

این نشست که سومین نشست از سلسلهنشستهای «شب ترجمههای قرآن مجید» بود، به بحث درباره ترجمههای قرآن اختصاص داشت و نکات مختلفی در آن بیان شد. آنچه در ادامه خواهید خواند بخشهایی از سخنرانیهای حاضران در این نشست است.
آسیبشناسی ترجمه
در حال حاضر جای خوشبختی است که دیگر سخن از جواز یا عدمجواز ترجمه قرآن مطرح نیست. در اوایل ترجمه قرآن را جایز نمیدانستند؛ البته قرآن از نظر الفاظ و ظاهر، اعجازی دارد. بنابراین ترجمه این مساله را نمیرساند ولی لازم است قرآن برای غیرعرب ترجمه شود و از این رو اشکالی در ترجمه قرآن وجود ندارد. ترجمه متون دینی دارای شرایط خاصی است؛ مترجم هر متنی باید به زبان مبدا و مقصد احاطه داشته باشد، به صرف اینکه فردی فارسیزبان بگوید قرآن را میخوانم و عربی میدانم برای ترجمه قرآن به فارسی کفایت نمیکند؛ چراکه باید نکات خاص هر دو زبان مانند مسائل صرف و نحو، زبانشناسی و علوم بلاغی را فرا گرفته باشد. بهعنوان نمونه، در قرآن آمده است که «فَبَشِّرْهُمْ بِعَذَابٍ أَلِیمٍ»: آنها را به عذابی دردناک بشارت بده. بسیاری از مترجمان در ترجمه این آیه چنین گفتهاند که به عذابی دردناک خبر بده و برای آنان ترجمه بشارت دادن به عذاب الیم سخت بوده است. خیلی روشن است آن کسی که کار خلافی انجام داده و مرتکب گناهی شده است به این دلیل بوده که به مقصدی برسد و در واقع زمانی که به آن هدف میرسد برای خودش بشارتی بوده است. خداوند میفرماید: چنین فردی برخلاف جهان آفرینش حرکت کرده است و این بشارت را به او بده؛ اما نه بشارتی که مطلوب اوست بلکه به عذاب دردناک بشارت بده و در نتیجه لزومی ندارد که بشارت به خبر دادن ترجمه شود. در قرآن الفاظ مشترک زیادی وجود دارد و ضروری است که مترجم آنها را بداند. این الفاظ مشترک در هر رشته تخصصی متفاوتند؛ کسی که قرآن را ترجمه میکند باید به علوم قرآنی احاطه داشته باشد. برخی به ترجمه مفهومی قرآن اعتقاد دارند اما این کافی نیست. به طور کلی متون دینی و در راس آنها قرآن هر کلمه و حرفش مبنایی دارد و اگر کلمات به کار رفته عوض شوند به هیچوجه مفهوم را نمیرساند و مفهوم مورد نظر گوینده را انتقال نمیدهد. در ترجمه آهنگین قرآن در آخر آیاتی که کلمات خاصی وجود داشته در ترجمه فارسی هم چنین کاری کردهاند و واقعا آسیب فراوانی به ترجمه وارد شده است. کلمات مترادف در قرآن وجود ندارد؛ زیرا گوینده کسی نبوده است که از بیان لفظی برای رساندن معنای خاصی ناتوان باشد. هر لفظی که بیان شده معنای خاص خودش را دارد مثلا «خوف» یک معنا و «خشی» یک معنا دارند.
جایگاه ترجمه قرآن در دوره صفویه
در دوره صفوی کار قابل توجهی درباره قرآن اعم از ترجمه و تفسیر صورت نگرفته است و دلیل آن هم دو تفکر فلسفی و اخباریگری است که تفکر فلسفی، تفکری قرآنی نبوده و تفکر اخباریگری هم به حدیث خیلی توجه داشته است و تفکر مبتنی بر قرآن در دوره صفوی نداریم. در دوره صفوی یک ترجمه دقیق از قرآن به زحمت یافت میشود؛ در حالی که بسیاری از متون شیعه به فارسی ترجمه شدهاند. «کتاب مبین» ترجمه و تفسیر قرآن کریم، اثر نورالدین کاشانی در دوره صفوی است. سبک ترجمه مبین نورالدین کاشانی با تمام ترجمههای موجود متفاوت است و شاید دلیلش آن است که این ترجمه یک حالت ترجمه و تفسیر دارد. با این حال جدا کردن جنبههای تفسیری از ترجمه دشوار است. ترجمههای فعلی قرآن به این صورت است که یک صفحه متن عربی آیات است. در صفحه مقابل ترجمه آن وجود دارد یا اینکه در یک سطر آیه است و در زیر آن ترجمهاش آمده است ولی در ترجمه مبین مترجم آیات را بر اساس قواعد قرائت و تجوید تقطیع کرده است؛ حتی یک یا دو کلمه و گاهی هم ممکن است دو آیه به دنبال یکدیگر آورده شوند و در مرتبه بعد در ادامه خود آیه ترجمه بیان شده و فرد در جریان ترجمه قرار میگیرد. به عبارت دیگر، همانطور که خداوند آیه را نازل کرده و نکته بعدی را گفته یا مطلبی فرع بر مطلب قبلی بیان کرده به همان شکل آیات را تجزیه کرده است. کاشانی در ابتدا با آگاهی کامل توضیح داده که وقتی آیه را میخوانید بتوانید ترجمه آن را هم ببینید و به دنبال آن ترجمه فارسی داشته باشید بدون اینکه به صفحه قبلی برای ترجمه بازگردید یا به سطری پایینتر از آیه نگاه کنید و ذهنتان را از خواندن قرآن جدا کنید. مترجم با حداقل عبارات، فرد را در جریان آیه قرار میدهد. مثلا اگر در یک جایی گفته است که «وأنتم ظالمون» در آنجا مصداق ظلم را بیان میکند. در ترجمه این آیه مراد آن است که شما با عبادت بتها ستمکار شدید و این ظلم، ظلمی ویژه است. کاشانی آنچه از روایات و تفاسیر گرفته است در دل ترجمههای کوتاه قرار میدهد تا فهم آیه راحتتر شود. در این ترجمه با یک ترجمه تحتاللفظی و آزاد روبهرو نیستید. کاشانی تلاش کرده آنچه را در صدر اسلام در مورد آیات مدنظر بوده با توضیحات برگرفته از روایات و تفاسیر به هم نزدیک کند. به طور کلی باید گفت این ترجمه به هیچ وجه از حالت ترجمه خارج نشده است. درج نکات تفسیری کوتاه، ارائه شأن نزول بسیار مختصر و معانی لغوی در دل ترجمه سبکی کاملا جدید است.
ایران و ترجمه
ایرانیها در ترجمه قرآن پیشگام بودهاند و اگر هم سلمان فارسی به عنوان مترجم در نظر گرفته نشود از قرن سوم ترجمه قرآن شروع شده است. ترجمه بخشنده بخشایشگر، بهترین ترجمه «بسم الله الرحمن الرحیم» است؛ زیرا واژههای بخشنده و بخشاینده هم از ریشه «بخش» و کلمات «رحمان» و «رحیم» است و هم از ریشه «رحم». ترجمه به نثر معیار است؛ نثر معیار نثر کتابهای درسی، سخنرانیها و رسانههای همگانی است و نثر معیار را به نثر ادبی ترجیح میدهم.
