محمدرضا حاجیعبدالرزاق، روزنامهنگار: موضوع جعل اسناد در سطح اول فوتبال ایران نشان داد که فوتبال کشور اگرچه حدود یکسال از تغییر مدیرانش سپری میشود، اما همچنان دارد به بیراهه میرود؛ در هر صورت یک بخشی از این ماجرا به باشگاهها و دقت آنها مربوط میشود، اما سوی اصلی ماجرا به فدراسیون فوتبال و کمیته بینالملل این فدراسیون و سازمان لیگ مربوط میشود؛ چراکه وظیفه اصلی در این کمیتهها به راستیآزمایی مدارکی مربوط میشود که باشگاهها درخصوص استعلامهای بینالمللی به این کمیتهها ارائه میدهند، حتی اگر در اساسنامه و آییننامههای ممکن، توپ در زمین باشگاهها انداخته شده باشد و آنها بهعنوان متولیان صحت و درستی اسناد شناخته شوند.
با همه این تفاسیر اما باشگاهها هم باید در این خصوص با دقت زیادی رفتار کنند و اینطور نباشد که از قصه بیاطلاعی و عدم راستیآزمایی در فدراسیون فوتبال سوءاستفاده کرده و ذهنیتهای غلطی را ایجاد کنند. موضوع بازیکن غیرقانونی و خارجی گلگهر پیش از نیز درباره بازیکنان خارجی سایر تیمها ازجمله راهآهن، استقلال و ذوبآهن به اشکال و انحای مختلف دیگر تکرار شده و در گذشته هرکدام از آنها به سود یا ضرر باشگاههای موردبحث به یک شکلی رفع رجوع شده بودند و این نشان میدهد این ماجرا در فوتبال ایران سابقه دارد، اما سوال و ابهام اصلی آنجایی است که چرا بازهم شبیه این پروندهها در فوتبال ایران تکرار میشود؟
درخصوص این سوءمدیریتها و این موضوع که همچنان سوژه روز فوتبال ایران است، با مدیرعامل اسبق استقلال و کارشناس مدیریتی فوتبال به صحبت پرداختیم. گفتوگوی «فرهیختگان» با امیررضا واعظ آشتیانی را در ادامه میخوانید.
درباب مدیریت جامع فوتبال ایران بهخصوص مدیریت بر فدراسیون فوتبال و سازمان لیگ صحبت را آغاز کنیم.
درحقیقیت یکی از کارهای مهم مدیران در تمامی عرصهها تصمیمگیری است که باعث میشود این تصمیمگیریها هم در فرصتها خودش را نشان داده و هم زمانی که تهدید ایجاد میشود. در هرصورت ما تصمیمات را همواره از نگاه راهبردی به آنها نگاه میکنیم، بنابراین باید ببینیم تصمیماتی که آقایان میگیرند، چقدر از آنها درجهت فرصتهاست و چه میزان از آن در مسیر تهدیدها، و این تصمیماتی که گرفته میشود چقدر از آنها در چهارچوب راهبردهای آن سازمان، تشکیلات یا فدراسیونی مانند فدراسیون فوتبال قرار میگیرد.
برداشت شما از این ماجرا چیست؟
آن چیزی که من برداشت میکنم، متاسفانه دوستان در راس امور در فوتبال کشور چه در سازمان لیگ و چه در فدراسیون فوتبال بهگونهای سخن میگویند و صحبت میکنند که بهجز ایجاد حواشی و مشکلاتی که از بابت تصمیمات آنها ایجاد میشود، چیز دیگری به ارمغان نمیآید.
از نگاه شما یک سازمان موفق چطور و با چه ویژگیهایی تعریف میشود؟
همواره معتقدم یک سازمان و فدراسیون موفق، سازمان و فدراسیونی است که مسائل آن درون خودش مورد حلوفصل قرار بگیرد و اگر احیانا مسائل و نوع تصمیمات آنها بهگونهای باشد که از درون سازمان، این تصمیمات و اخبار آن به بیرون درز پیدا کند، مطمئنا این اتفاق حواشیای را درپی خواهد داشت.
تا چه اندازه به این امر واقف هستید و به آن اعتقاد دارید؟
در هر صورت متاسفانه این روزها مدیران فوتبال ما هنر خوب صحبت کردن را از دست دادهاند و همین عامل باعث حواشیای میشود که بخشی از این حواشی برحق است، بهخاطر اینکه نوع گفتمان و عدم پاسخگویی و عدم شفافسازی و ازسوی دیگر مطالبهگری که ازسوی رسانهها و علاقهمندان به ورزش فوتبال وجود دارد، گاهی پاسخی به آنها داده نمیشود.
مشکلات دیگری که در این حوزه وجود دارند، از نگاه شما به چه مواردی مربوط میشود؟
من فکر میکنم اساسیترین مشکلی که امروز در حوزه ورزش کشور و بهخصوص فوتبال وجود دارد، عدم پاسخگویی و شفافسازی و تصمیمات نادرستی هستند که منجربه خسارات مادی و معنوی میشوند و امروز پاشنه آشیل در این بخش هستند و این دسته از افراد که ما به اشتباه نام آنها را مدیر میگذاریم باعث شده تا خوراکهای رسانهای را دراختیار رسانهها قرار بدهند، آنهم -همانطور که اشاره کردم- بهدلیل تصمیـــمات غیرکارشناسی و در عین حال عدم پاسخگویی و شفافسازیهای ممکن.
بحث روز فوتبال ایران به موضوع جعل مدارک برای بازیکن گابنی گلگهر مربوط میشود. درنهایت هم بهخاطر همین عدم شفافسازیهای ممکن که به آن اشاره کردید، کسی نفهمید چه کسی مقصر است. از یک طرف فدراسیون این اسناد را تایید کرده و ازطرف دیگر سیرجانیها هنوز در این خصوص ابراز بیاطلاعی میکنند. مگر میشود در فوتبال سطح اول کشور شاهد این مسائل باشیم؟
با فرض بر اینکه استعلام توسط باشگاه از فدراسیون مربوطه گرفته شده باشد و این استعلام چه درست چه غلط، وقتی قرار است کارت بازی برای این بازیکن صادر شود؛ این وظیفه بخش بینالملل است که راستیآزمایی لازم را انجام بدهد. به استناد اینکه باشگاهها مدارکی را ارائه بدهند و آنها هم تایید کنند، پس نقش فدراسیون فوتبال در راستیآزمایی این موضوعات چیست؟ ما فرض را بر این میگیریم که این اسناد درست بوده و مشکلی نداشته است. اما بازهم نیاز به راستیآزمایی هست. اعتقادم بر این است که بخش بینالملل فدراسیون فوتبال کوتاهی کرده و فدراسیون برای اینکه این بحث را خاتمه بدهد، به این سمت رفته که حکمی را صادر کند که البته درست یا غلط آن بماند و باید صاحبنظران در این مورد کارشناسی کنند، اما اعتقاد من بر این است که فدراسیون فوتبال خواسته است با این تصمیمی که کمیته انضباطی گرفته، مواردی که جزء تعهدات قانونی خودش بوده را نادیده بگیرد و این حکم را صادر کرده است. بهنظر من کمیته بینالملل در این مورد میتوانسته نقش زیادی داشته باشد.
درحال حاضر که پای پلیس فتا به پرونده باز شده و مشخص شده که چهبسا این جعل اسناد مبدا داخلی داشته، این سوال پیش میآید مگر میشود گلگهر بهعنوان یک باشگاه دولتی بدون راستیآزماییهای لازم دست به چنین کاری زده باشد.
بازهم تاکید میکنم که فرض را بر این بگذارید که ایمیلها یا درست بوده یا غلط؛ هرچه که بوده، کمیته بینالملل فدراسیون فوتبال باید راستیآزمایی میکرد؛ چراکه وقتی فدراسیون فوتبال به استناد این مدارکی که باشگاه گلگهر ارائه داده ملزم بوده که جهت راستیآزمایی استعلام بگیرد. اینطور نمیشود که فدراسیون فوتبال فقط ماشین امضا باشد. یعنی باشگاهها مدارک بدهند و آنها هم ایتیسی صادر کنند. آیا عقل سلیم این را میپذیرد؟ آیا فدراسیونهای دیگر هم در کشورهای دیگر اینگونه عمل میکنند؟ یعنی اصل را بر این میگذارند که باشگاه درست میگوید؟ در احترام و اعتماد به باشگاهها شکی نیست، اما این موضوع جزء حقوق فدراسیون فوتبال است که راستیآزمایی کند و ببیند که آیا این مدارک درست هستند یا خیر. حالا پلیس فتا اعلام کرده که گلگهر با ایمیلهایی مکاتبه کرده که جعلی هستند، اما اگر فدراسیون فوتبال این استعلام را از قبل گرفته و راستیآزماییهای لازم را کرده بود، آیا امروز کار به اینجا کشیده میشد؟ چراکه متوجه میشد این اشتباه ایجاد شده است و این قضیه متقلبانه است و ایتیسی صادر نمیکرد؛ تمام.
نکته عجیب اینکه باشگاه پرسپولیس و چند باشگاه دیگر به این رای اعتراض کرده و حتی صدری سرپرست این باشگاه نیز در این خصوص راهی فدراسیون شد تا به رای صادرشده توسط کمیته انضباطی اعتراض کند.
این موضوع که به آن اشاره کردید، یک رفتار پوپولیستی بود و اصلا نمیتواند رفتار خردمندانه و منطقی باشد. در هرصورت برداشت من این است که اصلا ایشان نباید به این مسائل ورود میکرد، چون این رای و این پرونده ارتباطی به باشگاه پرسپولیس و سرپرست این باشگاه نداشت، البته این امتیازاتی که از گلگهر کسر شد، باشگاههای دیگر اینطور تحلیل کردند که ازبابت امتیازاتی که بین 3 تیم دیگر تقسیم شد، متضرر میشوند، این درحالی است که با این تفاسیر، کمیته انضباطی در ابتدای امر باید کمیته بینالملل را توبیخ میکرد، یعنی برخورد درون سازمانی یک نکته حائز اهمیت است. شاید مسئولان کمیته انضباطی یا فدراسیون فوتبال مدعی شوند که ما کمیته بینالملل را مواخذه هم کردیم، اما مهم این است که اگر این اتفاق افتاده رسانهای شود. اگر هم که نشده، این علامت سوال وجود دارد که چطور کمیته بینالملل موردمواخذه قرار نگرفته است؛ کمیتهای که مسئولیت راستیآزمایی را بهعهده داشته، چرا نادیده گرفته میشود. بازهم تاکید میکنم اصلا گلگهر بیخبر بوده یا همهچیز را درست انجام داده، اما آیا کمیته بینالملل نباید راستیآزمایی میکرد؟ اگر اینطور باشد که همه باشگاهها این کار را انجام میدهند و میگویند کارمان هم درست است و احیانا داخل آن تزویر و مسائل متفاوت وجود خواهد داشت، پس باید کمیته بینالملل فدراسیون فوتبال این ادعا و اسناد را تایید کرده و براساس آن کارت ایتیسی بازیکنان را صادر کند. آیا این بحث منطق دارد؟ فدراسیون فوتبال باید یک نهیب به خودش بزند، یعنی قبل از اینکه حکم را صادر کند، باید ابتدای به امر یک نهیب به خودش بزند که خودش چه مسئولیتی داشته که به آن عمل نکرده است.