگیری جنبش ملی نقد و نظریه پردازی در دانشگاهها و مراکز علمی – پژوهشی در کشور است.
این هیئت به منظور پیگیری اهداف خود، دانشگاه و مؤسسات آموزش عالی و پژوهشکدهها را دعوت به تشکیل کمیتههای دستگاهی با ریاست رئیس دانشگاه کرده است.
برای بررسی آخرین وضعیت برگزاری این کرسیها و فضای نقادی علمی در دانشگاهها، گفتوگویی را با حجت الاسلام عبدالحسین خسروپناه، رئیس دبیرخانه هیئت حمایت از کرسیهای نظریه پردازی نقد و مناظره شورای عالی انقلاب فرهنگی و عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی صورت دادیم.
وی در این گفتوگو با ارائه آخرین وضعیت برگزاری کرسیهای نظریهپردازی و ترویجی در دانشگاههای کشور به ارائه تصویری از وضعیت علم و فرهنگ کشور پرداخت.
خسروپناه معتقد است فقدان حکمرانی اصلیترین معضل کشور در حوزههای مختلف علمی، فرهنگی ، سیاسی، اجتماعی و... است که به دلیل ناهماهنگ بودن زنجیره سیاستگذاری، تنظیمگری و آییننامههای اجرایی از سوی شوراهای عالی کشور تا نهادهای قانونگذاری و اجرایی رخ میدهد.
مشروح این مصاحبه را در ادامه می خوانید:
هیئت حمایت از کرسیهای نظریه پردازی، طی سالهای اخیر چه اقداماتی را در حمایت از کرسیهای نظریه پردازی انجام داده است؟
هیئت حمایت از کرسیهای نظریه پردازی از زمانی که در سال 81 ایجاد شد، هدفش حمایت پسینی از کرسیهای نظریه پردازی بود. حدود 8 سال پیش، 16 نظریه و نوآوری هم مصوب شد. البته دو سالی تقریبا کار تعطیل بود و بعد که مسئولیت این بخش را به ما سپردند و این موجود نیمه جان را احیا کردیم، چند طرح دادیم که دانشگاهها مقداری در این زمینه فعال شدند.
** سه اقدام هیئت حمایت از کرسیهای نظریه پردازی برای رونق کرسیها
در قدم اول کرسیهای ترویجی را اضافه کردیم.کرسیهای نظریه پردازی، کار سختی است. استادی باید 30 تا 40 سال زحمت بکشد تا به یک نظریه برسد. ولی کرسی ترویجی، راحتتر است. اگر فردی در مقالهای حرف جدیدی زده در این فضا آن را در معرض نقد قرار میدهد. لذا در کنار کرسی نظریهپردازی علمی و تخصصی، کرسیهای علمی ترویجی را، راه انداختیم. اساتید، حتی استادیار و مربی هم می توانند کرسیهای علمی ترویجی را برگزار کنند.
اقدام دومی که صورت گرفت این بود که در هر دانشگاه بزرگی، یک کمیته و دستگاهی را، ایجاد کردیم تا کرسیها را مدیریت و دنبال کند. قبلا همه کرسیها متمرکز در دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی بود. دست دانشگاهها را در این حوزه باز گذاشتیم. دانشگاهها حتی در تایید و تصویب کرسیهای علمی تخصصی، نظریهپردازی و نوآوری، دستشان باز است و فقط باید طرحشان را شورای تخصصی بررسی و تایید کند تا داوران و ناقدان را نهایی کنند. اجرا هم به دست دانشگاه است و دبیرخانه تنها نظارت می کند.
در اقدام بعدی، در آییننامه ارتقا امتیازهایی برای کرسیها مندرج و وزارت علوم را قانع کردیم در امتیازات کرسیهای ترویجی، نوآوری و نظریه پردازی در ماده 3 آییننامه ارتقا که ماده پژوهشی بود، قرار گیرد. البته در ماده 1 هم فعالیت فرهنگی وجود داشت.
** برگزاری 4 هزار کرسی ترویجی و 60 کرسیهای نظریه پردازی طی 8 سال
این سه اقدام باعث شد دانشگاهها در این زمینه جهش پیدا کنند. لذا می بینم در حدود 8 سال، بالای 4 هزار کرسی ترویجی برگزار شده است. کرسیهای نظریه پردازی و نوآوری هم به 60 عدد رسیده است.
در این مدت با صندوق حمایت از پژوهشگران، صندوق نوآوری و شکوفایی و بنیاد ملی نخبگان صحبت کردیم که استادی که به یک نظریه میرسد از سوی این دو صندوق و بنیاد حمایت شود. با انتشارات سمت هم صحبت کردیم که این نظریهها در کتاب ثبت و منتشر شود. مجموعه این اقدامات باعث شد، در این بخش از سوی دانشگاهها جهشی ایجاد شود.
آیا با این اقدامات موانع اصلی پیش روی برگزاری کرسیها برطرف شد؟
یکی از موانع، احساس ناامنی بود که برخی از اساتید نسبت به برگزاری این کرسیها داشتند. البته ما با مسئولان امنیتی صحبت کردیم که به این مسئله ورود نکنند تا الان که حدود 4 هزار کرسی ترویجی و 60 کرسی نظریه پردازی، برگزار شده یک بار هم ورود نکردند. چه مجموعههای امنیتی، قضایی و حتی شورای تامین استانها اصلا ورود نکردند و دانشگاهها آزادانه این فعالیتها را ادامه میدهند.
**از بین رفتن احساس ناامنی اساتید در برگزاری کرسیها
در حال حاضر، اساتید در دانشگاههای کشور، چه دولتی و چه آزاد هر وقت بخواهند، میتوانند کرسی برگزار کنند و این احساس ناامنی که سالهای پیش وجود داشت، کاملا برطرف شده است. ممکن است، استادی بهانه بیاورد و چون حرف برای گفتن نداشته باشد، بگوید، آزادی نیست اما آزادی دارند، بیانیه منافقین را در دانشگاه شریف بخوانند و بعد بگویند آزادی ندارند.
** برخی اساتید، آزادی یک طرفه و بدون نقد دیدگاهایشان را آزادی میدانند
اگر راست میگویند هر حرف و بیانیه ای دارند، بیاورند و در معرض نقد و بررسی قرار دهند؛ حاضر نیستند. میگویند باید آزادی یک طرفه داشته باشیم، حرفمان را بزنیم و برویم کسی ما را نقد نکند. آزادی یک طرفه میخواهند اگر آزادی یک طرفه نبود و دیدند کسی نقدشان میکند می گویند آزادی نیست.
** نظریهپرداز کم داریم چون ساختار ارتقای اعضای علمی کمّی است
موانع دیگری داریم که به ساختارهای علمی کشور برمیگردد. متاسفانه نظریهپرداز کم داریم چون ساختار ارتقا اعضای هیئت علمی بر مبنای تولید علم نیست بلکه بر مبنای تولید مقاله است. هر چه تعداد مقالات ISI، ISC و علمی پژوهشی بیشتر شود، استاد امکان ارتقای بیشتری دارد. اما اگر استادی نظریهای داد و نخبگان علمی نیز آن را پذیرفتند، ولی تعداد مقالاتش کم بود؛ این استاد نمیتواند ارتقا کند.
در واقع معیار ارتقا اساتید کمّیت است نه کیفیت؛ تعداد مقالات است نه نظریه علمی. این اشکالات ساختاری است و دست ما نیست. طبیعتا وزارت علوم باید آن را اصلاح کند. پیشنهاداتی دادیم که اگر اجرا شود، این موانع و ضعفها برطرف می شود.
کرسیهای ترویجی و نظریه پردازی بیشتر حول و حوش چه موضوعاتی است؟
علوم انسانی، علوم اسلامی، هنر و معماری. ماموریت حمایت از هیئتهای کرسیهای نظریهپردازی علوم فنی و علوم پایه نیست. علوم انسانی اعم از علوم اجتماعی و علوم اسلامی، الهیات، عرفان و فلسفه اسلامی، هنر و معماری.
** فکر میکنید چقدر به انتظارات رهبر انقلاب در این زمینه نزدیک شدید؟
رهبری چند خواسته داشتند؛ یکی از آنها نهضت تولید علم بود. دیگری کرسیهای نقد و نظریه پردازی و همچنین کرسیهای آزاداندیشی. ماموریت ما کرسیهای آزاداندیشی نیست. به نظر در کرسیهای آزاداندیشی چندان موفق نبودیم. مسئولیت در این بخش بیشتر با مجموعههای فرهنگی وزارت علوم و دانشگاههاست و به حوزه حمایت از کرسیهای آزاداندیشی مربوط نیست. از نظر من به عنوان یک داور بیرونی، در این زمینه موفق نبودیم.
**در کرسیهای آزاد اندیشی و تولید علم موفق نبودیم
در بخش تولید علم هم موفق نبودیم. چون ساختار دانشگاهها، حافظه محور است و تفکر محور نیست. حتی ساختار ارتقا نیز کمّیت محور است نه کیفیت محور. اما در برگزاری کرسیهای نقد و نوآوری موفق بودیم. در این 8 سال 4 هزار و 300 کرسی ترویجی برگزار شد که عدد کمی نیست. فضای نقد باز شده و استاد میتواند دیدگاهش را ارائه دهد. نقد کند، نقد شود و حتی امتیاز بگیرد لذا در این زمینه موفقیت نسبی حاصل شده است.
** با توجه به انتقاداتی که بعضا از عملکرد شورای عالی انقلاب فرهنگی گرفته می شود به نظر شما ورود اعضای جدید در شورایعالی انقلاب فرهنگی و کارگروه تحول میتواند در عملکرد این شورا تاثیرگذار باشد؟
بنده یک اشکال کلی به شوراهای عالی کشور دارم که نقد مزبور میتواند به شورایعالی انقلاب فرهنگی هم وارد باشد و آن در زمینه فقدان حکمرانی است. در حال حاضر در کشور بالای صد شورایعالی داریم که سندنویس و سیاست نویس هستند، حکمرانی نمیکنند. حکمرانی یعنی سیاستگذاری، تنظیمگری و خدمات عمومی است.
**خروجی شوراهای عالی کشور سندنویسی است نه حکمرانی
اینکه مثلا شورایعالی انقلاب فرهنگی، سند شورای اسلامی شدن دانشگاهها را بنویسد و منتشر کند. تنظیمگری که مقرراتگذاری و ساختار سازی است از سوی مجلس صورت میگیرد، آیا تنظیمگری و مقررات گذاری دانشگاهها بر اساس این سند است؟ نه. ساختارهای جزییتر را هم وزارت علوم و بهداشت در قالب آییننامه تنظیم و ابلاغ میکنند. اینکه سند دانشگاه اسلامی که بخشی از آن سیاستگذاری است از سوی شورایعالی انقلاب فرهنگی، تنظیمگری از طرف مجلس و تدوین آییننامه های اجرایی هم از سوی وزارت علوم و بهداشت، صورت گیرد و هر کدام به نوعی مسیر خودشان را روند؛ یعنی حکمرانی علمی نداریم.
**سیاستگذاری بدون حکمرانی جدی ترین اشکال به شورایعالی انقلاب فرهنگی
شورایعالی داریم اما حکمرانی علمی نداریم. این جدیترین اشکال بنده است و این ساختار با تغییر افراد رفع نمیشود. بعد از این هم، افراد یک هفته در میان جلسه برگزار میکنند، سندی را که شوراهای اقماری تهیه کردند را تصویب میکنند و ابلاغ می شود. رابطه این سند که خط مشی و سیاستگذاری است با تنظیمگری چیست؟ رابطه تنظیمگری با آیین نامههای اجرایی چی است؟ این اتصال برقرار نیست و لذا حکمرانی در حوزه علم و فرهنگ اتفاق نمی افتد.
به عنوان مثال، سند سینما را تدوین میکنیم اما آییننامههای اجرایی در خانه سینما و وزارت ارشاد است. در حال حاضر، مجموعههای مختلفی تولید محتوا میکنند و ارشاد فرصت نظارت ندارد. سریالهایی که در شبکه خانگی پخش میشود مانند؛ خاتون، میدان سرخ، حرفهای و خسوف که این اواخر پخش میشود. وزارت ارشاد میگوید، من فرصت ندارم و بعد ارزیابی میکنم. لذا میبینیم مانع انتشار برخی سریالها در اواسط پخش میشوند. بنابراین، حکمرانی سینما و فرهنگ نداریم. نه اینکه سند نویسی لازم نیست، سند بخشی از حکمرانی است و باید حکمرانی داشت.
پیشنهاد شما برای رفع موانع حکمرانی چیست؟
من معتقدم شورایعالی انقلاب فرهنگی باید حکمرانی کند. مثلا در حوزه سلامت سند سلامت نوشته شد ولی حکمرانی سلامت نداریم و نتیجهاش این است یک وزیر بهداشت معاونت طب سنتی تعیین می کند و یک وزیر کلا این بخش را تعطیل و یک ریال هم در این بخش هزینه نمیکند. یعنی حکمرانی سلامت نداریم.
**اعضای شورایعالی انقلاب فرهنگی نگاه سند نویسی و بخشی به حکمرانی دارند
تا میگوییم حکمرانی در ذهنشان سیاستگذاری است. در حالیکه بخشی از حکمرانی، سیاستگذاری است. با عرض پوزش به نظر من هیچ کدام از اعضای شورایعالی انقلاب فرهنگی نگاه حکمرانی به علم و فرهنگ ندارند؛ نگاه سند نویسی و بخشی به حکمرانی دارند نه نگاه کلی و حکمرانی. اینکه حضرت آقا میفرمایند دولت اسلامی نداریم، منظور رئیس جمهور و وزا نیست؛ منظور حکمرانی اسلامی است که نداریم. به نظر من اصلا حکمرانی نداریم.
در مسئله آب، اگر حکمرانی داشتیم این وضعمان نبود. در بحث تغذیه نداریم. مثلا وزارت جهاد کشاورزی دو مرکز پژوهشی با حدود 2 هزار عضو هیئت علمی دارد، نسبت این دو هزار عضو علمی با زمین کشاورزی کجاست؟ غیر از دانشگاه کشاورزی، حکمرانی کشاورزی نداریم. چرا یک باره قیمت محصولات کشاورزی مثل هویج 25 هزار تومان میشود بعد از اینکه کشاورز آن را تولید کرد از او مفت هم نمی خرند، چون حکمرانی کشاورزی نداریم.
**در عرصهها و حوزههای مختلف ضعف حکمرانی داریم
در عرصههای مختلف ضعف حکمرانی داریم. تا نگاه مسئولان، نگاه حکمرانی به معیشت، تغذیه فرهنگ، امنیت و مقوله های مختلف نداشته باشند، وضعیت همین است. تا نگاه حکمرانی نداشته باشیم، وضعیت علم، فرهنگ، سلامت، معیشت، آب، پدافند غیرعامل، اقتصاد بنگاهی و ... همین است.
ممکن است، برای وزیر ارشاد یک دولت، ارزشها مهم باشد اما برای وزیر ارشاد دولت دیگر، موسیقی و آزادی آن مهم باشد، اما آیا حکمرانی موسیقی داریم؟ نداریم که وضعیت این است که موسیقی سنتی ما با هفت دستگاه بسیار حکمت ساز کنار رود و موسیقیهای مانند راب و جز و ... جای آنها بیاید. چون حکمرانی موسیقی نداریم.
**به دلیل فقدان حکمرانی ایدهها و نیازهای فرهنگی در سریالها نمیآید
دهها ایده فرهنگی و نیاز فرهنگی داریم در یکی از سریالها خودش را نشان نمیدهد، چون حکمرانی عرصه سینمای عرصه خانگی نداریم. چون حکمرانی نداریم، اختاپوس ها قدرت را دست می گیرند. همانطور که اختاپوسها به دلیل نداشتن حکمرانی، در صنعت خودرو فعال هستند، تولید فیلم هم دست اختاپوسهای فیلم است و حکمرانی میکنند. وزیر صنعت میگوید، قیمت ماشین نباید بالا رود از فردا قیمت خودرو بالاترمی رود. در این شرایط حتی دولتمردان را هم اختاپوسها اداره میکنند. فقدان حکمرانی و سلطه اختاپوسها آینده نظام را به چالش میکشاند.
**فقدان حکمرانی قدرت را به اختاپوسها می دهد
در قضیه نهادههای دامی و حمایت از تولیدکنندگان داخلی نیز همین رویه حاکم است چون حکمرانی تغذیه و حمایت از تولید نداریم. چقدر تولید کننده "دان" در کشور داریم و چقدر حمایت میشوند؟ به دلیل فقدان حکمرانی تولیدکننده را حمایت نمیکنیم اما واردکنندهها که اغلب همان اختاپوسها هستند حمایت میشوند.
** فقدان حکمرانی و سلطه اختاپوسها آینده نظام را به چالش میکشاند
وقتی سند دانشگاه اسلامی نوشته شد، باید تنظیمگری در مجلس، ساختارها، قوانین، مقررات و آییننامهها در وزارت علوم و بهداشت همه در راستای اجرایی شدن این سند باشد، مانند حلقههای یک زنجیر تا خروجی ما یک فارغ التحصیل دارای علم، پژوهش و مهارت باشد.
**نیازمند بازسازی شوراهای اقمار شورای عالی هستیم
وقتی این گونه نیست، دانشجوی حقوق ما بعد از تحصیل و برای کار، باید یک دوره یک ساله ببیند پس در دانشگاه چه چیزی یاد گرفته است؟ کی میخواهیم سرفصل های دروس را عوض کنیم. حالا دایم در سند اسلامی دانشگاه بگوییم، علم کارآمد، علم نافع و حکمت بنیان، وقتی ساختار و سرفصل های دروس تغییر نکرده است فایده نخواهد داشت. تمامی اقمار شورایعالی نظیر شورای تحول و ارتقا علوم انسانی اسلامی شدن دانشگاه ها و.. هم باید با این قاعده بازسازی بشود./ تسنیم