![آنجا که زمـام امور از دست پادشاه در میرود...](https://farhikhtegandaily.com/images/news/66626/thumbs/66626.jpg?v=1640565178)
نیکان راستقلم، روزنامهنگار: این شبها نمایش «تصویر مصور مظفری» به کارگردانی وحید نفر در سالن ناظرزاده کرمانی تماشاخانه ایرانشهر درحال اجراست؛ نمایشی که بهراحتی میتواند 70 دقیقه تماشاگرش را درگیر جهان نمایش کند و او را از دل دغدغههای روزمره پرتاب کند به روزگار مردمی که در زمانه مظفرالدین شاه قاجار زیست میکردند. پادشاهی که غرق در بیکفایتیهای خود بود و مثل کودکی که دربرابر ابتداییترین تجربههای زندگی دچار شعفی معصومانه میشود و با غریزهاش تصمیم میگیرد، زمام امور مملکت با هیجانات و غلیانهای درونیاش از دستش خارج میشود و نمایش بر مبنای همین خصلت کاراکتر، لحظات و موقعیتهای دراماتیک و تماشایی را برای مخاطب شکل داده است. متن نمایش پر از موقعیتهایی است که با بهره گرفتن از توانایی بازیگران و قدرت اجرایی آنها و با استفاده از تمهیدات و شیوههای اجرایی و همچنین با اشاره و کنایه به مسائل روز و آنچه برای مخاطب آشناست، توانسته ریتم و ضرباهنگ بسیار دقیق و بهاندازهای را تا پایان اجرا رعایت کند تا مخاطب حتی گذر زمان را احساس نکند. نمایش تصویر مصور مظفری از آن دسته نمایشهاست که علاوهبر اینکه از عناصر نمایش ایرانی مثل تعزیه بهخوبی بهره برده اما این عناصر را ارتقا بخشیده و از دل یک متن تاریخی که قصهاش در دوران پادشاهی مظفرالدین شاه قاجار میگذرد اجرایی مدرن و امروزی را برای مخاطب تولید کرده است. پیشنهاد میکنم اگر میخواهید مواجهه پادشاه قجری را با دستگاه سینماتوگراف ببینید و از نوع این مواجهه همانقدر که متاسف میشوید از خنده هم رودهبر شوید تا دیر نشده سری به تماشاخانه ایرانشهر بزنید.
با وحید نفر، کارگردان نمایش پیرامون این اجرا گفتوگو کردیم. از او درباره روند شکلگیری نمایش پرسیدم و اینکه در چه مرحلهای با متن اصغر گروسی همراه شده و چه شد که تصمیم گرفته است این اثر را بسازد، او گفت: «آشناییام با متن از سال ۹۳ آغاز شد. زمانی که اصغر گروسی ابتدا برای بازی نقش مظفرالدینشاه به من پیشنهاد دادند و تا مراحلی هم برای اجرا پیش رفتیم اما متاسفانه میسر نشد. من همانجا شیفته متن شدم و این را در برنامهام گذاشتم که متن را روزی چه در مقام بازیگر و چه در مقام کارگردان روی صحنه ببرم. شیوهها و قدرتی که شاکله متن داشت مرا بر آن داشت بعد از چندسال در موقعیتی که پیش آمده بود در یک ورکشاپ آموزشی با دانشجویانم این نمایش را تمرین کردیم تا برای ایامی که کرونا فروکش کرد آن را بهروی صحنه ببریم.»
به او گفتم که نمایش از قدرت اجرایی بسیار بالایی برخوردار بود. وحدتی که میان بازیگران بود و تسلط آنها بر صحنه نشان از ماهها تمرین داشت. پرسیدم شیوه تمرینها به چه صورت بوده است، نفر هم توضیح داد: «ما دو مرحله تمرین داشتیم؛ مرحله اول آمادگی بازیگران جوان بود و آشنایی آنها با سبک و شیوههای نمایش ایرانی و کار کردن روی نقاط قوتی که آنها بلد بودند و تنظیم کردن نمایش و در مرحله بعد اضافه شدن بازیگران حرفهای تئاتر مثل مجید رحمتی، پانتهآ مرزبانیان، امیرحسین انصافی و سعید ابک. اینها ساختار و مراحل نمایشی بود که ترکیبی از بازیگران باتجربه درکنار جوانترها را داشت که به نظر خیلیها که نمایش را دیدند صحه گذاشتند روی اینکه این ترکیب، خوب از آب درآمده است. تمرینات کاملا آموزشی بود. همانطور که در کنفرانسها و نشستها و جلساتی که سالها در جشنواره آیینی-سنتی مطرح میشد بالاخره ما به آن رویکرد جامه عمل پوشاندیم و از دل یک جریان آکادمیک دانشگاهی ما یک نمایش مدرن و نه موزهای از یک اثر آیینی-سنتی و کاملا ایرانی را روی صحنه بردیم.»
مخاطب در نمایش، شخصیت مظفرالدین شاه قاجار را بهعنوان کاراکتری شوخ و بذلهگو اما درعینحال بیدرایت میشناسد. میخواستم بدانم با توجه به مابهازای بیرونی این کاراکتر در تاریخ، این کاراکتر چقدر به حقیقت مظفرالدین شاه نزدیک است، او هم توضیح داد که: «اطلاعاتی که ما در مورد مظفرالدین شاه داشتیم منوط به تحقیقات، فیلمها و نوشتههایی بود که در متن هم به آن اشاره میشد، مثلا بیکفایتی او در اداره امور کشور این بستر را برای طنازی کاراکتر فراهم میکرد و ما را به آن سمت کشاند که شخصیت مظفرالدینشاه را یک شخصیت بازیگوش ببینیم و کاراکتر را با توجه به تمهیدات نمایشی که در دل متن وجود داشت بههمراه مجید رحمتی پیش بردیم. قصد نداشتیم بازیها و بذلهگوییهایی که برایش در نظر گرفتیم خارج از چارچوبها و یک کمدی معقول باشد و درنهایت آن چیزی شد که روی صحنه آوردیم.»
از او پرسیدم که چگونه به موقعیتهای کمیک و مفرح که در دل اثر خلقشده بود، رسیدند و آیا از دل اتودها و بداههپردازیها شکل گرفتند یا در متن هم از ابتدا دقیقا به این شکل بود، او پاسخ داد: «دنیای نمایش، جهانی است که من کارگردان و بازیگران بهعنوان رکنهای اصلی قدم در آن جهان میگذاریم. متن توانایی در بداههگوییها و ساختن یک ساختار کمدی منظم و درعینحال جدی را میطلبید که از دل تمام پیشنهادها -چه از طرف من و چه از طرف بازیگران- بهترینها را انتخاب کردیم تا در روند شکلگیری اثر از صحنه اول تا پایان نمایش به یک شکل منظم و کلاسهشده پیش ببریم و از هرگونه بداهه و اضافهگویی در جریان خود اجرا بپرهیزیم. در تمرینات نمایش این جریان را بهوجود آوردیم که نخواهیم (طبق آن غلط مصطلح) چند اجرای اول برود تا نمایش پخته شود و شکل بگیرد، به اجراهای اول واگذار نکردیم و درطول تمرینات به اجرای منظمی که میخواستیم رسیدیم.»
او در جواب به اینکه چقدر میشود در کارهایی با مضامین تاریخی، قرابتی با روزگار خودمان و دورهای که در آن سیر میکنیم پیدا کرد و اینکه آیا او بهعنوان یک هنرمند لزوم اجرای آثاری که برگی از تاریخ را ورق میزند، احساس میکند، گفت: «قطعا نمیشود یک نمایشی را بدون دغدغههای اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی روز روی صحنه برد. یک نمایش دربردارنده خیلی از این وجوه برای مخاطب امروز باید باشد. واقعیت اصلی تئاتر همان آینه طبیعت بودنش باید باشد. آن چیزی که ما در مقابل دیدگان تماشاگر قرار میدهیم باید آن چیزی باشد که در جزئیات باید با آن برخورد داشته باشد و در زندگی روزمرهاش باید با آن در چالش باشد چه در مطالعاتش و چه در دانشهایی که درطول زندگی کسب کرده است. ما باید در ارتباط با ریشههای مشترک بین خودمان و تماشاگر باشیم و آنها را در نظر بگیریم، بدون دانستن آنها به نظر من هیچاثری روی صحنه موفق نخواهد بود.»
به او گفتم که نمایش شما کاملا متکی بر شیوه اجرایی بازیگران و قدرت بازی آنها بود، حتی طراحی صحنه هم مینیمال و با کمترین عناصر شکل گرفته بود، چگونه به این ایده طراحی صحنه رسیدید، کارگردان تصویر مصور مظفری پاسخ داد: «راستش تاحدودی مثال همیشگی که کمبود امکانات ما را به خلاقیت رساند، درباره ما مصداق پیدا کرد. ما بهخاطر هزینههای سرسامآور دکور مجبور شدیم، کار را منوط به تاکید روی قدرت بازیگر کنیم و همچنین استفاده از نور و ساختن فضاهایی ملموس و قدرتمند توسط بازیگران که بتوانیم مفاهیم اصلی و جان نمایش را با بازیهای خوبی که ارائه میکنند نشان دهیم. فکر میکنم با توجه به شیوه اجرایی که در نظر گرفتیم تا حدودی موفق هم شدیم.»
یادآور شدم این اولینبار بود که بهشخصه روی صحنه شاهد بودم از المانها و عناصر نمایشهای آیینی سنتی بهخصوص تعزیه بهره بردید. از او پرسیدم که در این زمینه چقدر دستشان باز بوده است و وحید نفر پاسخ داد: «مدتها و سالها بود که نمایش تعزیه مضحک یا گوشهها بلااستفاده شده بود و اصلا دیده نمیشد، بهصورت تکنیکی حتی در نمایشها هم از آنها استفاده نمیشد یا شاید خیلی کم بود. تاکید من و خود نویسنده این بود که این شکل مهجور و موزهای را از این نوع نمایش بگیریم و آن را در دل نمایشمان که بهشکل مدرنتری درحال اجراست، بگنجانیم و از شکل فراموششدهاش خارجش کنیم. میخواستیم کسانی که کار را میبینند، بدانند که ما در دل نمایشهای سنتیمان چنین قابلیتها و قطعاتی داریم که مدتهاست فراموششده. درحالحاضر بیشتر در شهرستانها تعزیه بسیارجدی گرفته میشود و هنوز بهصورت اجراهای فصلی وجود دارد ولی دلمان میخواست از این فرصت استفاده کنیم و بتوانیم این بخش از نمایش را زنده نگه داریم.»
پرسیدم که آیا لحظات نمایش دچار سانسور هم شده است، او گفت: «خیر، من بهعنوان کسی که بیش از 20 سال است در کشورمان با شرایط کار و اجرا آشنا هستم، میدانم چه چیزهایی را باید روی صحنه برد و چه چیزهایی خط قرمز هستند و نباید نشان داد. کمدی هم که لحاظ کردم کاملا فاخر است و از کمدیهای فارس (Farce)، هزل، هجو و... به هر شکلی خنداندن تماشاگر با استفاده از شوخیهای زننده پرهیز کردیم. شوخیها بهاندازه است و بازیها هم به این سمتوسو است که حرفوحدیثی درپی نداشته باشد، چون خودم هم این عقیده را دارم که به فرهنگ و عقاید مردمم احترام بگذارم.»
در انتها از او پرسیدم استقبال تماشاگران را در این مدت چطور ارزیابی کرده است، پاسخ داد: «متاسفانه شرایط کرونا و شرایط اقتصادی تاثیرش را روی همه نمایشها گذاشته است و ما هم انتظار داشتیم پس از بازگشایی و برداشته شدن پروتکلها از سالنها اتفاقات بهتری بیفتد. من انتظار بیشتری داشتم اما هرچه جلوتر میرویم خدا را شکر طبق همان شیوه قدیمی تبلیغ سینهبهسینه آدمها راضی از سالن بیرون میروند و به یکدیگر خبر میدهند که نمایشی با این کیفیت روی صحنه است و نمایش دارد جان بیشتری میگیرد و امیدواریم تا پایان نمایش این استقبال استمرار داشته باشد.»