گفت‌وگو با لادن نیکنام شاعر و منتقد ادبی
فرهیختگان: لادن نیکنام شاعر، نویسنده و منتقد ادبی است، او از دهه هفتاد در عرصه مطبوعات به انتشار شعر، داستان و مقاله پرداخت. از نیکنام تا امروز آثاری چون «این خانه پلاک ندارد»، «حفره‌ای در آینه»، «علائم حیاتی یک زن» و... منتشر شده است. نیکنام همچنین در سال‌های اخیر داور برخی جوایز ادبی نیز بوده است، اینکه جوایز ادبی که تا امروز برگزار شده‌اند چقدر از نگاه کارشناسی‌ شده و اصولی برخوردار بوده‌اند موضوع گفت‌وگوی ما با این منتقد ادبی بوده است.
  • ۱۳۹۶-۰۳-۰۹ - ۱۹:۳۶
  • 00
گفت‌وگو با لادن نیکنام شاعر و منتقد ادبی
پشت‌صحنه جوایز ادبی پرحاشیه است
پشت‌صحنه جوایز ادبی پرحاشیه است

  جایزه «مهرگان ادب» باعث خلق آثار ارزنده شد
جریان جوایز ادبی درایران به‌طور مشخص از زمان راه‌اندازی جایزه «مهرگان ادب» شکل گرفت، «مهرگان ادب» اگرچه جایزه‌ای خصوصی بود و بدون حمایت دولت برگزار می‌شد، ولی داورانی دراین جایزه حضور داشتند که هرکدام‌شان از نویسندگان و منتقدان کارکشته درعرصه ادبیات داستانی بودند. درواقع می‌توان گفت وجود این جایزه موجب شد دوران طلایی و سرشار از شکوفایی برای داستان، چه در وادی رمان و مجموعه داستان آغاز شود و به تبع آن نویسندگان مستعدی به خلق آثار ارزنده بپردازند.

  آغاز یک دوران طلایی
در عین‌حال این جهش و شکوفایی در ادبیات داستانی موجب شد ناشران فعالی چون «ققنوس»، «افق»، «چشمه»، «مرکز»، «نیلوفر» و... به تولید انبوه آثار نویسندگان بپردازند. گذشته از اینها رسانه‌ها به‌مدد منعکس کردن نقدهایی که نسبت به آثار مختلف در نشریات چاپ می‌شد نقش زیادی در پررنگ کردن ادبیات داستانی در دهه هشتاد داشتند. به بیان ساده‌تر، پایه‌گذاری جوایز ادبی چون «مهرگان ادب» باعث شد تا جریان‌های تازه‌ای در ادبیات داستانی معاصر ایجاد شود. منتهی اگرچه از دهه هشتاد به این طرف، با رشد انبوهی از جوایز ادبی چه در دایره خصوصی و چه دولتی مواجه شدیم، ولی آنچه درنهایت اتفاق افتاد این بود که آثار داستانی نتوانستند همپای کمیت این جوایز رشد کنند.

  کیفیت همپای کمیت رشد نکرد
بنابراین جوایز ادبی فقط به‌صرف اینکه برگزار شوند تداوم یافتند و از آنجایی که تعداد آثار داستانی که از ارزش روایی با کیفیتی برخوردار باشند، روزبه‌روز کاهش یافت، دست‌اندرکاران برگزاری این جوایز ناچار شدند در مواقعی آثار داستانی را به‌عنوان اثر برگزیده انتخاب کنند که نه ساختار صحیحی دارد و نه به لحاظ محتوایی نزد مخاطب از جذابیت برخوردار است.

  70 درصد جوایز ادبی لابی‌گری می‌کنند
 متاسفم که بگویم هفتاد درصد از جوایز ادبی که در سال‌های اخیر برگزار می‌شده است براساس لابی‌گری به معرفی کتاب‌های برگزیده می‌پرداختند و دراین جریان فقط سلیقه محض داوران حاکم بوده است، حتی گاه در جریان داوری جوایز ادبی دیده شده، داوری که به لحاظ سنی از دیگر داوران پیشکسوت‌تر بوده است، سایر داوران را برای جهت‌دهی به انتخاب یک اثر تشویق می‌کرده است.

  دیگر حنای جوایز ادبی روی کتاب‌ها رنگی ندارد
 اگرچه در سال‌های گذشته جوایز ادبی می‌توانستند نقش مهمی در کتاب‌خوان کردن مردم ایفا کنند، ولی باید بپپذیریم امروز این تاثیرگذاری به دلیل اشکالاتی که در ساختار برگزاری این جوایز وجود دارد، رنگ باخته است. درواقع امروز دیگر مخاطبی که می‌خواهد رمان بخرد را نمی‌توان با درج کردن این جمله که فلان کتاب برنده یک جایزه معتبر شده فریب داد و او را تشویق به خواندن کتابی کرد که با وجود برنده شدن در یک جایزه ادبی از کیفیت و جذابیت تهی است. طبیعی هم هست، چراکه مخاطبی که یک بار به خرید کتاب‌هایی از این دست پرداخته دیگر از یک سوراخ دوبار نیش نمی‌خورد.

  آسیب انتشار دل‌نوشته‌ها در فضای مجازی
از سوی دیگر امروز با آسیب شبکه‌های مجازی هم روبه‌رو هستیم و صفحاتی که افراد، نوشته‌هایشان را در قالب دل‌نوشته در آنجا به اشتراک می‌گذارند. ولی آثار اغلب این افراد از کیفیت و محتوا تهی است و از بطن قریب به اتفاق این دل‌نوشته‌ها اثر ارزنده و در خور توجهی بیرون نمی‌آید. این مساله نشان می‌دهد به‌رغم افزایش کمیت در عرصه ادبیات داستانی، آثار کیفی همپای کارهایی که نویسندگانی چون جلال آل‌احمد، ‌سیمین دانشور، حسین سناپور، زویا پیرزاد، حسن شهسواری و... خلق کرده‌اند پدید نیامده است.

  نویسندگانی که‌ انگیزه‌شان را از دست داده‌اند
فراموش نکنیم آمار مخاطب در حال‌حاضر تا اندازه‌ای در وادی کتابخوانی ریزش کرده که مولف هم دیگر ‌انگیزه‌ای برای تولید ندارد. انگیزه به قدری بین نویسندگان ایرانی افت کرده است که حتی نویسندگانی را می‌شناسم که داستان و رمان خود را بعد از نوشتن، می‌سوزانند یا دور می‌اندازند یا سال‌ها در کشوی میزهایشان نگاه می‌دارند. در چنین شرایطی به‌نظر می‌رسد اگر امروز بهترین شکل جایزه ادبی و داوران را هم داشته باشیم هم برآیندی در پی نخواهد داشت، چراکه همان‌طور که اشاره کردم بحران کتابخوانی در جامعه ما معضلی جدی است و سرانه پایین مطالعه مانع رشد جوایز ادبی می‌شود.

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران